الإمام ناصر محمد اليماني
19 - صفر - 1433 هـ
13 - 01 - 2012 مـ
۲۳-دی-۱۳۹۰ه.ش.
07:32 صباحاً
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=32000
ــــــــــــــــــــ


بیانی برای توضیح بیشتر در مورد تعیین حد نصاب زکات ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع المسلمين إلى يوم الدين..

این پاسخ ما به پرسشگرانی است که درمورد میزان زکات زیورآلات سؤال کرده‌اند و همان‌طور که قبلا بیان کردیم مقدار آن یک از ده است و باید بر اساس ارزش طلا در روزی که قصد جدا کردن زکات را دارند محاسبه شود نه قیمت روزی که خریداری شده‌اند.
برای زکات اموال، سررسید مشخص نشده [
مترجم: یعنی گذشتن مثلا یک سال برای مال معیار نیست] و حق خداوند باید در روزی که مال کسب می‌شود، کنار گذاشته شود.

اما برای مواردی كه باید دوره‌ای مشخص بگذرد، مثل زکات شتر و گاو و سایر
دام‌ها؛ زکات دهنده حق ندارد دامی را به عنوان زکات انتخاب کند که لاغر باشد و گوشت نداشته باشد؛ بلکه به نیکی دست نمی‌یابد [ نیکوکار نخواهد بود] ، مگر این که بهترین‌ها را جدا کند. پس کسی که ده شتر دارد؛ یک شتر نر یا ماده را که دهمین شتر است انتخاب کند. مهم نیست نر باشد یا ماده؛ بلکه باید بهترین آنها باشد؛ مگر در یک صورت و آن هم اینکه بهترین شترش؛ شتر نر باشد و غیر از آن [شتر نری] نداشته باشد؛ در اینجا خداوند بر او سخت نمی‌گیرد که این شتر را انفاق کند و با انفاق شتری غیر از این شتر نر به نیکی دست می‌یابد؛ اما به این شرط که بهترین شترش را بعد از آن شتر نر، انتخاب کند؛ چون خداوند حین دادن صدقه واجب احشام؛ لاغرترین‌ها را نمی‌پذیرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٩٢} صدق الله العظيم [آل عمران].
و اما نیمی از آیه و فرموده خداوند تعالی:

{لَن تَنَالُواْ الْبِرّ حَتّىَ تُنْفِقُواْ مِمّا تُحِبّونَ}
صدق الله العظيم،

مقصود صدقه واجب از احشام است و از این استنباط می‌کنیم خداوند دام لاغر را نمی‌پذیرد؛ و اما در نیمه دیگر آیه که خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا تُنْفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم،
مقصود انفاق داوطلبانه است؛ و خداوند به شما فتوا می‌دهد هرچیزی را به عنوان انفاق داوطلبانه می‌پذیرد و برای انفاق داوطلبانه شرط این نیست که از بهترین‌ها باشد؛ هرچیزی را انفاق کند، نیکوکاری است و به نیکی می‌رسد.
برای مثال یکی از شما ده دست لباس داشته باشد و بخواهد از آنها به صورت داوطلبانه صدقه بدهد، اینجا خداوند برای شما شرط نکرده که بهترین را بدهید؛ خداوند صدقه داوطلبانه را [هرچه باشد] ، می‌پذیرد ولی در مورد صدقه واجب؛ باید بهترین باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لَن تَنَالُواْ الْبِرّ حَتّىَ تُنْفِقُواْ مِمّا تُحِبّونَ}،
و شرط این نیست تمام آنچه را که دوست دارید صدقه بدهید.
برای مثال اگر یکی از شما صد شتر داشته باشد و از میان آنها ده شتر نر و ماده بهترین باشند، خداوند فرمان نمی‌دهد همه این ده تا را بدهد؛ بلکه بین خود و پروردگارش تقسیم کند؛ یعنی پنج تا از بهترین شترهایش را بدهد و پنج تای دیگر را جایگزین کند. و حق دارد شترها را از پروردگارش بخرد به این شرط که به قیمت بازار باشد؛ چون برخی از شترها اگرصاحبشان با آنها مهربان باشد با جدایی از او دلتنگ شده و گریه می‌کنند.
زکات دهنده حق دارد، زکات احشام را جدا کرده و سپس آن را به قیمت روز بازار بفروشد و پول آن را به عاملان [جمع کنندگان زکات] پرداخت کند؛ چون در غیراین‌صورت مجبور می‌شوند بخشی از مال را صرف غذا دادن به احشام کنند تا به دست کسانی برسد که باید آن را تحویل بگیرند .
عاملان بیت المال مسلمین حق دارند یا عین زکات [شتر ؛ گاو؛....] را تحویل بگیرند و یا می‌توانند زکات را نقدی دریافت کنند. زکات دهنده هم حق دارد یا عین زکات را بدهد و یا قیمت نقدی آن را براساس قیمت روز بازار بپردازد؛ او امین است تا مورد زکات را براساس قیمت بازار بفروشد و باید تلاش کند آن را مطابق بهترین قیمت در بازار به فروش برساند؛ انگار که دارد برای خودش می‌فروشد باید امانت دار باشد و قیمت آن را به نماینده ولی امر مسلمین بپردازد و رسید بگیرد. شرط این نیست که حتما عین زکات را بیاورد؛ بلکه مهم این است که حق خداوند را از احشام، که نعمتی است که پروردگار به شما عنایت کرده، به صورت کامل استخراج کنید.
هم چنین بعضی مواقع، یک زکات برای احشام و مال کافی است. برای مثال یکی از شما صد شتر دارد و می‌خواهد آن را با پول بفروشد؛ از پول فروش شترها یک‌دهمش را کنار می‌گذارد و همین به عنوان زکات شترها و مالی که از فروش آن به دست آورده کفایت می‌کند؛ برای گاو و گوسفند هم همین‌طور است. در کتاب نشانه‌ای از این که لازم باشد بیش از یک بار برای احشام زکات داد، نمی‌یابم. مثلا یک سال گذشت و صاحب شترها نگاه می‌کند ببیند همان نه شتر را دارد که از مال زکات داده شده سال قبل باقی مانده است؛ اینجا دیگر زکات مجدد ندارد چون حق خداوند معلوم شده و فرقی ندارد عین زکات باشد یا زکات نقدی، وقتی حق خدا از آن خارج شد پاک و مطهر می‌شود؛ و از هر ده دام؛ یکی باید به عنوان زکات داده شود. درمورد مثال شتر؛ اگر صاحب شترها دید [یک سال بعد از پرداخت زکات شترها] الان ده شتر دارد، زکاتی به او تعلق نمی‌گیرد. اگر دید یازده تا شده‌اند؛ زکات ندارد تا این که به ۱۹ شتر برسند. اگر تعداد شترها [مترجم:شترهای جدید که سال قبل نداشته و حال به مالش اضافه شده] ، به ده رسید و شترهایش ۲۰ تا شد باید زکات بدهد و حق خداوند یک‌دهم تعداد شترهایی است که قبلا زکات آنها را نداده باشد و ده تای اول پاک و مطهر شده‌اند و زکات ندارند؛ زکات مال فقط یک بار است و حق خداوند یک‌دهم است.
مسلمان تا زمانی که زنده است موظف به خواندن نماز و دادن زکات است.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [مريم]
یعنی تا زنده‌ام.
و صدقه داوطلبانه مورد قبول قرار نمی‌گیرد مگر این که صدقه واجب یعنی زکات پرداخت شده باشد؛ این درمورد ثروتمندان است؛ با این که اجر صدقه داوطلبانه نزد خداوند بیش از صدقه واجب یعنی زکات و ۶۹۰ برابر آن است. خداوند به شما فتوا داده است که زکات که صدقه واجب است، اجرش چقدر اضافه می‌شود و اگر داده شوند مانند این است که ده برابر آن را داده باشید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۶۰]

شاید محمد العربی کسی که نام عضویتش را به «نورهم يسعى بين أيديهم» تغییر داده و قبلا به صورت خصوصی در سالی که بیان زکات نوشته شد از امام مهدی سؤال کرده بود؛ بخواهد حرف مرا قطع کند و بگوید: «آیا خداوند صدقه داوطلبانه را تنها در صورتی می‌پذیرد که صدقه واجب زکات پرداخت شده باشد؟» پس در پاسخ می‌گوییم: عزیزان من این شرط تنها برای ثروتمندان است؛ خداوند قبول صدقه داوطلبانه آنها را به تأخیر می‌اندازد تا این که صدقه واجب یعنی زکات را پرداخت کنند. اما خداوند صدقه داوطلبانه فقیران را می‌پذیرد و آنها صدقه واجب ندارند؛ چون صدقه واجب مختص ثروتمندان و حق فقیران برآنان است.
ممکن است یکی از پرسش‌گران سخن مرا قطع کرده و بگوید: «امام من؛ ولی انگار در کتاب خدا چنین می‌بینم که به مسلمانان فرمان داده شده که تمام اموال خود را در راه خدا انفاق نمایند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة]".
و یکی ازبندگان زن خداوند می‌پرسد: «امام من آیا خدا به ما فرمان داده تا تمام طلا و نقره‌ای را که به دست می‌آوریم؛ انفاق کنیم؟» . در پاسخ او می‌گوییم: ای بنده خدا؛ همانا که نصیب خدا در اموال ثروتمندان؛ معلوم و مشخص است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:۲۴].
و این بنده خدا می‌پرسد: «این مقدار معلوم چقدر است؟» . امام مهدی در پاسخ این بانو می‌گوید: حق معلوم عبارت است از یک گرم از هر ده گرم، حق معلوم و مشخص شده خدا فقط یک گرم در هر ده گرم است. پس اگر صد گرم طلا یا نقره باشد؛ مقدار معلوم ده گرم است و چون با پرداخت آن، کار نیک و حسنه انجام داده، بر اساس آنچه که در کتاب آمده، مانند این است که ده برابر آن را انفاق کرده و لذا مثل این است که تمام طلا یا نقره‌ای که داشته را انفاق کرده باشد؛ با این که تنها ده گرم از صد گرم طلا یا نقره را انفاق کرده است. ولی یک‌دهم او ده برابر می‌شود و مانند این است که تمام آن طلا یا نقره‌ای که به دستش آمده را انفاق نموده است.
همچنین [در مورد چهارپایان] هنگامی که بهترین آنها به غیر از شتر نر که برای باروری لازم باشد به عنوان زکات داده شود، دیگر بعد از این زکات ندارد و مانند این است که همه آنها را داده باشد، چون نفقه [اجباری] ده برابر می‌شود؛ و برای ۱۹ شتر یا گوسفند یا گاو تنها یک رأس به عنوان زکات داده می‌شود تا این که بشوند بیست تا؛ که اگر بیست تا شدند، باید دو راس را زکات بدهد مگر این که قبلا برای ده تای اول حق خدا را داده باشد که دراین صورت باید تنها یک رأس بدهد.
و بیان بیشتر درمورد میزان زکات واجب به صورت خلاصه:
حق خداوند در اموال واحشام شما معلوم و یک‌دهم است؛ پس حق او را در روزی که مال را به دست آورده و یا درو می‌کنید؛ جدا کنید. اما مواردی که یک سال باید بگذرد برای شتر و گاو وگوسفند و بز است، وقتی ده تا شدند، یکی را باید بدهد و برای هر ده تا تنها یک بار زکات می‌دهد و هر سال تنها برای تعدادی که زیاد شده‌اند، در صورتی که به حد نصاب رسیده باشند؛ زکات داده می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:۲۴].
اما صدقات داوطلبانه با صدقه واجب فرقشان در این است که [اجرشان]۶۹۰ برابر می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّـهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦١} صدق الله العظيم [البقرة].
و همان‌طور که گفتیم، اجر صدقه واجب [زکات] ده برابر می‌شود و مثل این است که تمام مالش را انفاق کرده باشد. برای مثال: اگر یکی از شما صد گرم طلا داشته باشد و نصیب خدا را که صدقه واجب زکات است کنار بگذارد؛ یعنی از هر صد گرم طلا؛ ده گرم را برای زکات جدا کند و یا یک گرم از هر ده گرم را و یا معادل قیمت آن را به صورت نقدی بپردازد؛ مانند این است که تمام آن مال را انفاق کرده باشد. و این بیان فرموده خداوند تعالی است:
{وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾}
صدق الله العظيم [التوبة].

ولی آیا معنایش این است که خداوند به شما امر نموده تمام طلا و نقره خود را انفاق کنید؟ پیش از این جواب دادیم؛ خدا فرمان انفاق بیش از یک‌دهم را نداده است و چون عمل حسنه ده برابر می‌شود، مثل این است که همه مال انفاق شده باشد؛ پس از شکر گزاران باشید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ} صدق الله العظيم [سبأ:۳۹].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 32002 من موضوع بيانٌ فيه المزيد من تحديد نصاب فرض الزكاة..

الإمام ناصر محمد اليماني
19 - 02 - 1433 هـ
13 - 01 - 2012 مـ
07:32 صباحاً

[ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=32000
ــــــــــــــــــــ



بيانٌ فيه المزيد من تحديد نصاب فرض الزكاة ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع المسلمين إلى يوم الدين..

وهذا ردّنا على السائلين بالنسبة لقدر زكاة الحليّ فهي العُشر كما بيّنّاه من قبل، ويتمّ استخراجها على حسب سعر الذهب في يوم إخراج زكاة الذهب وليس حسب يوم شرائِه.

وزكاة الأموال ليس لها ميقاتٌ معلومٌ بل يستخرج حقّ الله فيها يوم اكتسابها.

وأمّا الميقات المعلوم هي التي يمر عليها الحَول كزكاة الإبل والبقر وما دون ذلك من الأنعام، ولا يجوز للمتزكّي أن يختار الهزيلة فيها العجفاء من الشحم بل لن ينال البرَّ حتى يُخرج أحسن ما فيها، فمن له عشرٌ من الإبل فيخرج جملاً أو ناقةً وهو العاشر، وسواء يكون جملاً أو ناقةً فأهم شيء أن يكون قد استخرج أحسن ما فيها، إلا في حالةٍ واحدةٍ أن يكون الأحسن ما فيها جمل وهو الوحيد الفحل بين الإبل، فهنا لم يجعل الله عليه حرجاً أن ينفقه، وينال البر أن ينفق غير الفحل الوحيد، ولكن بشرط أن يكون أحسن ما فيها من بعد الفحل، كون الله لا يتقبّل الصدقة الفرضيّة في الأنعام أن تنفقوا أهزلها، تصديقاً لقول الله تعالى:
{
لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٩٢} صدق الله العظيم [آل عمران].

فأمّا شطر الآية في قول الله تعالى:
{لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ} صدق الله العظيم، فيقصد الصدقة الفرضيّة من الأنعام، ونستنبط أنّ الله لا يتقبّل الهزيلة فيها، وأما شطر الآية في قول الله تعالى: {وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم، فهو يقصد النفقة الطوعيّة، ويفتيكم أنّه يتقبل أي شيء تنفقه طوعاً وليس شرطاً أن يكون الأحسن ما دامت صدقةً طوعيّةً فتنالوا البرَّ بأيّ شيء تنفقونه.

كمثل أن يكون عند أحدكم عشرة بدلات من الملابس فالصدقة منها طوعيّة ولم يشترط عليك الله أن تنفق أحسن ملابسك بل ما تشاء منها، فيتقبّل الله منك صدقةً طوعيّة، فليس في الصدقة شرط أن تنفق الأحسن في الصدقة الطوعيّة، ولكنّها في الصدقة الفرضيّة فيكون الأحسن ما فيها شرطٌ، تصديقاً لقول الله تعالى:
{لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}، ولكن ليس شرطاً أن تنفقوا كلّ ما تحبون.
وعلى سبيل المثال فلو أنّ مع أحدكم مائة من الإبل وأحسن ما فيها عشرة من الجمال والنوق، فلم يأمره الله أن يأخذ العُشر من أحسن ما في إبله؛ بل يقتسم هو وربّه فيعطي ربّه الخمس من الأحسن ويعوّض الخمسَ بما دونهن خمساً أخرى، ويحقّ له أن يشتريها من ربّه بشرط أن يكون حسب سعر سوقها كون من الإبل من تبكي إذا فارقت صاحبها إذا كان بها حنون.

ويحقّ للمتزكّي أن يستخرج زكاة الأنعام ومن ثمّ يبيعها بسعر سوقها ويدفع ثمنها كون العاملين عليها سوف يكلفهم إطعامها مبلغاً من المال حتى يذهب بها إلى المكلفين باستلامها.

وكذلك يحقّ لعمال بيت مال المسلمين تحويل أيّ زكاةٍ عينيّة إلى زكاةٍ نقديّة، وكذلك يحقّ للمتزكي تحويل الزكاة العينيّة إلى زكاة نقديّة حسب سعر سوقها، فهو مؤتمن على بيعها بأن يبيعها بحسب سعر سوقها ويحرص في بيعها بأحسن سعر يعطى فيه في السوق، وكأنّه سوف يبيعها لنفسه فهو المؤتمن عليها، ويدع قيمتها إلى عامل وليّ أمر المسلمين ويأخذ إيصالاً بذلك، وليس شرطاً أن يجلب العينيّات بذاتها بل المهم أنّه استخرج تماماً حقّ الله فيما أنعم الله عليكم من بهيمة الأنعام.

وكذلك تجزي في بعض الأحيان زكاةٌ واحدةٌ على الأنعام والمال، كمثل أن يكون لأحدكم مائة من الإبل ويريد بيعها بمبلغٍ من المال، فإنّه يأخذ من قيمة الإبل التي باعها عُشْر المبلغ ويجزي عن زكاة الإبل وزكاة المال المكتسب الذي هو ثمن بيعها وكذلك البقر وكذلك الغنم، ولا أجد في الكتاب أنّ زكاة الأنعام تؤدّى إلا مرةً واحدةً، وإذا حال الحول عليها فينظر صاحبها فإذا الإبل لا تزال التسع الأولى التي زكّى عليها من قبل في العام الماضي بالعُشر فلا زكاة عليها مرةً أخرى كون حقّ الله معلوم سواء في الزكاة العينيّة أو الزكاة النقديّة، وما تمّ استخراج حقّ الله فيه فقد أصبح طاهراً مطهراً ففي كلّ عَشرٍ من الأنعام العُشْر، وإذا حال على الإبل التِّسع الحَول فلم يجد صاحبها إلا أنّه زاد جملاً فعادت عَشراً فلا زكاة فيها، وإن زادت إحدى عشر فلا زكاة فيها، وهكذا حتى تبلغ تسعة عشر فلا زكاة فيها، فإذا بلغت الزيادة عَشراً فأصبحت عشرون وجَبَت الزكاة عليها، فيخرج حقّ الله منها العَشْر من الإبل التي لم يسبق الزكاة عليها والعَشْر الأولى صارت طاهرةً ومباركةً فلا زكاة عليها إلا مرةً واحدةً فقط، ففي كل عَشْرٍ حق الله هو العُشْرُ.

ولا تُرفع الصلاة والزكاة عن المسلم ما دام حياً، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [مريم]، أي مدة دوامي حيّاً.

ولا تقبل الصدقة الطوعيّة إلا بدفع صدقة الزكاة الفرضيّة وهذا بالنسبة للأغنياء برغم أنّ أجر الصدقة الطوعيّة أجرٌ أعظم عند الله من صدقة الزكاة الفرضيّة بفارق ستمائة وتسعون ضعفاً، وقد أفتاكم بضعف صدقة الزكاة الفرضيّة فإنّ حسنتها تكتب وكأنّه أنفق عشر أمثالها، تصديقاً لقول الله تعالى:
{مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:160].

ولربّما يودّ أن يقاطعني (محمد العربي) والذي غيّر عضويته إلى (نورهم يسعى بين أيديهم) وقد سأل الإمام المهدي على الخاص في العام الذي تبيّن فيه بيان الزكاة فقال: "فهل لا يقبل الله الصدقة الطوعيّة إلا بدفع صدقة الزكاة الجبريّة؟"، ومن ثم نقول: يا حبيبي في الله إنّما ذلك الشرط يطبّق فقط على الأغنياء، فإنّ الله يؤخّر قبول الصدقة الطوعيّة حتى يدفعوا الصدقة الجبريّة، وأما الفقراء فيتقبّل الله صدقتهم الطوعيّة، وليست عليهم صدقةً جبريّةً، كون الصدقة الجبريّة هي فقط في حقّ الأغنياء على الفقراء.

ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد السائلين فيقول يا إمامي: "ولكنّي وكأني أرى في الكتاب أنّ الله أمر عباده المسلمين بإنفاق جميع أموالهم في سبيل الله، تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة]".

فتقول أمَة الله: "يا إمامي فهل الله أمرنا أن ننفق كافة ما اكتسبناه من الذهب والفضة؟"، ومن ثمّ نردّ عليها ونقول: يا أمَة الله إنّما نصيب الله في أموال الأغنياء حقّ معلوم، تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:24].

ومن ثم تقول أمَة الله: "فكم المعلوم؟"، ومن ثمّ يردّ عليها الإمام المهدي ونقول: إنّ المعلوم هو جرامٌ في كلّ عشرة جرامات فيصبح حقّ الله المعلوم جراماً واحداً فقط في كل عشرة جرامات، وفي المائة الجرام من الذهب أو الفضة عشرة جرامات، فبما أنّ حسنتها في الكتاب وكأنّما أنفق عشر أمثالها فيصبح وكأنّه أنفق ماله من الذهب أو الفضة جميعاً برغم أنّه لم ينفق إلا عشرة جرامات من كل مائة جرامٍ من الذهب أو الفضة، ولكنّ العَشرة بعشر أمثالها فيصبح وكأنّه أنفق ماله المكتسب من الذهب أو الفضة جميعاً.

وكذلك فحين يأخذ منها حقّ الله الجبريّ أحسن العَشر ما دون الفحل فلا زكاة فيها من بعد ذلك وكأنّه أنفقها جميعاً كون النفقة بعشر أمثالها، ولا زكاة على تسعة عشر من الإبل أو الغنم أو البقر غير واحدة فقط حتى إذا بلغت العشرون فيستخرج اثنتين إلا أن يكون قد أدّى حق الله من العَشر الأولى فواحدة فقط.

وخلاصة هذا البيان للمزيد من تحديد نصاب فرض الزكاة نقول:

أنّ حقّ الله في أموالكم وأنعامكم العُشْر، وآتوه حقّه يوم اكتسابه أو حصاده، وأما التي يحول عليها الحَول فهي الإبل والبقر والضأن والماعز وهو العُشر، ولا تؤخذ إلا مرةً واحدةً ولا تزكّى في كلّ حولٍ إلا الزيادة فقط إذا بلغ النصاب، تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:24].

وأما الصدقات الطوعيّة فتفرق عن أضعاف صدقة الزكاة الجبريّة بستمائة وتسعون ضعفاً، تصديقاً لقول الله تعالى:
{
مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّـهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦١} صدق الله العظيم [البقرة].

وكما قلنا أنّ صدقة الزكاة الجبريّة فأجرها وكأنّما أنفق المال المكتسب كلّه بمعنى وكأنّك أنفقت كلّ مالَك، وعلى سبيل المثال: فلو أنّ مع أحدكم مائة جرامٍ من الذهب فأخرج منها نصيب الله وهي صدقة الزكاة الجبريّة فيخرج عشرة جرامات ذهبٍ من كل مائة جرامٍ أو جراماً من كل عشرة جراماتٍ أو ما يعادل قيمته نقداً فكأنّما أنفق ذلك المال جميعاً، وذلك هو البيان الحق لقول الله تعالى:
{وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة].

ولكن هل معنى ذلك أنّ الله أمركم أن تُنفقوا أموالكم من الذهب والفضة جميعاً؟ والجواب سبق قبل هذا، فلم يأمركم إلا باستخراج العُشْرِ فيها، وبما أنّ الحسنة بعَشْرِ أمثالها فكأنّكم أنفقتموها في سبيل الله جميعاً، فكونوا من الشاكرين، تصديقاً لقول الله تعالى:
{
وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ} صدق الله العظيم [سبأ:39].

وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ للِه ربِّ العالمين ..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
____________