- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
15 - ذی‌القعدة - 1430 هـ
03 - 11 - 2009 مـ

۱۲- آبان- ۱۳۸۸ ه.ش.
10:08 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــ


ظلم «شرک آوردن» غیر از ظلم «گناه کردن»
است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و با ظلم «گناه» در حق خود ظلم می‌کند...

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين...
ای الصافی! حمد و ستایش خدایی راست که مرا مانند امثال شما قرار نداد که ندانسته به خدا نسبت دهم؛ و من از امر شیطان پیروی نمی‌کنم که به شما فرمان می‌دهد چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت بدهید؛ مثل تأویل تو که در ادامه می‌آید:
اقتباس المشاركة :
معصیت خود ظلم است و خداوند در آیات محکم کتاب کریمش می‌فرماید: {اني جاعلك للناس إماماً قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين}و آیه کریمه تصریح می‌کند امامت الهی به ظالمان نمی‌رسد و این فضل بزرگی است که تنها پیشگامان خیرمستحقش هستند؛ هم چنان که خداوند تعالی می‌فرماید: {ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير} صدق الله العظيم
انتهى الاقتباس
و می‌بینم آیه را به ناحق و آن‌گونه که خودت دوست داری، تأویل کردی تا در مورد رسولان الهی و ائمه کتاب مبالغه کرده و شرک بیاوری. طبق فتوای تو آنان مرتکب گناه نمی‌شوند؛ سبحان الله تنها خداوند یکتا از خطا و گناه منزه است و شریکی ندارد.
و اما این فرموده خداوند تعالی که حجت تو برای محاجه با من است:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای جماعت شیعیان اثنی عشری! در محکمات ذکر، این آیه یکی از بزرگترین حجت‌ها برعلیه شماست؛ با عنایت به این آیه شما چطور طفلی را [محمدبن‌حسن عسکری] برگزیده‌اید؛ شما که نمی‌دانید او پیشگام در خیر[سابق بالخیرات] است یا از میانه‌روهاست و یا در حق خود آشکارا ظلم خواهد کرد؟ دلیل این که شما معتقدید محمدبن‌حسن عسکری مهدی منتظر است؛ این است که اعتقاد دارید پدرش الحسن العسکری امام است و چون محمدبن‌حسن پسر اوست؛ پس او را به امامت برگزیده و فتوایی را که خداوند سبحان به خلیفه و رسول خود ابراهیم علیه الصلاة و السلام داده است را فراموش کرده‌اید. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
از کجا می‌دانید او از کسانی نیست که در حق خود ظلم می‌کنند یا به عهد خود با خدا وفا نمی‌کنند؛ این شما نیستید که از غیب آگاهید.
و اما درمورد بیانت برای این آیه :
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
الصافی می‌گوید و فتوا می‌دهد که مقصود خداوند از فرموده‌اش:

{قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
ظلم گناه کردن است؛ ولی مهدی منتظرغیر از حق چیزی به خدا نسبت نداده و فتوا می‌دهد: مقصود خدا بزرگترین ظلمی است که در کتاب آمده است؛ یعنی شرک به خدا. آنها کسانی هستند که خداوند می‌داند نسبت به پروردگارشان مشرکند و به علت کبرشان؛ تا زمان مرگشان آنها را پاک و مطهر نمی‌کند تا به عهد و رحمت و عفو او نرسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸].
همانا که مقصود خداوند تعالی از این فرموده:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ظلم شرک است نه ظلم گناه کردن. پس برای شیعیان و اهل سنت فتوا می‌دهم چگونه حق را از باطل تشخیص دهند؛ یعنی دریابند آیا تفسیری که برای کلام خدا در کتابش می آورند واقعاً حق است یا ندانسته و از روی ظن و گمان به خدا نسبت داده‌اند و ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. برای مثال فتوای الصافی را درنظر می‌گیریم که می‌گوید شایسته انبیا نیست که ابداً گناهی بکنند و به ظن خود پاسخ خداوند به ابراهیم را به عنوان برهان می‌آورد که:
{
قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و شیعیان گمان می‌کنند مقصود خداوند این است که: گناه‌کاران به عهد من نایل نمی‌شوند. برای همین تا زمان مرگشان اعتقاد دارند انبیا و ائمه به طور مطلق عصمت داشته و معصوم‌اند و لذا به همین دلیل شیعیان گمراه شده و دیگران را هم گمراه می‌کنند. اما جناب الصافی! هروقت که خواستی برای مردم فتوا بدهی؛ اولاً باید بدانی اگر فتوایت از روی علم و با دلیل قاطع از محکمات کتاب پروردگار عالمیان باشد؛ هم اجر خودت را داری و هم اجر کسانی را داری که از تو پیروی کرده‌اند تا روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار گیرند. ولی باید بدانی اگر از روی ظن و گمان فتوا داده باشی و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ احتمال دارد فتوایت درست باشد یا خطا. به پروردگارم قسم می‌خورم: شایسته هیچ بنده‌ای در تمام ملکوت نیست که با سخن گفتن از روی ظن که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ فتوایش حق از آب درآید. بلکه به خاطراین که بدون داشتن علم از نزد پروردگارش فتوا داده است، خود را گرفتارتجارتی زیان‌بارمی‌کند و تا روز قیامت این تجارت زیان‌بار ادامه دارد و خسارتش مستمر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۲۵﴾} صدق الله العظيم [النحل].
لذا موضوع فتوا دادن در تفسیر کلام خدا؛ می‌تواند اجر بسیار بزرگی داشته باشد و یا بارگناهی بسیار سنگین بردوش بگذارد.
اگر فتوا به حق و از روی علم و برهان آشکار از کتاب خدا و پروردگار عالمیان باشد؛ تجارتی موفق است و فرد هم اجر خودش را می‌برد و هم اجر امت‌هایی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگارِعالم از آن فتوا پیروی کرده‌اند. و اگر فتوا از روی ظن و گمان باشد [که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند] ، بار گناه خود و همه کسانی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان برطبق آن فتوا عمل کرده‌اند را بر دوش خواهد داشت.

برادرمن صافی؛ ای جماعت متقیان و کسانی که نمی‌خواهند چیزی را که نمی‌دانند به خدا نسبت دهند! اگر نمی‌خواهید چیزی جز حق به خداوند نسبت دهید؛ به کتاب پروردگارتان بنگرید که آیا به حق سخن گفته‌اید یا از روی ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. پس به تمام طالبان علم فتوا می‌دهم؛ ای جماعت شیعیان! به حق برایتان فتوا می‌دهم که به آیات محکم و بینه کتاب که آیات ام الکتابند و هرکسی عربی مبین را بداند آنها را می‌فهمد رجوع کنید و سپس ببینید آیا تفسیرتان برای این فرموده خداوند تعالی:
{إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
با آیاتی از آیات محکم کتاب خدا مغایرت دارد؟ اگر نداشت، آن‌گاه می‌فهمید جز حق به خدا نسبت نداده‌اید. چون آیه از آیات محکمی خواهد بود که ظاهر و باطن آن یکی است و با آیات محکم دیگر کتاب مقابله و مغایرت ندارد. و اگر دیدید تفسیری که برای این آیه آورده‌اید، با یکی از آیات محکم کتاب خدا در مورد فتوا معصوم بودن از خطا مغایرت دارد؛ آن‌گاه درمی‌یابید نسبت ناحق به خدا داده‌اید وبه درگاه خدا جداً توبه کنید.
حال ببینیم تفسیر برادر صافی چگونه است؛ لذا آن را به آیات محکم کتاب خدا عرضه خواهیم کرد. اگر با آیه‌ای از آیات محکم کتاب مغایرت نداشت، مهدی منتظر حق ندارد تفسیر صافی را رد کند و در برابر آن تسلیم خواهد شد؛ البته اگر دیدیم صافی به حق سخن گفته است. اما از کجا بدانیم سخن او حق است یا باطل؟ نمی‌توانیم یقین کنیم مگر این که تفسیر او از این آیه را به آیات محکم کتاب عرضه کنیم و اگر دیدیم هیچ یک از انبیا قطعا گناهی مرتکب نشده‌اند؛ آن وقت می‌فهمید که فرموده خداوند تعالی:
{وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
از آیات محکم است و ظاهر و باطنی یکسان دارد و مقصودش این است که عهد من به کسی که به خود ظلم کرده و در طول حیاتش مرتکب گناه شده است؛ نمی‌رسد و به این ترتیب باید رسولان و ائمه از خطا معصوم باشند؛ چون این آیه از محکمات خواهد بود نه از آیات متشابه. ولی من برای خدا شهات می‌دهم که در این آیه یک کلمه متشابه آمده و به خاطر همین یک کلمه شیعه به خطا رفته است. حال موضع تشابه را دقیقاً برایتان می‌آوریم که کلمه {الظَّالِمِينَ}است و شیعیان گمان کردند مقصود خداوند ظلم «گناه کردن» است و علت گمراهی آنان تشابه بین كلمه {الظَّالِمِينَ} مشرک و ظالمینی است که ظلم گناه کردن را مرتکب شده‌اند. تا زمانی که این کلمه از متشابهات است؛ از کجا بدانیم مقصود، کدام گروه از ظالمین هستند؟ آیا مقصود خداوند کسانی هستند که با شرک در حق خود ظلم کرده‌اند و خداوند شرک آوردن به خود را نمی‌بخشد، یا مقصود ظلم گناه‌کاران است و بهترین گناه‌کاران کسانی هستند که توبه کنند. پس اگر از خدا بترسید و نخواهید چیزی را که نمی‌دانید به او نسبت دهید؛ به آیات محکم کتاب خدا رجوع کنید. اگر دیدید در جایی دیگر یکی از انبیا بدون شک و تردید مرتکب گناه واضح و آشکاری شده و خداوند به گناه او شهادت داده؛ آن‌گاه به یقین درمی‌یابید مقصود خداوند ظلم گناه‌کاری نیست؛ بلکه ظلم شرک آوردن است. در کتاب می‌یابید رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام مرتکب قتل شد و یونس هم گناه بزرگی کرد و گمانی که حق نبود در حق پروردگارش نمود. او فکر کرد خداوند او را در تنگنا قرار نمی‌دهد و مجازات نمی کند و این گمان ناحق بعد از آن بود که به رسالت به سوی مردمش فرستاده شد و بعد از آن که خداوند او را مکلف کرد رسالت پروردگارش را تبلیغ کند؛ چنین گناه بزرگی را در حق پروردگارش مرتکب شد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]

بنگرید خداوند تعالی چه می‌فرماید:
{فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]

بعد سؤال می‌کنید رسول الله یونس چه کرده بود که مستحق چنین جزایی شد و جزای او این بود که خداوند عمر ماهی و عمر یونس علیه السلام را که در شکم ماهی بود طولانی کند تا رستاخیز فرا رسد. به کتاب مراجعه کنید تا برایتان فتوا دهد او چه گناهی در حق پروردگار سبحانش مرتکب شد:
{وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]

این خطا و گناه بزرگی بود که از رسول‌الله یونس سر زد آن هم بعد از این که به رسالت فرستاده شد و مکلف گردید رسالت پروردگارش را به صدهزار نفر از مردم قومش و یا بیشتر برساند. بعد بنگرید که رسول الله یونس چگونه اعتراف می‌کند به خود ظلم کرده است:
{سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
ای جماعت شیعیان به سخن رسول الله یونس بنگرید:
{إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
و سپس به کلام خداوند تعالی بازگردید که می‌فرماید:
{وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
پس دیدیم تفسیر شما با یکی از آیات محکم کتاب تناقض دارد. حال به سراغ قصه رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام می‌آییم که گناه کرد و مردی را به ناحق به قتل رساند. او گناه کرد و در حق خود ظلم نمود و سپس به درگاه خدا انابه و توبه کرده و گفت:
{قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾} صدق الله العظيم [القصص]
لذا ای جماعت شیعیان! دریافتید که تفسیرتان با آیات محکم کتاب در تناقض است و برایتان روشن گردید مقصود خداوند ظلم گناه کردن نیست بلکه ظلم شرک آوردن به پروردگار عالمیان است.
حال سراغ خطای محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم، می‌آییم. زمانی که سرخود تصمیم گرفت مانند پادشاهانی عمل کند که حین جنگ اسیر می‌گیرند و منتظر فتوای پروردگارش نشد. پس جبریل علیه الصلاة و السلام با فتوای حق پروردگارش آمد و به نبی خدا خبر داد گناه بزرگی مرتکب شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۶۷﴾ لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
سبحان الله! خداوند تعالی می‌فرماید اگر رحمتی که برخود فرض نموده نبود؛ جبریل علیه السلام با جواب نمی‌آمد؛ بلکه عذاب بزرگ خدا به آنان می‌رسید. خداوند می‌فرماید:
{لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
و اینجاست که اشتباه محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم درگرفتن تصمیم خطا برایتان روشن می‌شود و این خطا بعد از آن بود که مکلف به رسالت شده بود؛ پس توبه و انابه نمود و خداوند ظلم او و ظلمی که صحابه به خود کرده بودند را بخشید همانا که او غفور و رحیم است. آیه‌ای که صافی با آن محاجه می‌کرد از آیات متشابه شد و نقطه تشابه یک کلمه از فرموده خداوند تعالی است:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم،
وتشابه دریک كلمه است: {الظَّالِمِينَ}، شیعیان گمان کردند مقصود ظلم گناه کردن است در حالی که مقصود خدا ظلم شرک آوردن به خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸]

بالاترین درجه ظلم انسان در حق خود؛ شرک آوردن به خداست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:۱۳]

ظلم «شرک» غیر از ظلم «گناه کردن» است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و خطا کرده و با گناه کردن در حق خود ظلم می‌کند نه با شرک آوردن؛ چون او از کسانی خواهد بود که مردم را به سوی عبادت خداوند یکتای و بی‌شریک دعوت می‌کند و شایسته نیست دعوت کننده؛ خودش مشرک باشد چون مردم را به سوی عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت خواهد کرد و ظلم شرک آوردن غیراز ظلم گناه است؛ چون ظلم گناه کردن ممکن است حتی بعد از مکلف شدن رسول به رسالت پروردگارش هم رخ دهد.
آیا نمی‌بینید از متشابهی پیروی می‌کنید که با آیات محکم و ام الکتاب تناقض دارد؟ خداوند به شما امر نمی‌کند از آیات متشابه که تأویلشان را جز او نمی‌داند و به هرکس که بخواهد می‌آموزد؛ پیروی کنید. بلکه فرمان خدا پیروی از آیات محکم و بینه‌ی ام الکتاب است تا به راه راست هدایت شوید. چون اگر از آیات متشابه پیروی کنید؛ خواهید دید ظاهر آن مخالف آیات محکم کتاب است و سپس حق برایتان گران آمده و آیات متشابه شما را به گمراهی شدید می‌کشاند. خداوند تعالی می‌فرماید:

{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]

جناب الصافی! من امام مهدی به عهد خدا وفادارم و هیچ چیز را با او شریک نمی‌گیرم؛ ولی خطاها و گناهان زیادی مرتکب شدم و به سوی پروردگار انابه کردم و او را غفور و رحیم یافتم. پس او مرا برگزید و هدایت کرد و بیان حق قرآن [محکم و متشابه آن را] به من آموخت. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم اگراولین و آخرین امت‌ها از مرده و زنده، جمع شوند تا با قرآن عظیم با امام مهدی محاجه کنند؛ خداوند با برهان علمی مرا بر همه آنان مهیمن قرار داده ولی اکثر مردم نمی‌دانند؛ آیا شما هدایت می شوید ؟
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
برادر شیعیان و اهل سنت و جماعت؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 51014 من موضوع ردّ الامام على السائل: {لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، وعلى هذه الكلمة في الذكر تأسست عقيدة الشيعة الاثني عشر..



- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
15 - 11 - 1430 هـ
03 - 11 - 2009 مـ
10:08 مساءً
ـــــــــــــــــــــ



ظُلم الإشراك غيرُ ظُلم الخطيئة لأنّ المؤمن مُعرضٌ للابتلاء فيظلم نفسه بظلم الخطيئة ..

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
ويا أيها الصافي، الحمدُ لله الذي لم يجعلني مثلكم أقول على الله ما لم أعلم، ولم أتّبع أمر الشيطان الذي أمركم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون، كمثال تأويلك بما يلي:
اقتباس المشاركة :
والمعصية بحد ذاتها ظلم والله يقول في محكم كتابه الكريم: {اني جاعلك للناس إماماً قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين}، فصريح الآية الكريمة أن الإمامة الإلهية لا ينالها ظالم، والمعصية ظلم، وهذا الفضل الكبير يستحقه فقط السابق بالخيرات كما في قوله تعالى:
{ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير} صدق الله العظيم
انتهى الاقتباس
وأراك قد أوّلت الآية بغير الحقّ كما تحب أن تشرك بالمُبالغة في رسل الله وأئمة الكتاب، فإنهم حسب فتواك إنهم لا يخطئون، سُبحان الله لا إله غيره المُتنزه عن الخطأ وحده لا شريك له!

وأمّا حُجتك التي تُحاجني بها وهو قول الله تعالى:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:124]. فهذه الآية هي من أكبر الحُجج عليكم في مُحكم الذكر يا معشر الشيعة الاثني عشر، إذ كيف تصطفون الطفل محمد بن الحسن العسكري وأنتم لا تعلمون هل هو سابق بالخيرات أم مُقتصد أم ظالم لنفسه مبين؟ وذلك لأنّ سبب اعتقادكم بأنّ المهديّ المنتظَر هو محمد بن الحسن العسكري كونكم تعتقدون أنّ أباه الحسن العسكري إمامٌ، وبما أنّ محمداً بن الحسن هو ابنه فاصطفيتموه إماماً ونسيتم فتوى الله سُبحانه إلى خليفته ورسوله إبراهيم عليه الصلاة والسلام. وقال الله تعالى: {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:124]. فما يُدريكم هل هو من الظالمين لأنفسهم أم من الذين لم يوفوا بعهد الله؟ فالعلم عند الله ولستم أنتم من يعلمون الغيب.

وأما بالنسبة لبيانك لهذه الآية أنّ الله يقصد بقوله تعالى:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فقال الصافي إن الله يقصد بقوله: {قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} وأفتى الصافي أنه يقصد ظُلم الخطيئة، ولكني المهديّ المنتظَر الذي لا يقول على الله إلا الحقّ أفتي بالحقّ أنه يقصد أعظم الظلم في الكتاب وهو الشرك بالله، فأولئك الذين يعلم الله أنهم بربهم مُشركون فلم يطهرهم بسبب كبرهم حتى الموت حتى لا ينالوا عهده ورحمته وعفوه. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:48].

إذاً إنما يقصد الله بقوله تعالى:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:124] ؛ أي يقصد ظُلم الشرك وليس ظُلم الخطيئة، وسوف أفتي الشيعة وأهل السُّنة والجماعة كيف يعلمون الحقّ من الباطل، أي كيف تعلمون هل حقاً تنطقون على الله بتفسير كلامه في كتابه بالحقّ أم إنكم قلتم على الله ما لا تعلمون بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، فعلى سبيل المثال فتوى الصافي إنه لا ينبغي للأنبياء أن يخطئوا أبداً وأتى لنا بالبرهان حسب ظنّه برد الله على إبراهيم: {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:124]. فظن الشيعة أنه يقصد: لا ينال عهدي الخطّائين. ولذلك اعتقدوا أنّ الأنبياء والأئمة معصومون عن الخطأ عصمةً مُطلقةً حتى الموت فضلّوا وأضلّوا، ولكنك يا أيها الصافي إذا أردت أن تقدم فتوى للناس فعليك أولاً أن تعلم بأنّ لك أجرها وأجر من تبعها إلى يوم يقوم الناس لربّ العالمين إذا كانت فتوى بعلمٍ وسلطانٍ مبينٍ من محكم كتاب ربّ العالمين، ولكن عليك أن تعلم إذا كانت فتواك بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً أي إنّها تحتمل الصح وتحتمل الخطأ، فأقسم بربي: لا ينبغي لعبدٍ في الملكوت كُله أن يصيب الحقّ وهو قد قال على الله بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً؛ بل أوقع نفسه في تجارةٍ خاسرةٍ بسبب فتواه بغير علمٍ من ربّه فوقع في تجارةٍ خاسرةٍ إلى يوم القيامة وخسارته مُستمرة. تصديقاً لقول الله تعالى: {لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:25].

إذاً أمر الفتوى في تفسير كلام الله هو لَمِنْ أعظم الأجر أو من أكبر الوزر، فإذا كانت الفتوى بالحقّ بعلمٍ وسلطانٍ مبينٍ من كتاب الله ربّ العالمين فهي تجارةٌ رابحةٌ فله أجرها وأجر من تبع علمه من الأمم إلى يوم يقوم الناس لربّ العالمين، وإذا كانت فتوى بالظن الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً فسوف يحمل وزره ووزر المعين لفتواه إلى يوم يقوم الناس لربّ العالمين.

ويا أخي الصافي ويا معشر المتقين الذين لا يريدون أن يقولوا على الله ما لا يعلمون، إذا كنتم لا تريدون أن تقولوا على الله إلا الحقّ فتبيّنوا من كتاب ربكم هل قلتم على الله الحقّ أم نطقتم بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً؟ ولسوف أفتى كافة طُلاب العلم بالحقّ وأفتيكم بالحقّ يا معشر الشيعة وهو أن ترجعوا إلى الآيات المُحكمات البينات هن أمّ الكتاب يفهمها ويعلمها كلُّ ذو لسانٍ عربيٍّ مُبينٍ ثم تنظرون هل تفسيركم لقول الله تعالى:
{إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فاجروا التطبيق فهل لا يتصادم تفسيركم لها مع محكم كتاب الله، فعند ذلك قد علمتم إنكم لم تقولوا على الله إلا الحقّ، وذلك لأنها أصحبت آيةً محكمةً ظاهرها كباطنها إن لم تتصادم مع الآيات المحكمات، وإذا وجدتم إن تفسيركم لهذه الآية قد تناقض مع آيةٍ مُحكمةٍ في كتاب الله في فتوى العصمة عن الخطيئة فعند ذلك تعلمون أنكم قُلتم على الله غير الحقّ فتتوبون إلى الله متاباً.

وسوف نقوم الآن بالكشف عن تفسير الأخ الصافي فنقوم بعرضه على الآيات المُحكمات فإذا لم تتعارض مع أيَّةِ آيةٍ محكمة في الكتاب فلا يحقّ للمهدي المنتظَر أن ينكر تفسير الصافي فيسلم تسليماً إن وجدنا الصافي نطق بالحقّ، وما يدرينا هل نطق بالحقّ أو بالباطل فلن نستطيع أن نعلم ذلك علم اليقين حتى نقوم بعرض تفسيره لهذه الآية على الآيات المُحكمات فإذا لم نجد إنه قد أخطأ نبيّ قط فعند ذلك علمنا أن قول الله تعالى:
{وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} هو آية مُحكمة ظاهرها كباطنها، وأنه يقصد لا ينال عهدي من ظلم نفسه وأخطأ في حياته. إذاً لا بد أن يكون الرسل والأئمة معصومون عن الخطأ لأنّ هذه الآية أصبحت مُحكمةً وليست مُتشابهةً إذا وجدناها لم تصطدم مع آيةٍ محكمةٍ، ولكني أشهد لله إن فيها من التشابه في كلمةٍ واحدةٍ وبسبب ذلك التشابه وقع الشيعة في الخطأ، وسوف آتيكم بموضع التشابه بالضبط وهو في كلمة {الظَّالِمِينَ}، فظنّ الشيعة أنّ الله يقصد ظُلم الخطيئة، وسبب ضلالهم هو التشابه بين {الظَّالِمِينَ} المُشركين وبين الظالمين بذنوب الخطأ، فما دامت هذه الكلمة من المُتشابهات فما يدرينا أي الظالمين يقصد؟ فهل يقصد الذين ظلموا أنفسهم بالشرك ولا يغفر الله أن يشرك به، أم إنّه يقصد ظُلم الخطيئة وخيرُ الخطائين التوابون، فإذا كنتم تتقون الله أن تقولوا عليه ما لا تعلموا فارجعوا للآيات المحكمات فإذا وجدتم في موضعٍ آخر أنّ أحد الأنبياء أخطأ خطأً واضحاً وجلياً لا شك ولا ريب وشهد الله عليه بخطأه فعند ذلك تعلمون علم اليقين إنهُ لا يقصد ظلم الخطيئة بل ظُلم الشرك، وبما إنكم وجدتم أنّ رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام قتل وكذلك يونس أخطأ خطأً كبيراً فظنّ في ربه بغير الحقّ أن لن يقدر عليه وذلك من بعد أن أرسله إلى قومه وارتكب هذا الخطأ العظيم في حقّ ربه من بعد تكليفه بتبليغ رسالة ربه. وقال الله تعالى: {وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤} صدق الله العظيم [الصافات].

فانظروا لقول الله تعالى:
{فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤} صدق الله العظيم، ومن ثم تتساءلون ماذا فعل رسول الله يونس حتى يستحق هذا الجزاء، والجزاء هو أن يطيل الله في عمر الحوت وعمر يونس عليه السلام في بطن الحوت إلى يوم البعث. وارجعوا للكتاب فيفتيكم عن خطئه في حق ربه سُبحانه: {وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٨٧﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨٨﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

وهذا الخطأ الكبير حدث من رسول الله يونس من بعد إرساله وتكليفه بالبلاغ لرسالة ربه إلى مائة ألف من قومه أو يزيدون، ومن ثمّ انظروا لاعتراف رسول الله يونس بظُلمه لنفسه
{سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ} فانظروا يا معشر الشيعة لقول رسول الله يونس {إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ} ومن ثم ترجعون إلى قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فوجدنا تفسيركم جاء مُتناقضاً مع آيةٍ محكمةٍ في الكتاب، ومن ثم نأتي لقصة رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام الذي أخطأ وقتل رجلاً بغير الحقّ فأخطأ وظلم نفسه وتاب إلى ربه وأناب، وقال: {قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم} صدق الله العظيم [القصص:16]. إذاً يا معشر الشيعة، قد وجدتم تفسيركم قد تناقض مع آياتٍ مُحكماتٍ فتبيّن لكم إنه لا يقصد ظلم الخطيئة بل ظُلم الإشراك بربّ العالمين.

ومن ثم نأتي لخطأ محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- حين اتّخذ قراراً من ذات نفسه أن يكون كمثل الملوك الذين يكون لهم أسرى في الحروب ولم ينتظر للفتوى من ربه، فجاء جبريل عليه الصلاة والسلام بالفتوى الحقّ من ربه ويُعْلِمَ نبيه أنه أخطأ خطأً كبيراً. وقال الله تعالى:
{مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (67) لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (68)} صدق الله العظيم [الأنفال].

سبحان الله! ويقول الله تعالى بأن لولا رحمته التي كتب على نفسه لما جاء جبريل عليه السلام بالرد بل لكان مسّهم من ربهم عذابٌ عظيمٌ، وقال:
{لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (68)} صدق الله العظيم [الأنفال].

وهنا تبيّن لكم خطأ محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم في اتخاذ القرار الخاطئ وحدث منه ذلك من بعد تكليفه بالرسالة فتاب وأناب وغفر الله له خطأ ظلمه وظلم صحابته لأنفسهم، إنّه هو الغفور الرحيم، وعليه فقد أصبحت الآية التي يحاجُّني بها الصافي من المُتشابهات ونقطة التشابه في كلمةٍ واحدةٍ في قول الله تعالى:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، والتشابه حدث في كلمة وهي {الظَّالِمِينَ}، فظنّ الشيعة أنّه يقصد ظُلم الخطيئة ولكن الله يقصد ظُلم الإشراك بالله. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:48].

وأعلى درجات ظلم الإنسان لنفسه هو الشرك بالله. تصديقاً لقول الله تعالى: {لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:13].

وظُلم الإشراك غير ظُلم الخطيئة وذلك لأنّ المؤمن مُعرضٌ للابتلاء فيخطئ ويظلم نفسه بظلم الخطيئة وليس بظلم الشرك لأنه سوف يكون داعية للناس إلى عبادة الله وحده لا شريك له فلا ينبغي أن يكون الداعية مُشركاً لأنه سوف يدعو الناس إلى عبادة الله وحده لا شريك له، وظلم الإشراك غير ظُلم الخطيئة لأن ظلم الخطيئة قد يحدث حتى بعد تكليف الرسول برسالة ربه.

أفلا ترون أنكم اتّبعتم المُتشابه والذي يتناقض مع الآيات المُحكمات هُنّ أمّ الكتاب ولم يأمركم الله أن تتبعوا المُتشابه الذي لا يعلم بتأويله إلا الله وحده ويعلِّم به من يشاء من عباده؟ بل أمركم الله باتباع الآيات المُحكمات البينات هُنّ أمّ الكتاب فتهتدوا إلى صراط ٍ مستقيم، وذلك لأنكم إذا اتبعتم المُتشابه فإنكم سوف تجدون ظاهره مخالفاً لآيات الكتاب المحكمات ثم تزيغوا عن الحقّ فيضلكم المُتشابه ضلالاً بعيداً. وقال الله تعالى:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

و يا أيها الصافي، إني الإمام المهديّ بعهد الله وافٍ لا أشرك به شيئاً، ولكنني كُنت كثير الخطايا والذنوب فأنبت إلى ربي فوجدت ربي غفوراً رحيماً، فاجتباني وهداني وعلمني البيان للقرآن مُحكمه ومُتشابهه، ألا والله الذي لا إله غيره لو اجتمع الأولون والآخرون الأحياء منهم والأموات أجمعين ليحاجّوا الإمام المهديّ بالقرآن العظيم لجعلني الله المُهيمن عليهم جميعاً بسُلطان العلم ولكن أكثر الناس لا يعلمون، فهل أنتم مُهتدون؟

وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخو الشيعة وأهل السُّنة والجماعة؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــ