- 22 -
الإمام ناصر محمد اليمانيّ
پاسخ به کسی با نام «آية في القرآن» :ای رهبران کشورها و مفتیان دیار که پشت [به جنگ] کردهاید! آیا محکوم کردن فایدهای دارد؟
بسم الله الرحمن الرحيم وو صلوات و سلام بر جدّم، مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، و پیروان حق تا یوم الدین و سلام بر رسولان الهی و الحمدُ لله ربّ العالمين..
ای عالمی که با شناسه «آية في القرآن» {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷]، ثبت نام کردهای! ما دقیقاً میدانیم مقصودت چیست. تو میخواهی با این حجت که تأویل قرآن را کسی جز خداوند نمیداند، از سنّتِ نبوی پیروی کرده و قرآن را کنار بگذاریم و به همین بسنده نماییم! و آیاتی را که مربوط به همین موضوع است، به صورت مقطع [ناقص] آوردهای. خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِ ي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
و از آنجا که تو میخواهی تنها از سنت پیروی کنی، به همین دلیل بخشی از این آیاتِ متوالی و پشت سرهم را جدا کردهای، درحالیکه تمام این آیه، درباره همین موضوع است. تو این بخش از آیه را آوردهای:
{وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷]
آیا از خدا نمیترسی و از او پروا نکرده و تقوا نمیکنی، ای مرد مسلمان!؟ این سخن که: تأویل قرآن را جز خداوند نمیداندِ افترا به خداوند سبحان و تعالی است؛ این سرکشی بزرگی است. چون خداوند چنین چیزی نفرموده، پس ای مرد! تو چطور سخنی را به خدا نسبت میدهی که خداوند نفرموده است؟ بلکه خداوند در این آیات به شما فتوا میدهد که در کتابش، قرآن عظیم، برخی از آیات بینه و محکم و و از آیات امالکتاب هستند که عاقل و جاهل امت آنها را میفهمند و هرکس که زبان عربی مبین را بداند؛ متوجه میشود در آن آیات چه آمده است. خداوند این آیات را اساس کتاب [ام الکتاب] قرار داده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷].
این آیات، محکم و برای عالم و جاهلتان روشن هستند و اغلب آیات قرآن عظیم از این گروهند و تنها فاسقان از آنها رومیگردانند، چرا که این آیات، برای عالم و جاهلتان واضح بوده و ظاهر و باطن آیات یکی است و تنها فاسقان از آنچه که در این آیات آمده؛ رومیگردانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
سپس خداوند درمورد آیات دیگری از قرآن به شما فتوا میدهد که از «متشابهات» و حامل اسرار قرآن هستند و تأویل آنها را جز خداوند کسی نمیداند و به هریک از راسخان در علم کتاب که بخواهد، تأویل آنها را میآموزد تا معجزهای برای ائمه برگزیده و منتخب خداوند در هر عصر و دورانی باشد. خداوند این آیات را، حجتِ برشما قرار نداده و فرمان نداده است تا از ظاهر این آیات پیروی کنید. بلکه خداوند به شما امر نموده است که دانش این آیات را به خداوند علیم و حکیم واگذارید تا امامی کریم برایتان برانگیزد و آن بخشی از آن آیات را که خدا میخواهد، برایتان بیان نماید. خداوند به شما فرمان میدهد از آیات محکم کتاب پیروی کنید، نه آیاتی که ظاهر آنها، با احادیثِ فتنه برانگیزی که در سنت نبوی وارد شدهاند، مشابهت دارد؛ احادیثی که مخالف آیات محکم و ام الکتابند؛.فقط این که برخی احادیث وجود دارد که شبیه ظاهرِ یکی از آیات متشابهاند كه تماماً و دقیقاً با ظاهر آن آیه شباهت دارند..
سؤالی که مطرح میشود این است: مگر نه این است که تأویل آیات متشابه را جز خداوند کسی نمیداند و تأویل آنها را به هر یک از راسخان در علم که بخواهد، میآموزد و این یعنی تأویل آنها غیر از ظاهرشان است، اما احادیثِ فتنهای که وارد سنّت شدهاند، شبیه ظاهر این آیات متشابه هستند، اما همین احادیث دروغ برخلاف آیات محکم است و شبیه یکی از آیاتی است که در ظاهر با آن حدیث فتنه و جعلی تشابه دارد و کسانی که قلبشان از حق آمده در آیات محکم قرآن منحرف است و میخواهند فقط پیرو سنت نبوی باشند، از آیات متشابهی که ظاهرشان با حدیث فتنه مشابهت دارد، پیروی میکنند؛ چون هدفشان اثبات حدیث و پیروی از آن است و اصلاً خواهان پیروی از قرآن نیستند! بلکه فقط پیرو سنت نبوی هستند. آنها از آیاتی از قرآن پیروی میکنند که با آن احادیث مشابهت دارد. ولی وقتی حدیث برخلاف یکی از آیات محکم باشد، حدیثی فتنه برانگیز و دروغ و جعلی است، ولی به زعم شما، آن حدیث برای تأویل آن آیه آمده است؛ آیهای که همچنان نیاز به تأویل دارد. درحالیکه حدیثِ مورد نظر، به هیچ وجه آیه را تأویل نمیکند و تنها شبیه ظاهر آن آیه است. اما ظاهر آیه [متشابه] غیر از باطن آن است و برای همین تأویل آن را جز خداوند نمیداند و این طور نیست که هرکس آن را بخواند، بتواند آن را درک کند؛ چون بیان آن آیه با ظاهرش تفاوت دارد. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِ ي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]،
ای علمای شیعه و اهل سنّت که به واسطه احادیث و روایات به شدت گمراه شدهاید و هم خودتان به بیراهه رفته و هم امتتان را به گمراهی کشاندهاید! همگی شما از سنتی پیروی میکنید که به دروغ به نبیّ نسبت داده شده و تصور میکنید از هدایتشدگانید! چگونه ممکن است کسی که از حدیث یا روایتی پیروی میکند که برخلاف آیات محکم کتاب است، آیات محکمی که تنها فاسقان نسبت به آن کافر میشوند، هدایت شده باشد؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
بیایید تا به شما بیاموزیم چگونه میتوانید احادیثِ حق را از احادیثِ جعلی و دروغ و گمراهکننده را تشخیص دهید؟ خواهید دید، احادیثی پیدا میشوند که جعلی و فتنهانگیزند، ولی شبیه آیهای در قرآن هستند. امکان دارد این حدیث، واقعاً برای توضیح بیشتر و بیان و تشریح آیه قرآن آمده باشد و ممکن هم است حدیث فتنه [گمراه کننده] و جعلی باشد. حال بیایید تا به شما بیاموزیم از کجا میتوانید یقین کنید، حدیث حق است یا فتنه [گمراه کننده] و جعلی. ما به حق، به شما فتوا خواهیم داد و از صادقان هستیم: اگر حدیثی شبیه یکی از آیات قرآن عظیم بود ولی برخلاف هریک از آیات محکمی بود که از محکمات، قرآن عظیم هستند، بدانید که بیشکوتردید، حدیث جعلی و حدیث فتنه [گمراه کننده] است و از جانب خدا و رسولش نیست؛ در این شک و تردید نکنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [النحل]،
لذا، حدیث حق، تنها برای این آمده تا قرآن را بیان کرده و آن را بیشتر تشریح کند، نه این که مخالفِ آیات محکم و بیّنه آن باشد؛ آیا فکر نمیکنید؟
ای جماعت علمای اهل سنت و شیعیان! همگی شما، [در حقیقت] فقط، پیرو سنّت هستید و هیچ فرقی بین شما نیست، تها فرق شما در این است که شیعیان تنها احادیثی را میپذیرند که به عقیده آنان از ائمه آل بیت نقل شدهاند و اهل سنت احادیثی را میپذیرند که از طریق صحابه قابل اعتماد [ثقات] به صورت عام، نقل شدهاند. پس هم علمای شیعی و هم علمای اهل سنّت، فقط از احادیث و روایات پیروی میکنند، بدون توجه به این که آیا این روایت، خلاف آیات محکم قرآن هستند یا خیر! ولی وقتی آیهای بیاید که با داشتههای آنان توافق داشته باشد، با سرعت با آن آیه قرآن، به جنگ و جهاد با مخالفانشان میشتابند. اما اگر با آیهی محکمی مواجه شوند که برای عالم و جاهلشان روشن است، ولی برخلاف یکی از احادیث و روایات آنهاست؛ میبینید از قرآن روگردانده و میگویند: «تأویل آن را جز خداوند نمیداند»، چنان که این سخن اهل سنت و جماعت است و اما شیعیان، وقتی آیهای بیاید که برخلاف حدیث و روایت آنان باشد، میبینید که از قرآن رو گردانده و میگویند قرآن وجههای متعددی دارد [ و باطن این آیه، واجدِ تفسیرِ دیگری است].
هیهات، هیهات، ای جماعت اهل سنّت و شیعه! خداوند امام مهدی منتظر را در کمین شما گذاشته است و قبل از آغاز گفتوگو، به خداوند بزرگ قسم میخورم که اگر تمام علمای زنده و مردهی شیعه و سنّی، همگی بر سر میز گفتوگو با مهدی منتظر گرد آیند، همگیشان را به حقّ و با آیات محکم کتاب خدا، خاموش خواهم ساخت و تأویل آیاتِ متشابهی که به عنوان حجت در برابرم میآورند؛ بهتر از آنها بیان کرده و تفسیر و تأویل احسن و درست آنها را ارائه کرده و راه درست را به آنان نشان خواهم داد. تا کسانی که غرور و تعصب آنان را به گناه نمیکشاند، از قضاوت ِحقّی که میانشان شده، در سینهی خود هیچ سختی و حرجی احساس نکنند و کاملاً در برابر آن تسلیم شوند، مگر فاسقان، یعنی کسانی که از آیات ام الکتاب و محکم روگردانند و خداوند پیش از این درمورد آنان در آیات محکم کتابش فتوا داده و فرموده است:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای علمای اهل سنت و شیعه و تمام فرقههای دیگر که دین خود را فرقه فرقه کرده و هریک به داشتههای خود خرسندید! به شما بشارت عذاب دردناکی را میدهم، چرا که با فرمان خداوند در آیات محکم کتابش مخالفت کردهاید که فرموده است:
{وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٠٥﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
و میبینم هرطایفهای خود را برحق دانسته و میانگارد که خودش فرقهای است که از نجات یافتگان است و دیگران را هلاک شده میپندارد! هیهات، هیهات ،از افتراهای شما...بیایید تا به شما خبر دهم نجات یافتگان «الفرقه الناجیه» چه کسانی هستند. آنها مسلمانانی هستند که هیچچیز را با خدا شریک نگرفتهاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
واینها درمیان همهی فرقههای مسلمین پیدا میشوند، آنها از علما نیستند، همان کسانی که کورکورانه [از گذشتگان] پیروی کرده و ندانسته به خداوند نسبت میدهند. آنها که بار فتواهای اشتباه خود و مسلمانانی که از علما نبوده و از فتواهای آنان پیروی میکنند را بردوش دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [النحل].
چون خداوند به فرد مسلمان فرمان نداده است ازعالمان معروف دینی، برای فتواهایشان برهان بخواهد، بلکه فتوا را گوش داده و به دنبال کار خود میرود و اگر آن فتوا پشتوانه علمی از نزد خدا نداشته باشد؛ عالم فتوادهنده، بار گناه فتوایی که ندانسته به خدا نسبت داده را بردوش خواهد داشت و سؤالکننده از آن بری است. اگر فتوا حق باشد، عالمِ اجر آن را میبرد، هم چنین اجر کسانی که تا یوم الدین از آن فتوا پیروی میکنند نیز به او میرسد. همانا که منبر یک عالم، منبر عظیمی است و خداوند به طلبهای که به دنبال علم رفته است فرمان داده تا پس از فراگرفتنِ علم، بهسوی مردمش بازگردد و دینشان را به آنان بیاموزد و راهشان را روشن نماید و لازم نیست همهی مسلمانان برای کسب علوم بروند و همگی عالم شوند؛ بلکه فقط گروهی از آنان باید به این امر اهتمام ورزند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿١٢٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
آنها در پیشگاهِ خداوند از بندگان مکرم هستند چون از شرطی که خداوند برای طالبان علم مقرر فرموده پیروی کردهاند؛ یعنی از عقلشان استفاده کرده و علم را از اهل آن طلب نمودهاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم [النحل].
و از جمله این «اهل الذکر» امام ناصر محمد یمانی است،
ولی نکته اینجاست که ناصر محمد یمانی ممکن است از کسانی باشد که از امر خداوند تبعیت کرده و به جز حق، سخنی نمیگویند و ندانسته به خداوند نسبت نمیدهند و ممکن است از کسانی باشد که پیرو امر شیطان شده و ندانسته به خدا نسبت میدهند و سپس میگویند: «اگر اشتباه کردم از خودم است» و هم خودشان و هم امتشان را گمراه میکنند؛ چون ندانسته به خدا نسبت میدهند. آنچه که میماند این است که شما چطور بفهمید ناصر محمد یمانی واقعاً و به حق از «اهل ذکر» است و چراغ منیری که راه را، بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، به امت نشان میدهد. شما نتوانسته و نمیتوانید این امر را دریابید مگر این که طالبان علم و حقجویان در برهان علمی ناصر محمد یمانی تدبر کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَٰذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
و سپس در برهان علمی امام ناصر محمد یمانی تفکر میکنید که آیا بیهیچ شکوتردیدی از نزد خداوند رحمن آمدهاند یا خیر؟ اگر از نزد خداوند رحمن باشد، خواهید دید که عقلتان در برابر حقی که از نزد پروردگارتان آمده، سرفرود آورده و آن را میپذیرد، چون شایسته و سزاوار نیست حق، با عقل و منطق و فکر انسان ناسازگار باشد؛ به شرطی که از عقل استفاده شود... و این شرط خداوند الرحمن برای کسانی است که طالب علم حق هستند،کسانی که همانندِ مصباحِ منابرِ امت بوده و کورکورانه از هر چیزی پیروی نمیکنند، تا نه خودشان گمراه شوند و نه امتشان را به گمراهی بکشانند، بلکه قبل از پیروی از هر چیزی؛ ابتدا عقل خود را به کار میگیرند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
و برای همین است که میبینید امامِ حقِّ پروردگارتان، به شما امر میکند قبل از تصدیق و پیروی از امام ناصر محمد یمانی، از عقل خود استفاده کنید؛ چرا که ناصر محمد یمانی ممکن است مهدی منتظرحق پروردگارتان باشد ویا ممکن است شیاطین گستاخی باشد که خود و امتشان را به گمراهی میکشند. برای همین ناصر محمد یمانی به شما فرمان میدهد، در دلایل و بیِّناتی که از نزد پروردگار آورده و با آنها برایتان حجت میآورد اندیشه کنید. خواهید دید که بصیرتِ ناصر محمد، بیشکوتردید، همان بصیرت جدّش، مُحمد صلى الله عليه و آله و سلم، یعنی قرآن عظیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [النمل].
و شاید یکی از علمای شیعه یا اهل سنت بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: «همانا که این آیه به مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله، اختصاص دارد؛ کسی که خداوند به او فرمان داد تا با قرآن با مردم جهاد بزرگی کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]
پس امامی که پیرو و تابع [رسول الله است]، ناصر محمد یمانی در پاسخش میگوید: خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
پس آیا شما در انتظارِ مهدی منتظری هستید که بدعتگذار باشد و پیرو و تابع [رسول الله] نباشد؟ آیا فکر نمیکنید؟ تا زمانی که من پیرو و تابع و یاری کننده [ناصر] مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم هستم، پس باید با همان بصیرتی برای مردم حجت بیاورم که خداوند به رسولش فرمان داد تا با آن با مردم جهادی بزرگ نماید، یعنی قرآن عظیم تا بدانند که این حقی است که از نزد پروردگارشان آمده است و در غیر این صورت، خداوند بهحقّ میان آنها حکم خواهد کرد که او اسرع الحاسبین است.
ای میهمان گرامی! به میزِ گفتوگویِ جهانیِ مهدی منتظر خوش آمدی. ما مانع حضور کسانی که با احترام و ادب، نه با ناسزا و فحاشی، بلکه با برهان علمی از قرآن [که حَکَم ماست]، بر سر میز گفتگو حاضر میگردند، نمیشویم و حکمِ حقّ از خداست چون خداوند میان کسانی که دچار اختلافند، داوری و حکم میکند. همانا که ما در موارد اختلافی که میان شما وجود دارد؛،حُکمِ حقِّ خدا را میآوریم؛ نه محمد رسول الله حَکَم است و نه ناصر محمد؛ بلکه حُکمکننده، خداوند است و ما حُکمِ خدا را از آیات محکم کتاب مفصلش برایتان میآوریم؛ باشد که تقوا پیشه کنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴].
یا دیدگاه شما این است که ناصر محمد یمانی، حکم را از فکر و نزد خودش برای شما میآورد که به او میگویید: «ناصر محمد یمانی از خدا تقوا کن»؟ سبحان الله! ولی خداوند و کسانی که نسبت به حقِّ آمده از نزد پروردگارشان بصیرت دارند، شاهدند که من حُکم خدا را بینِ شما میاورم آن را از آیات محکم کتاب خدا استنباط میکنم. آیا اندیشه نمیکنید؟ چطور است که شما حقّ را باطل و باطل را حقّ میبینید؟ آیا فکر نمیکنید! مثالِ امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی و شما، مانند مردی است که در حلقهای از مردان قرار گرفته وآن کسی که در مرکز این حلقه است میگوید : «أشهدُ أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له» و مردانی که دور او حلقه زدهاند، یک صدا، با غوغا و فریاد میگویند: «ای مرد از خدا تقوا کن! آیا از خدا نمیترسی؟ چطور به خدا افترا میزنی؟ بلکه تو از افراد جاهلی هستی که سخنان باطل گفته و ندانسته به خداوند نسبت میدهند». سپس مردی که در میان حلقه است، با خشم و تأسف به آنان پاسخ میدهد: چقدر تقوای شما تقوای بدی است، چقدر ایمان شما ایمان بدی است، ای کسانی که حقّ را باطل و باطل را حقّ میبینید! آیا فکر نمیکنید؟
چطور شما یکی بعد از دیگری، برای ناصر محمد یمانی موعظه کرده و به او میگویید: «ناصر محمد یمانی از خدا پروا کن! تو شیطانی گستاخی نه مهدی منتظر؛ بلکه تو دست نشاندهی آمریکا و اسراییل و فتنهای برای مؤمنان هستی!» و سپس به همدیگر ندا میدهید که بر احادیث و روایاتی که در نزدتان است پایبند و مُصِّر باشید که: «این دسیسهای است که دین شما را نشانه گرفته است». پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسختان میگوید: ای مردم! از کی تا به حال، شیاطینِ بشر از قوم یهود، شما را بهسوی کلمه توحید و نفی شرک به خدا دعوت کردهاند؟ هرگز چنین نیست، بلکه آنها کسانی را به دوستی میگیرند که نسبت به خدا شرک آورده باشند. خداوند تعالی میفرماید:
{ذَٰلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [غافر].
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم، دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی، دعوتِ حقی است که تمام کسانی که تسلیم پروردگار عالمیاناند؛ همین دعوت را آوردهاند: خداوندی را که پروردگار من و شماست، عبادت کنیم و «وسیله» را بهسوی او بطلبیم و در راه حب و قرب الهی رقابت نماییم و من هم انسانی مانند شما هستم و همان حقی که من نسبت به پروردگارم دارم، شما هم دارید و فرقی بین و من شما نیست؛ مگر به میزان تقوا. پس از خدا پروا کرده و با تمام بندگانش، برای پروردگار معبود رقابت کنید. همانا که من مانند شما بندهای از بندگان خداوندم، سبحان الله! فرزند خداوند نیستم که شما حق نداشته باشید در راه حب و قرب الهی با من رقابت کنید که اگر خداوند فرزندی داشت، همان حقی به او تعلق داشت،که به پدرش تعلق دارد. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿٨١﴾ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
و پناه بر خدا که چیزی را که حق ندارم بگویم و خداوند بهترین شاهد است، بلکه من از شما دعوت میکنم که مرا مورد تعظیم قرار ندهید چرا که من مانند شما تنها یکی از بندگان خداوندم و وقتی همهی ما به صورت یکسان بنده خداییم، پس من، بیش از شما حقی نسبت به پروردگار ندارم و هیچ بندهای نزد خدا گرامی نیست، مگر با تقوایش. پس از خدا بترسید و تقوا کنید و جز خداوند چیزی را عبادت نکنید و بهجای خدا بندگانش را مورد تعظیم قرار ندهید و در عبادت پروردگارتان هیچ چیز را با او شریک نگیرید و همراه خدا، احدی را نخوانید. به این ترتیب، خداوند شما را از بندگان مکرم خود خواهد کرد، کسانی که عبادتِ خود برای پروردگارشان را خالص کردهاند. همانا که دینِ خالص، از آن خداست و اکثر شما ایمان خود را، به خاطر تعظیم رسولان و انبیا و اهل کرامات، به شرک آلوده کردید.آ یا بهجای اینکه مانند آنها عمل کنید تا همچون آنها نزد خداوند گرامی باشید؛ چنین میکنید؟ اما متأسفانه به جای اینکه مثلِ آنان عمل کنید، آنچه که مادونِ خداوند است، یعنی بندگان مکرم خدا را میخوانید، تکریم را خاص آنان میدانید و خودتان را محروم میکنید! لذا به خدا شرک آوردهاید و در نتیجه، ای جماعت مسلمانانی که به خدا شرک آوردهاید! ولیّ و نصیری جز خدا پیدا نخواهید کرد.
شاید یکی از علمای بزرگ مسلمین بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: «ناصر محمد یمانی! شاید تو نصرانی یا یهودی هستی! چرا مسلمانان را مشرک میخوانی؟ این یهودیان و نصرانیها هستند که مشرکند. اما ما مسلمانیم و مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم را مورد تعظیم قرار نداده و میگوییم ایشان هم مانند ما بندهی خداست.» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان میگوید: آیا شهادت میدهید که «وسیله بهسوی خدا » برای تمام بندگان خداست یا آن را منحصر به مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم، کردهاید نه همهی مسلمانان؟ معلوم است جوابتان این خواهد بود: «وسیله، متعلق به مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم است. محمد رسول الله در حدیثی به ما امر نموده تا [مقامِ] وسیله را برای او از خداوند طلب کنیم، چرا که [مقامِ] وسیله، بالاترین درجه و مقام نزد خداوند است و تنها به یکی از بندگان خدا تعلق خواهد داشت و برای همین مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه و آله و سلم، به ما امر نموده تا [مقامِ] وسیله را برای او طلب کنیم». پس امام مهدی منتظر به شما میگوید: بیایید اول عقل و منطق را داور و حَکَم قرار دهیم و به حُکمی که عقل و منطق میدهد بنگریم. آیا معقول است که مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه و آله و سلم، فرمانی غیر از فرمان، خداوند به خودِ ایشان را به ما بدهد؟ جواب عقلتان حتماً این خواهد بود که: «هرگز؛ منطقی نیست محمد رسول الله چیزی جز فرمانی که خداوند در آیات محکم کتابش را، به امتش بدهد. شایسته او نیست و عقل و منطق چنین امری را نمیپذیرد.» پس امام ناصر محمد یمانی در پاسختان میگوید: حال بیایید درست ببینیم که خداوند در آیات محکم کتابش چه فرمانی به رسولش داده است، آیا به او امر نموده به امتش فرمان دهد که «وسیله» به سوی پروردگار را به او منحصر کنند؟ آن چه که در قرآن پیدا میکنیم، درست برعکس این مطلب دروغ است که به صورت جعلی، به این حدیث حق اضافه شده و میبینیم خداوند به رسولش فرمان میدهد که به مؤمنان ندا دهد و بگوید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
آیا نمیبینید چقدر آسان میتوان احادیث جعلی و یا دستکاریهایی را که در حدیثِ حقّ صورت گرفته، تشخیص داد؟ همیشه مطالب باطل با آیات محکم کتاب اختلاف زیادی دارند و بلکه کاملا برعکسِ آن هستند، چرا؟ چون حق و باطل نقیض و ضد هماند. ای کسانی که قرآن را به بهانه اینکه کسی جز خدا تأویلش را نمیداند، مهجور گذاشته و رها کردهاید! چه کسی شما را از عذاب خدا پناه خواهد داد؟ خداوند نفرموده که تأویل همهی قرآن را کسی جز خدا نمیداند، این افترا به خداوند است. خداوند فرموده است، تنها تأویلِ آیات متشابه را جز خدا نمیداند و بیان آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد میفهماند، ولی آیات متشابه تقریباً تنها ده درصد از قرآن را تشکیل میدهند و اغلب قرآن و نزدیک نود درصد آن، آیات محکم و بیّنه و آیات ام الکتاب است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
برادر گرامی! آیا نمیبینی از خطاکاران هستی ؟ پس شکرگزار باش که خداوند تو را در امت مهدی منتظر قرار داده است. چقدر امتهای پیشین، در خیال خود، زمان برانگیخته شدن امام مهدی را تصور نموده و سال، پشتِ سال منتظر برانگیخته شدنش بودند و هرسالی که میگذشت گمان میکردند خداوند سال بعد او را میفرستد تا این که زمان مقدر شده برای برانگیختن او در این امت معدود، فرا رسید. امتی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند و از رفتار شیاطین بشر از قوم یهود با برادرانشان در اطراف مسجد الأقصی به خوبی باخبرند و حمیّت و غیرت نسبت به دین و برادران مسلمانشان ندارند و برای دادخواهی و حمایت از برادرانشان در برابر متعدیان به محرماتشان، اقدامی انجام نمیدهد و به تماشای این نشستهاند که چگونه یهودیان برادرانشان را از سرزمینشان رانده و به آبرویشان تعدی کرده و اموالشان را به غارت برده و سرزمینشان را نابود میکنند و رهبران مسلمان و علمایشان بر جای خود نشسته و قیام نمیکنند؛ انگار که این امور به آنها ربطی ندارد! و جهاد در راه خدا را به این محدود کردهاند که بگویند: « ما اقدامات دشمن صهیونیست بر علیه برادرانمان در فلسطین را محکوم میکنیم»!
ای کسانی که حرفهایی را میزنید که به آن عمل نمیکنید! خداوند به شدت از شما خشمگین است، گفتن سخنانی که عمل در پی آن نباشد، خشم شدید خدا را برمیانگیزد. ای رهبران و مفتیان کشورها! که [به میدان جنگ] پشت کردهاید! آیا محکوم کردن کافی است؟ یهود به طمع افتاده تا مسجد الأقصی را خراب کند چون میداند رهبران شما ترسو هستند و سست شده و گرفتارِ حبِّ دنیا و قدرتند! و چیزی جز عرش و حکومتشان برایشان مهم نیست. ای کسانی که به حیات دنیا راضی شده و به آن اطمینان کردهاید! ولو این که آمریکا در مورد حفظِ تختهای حکومتتان به شما اطمینان داده و قلب شما مطمئن شده باشد، اگر برای جهاد در راه خدا و دفاع از بیت معظم خداوند، مسجد الأقصایی که خداوند آن را و اطرافش را برای مؤمنان مبارک قرار داده، و برای دفاع از برادرانتان و سرزمین و آبرو و مساجد پروردگارتان قیام نکنید؛ چه کسی شما را از عذاب خدا نجات خواهد داد؟ خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الحج].
حال هرچقدرهم دشمنتان قدرتمند و از نظر تسلیحات وتجهیزات قوی باشد، آیا به نصرت خداوند اعتماد ندارید؟ فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید:
{إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٦٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
آیا بیخبران گمان کردهاند از امام ناصر محمد یمانی در امانند، چون او از مردم دعوت میکند که در زمین فساد نکرده و خون انسانها را به ناحق نریزند و گمان میکنند امام ناصر محمد یمانی، همیشه در جهان، مرد صلح خواهد ماند؟ میگویم: آری من مرد صلحطلبِ جهان هستم و همه را به صلح و دوستی میان تمام ملتها دعوت میکنم تا مسلمان و کافر در صلح و آرامش زندگی کنند. ولی اگر کسی از صلح روگردانده و بخواهد در زمین فساد کرده و به مسلمان یا کافر تعدی کند و خون آنها را به ناحق بریزد؛ به خداوند بزرگ و پروردگار آسمانها وزمین و آنچه بین آنهاست و به پروردگار عرش عظیم، قسم میخورم که او از میان خلفای خداوند در زمین؛ از همه سختگیرتر است و با شدت بیشتری برخورد خواهد کرد. از امام ناصر محمد یمانی چیزی خواهند دید که تصورش را هم نمیکردند، چرا که قلب من زنده است و نمرده. برای همین هم از انسانهایی هستم که به شدت نسبت به حریمی که خداوند مقرر نموده غیرت دارم و در راه خدا به شدت خشمگین میشوم و این به دلیل محبت عظیم من به خداوند است. چطور ممکن است حبیب نسبت به حرمات حبیبش خشمگین نشود و این بسته به میزان محبت او دارد؛ محبت و حب من به پروردگارم بسیارشدید است و حدّ و مرزی ندارد و برای همین واکنشِ من شدید و بسیارخشن خواهد بود. اگر یهود اقدام به تخریب مسجد الأقصی کرده و قبّه آن را در آسمان پرانده و به رود بیاندازند و رهبران عرب و مسلمان به فرماندهی من برای جهاد در راه خدا اعتراف نکنند، خواهند دانست چه کسی یاوران و لشکر کمتری دارد!
ای امت اسلام! برای جهاد آماده شوید و ما شما را برای جلوگیری از فساد در تمامی کشورها رهبری خواهیم کرد تا بهترین امتی باشید که برای مردم وارد عمل شدند و امر معروف و نهی از منکر میکنند و به خدا ایمان دارند و برای پایان دادن ظلم انسان به برادر انسانش مبارزه میکنند. اما اگر سرباز زدید، بدانید خداوند یاور بندهاش است و از فتنهای بترسید که تنها گریبان، ظالمان شما را نمیگیرد و بدانید عذاب خداوند بسیار شدید است.
الإمام ناصر محمد اليمانيّ
25 - رجب - 1431 هـ
07 - 07 - 2010 مـ
۱۶-تیر-۱۳۸۹ه.ش.
03:41 بعد از ظهر
_________07 - 07 - 2010 مـ
۱۶-تیر-۱۳۸۹ه.ش.
03:41 بعد از ظهر
پاسخ به کسی با نام «آية في القرآن» :ای رهبران کشورها و مفتیان دیار که پشت [به جنگ] کردهاید! آیا محکوم کردن فایدهای دارد؟
بسم الله الرحمن الرحيم وو صلوات و سلام بر جدّم، مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، و پیروان حق تا یوم الدین و سلام بر رسولان الهی و الحمدُ لله ربّ العالمين..
ای عالمی که با شناسه «آية في القرآن» {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷]، ثبت نام کردهای! ما دقیقاً میدانیم مقصودت چیست. تو میخواهی با این حجت که تأویل قرآن را کسی جز خداوند نمیداند، از سنّتِ نبوی پیروی کرده و قرآن را کنار بگذاریم و به همین بسنده نماییم! و آیاتی را که مربوط به همین موضوع است، به صورت مقطع [ناقص] آوردهای. خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِ ي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
و از آنجا که تو میخواهی تنها از سنت پیروی کنی، به همین دلیل بخشی از این آیاتِ متوالی و پشت سرهم را جدا کردهای، درحالیکه تمام این آیه، درباره همین موضوع است. تو این بخش از آیه را آوردهای:
{وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷]
آیا از خدا نمیترسی و از او پروا نکرده و تقوا نمیکنی، ای مرد مسلمان!؟ این سخن که: تأویل قرآن را جز خداوند نمیداندِ افترا به خداوند سبحان و تعالی است؛ این سرکشی بزرگی است. چون خداوند چنین چیزی نفرموده، پس ای مرد! تو چطور سخنی را به خدا نسبت میدهی که خداوند نفرموده است؟ بلکه خداوند در این آیات به شما فتوا میدهد که در کتابش، قرآن عظیم، برخی از آیات بینه و محکم و و از آیات امالکتاب هستند که عاقل و جاهل امت آنها را میفهمند و هرکس که زبان عربی مبین را بداند؛ متوجه میشود در آن آیات چه آمده است. خداوند این آیات را اساس کتاب [ام الکتاب] قرار داده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷].
این آیات، محکم و برای عالم و جاهلتان روشن هستند و اغلب آیات قرآن عظیم از این گروهند و تنها فاسقان از آنها رومیگردانند، چرا که این آیات، برای عالم و جاهلتان واضح بوده و ظاهر و باطن آیات یکی است و تنها فاسقان از آنچه که در این آیات آمده؛ رومیگردانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
سپس خداوند درمورد آیات دیگری از قرآن به شما فتوا میدهد که از «متشابهات» و حامل اسرار قرآن هستند و تأویل آنها را جز خداوند کسی نمیداند و به هریک از راسخان در علم کتاب که بخواهد، تأویل آنها را میآموزد تا معجزهای برای ائمه برگزیده و منتخب خداوند در هر عصر و دورانی باشد. خداوند این آیات را، حجتِ برشما قرار نداده و فرمان نداده است تا از ظاهر این آیات پیروی کنید. بلکه خداوند به شما امر نموده است که دانش این آیات را به خداوند علیم و حکیم واگذارید تا امامی کریم برایتان برانگیزد و آن بخشی از آن آیات را که خدا میخواهد، برایتان بیان نماید. خداوند به شما فرمان میدهد از آیات محکم کتاب پیروی کنید، نه آیاتی که ظاهر آنها، با احادیثِ فتنه برانگیزی که در سنت نبوی وارد شدهاند، مشابهت دارد؛ احادیثی که مخالف آیات محکم و ام الکتابند؛.فقط این که برخی احادیث وجود دارد که شبیه ظاهرِ یکی از آیات متشابهاند كه تماماً و دقیقاً با ظاهر آن آیه شباهت دارند..
سؤالی که مطرح میشود این است: مگر نه این است که تأویل آیات متشابه را جز خداوند کسی نمیداند و تأویل آنها را به هر یک از راسخان در علم که بخواهد، میآموزد و این یعنی تأویل آنها غیر از ظاهرشان است، اما احادیثِ فتنهای که وارد سنّت شدهاند، شبیه ظاهر این آیات متشابه هستند، اما همین احادیث دروغ برخلاف آیات محکم است و شبیه یکی از آیاتی است که در ظاهر با آن حدیث فتنه و جعلی تشابه دارد و کسانی که قلبشان از حق آمده در آیات محکم قرآن منحرف است و میخواهند فقط پیرو سنت نبوی باشند، از آیات متشابهی که ظاهرشان با حدیث فتنه مشابهت دارد، پیروی میکنند؛ چون هدفشان اثبات حدیث و پیروی از آن است و اصلاً خواهان پیروی از قرآن نیستند! بلکه فقط پیرو سنت نبوی هستند. آنها از آیاتی از قرآن پیروی میکنند که با آن احادیث مشابهت دارد. ولی وقتی حدیث برخلاف یکی از آیات محکم باشد، حدیثی فتنه برانگیز و دروغ و جعلی است، ولی به زعم شما، آن حدیث برای تأویل آن آیه آمده است؛ آیهای که همچنان نیاز به تأویل دارد. درحالیکه حدیثِ مورد نظر، به هیچ وجه آیه را تأویل نمیکند و تنها شبیه ظاهر آن آیه است. اما ظاهر آیه [متشابه] غیر از باطن آن است و برای همین تأویل آن را جز خداوند نمیداند و این طور نیست که هرکس آن را بخواند، بتواند آن را درک کند؛ چون بیان آن آیه با ظاهرش تفاوت دارد. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِ ي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]،
ای علمای شیعه و اهل سنّت که به واسطه احادیث و روایات به شدت گمراه شدهاید و هم خودتان به بیراهه رفته و هم امتتان را به گمراهی کشاندهاید! همگی شما از سنتی پیروی میکنید که به دروغ به نبیّ نسبت داده شده و تصور میکنید از هدایتشدگانید! چگونه ممکن است کسی که از حدیث یا روایتی پیروی میکند که برخلاف آیات محکم کتاب است، آیات محکمی که تنها فاسقان نسبت به آن کافر میشوند، هدایت شده باشد؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
بیایید تا به شما بیاموزیم چگونه میتوانید احادیثِ حق را از احادیثِ جعلی و دروغ و گمراهکننده را تشخیص دهید؟ خواهید دید، احادیثی پیدا میشوند که جعلی و فتنهانگیزند، ولی شبیه آیهای در قرآن هستند. امکان دارد این حدیث، واقعاً برای توضیح بیشتر و بیان و تشریح آیه قرآن آمده باشد و ممکن هم است حدیث فتنه [گمراه کننده] و جعلی باشد. حال بیایید تا به شما بیاموزیم از کجا میتوانید یقین کنید، حدیث حق است یا فتنه [گمراه کننده] و جعلی. ما به حق، به شما فتوا خواهیم داد و از صادقان هستیم: اگر حدیثی شبیه یکی از آیات قرآن عظیم بود ولی برخلاف هریک از آیات محکمی بود که از محکمات، قرآن عظیم هستند، بدانید که بیشکوتردید، حدیث جعلی و حدیث فتنه [گمراه کننده] است و از جانب خدا و رسولش نیست؛ در این شک و تردید نکنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [النحل]،
لذا، حدیث حق، تنها برای این آمده تا قرآن را بیان کرده و آن را بیشتر تشریح کند، نه این که مخالفِ آیات محکم و بیّنه آن باشد؛ آیا فکر نمیکنید؟
ای جماعت علمای اهل سنت و شیعیان! همگی شما، [در حقیقت] فقط، پیرو سنّت هستید و هیچ فرقی بین شما نیست، تها فرق شما در این است که شیعیان تنها احادیثی را میپذیرند که به عقیده آنان از ائمه آل بیت نقل شدهاند و اهل سنت احادیثی را میپذیرند که از طریق صحابه قابل اعتماد [ثقات] به صورت عام، نقل شدهاند. پس هم علمای شیعی و هم علمای اهل سنّت، فقط از احادیث و روایات پیروی میکنند، بدون توجه به این که آیا این روایت، خلاف آیات محکم قرآن هستند یا خیر! ولی وقتی آیهای بیاید که با داشتههای آنان توافق داشته باشد، با سرعت با آن آیه قرآن، به جنگ و جهاد با مخالفانشان میشتابند. اما اگر با آیهی محکمی مواجه شوند که برای عالم و جاهلشان روشن است، ولی برخلاف یکی از احادیث و روایات آنهاست؛ میبینید از قرآن روگردانده و میگویند: «تأویل آن را جز خداوند نمیداند»، چنان که این سخن اهل سنت و جماعت است و اما شیعیان، وقتی آیهای بیاید که برخلاف حدیث و روایت آنان باشد، میبینید که از قرآن رو گردانده و میگویند قرآن وجههای متعددی دارد [ و باطن این آیه، واجدِ تفسیرِ دیگری است].
هیهات، هیهات، ای جماعت اهل سنّت و شیعه! خداوند امام مهدی منتظر را در کمین شما گذاشته است و قبل از آغاز گفتوگو، به خداوند بزرگ قسم میخورم که اگر تمام علمای زنده و مردهی شیعه و سنّی، همگی بر سر میز گفتوگو با مهدی منتظر گرد آیند، همگیشان را به حقّ و با آیات محکم کتاب خدا، خاموش خواهم ساخت و تأویل آیاتِ متشابهی که به عنوان حجت در برابرم میآورند؛ بهتر از آنها بیان کرده و تفسیر و تأویل احسن و درست آنها را ارائه کرده و راه درست را به آنان نشان خواهم داد. تا کسانی که غرور و تعصب آنان را به گناه نمیکشاند، از قضاوت ِحقّی که میانشان شده، در سینهی خود هیچ سختی و حرجی احساس نکنند و کاملاً در برابر آن تسلیم شوند، مگر فاسقان، یعنی کسانی که از آیات ام الکتاب و محکم روگردانند و خداوند پیش از این درمورد آنان در آیات محکم کتابش فتوا داده و فرموده است:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای علمای اهل سنت و شیعه و تمام فرقههای دیگر که دین خود را فرقه فرقه کرده و هریک به داشتههای خود خرسندید! به شما بشارت عذاب دردناکی را میدهم، چرا که با فرمان خداوند در آیات محکم کتابش مخالفت کردهاید که فرموده است:
{وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٠٥﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
و میبینم هرطایفهای خود را برحق دانسته و میانگارد که خودش فرقهای است که از نجات یافتگان است و دیگران را هلاک شده میپندارد! هیهات، هیهات ،از افتراهای شما...بیایید تا به شما خبر دهم نجات یافتگان «الفرقه الناجیه» چه کسانی هستند. آنها مسلمانانی هستند که هیچچیز را با خدا شریک نگرفتهاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
واینها درمیان همهی فرقههای مسلمین پیدا میشوند، آنها از علما نیستند، همان کسانی که کورکورانه [از گذشتگان] پیروی کرده و ندانسته به خداوند نسبت میدهند. آنها که بار فتواهای اشتباه خود و مسلمانانی که از علما نبوده و از فتواهای آنان پیروی میکنند را بردوش دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [النحل].
چون خداوند به فرد مسلمان فرمان نداده است ازعالمان معروف دینی، برای فتواهایشان برهان بخواهد، بلکه فتوا را گوش داده و به دنبال کار خود میرود و اگر آن فتوا پشتوانه علمی از نزد خدا نداشته باشد؛ عالم فتوادهنده، بار گناه فتوایی که ندانسته به خدا نسبت داده را بردوش خواهد داشت و سؤالکننده از آن بری است. اگر فتوا حق باشد، عالمِ اجر آن را میبرد، هم چنین اجر کسانی که تا یوم الدین از آن فتوا پیروی میکنند نیز به او میرسد. همانا که منبر یک عالم، منبر عظیمی است و خداوند به طلبهای که به دنبال علم رفته است فرمان داده تا پس از فراگرفتنِ علم، بهسوی مردمش بازگردد و دینشان را به آنان بیاموزد و راهشان را روشن نماید و لازم نیست همهی مسلمانان برای کسب علوم بروند و همگی عالم شوند؛ بلکه فقط گروهی از آنان باید به این امر اهتمام ورزند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿١٢٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
آنها در پیشگاهِ خداوند از بندگان مکرم هستند چون از شرطی که خداوند برای طالبان علم مقرر فرموده پیروی کردهاند؛ یعنی از عقلشان استفاده کرده و علم را از اهل آن طلب نمودهاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم [النحل].
و از جمله این «اهل الذکر» امام ناصر محمد یمانی است،
ولی نکته اینجاست که ناصر محمد یمانی ممکن است از کسانی باشد که از امر خداوند تبعیت کرده و به جز حق، سخنی نمیگویند و ندانسته به خداوند نسبت نمیدهند و ممکن است از کسانی باشد که پیرو امر شیطان شده و ندانسته به خدا نسبت میدهند و سپس میگویند: «اگر اشتباه کردم از خودم است» و هم خودشان و هم امتشان را گمراه میکنند؛ چون ندانسته به خدا نسبت میدهند. آنچه که میماند این است که شما چطور بفهمید ناصر محمد یمانی واقعاً و به حق از «اهل ذکر» است و چراغ منیری که راه را، بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، به امت نشان میدهد. شما نتوانسته و نمیتوانید این امر را دریابید مگر این که طالبان علم و حقجویان در برهان علمی ناصر محمد یمانی تدبر کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَٰذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
و سپس در برهان علمی امام ناصر محمد یمانی تفکر میکنید که آیا بیهیچ شکوتردیدی از نزد خداوند رحمن آمدهاند یا خیر؟ اگر از نزد خداوند رحمن باشد، خواهید دید که عقلتان در برابر حقی که از نزد پروردگارتان آمده، سرفرود آورده و آن را میپذیرد، چون شایسته و سزاوار نیست حق، با عقل و منطق و فکر انسان ناسازگار باشد؛ به شرطی که از عقل استفاده شود... و این شرط خداوند الرحمن برای کسانی است که طالب علم حق هستند،کسانی که همانندِ مصباحِ منابرِ امت بوده و کورکورانه از هر چیزی پیروی نمیکنند، تا نه خودشان گمراه شوند و نه امتشان را به گمراهی بکشانند، بلکه قبل از پیروی از هر چیزی؛ ابتدا عقل خود را به کار میگیرند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
و برای همین است که میبینید امامِ حقِّ پروردگارتان، به شما امر میکند قبل از تصدیق و پیروی از امام ناصر محمد یمانی، از عقل خود استفاده کنید؛ چرا که ناصر محمد یمانی ممکن است مهدی منتظرحق پروردگارتان باشد ویا ممکن است شیاطین گستاخی باشد که خود و امتشان را به گمراهی میکشند. برای همین ناصر محمد یمانی به شما فرمان میدهد، در دلایل و بیِّناتی که از نزد پروردگار آورده و با آنها برایتان حجت میآورد اندیشه کنید. خواهید دید که بصیرتِ ناصر محمد، بیشکوتردید، همان بصیرت جدّش، مُحمد صلى الله عليه و آله و سلم، یعنی قرآن عظیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [النمل].
و شاید یکی از علمای شیعه یا اهل سنت بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: «همانا که این آیه به مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله، اختصاص دارد؛ کسی که خداوند به او فرمان داد تا با قرآن با مردم جهاد بزرگی کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]
پس امامی که پیرو و تابع [رسول الله است]، ناصر محمد یمانی در پاسخش میگوید: خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
پس آیا شما در انتظارِ مهدی منتظری هستید که بدعتگذار باشد و پیرو و تابع [رسول الله] نباشد؟ آیا فکر نمیکنید؟ تا زمانی که من پیرو و تابع و یاری کننده [ناصر] مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم هستم، پس باید با همان بصیرتی برای مردم حجت بیاورم که خداوند به رسولش فرمان داد تا با آن با مردم جهادی بزرگ نماید، یعنی قرآن عظیم تا بدانند که این حقی است که از نزد پروردگارشان آمده است و در غیر این صورت، خداوند بهحقّ میان آنها حکم خواهد کرد که او اسرع الحاسبین است.
ای میهمان گرامی! به میزِ گفتوگویِ جهانیِ مهدی منتظر خوش آمدی. ما مانع حضور کسانی که با احترام و ادب، نه با ناسزا و فحاشی، بلکه با برهان علمی از قرآن [که حَکَم ماست]، بر سر میز گفتگو حاضر میگردند، نمیشویم و حکمِ حقّ از خداست چون خداوند میان کسانی که دچار اختلافند، داوری و حکم میکند. همانا که ما در موارد اختلافی که میان شما وجود دارد؛،حُکمِ حقِّ خدا را میآوریم؛ نه محمد رسول الله حَکَم است و نه ناصر محمد؛ بلکه حُکمکننده، خداوند است و ما حُکمِ خدا را از آیات محکم کتاب مفصلش برایتان میآوریم؛ باشد که تقوا پیشه کنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴].
یا دیدگاه شما این است که ناصر محمد یمانی، حکم را از فکر و نزد خودش برای شما میآورد که به او میگویید: «ناصر محمد یمانی از خدا تقوا کن»؟ سبحان الله! ولی خداوند و کسانی که نسبت به حقِّ آمده از نزد پروردگارشان بصیرت دارند، شاهدند که من حُکم خدا را بینِ شما میاورم آن را از آیات محکم کتاب خدا استنباط میکنم. آیا اندیشه نمیکنید؟ چطور است که شما حقّ را باطل و باطل را حقّ میبینید؟ آیا فکر نمیکنید! مثالِ امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی و شما، مانند مردی است که در حلقهای از مردان قرار گرفته وآن کسی که در مرکز این حلقه است میگوید : «أشهدُ أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له» و مردانی که دور او حلقه زدهاند، یک صدا، با غوغا و فریاد میگویند: «ای مرد از خدا تقوا کن! آیا از خدا نمیترسی؟ چطور به خدا افترا میزنی؟ بلکه تو از افراد جاهلی هستی که سخنان باطل گفته و ندانسته به خداوند نسبت میدهند». سپس مردی که در میان حلقه است، با خشم و تأسف به آنان پاسخ میدهد: چقدر تقوای شما تقوای بدی است، چقدر ایمان شما ایمان بدی است، ای کسانی که حقّ را باطل و باطل را حقّ میبینید! آیا فکر نمیکنید؟
چطور شما یکی بعد از دیگری، برای ناصر محمد یمانی موعظه کرده و به او میگویید: «ناصر محمد یمانی از خدا پروا کن! تو شیطانی گستاخی نه مهدی منتظر؛ بلکه تو دست نشاندهی آمریکا و اسراییل و فتنهای برای مؤمنان هستی!» و سپس به همدیگر ندا میدهید که بر احادیث و روایاتی که در نزدتان است پایبند و مُصِّر باشید که: «این دسیسهای است که دین شما را نشانه گرفته است». پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسختان میگوید: ای مردم! از کی تا به حال، شیاطینِ بشر از قوم یهود، شما را بهسوی کلمه توحید و نفی شرک به خدا دعوت کردهاند؟ هرگز چنین نیست، بلکه آنها کسانی را به دوستی میگیرند که نسبت به خدا شرک آورده باشند. خداوند تعالی میفرماید:
{ذَٰلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [غافر].
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم، دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی، دعوتِ حقی است که تمام کسانی که تسلیم پروردگار عالمیاناند؛ همین دعوت را آوردهاند: خداوندی را که پروردگار من و شماست، عبادت کنیم و «وسیله» را بهسوی او بطلبیم و در راه حب و قرب الهی رقابت نماییم و من هم انسانی مانند شما هستم و همان حقی که من نسبت به پروردگارم دارم، شما هم دارید و فرقی بین و من شما نیست؛ مگر به میزان تقوا. پس از خدا پروا کرده و با تمام بندگانش، برای پروردگار معبود رقابت کنید. همانا که من مانند شما بندهای از بندگان خداوندم، سبحان الله! فرزند خداوند نیستم که شما حق نداشته باشید در راه حب و قرب الهی با من رقابت کنید که اگر خداوند فرزندی داشت، همان حقی به او تعلق داشت،که به پدرش تعلق دارد. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿٨١﴾ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
و پناه بر خدا که چیزی را که حق ندارم بگویم و خداوند بهترین شاهد است، بلکه من از شما دعوت میکنم که مرا مورد تعظیم قرار ندهید چرا که من مانند شما تنها یکی از بندگان خداوندم و وقتی همهی ما به صورت یکسان بنده خداییم، پس من، بیش از شما حقی نسبت به پروردگار ندارم و هیچ بندهای نزد خدا گرامی نیست، مگر با تقوایش. پس از خدا بترسید و تقوا کنید و جز خداوند چیزی را عبادت نکنید و بهجای خدا بندگانش را مورد تعظیم قرار ندهید و در عبادت پروردگارتان هیچ چیز را با او شریک نگیرید و همراه خدا، احدی را نخوانید. به این ترتیب، خداوند شما را از بندگان مکرم خود خواهد کرد، کسانی که عبادتِ خود برای پروردگارشان را خالص کردهاند. همانا که دینِ خالص، از آن خداست و اکثر شما ایمان خود را، به خاطر تعظیم رسولان و انبیا و اهل کرامات، به شرک آلوده کردید.آ یا بهجای اینکه مانند آنها عمل کنید تا همچون آنها نزد خداوند گرامی باشید؛ چنین میکنید؟ اما متأسفانه به جای اینکه مثلِ آنان عمل کنید، آنچه که مادونِ خداوند است، یعنی بندگان مکرم خدا را میخوانید، تکریم را خاص آنان میدانید و خودتان را محروم میکنید! لذا به خدا شرک آوردهاید و در نتیجه، ای جماعت مسلمانانی که به خدا شرک آوردهاید! ولیّ و نصیری جز خدا پیدا نخواهید کرد.
شاید یکی از علمای بزرگ مسلمین بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: «ناصر محمد یمانی! شاید تو نصرانی یا یهودی هستی! چرا مسلمانان را مشرک میخوانی؟ این یهودیان و نصرانیها هستند که مشرکند. اما ما مسلمانیم و مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم را مورد تعظیم قرار نداده و میگوییم ایشان هم مانند ما بندهی خداست.» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان میگوید: آیا شهادت میدهید که «وسیله بهسوی خدا » برای تمام بندگان خداست یا آن را منحصر به مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم، کردهاید نه همهی مسلمانان؟ معلوم است جوابتان این خواهد بود: «وسیله، متعلق به مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم است. محمد رسول الله در حدیثی به ما امر نموده تا [مقامِ] وسیله را برای او از خداوند طلب کنیم، چرا که [مقامِ] وسیله، بالاترین درجه و مقام نزد خداوند است و تنها به یکی از بندگان خدا تعلق خواهد داشت و برای همین مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه و آله و سلم، به ما امر نموده تا [مقامِ] وسیله را برای او طلب کنیم». پس امام مهدی منتظر به شما میگوید: بیایید اول عقل و منطق را داور و حَکَم قرار دهیم و به حُکمی که عقل و منطق میدهد بنگریم. آیا معقول است که مُحمد رسولَ الله صلى الله عليه و آله و سلم، فرمانی غیر از فرمان، خداوند به خودِ ایشان را به ما بدهد؟ جواب عقلتان حتماً این خواهد بود که: «هرگز؛ منطقی نیست محمد رسول الله چیزی جز فرمانی که خداوند در آیات محکم کتابش را، به امتش بدهد. شایسته او نیست و عقل و منطق چنین امری را نمیپذیرد.» پس امام ناصر محمد یمانی در پاسختان میگوید: حال بیایید درست ببینیم که خداوند در آیات محکم کتابش چه فرمانی به رسولش داده است، آیا به او امر نموده به امتش فرمان دهد که «وسیله» به سوی پروردگار را به او منحصر کنند؟ آن چه که در قرآن پیدا میکنیم، درست برعکس این مطلب دروغ است که به صورت جعلی، به این حدیث حق اضافه شده و میبینیم خداوند به رسولش فرمان میدهد که به مؤمنان ندا دهد و بگوید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
آیا نمیبینید چقدر آسان میتوان احادیث جعلی و یا دستکاریهایی را که در حدیثِ حقّ صورت گرفته، تشخیص داد؟ همیشه مطالب باطل با آیات محکم کتاب اختلاف زیادی دارند و بلکه کاملا برعکسِ آن هستند، چرا؟ چون حق و باطل نقیض و ضد هماند. ای کسانی که قرآن را به بهانه اینکه کسی جز خدا تأویلش را نمیداند، مهجور گذاشته و رها کردهاید! چه کسی شما را از عذاب خدا پناه خواهد داد؟ خداوند نفرموده که تأویل همهی قرآن را کسی جز خدا نمیداند، این افترا به خداوند است. خداوند فرموده است، تنها تأویلِ آیات متشابه را جز خدا نمیداند و بیان آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد میفهماند، ولی آیات متشابه تقریباً تنها ده درصد از قرآن را تشکیل میدهند و اغلب قرآن و نزدیک نود درصد آن، آیات محکم و بیّنه و آیات ام الکتاب است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
برادر گرامی! آیا نمیبینی از خطاکاران هستی ؟ پس شکرگزار باش که خداوند تو را در امت مهدی منتظر قرار داده است. چقدر امتهای پیشین، در خیال خود، زمان برانگیخته شدن امام مهدی را تصور نموده و سال، پشتِ سال منتظر برانگیخته شدنش بودند و هرسالی که میگذشت گمان میکردند خداوند سال بعد او را میفرستد تا این که زمان مقدر شده برای برانگیختن او در این امت معدود، فرا رسید. امتی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند و از رفتار شیاطین بشر از قوم یهود با برادرانشان در اطراف مسجد الأقصی به خوبی باخبرند و حمیّت و غیرت نسبت به دین و برادران مسلمانشان ندارند و برای دادخواهی و حمایت از برادرانشان در برابر متعدیان به محرماتشان، اقدامی انجام نمیدهد و به تماشای این نشستهاند که چگونه یهودیان برادرانشان را از سرزمینشان رانده و به آبرویشان تعدی کرده و اموالشان را به غارت برده و سرزمینشان را نابود میکنند و رهبران مسلمان و علمایشان بر جای خود نشسته و قیام نمیکنند؛ انگار که این امور به آنها ربطی ندارد! و جهاد در راه خدا را به این محدود کردهاند که بگویند: « ما اقدامات دشمن صهیونیست بر علیه برادرانمان در فلسطین را محکوم میکنیم»!
ای کسانی که حرفهایی را میزنید که به آن عمل نمیکنید! خداوند به شدت از شما خشمگین است، گفتن سخنانی که عمل در پی آن نباشد، خشم شدید خدا را برمیانگیزد. ای رهبران و مفتیان کشورها! که [به میدان جنگ] پشت کردهاید! آیا محکوم کردن کافی است؟ یهود به طمع افتاده تا مسجد الأقصی را خراب کند چون میداند رهبران شما ترسو هستند و سست شده و گرفتارِ حبِّ دنیا و قدرتند! و چیزی جز عرش و حکومتشان برایشان مهم نیست. ای کسانی که به حیات دنیا راضی شده و به آن اطمینان کردهاید! ولو این که آمریکا در مورد حفظِ تختهای حکومتتان به شما اطمینان داده و قلب شما مطمئن شده باشد، اگر برای جهاد در راه خدا و دفاع از بیت معظم خداوند، مسجد الأقصایی که خداوند آن را و اطرافش را برای مؤمنان مبارک قرار داده، و برای دفاع از برادرانتان و سرزمین و آبرو و مساجد پروردگارتان قیام نکنید؛ چه کسی شما را از عذاب خدا نجات خواهد داد؟ خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الحج].
حال هرچقدرهم دشمنتان قدرتمند و از نظر تسلیحات وتجهیزات قوی باشد، آیا به نصرت خداوند اعتماد ندارید؟ فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید:
{إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٦٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
آیا بیخبران گمان کردهاند از امام ناصر محمد یمانی در امانند، چون او از مردم دعوت میکند که در زمین فساد نکرده و خون انسانها را به ناحق نریزند و گمان میکنند امام ناصر محمد یمانی، همیشه در جهان، مرد صلح خواهد ماند؟ میگویم: آری من مرد صلحطلبِ جهان هستم و همه را به صلح و دوستی میان تمام ملتها دعوت میکنم تا مسلمان و کافر در صلح و آرامش زندگی کنند. ولی اگر کسی از صلح روگردانده و بخواهد در زمین فساد کرده و به مسلمان یا کافر تعدی کند و خون آنها را به ناحق بریزد؛ به خداوند بزرگ و پروردگار آسمانها وزمین و آنچه بین آنهاست و به پروردگار عرش عظیم، قسم میخورم که او از میان خلفای خداوند در زمین؛ از همه سختگیرتر است و با شدت بیشتری برخورد خواهد کرد. از امام ناصر محمد یمانی چیزی خواهند دید که تصورش را هم نمیکردند، چرا که قلب من زنده است و نمرده. برای همین هم از انسانهایی هستم که به شدت نسبت به حریمی که خداوند مقرر نموده غیرت دارم و در راه خدا به شدت خشمگین میشوم و این به دلیل محبت عظیم من به خداوند است. چطور ممکن است حبیب نسبت به حرمات حبیبش خشمگین نشود و این بسته به میزان محبت او دارد؛ محبت و حب من به پروردگارم بسیارشدید است و حدّ و مرزی ندارد و برای همین واکنشِ من شدید و بسیارخشن خواهد بود. اگر یهود اقدام به تخریب مسجد الأقصی کرده و قبّه آن را در آسمان پرانده و به رود بیاندازند و رهبران عرب و مسلمان به فرماندهی من برای جهاد در راه خدا اعتراف نکنند، خواهند دانست چه کسی یاوران و لشکر کمتری دارد!
ای امت اسلام! برای جهاد آماده شوید و ما شما را برای جلوگیری از فساد در تمامی کشورها رهبری خواهیم کرد تا بهترین امتی باشید که برای مردم وارد عمل شدند و امر معروف و نهی از منکر میکنند و به خدا ایمان دارند و برای پایان دادن ظلم انسان به برادر انسانش مبارزه میکنند. اما اگر سرباز زدید، بدانید خداوند یاور بندهاش است و از فتنهای بترسید که تنها گریبان، ظالمان شما را نمیگیرد و بدانید عذاب خداوند بسیار شدید است.
خليفة الله في الأرض؛ الإمام المهدي ناصر مُحمد اليماني.
اقتباس المشاركة 96601 من موضوع نداء الإمام المهديّ إلى كافة المسلمين للبيعة للقتال خفافاً وثقالاً ..
- 22 -
الإمام ناصر محمد اليمانيّ
25 - 07 - 1431 هـ
07 - 07 - 2010 مـ
03:41 مسـاءً
_________
الردّ على المُعرّف (آية في القرآن):
فهل ينفع الاستنكار يا من ولَّيتُم الأدبار، يا قادة الأقطار ومُفتيي الديار ؟
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسَلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
ويا أيّها العالِم الذي سجّل لدينا بمُعرّف (آية في القرآن): {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ} صدق الله العظيم [آل عمران:7]، وقد علمنا ما تقصده بالضّبط! هو أنك تُريدنا أن نتّبع السُّنة النَّبويّة وحسبنا ذلك ونترك القرآن جانباً بحُجّة أنّه لا يعلم تأويله إلّا الله، وقمتَ بقطع الآيات في ذات الموضوع في قول الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
وبما أنّك لا تُريد أن تتّبع إلّا السُّنة ولذلك قطعت من هذه الآيات التترى في ذات الموضوع جُزءًا من آيةٍ واحدةٍ وهي قول الله تعالى: {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ} صدق الله العظيم! أفلا تخاف الله وتتّقيه أيّها المسلم؟ فهذا هو افتراءٌ على الله أنّه قال أنّه ما يعلم بتأويل القرآن إلّا الله سبحانه وتعالى علواً كبيراً وذلك لأنَّ اللهَ لم يقُل ذلك فكيف تقول على الله ما لم يقُل يا رجل؟ بلْ أفتاكم الله عن آيات كتابه القرآن العظيم أنَّ منها آياتٌ بيّناتٌ مُحكماتٌ هُنّ أُمّ الكتاب يعقِلُهُنَّ عالِمُ الأُمّة وجاهلُها ويدرك ما جاء فيهُنّ كُل ذي لسانٍ عربيٍّ مُبينٍ، وجعلهنّ الله هُنّ أُمّ الكتاب تصديقاً لقول الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
وتلك آياتٌ مُحكماتٌ بيّنات لعالمِكم وجاهلِكم وهُنّ أغلب آيات القرآن العظيم لا يُعرِض عمّا جاء فيهنّ إلّا الفاسقون نظراً لأنهنّ بيِّنات لعالمِكم وجاهِلكم ظاهرهنّ كباطنهنّ لا يُعرض عمّا جاء فيهنّ إلّا الفاسقون تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ومن ثُمّ أفتاكم عن آياتٍ أُخرى مُتشابهات من القرآن يحملن من أسرار الكتاب ولا يعلم بتأويلهنّ إلّا الله ويُعلِّم بتأويلهن الراسخون في عِلم الكتاب ليجعلهنّ الله المُعجزة للأئمة المصطفين الأخيار في كُلّ عصر، ولم يجعلهنّ الله الحُجّة عليكم ولم يأمركم الله باتباع ظاهرهنّ؛ بلْ أمركم الله أن تردّوا علمهنّ لله العليم الحكيم حتى يبعث الله لكم إماماً كريماً يُفصّل لكم ما يشاء الله منه؛ بلْ أمركم الله أن تتّبعوا آيات الكتاب المُحكمات ولم يأمركم أن تتّبعوا المُتشابهات مع أحاديث الفتنة التي تأتي في السُّنة النَّبويّة مخالفة لآيات الكتاب المُحكمات من آيات أُمّ الكتاب إلّا أنّ من الأحاديث ما يأتي يتشابه مع ظاهر أحد الآيات المُتشابهات تماماً تجدونه يتشابه مع ظاهرها بالضبط.
والسؤال الذي يطرح نفسه هو: أليست الآيات المُتشابهات لا يعلم بتأويلهنّ إلّا الله ويعلم بتأويلهن من يشاء من الراسخين في العلم؟ وهذا يعني أنّ تأويلهنّ غير ظاهرهنّ، ولكنّ حديث الفتنة الموضوع جاء مطابقاً لظاهرهنّ، ولكنّ الحديث المفترى جاء مخالفاً لآيات الكتاب المُحكمات غير أنّه جاء متشابهاً مع أحد الآيات المتشابهة في ظاهرهنّ مع حديث الفتنة الموضوع، وبما أنّ الذين في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ في مُحكم القرآن ويريدون أن يتّبعوا السُّنة فقط اتَّبعوا الآيات المُتشابهات في ظاهرهنّ مع حديث الفتنة الذي يريد إثباته وإتّباعه لأنّه أصلاً لا يريد اتّباع القرآن؛ بلْ يتّبع السُّنة النَّبويّة فقط، وإنّما يتّبع من القرآن ما تشابه مع تلك الأحاديث وهي فتنةٌ موضوعةٌ ما دام جاء الحديث يخالف لأحد الآيات المُحكمات فهو حديث فتنة موضوع وتزعمون أنّه جاء تأويلٌ لتلك الآية التي لا تزال بحاجة للتأويل! ولكن لم يُأوِّلها شيئاً لأنّه جاء مُطابقاً لظاهرها ولكنّ ظاهرها غير باطنها! ولذلك لا يعلم بتأويلها إلّا الله وليس من يقرأها يستطيع فهمها وذلك لأنّ بيانها غير ظاهرها. ولذلك قال الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
ويا معشر علماء الشيعة والسُّنة الذين أضلّتهم الأحاديث والروايات ضلالاً كبيراً فأضلّوا أنفسهم وأضلّوا أُمّتهم، فإنّكم جميعاً تتّبعون السُّنة المُفتراة عن النَّبيّ وتحسبون أنّكم مهتدون! فكيف يهتدي إلى الحقّ من يتّبع حديثاً أو روايةً جاءت مخالفة لآيات الكتاب المُحكمات التي لا يكفر بها إلّا الفاسقون؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
فتعالوا لنعلّمكم كيف تستطيعون أن تُفرّقوا بين الحديث الحق والحديث المُفترى؛ فإنّكم سوف تجدون من أحاديث الفتنة الموضوعة ما يأتي متشابهاً مع آيةٍ في القرآن، ولكن قد يكون هذا الحديث هو حقّاً جاء ليزيد آيةً في الكتاب بياناً وتوضيحاً، وقد يكون حديثَ فتنةٍ موضوعٍ، وتعالوا لنعلّمكم كيف تستطيعون أن تعلموا عِلم اليقين أنّه حديث حقّ أو حديث فتنةٍ موضوع، ولسوف نُفتيكم بالحقّ وإنّا لصادقون. فإذا جاء الحديث يُشابه أحد الآيات في القرآن العظيم غير أنّه جاء مُخالفاً لأحد الآيات المُحكمات في مُحكم القرآن العظيم فاعلموا أنّ ذلك الحديث حديث فتنةٍ موضوع من عند غير الله ورسوله لا شكّ ولا ريب، وذلك لأنّ الحديث الحقّ عن النَّبيّ إنّما يأتي ليزيد أحد آيات الكتاب بياناً وتوضيحاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:44]. إذاً، الحديث الحقّ لن يأتي إلّا ليزيدَ القُرآنَ بياناً وتوضيحاً وليس ليُخالف مُحكمه البيّن، أفلا تعقلون؟
ويا معشر علماء السُّنة والشيعة فإنّكم جميعاً تتّبعون السُّنةَ فقط وليس الفرق بينكم إلّا أنّ الشيعة لا يأخذون إلّا الأحاديث التي وردت عن طريق أئمّة آل البيت في معتقدهم، وأمّا السُّنة فيأخذون الأحاديث والروايات عن طريق الثقات من الصحابة بشكل عام.
إذاً، جميع علماء الشيعة والسُّنة يتّبعون الأحاديث والروايات فقط بغضّ النظر هل تخالف لمُحكم القرآن! ولكن حين تأتي آيةٌ تتفق مع ما لديهم فسرعان ما تجدونهم يجاهدون بالقرآن مخالفيهم جهاداً كبيراً! ولكن حين تأتي آيةٌ مُحكمةٌ لعالِمِهم وجاهلِهم غير أنّها مخالفةٌ لأحد الأحاديث أو الروايات فتجدونهم يُعرِضون عن القرآن ويقولون: "لا يعلم تأويله إلّا الله" كما يقول أهل السُّنة والجماعة، وكذلك الشيعة حين تأتي آيةٌ مُخالفةٌ لحديثٍ أو روايةٍ فتجدونهم يُعرضون عن القرآن ويقولون: "إنَّ للقرآن أوجهاً مُتعددة"!
وهيهات هيهات يا معشر الشيعة والسُّنة، لقد جعل الله الإمام المهديّ المنتظَر لكم بالمرصاد، وأقسمُ بالله العظيم قسماً مُقدماً من قبل الحوار أن لو يجمع الله كافة علماء الشيعة والسُّنة الأحياء منهم والأموات أجمعين في طاولة الحوار للمهديّ المُنتظر لأخرسنّ ألسنتهم بالحقّ من مُحكم كتاب الله وآتيهم بتأويل المُتشابه الذي يُحاجّوني به خيراً منهم وأحسنَ تفسيراً وتأويلاً وأهدى سبيلاً، حتى لا يجد الذين لا تأخذهم العزّة بالإثم منهم في صدورهم حرجاً ممّا قضيت بينهم بالحقّ ويسلّموا تسليماً، إلّا الفاسقون منهم الذين يعرضون عن آيات أمّ الكتاب المُحكمات فسبقت الفتوى من الله فيهم في مُحكم كتابه في قول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ويا معشر علماء السُّنة والشيعة وكافة الفرق الأُخرى الذين فرّقوا دينهم شيعاً وأحزاباً وكل حزبٍ بما لديهم فرحون إنّي أُبشّركم بعذابٍ عظيمٍ، وذلك لأنّكم خالفتم أمر الله في مُحكم كتابه في قول الله تعالى: {وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٠٥﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
وأرى كُلَّ طائفة مِنكم يزعمون أنّهم هُم على الحقّ وأنّهم هُم الطائفة الناجية وما دونهم هالكون! هيهات هيهات لِما تفترون، وتعالوا لنعلّمكم بالطائفة الناجية: هُم الذين لا يشركون بالله شيئاً من المسلمين تصديقاً لقول الله تعالى: {يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
وهؤلاء قد يُوجدون في كافة الفرق الإسلاميّة من المسلمين، وليس العلماء الذين يتّبعون الاتّباع الأعمى ويقولون على الله ما لا يعلمون فأولئك يحملون وزرَ فتواهم ووزرَ من اتّبع فتواهم من المسلمين الغير علماء تصديقاً لقول الله تعالى: {لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [النحل].
وذلك لأنّ المسلم لم يأمره الله أن يُطالِب بالبُرهان للفتوى حين يسأل عالِماً معروفاً أنّه من علماء الدين؛ بلْ يسمع الفتوى ويذهب إلى حال سبيله، وإذا كانت الفتوى بغير علمٍ من الله فسوف يتحمّل وزرها العالِم المُفتي بغير علمٍ من الله والسائل منها بريءٌ، ولكن لو كانت فتوى حقّ فله أجرها وأجر من اتّبع فتواه إلى يوم الدين. ألا وإنّ مِنبر العالِم هو منِبرٌ عظيمٌ وقد أمر الله طالب العلم الذي ذهب ليطلب العلم لكي يرجع إلى قومه ليعلّمهم دينَهم ويضيء طريقهَم، وما كان لجميع المُسلمين أن ينفروا جميعاً لطلب العلم فيكونوا عُلماءَ جميعاً؛ بلْ فرقةٌ منهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿١٢٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
وهُم المُكرمون بين يدي ربّهم لئن اتَّبعوا شرط الله لطالب العلم وهو أن يستخدم عقله ويطلب العلم من أهله تصديقاً لقول الله تعالى: {فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [النحل:43].
07 - 07 - 2010 مـ
03:41 مسـاءً
_________
الردّ على المُعرّف (آية في القرآن):
فهل ينفع الاستنكار يا من ولَّيتُم الأدبار، يا قادة الأقطار ومُفتيي الديار ؟
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسَلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
ويا أيّها العالِم الذي سجّل لدينا بمُعرّف (آية في القرآن): {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ} صدق الله العظيم [آل عمران:7]، وقد علمنا ما تقصده بالضّبط! هو أنك تُريدنا أن نتّبع السُّنة النَّبويّة وحسبنا ذلك ونترك القرآن جانباً بحُجّة أنّه لا يعلم تأويله إلّا الله، وقمتَ بقطع الآيات في ذات الموضوع في قول الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
وبما أنّك لا تُريد أن تتّبع إلّا السُّنة ولذلك قطعت من هذه الآيات التترى في ذات الموضوع جُزءًا من آيةٍ واحدةٍ وهي قول الله تعالى: {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ} صدق الله العظيم! أفلا تخاف الله وتتّقيه أيّها المسلم؟ فهذا هو افتراءٌ على الله أنّه قال أنّه ما يعلم بتأويل القرآن إلّا الله سبحانه وتعالى علواً كبيراً وذلك لأنَّ اللهَ لم يقُل ذلك فكيف تقول على الله ما لم يقُل يا رجل؟ بلْ أفتاكم الله عن آيات كتابه القرآن العظيم أنَّ منها آياتٌ بيّناتٌ مُحكماتٌ هُنّ أُمّ الكتاب يعقِلُهُنَّ عالِمُ الأُمّة وجاهلُها ويدرك ما جاء فيهُنّ كُل ذي لسانٍ عربيٍّ مُبينٍ، وجعلهنّ الله هُنّ أُمّ الكتاب تصديقاً لقول الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
وتلك آياتٌ مُحكماتٌ بيّنات لعالمِكم وجاهلِكم وهُنّ أغلب آيات القرآن العظيم لا يُعرِض عمّا جاء فيهنّ إلّا الفاسقون نظراً لأنهنّ بيِّنات لعالمِكم وجاهِلكم ظاهرهنّ كباطنهنّ لا يُعرض عمّا جاء فيهنّ إلّا الفاسقون تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ومن ثُمّ أفتاكم عن آياتٍ أُخرى مُتشابهات من القرآن يحملن من أسرار الكتاب ولا يعلم بتأويلهنّ إلّا الله ويُعلِّم بتأويلهن الراسخون في عِلم الكتاب ليجعلهنّ الله المُعجزة للأئمة المصطفين الأخيار في كُلّ عصر، ولم يجعلهنّ الله الحُجّة عليكم ولم يأمركم الله باتباع ظاهرهنّ؛ بلْ أمركم الله أن تردّوا علمهنّ لله العليم الحكيم حتى يبعث الله لكم إماماً كريماً يُفصّل لكم ما يشاء الله منه؛ بلْ أمركم الله أن تتّبعوا آيات الكتاب المُحكمات ولم يأمركم أن تتّبعوا المُتشابهات مع أحاديث الفتنة التي تأتي في السُّنة النَّبويّة مخالفة لآيات الكتاب المُحكمات من آيات أُمّ الكتاب إلّا أنّ من الأحاديث ما يأتي يتشابه مع ظاهر أحد الآيات المُتشابهات تماماً تجدونه يتشابه مع ظاهرها بالضبط.
والسؤال الذي يطرح نفسه هو: أليست الآيات المُتشابهات لا يعلم بتأويلهنّ إلّا الله ويعلم بتأويلهن من يشاء من الراسخين في العلم؟ وهذا يعني أنّ تأويلهنّ غير ظاهرهنّ، ولكنّ حديث الفتنة الموضوع جاء مطابقاً لظاهرهنّ، ولكنّ الحديث المفترى جاء مخالفاً لآيات الكتاب المُحكمات غير أنّه جاء متشابهاً مع أحد الآيات المتشابهة في ظاهرهنّ مع حديث الفتنة الموضوع، وبما أنّ الذين في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ في مُحكم القرآن ويريدون أن يتّبعوا السُّنة فقط اتَّبعوا الآيات المُتشابهات في ظاهرهنّ مع حديث الفتنة الذي يريد إثباته وإتّباعه لأنّه أصلاً لا يريد اتّباع القرآن؛ بلْ يتّبع السُّنة النَّبويّة فقط، وإنّما يتّبع من القرآن ما تشابه مع تلك الأحاديث وهي فتنةٌ موضوعةٌ ما دام جاء الحديث يخالف لأحد الآيات المُحكمات فهو حديث فتنة موضوع وتزعمون أنّه جاء تأويلٌ لتلك الآية التي لا تزال بحاجة للتأويل! ولكن لم يُأوِّلها شيئاً لأنّه جاء مُطابقاً لظاهرها ولكنّ ظاهرها غير باطنها! ولذلك لا يعلم بتأويلها إلّا الله وليس من يقرأها يستطيع فهمها وذلك لأنّ بيانها غير ظاهرها. ولذلك قال الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
ويا معشر علماء الشيعة والسُّنة الذين أضلّتهم الأحاديث والروايات ضلالاً كبيراً فأضلّوا أنفسهم وأضلّوا أُمّتهم، فإنّكم جميعاً تتّبعون السُّنة المُفتراة عن النَّبيّ وتحسبون أنّكم مهتدون! فكيف يهتدي إلى الحقّ من يتّبع حديثاً أو روايةً جاءت مخالفة لآيات الكتاب المُحكمات التي لا يكفر بها إلّا الفاسقون؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
فتعالوا لنعلّمكم كيف تستطيعون أن تُفرّقوا بين الحديث الحق والحديث المُفترى؛ فإنّكم سوف تجدون من أحاديث الفتنة الموضوعة ما يأتي متشابهاً مع آيةٍ في القرآن، ولكن قد يكون هذا الحديث هو حقّاً جاء ليزيد آيةً في الكتاب بياناً وتوضيحاً، وقد يكون حديثَ فتنةٍ موضوعٍ، وتعالوا لنعلّمكم كيف تستطيعون أن تعلموا عِلم اليقين أنّه حديث حقّ أو حديث فتنةٍ موضوع، ولسوف نُفتيكم بالحقّ وإنّا لصادقون. فإذا جاء الحديث يُشابه أحد الآيات في القرآن العظيم غير أنّه جاء مُخالفاً لأحد الآيات المُحكمات في مُحكم القرآن العظيم فاعلموا أنّ ذلك الحديث حديث فتنةٍ موضوع من عند غير الله ورسوله لا شكّ ولا ريب، وذلك لأنّ الحديث الحقّ عن النَّبيّ إنّما يأتي ليزيد أحد آيات الكتاب بياناً وتوضيحاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:44]. إذاً، الحديث الحقّ لن يأتي إلّا ليزيدَ القُرآنَ بياناً وتوضيحاً وليس ليُخالف مُحكمه البيّن، أفلا تعقلون؟
ويا معشر علماء السُّنة والشيعة فإنّكم جميعاً تتّبعون السُّنةَ فقط وليس الفرق بينكم إلّا أنّ الشيعة لا يأخذون إلّا الأحاديث التي وردت عن طريق أئمّة آل البيت في معتقدهم، وأمّا السُّنة فيأخذون الأحاديث والروايات عن طريق الثقات من الصحابة بشكل عام.
إذاً، جميع علماء الشيعة والسُّنة يتّبعون الأحاديث والروايات فقط بغضّ النظر هل تخالف لمُحكم القرآن! ولكن حين تأتي آيةٌ تتفق مع ما لديهم فسرعان ما تجدونهم يجاهدون بالقرآن مخالفيهم جهاداً كبيراً! ولكن حين تأتي آيةٌ مُحكمةٌ لعالِمِهم وجاهلِهم غير أنّها مخالفةٌ لأحد الأحاديث أو الروايات فتجدونهم يُعرِضون عن القرآن ويقولون: "لا يعلم تأويله إلّا الله" كما يقول أهل السُّنة والجماعة، وكذلك الشيعة حين تأتي آيةٌ مُخالفةٌ لحديثٍ أو روايةٍ فتجدونهم يُعرضون عن القرآن ويقولون: "إنَّ للقرآن أوجهاً مُتعددة"!
وهيهات هيهات يا معشر الشيعة والسُّنة، لقد جعل الله الإمام المهديّ المنتظَر لكم بالمرصاد، وأقسمُ بالله العظيم قسماً مُقدماً من قبل الحوار أن لو يجمع الله كافة علماء الشيعة والسُّنة الأحياء منهم والأموات أجمعين في طاولة الحوار للمهديّ المُنتظر لأخرسنّ ألسنتهم بالحقّ من مُحكم كتاب الله وآتيهم بتأويل المُتشابه الذي يُحاجّوني به خيراً منهم وأحسنَ تفسيراً وتأويلاً وأهدى سبيلاً، حتى لا يجد الذين لا تأخذهم العزّة بالإثم منهم في صدورهم حرجاً ممّا قضيت بينهم بالحقّ ويسلّموا تسليماً، إلّا الفاسقون منهم الذين يعرضون عن آيات أمّ الكتاب المُحكمات فسبقت الفتوى من الله فيهم في مُحكم كتابه في قول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ويا معشر علماء السُّنة والشيعة وكافة الفرق الأُخرى الذين فرّقوا دينهم شيعاً وأحزاباً وكل حزبٍ بما لديهم فرحون إنّي أُبشّركم بعذابٍ عظيمٍ، وذلك لأنّكم خالفتم أمر الله في مُحكم كتابه في قول الله تعالى: {وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٠٥﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
وأرى كُلَّ طائفة مِنكم يزعمون أنّهم هُم على الحقّ وأنّهم هُم الطائفة الناجية وما دونهم هالكون! هيهات هيهات لِما تفترون، وتعالوا لنعلّمكم بالطائفة الناجية: هُم الذين لا يشركون بالله شيئاً من المسلمين تصديقاً لقول الله تعالى: {يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
وهؤلاء قد يُوجدون في كافة الفرق الإسلاميّة من المسلمين، وليس العلماء الذين يتّبعون الاتّباع الأعمى ويقولون على الله ما لا يعلمون فأولئك يحملون وزرَ فتواهم ووزرَ من اتّبع فتواهم من المسلمين الغير علماء تصديقاً لقول الله تعالى: {لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [النحل].
وذلك لأنّ المسلم لم يأمره الله أن يُطالِب بالبُرهان للفتوى حين يسأل عالِماً معروفاً أنّه من علماء الدين؛ بلْ يسمع الفتوى ويذهب إلى حال سبيله، وإذا كانت الفتوى بغير علمٍ من الله فسوف يتحمّل وزرها العالِم المُفتي بغير علمٍ من الله والسائل منها بريءٌ، ولكن لو كانت فتوى حقّ فله أجرها وأجر من اتّبع فتواه إلى يوم الدين. ألا وإنّ مِنبر العالِم هو منِبرٌ عظيمٌ وقد أمر الله طالب العلم الذي ذهب ليطلب العلم لكي يرجع إلى قومه ليعلّمهم دينَهم ويضيء طريقهَم، وما كان لجميع المُسلمين أن ينفروا جميعاً لطلب العلم فيكونوا عُلماءَ جميعاً؛ بلْ فرقةٌ منهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿١٢٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
وهُم المُكرمون بين يدي ربّهم لئن اتَّبعوا شرط الله لطالب العلم وهو أن يستخدم عقله ويطلب العلم من أهله تصديقاً لقول الله تعالى: {فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [النحل:43].
ومِن أهل الذّكر الإمام ناصر محمد اليمانيّ،
غير أنّ ناصر محمد اليمانيّ قد يكون من الذين يتَّبعون أمر الله فلا ينطق إلّا بالحقّ من الذين لا يقولون على الله ما لا يعلمون، وقد يكون من الذين اتّبعوا أمر الشيطان من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون فيقول "فإن أخطأتُ فمن نفسي" فأضلّ نفسَه وأضلّ أُمّتَه نظراً لأنّه قال على الله ما لم يعلم.
وبقي لديكم هو: كيف تعلمون أنّ ناصر محمد اليمانيّ هو حقاً من أهل الذكر سراجٌ مُنيرٌ للأُمّة طريقها من بعد رسوله صلّى الله عليه وآله وسلّم؟ فلا ولن تستطيعوا أن تعلموا ذلك عِلم اليقين حتى يتفكّر طلاب العلم والباحثون عن الحقّ في سلطان عِلم ناصر محمد اليمانيّ تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَـٰذَا ۚ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
ومن ثُمّ تتفكّرون في سلطان عِلم الإمام ناصر محمد اليمانيّ هل هو من عند الرحمن لا شك ولا ريب؟ وإذا كان من عند الرحمن فحتماً ستجدون عقولكم ترضخ للحقّ من ربّكم وتقبل به وذلك لأنّ الحقّ لا ينبغي له أن يُخالف العقل والمنطق الفكري للإنسان إذا استخدم عقله، وذلك هو شرط الرحمن لطُلّاب العلم الحقّ مصابيح المنابر للأُمّة الذين لا ولن يتّبعوا الاتّباع الأعمى حتى لا يضلّوا أنفسهم ويضلّوا أُمّتهم؛ بلْ يستخدموا عقولهم من قبل الاتّباع. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
ولذلك تجدون الإمام الحقّ من ربّكم يأمركم أن تستخدموا عقولكم من قبل أن تصدّقوا وتتّبعوا الإمام ناصر محمد اليمانيّ، وذلك لأنّ ناصر محمد اليمانيّ قد يكون المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم وقد يكون شيطاناً أشراً من الذين يُضلّون أنفسهم ويضلّون أُمّتهم، ولذلك يأمركم ناصر محمد اليمانيّ أن تنظروا إلى البيّنة التي يُحاجّكم بها من ربّه وسوف تجدون بصيرة ناصر محمد هي ذاتها بصيرة جدّه محمد - صلّى الله عليه وآله وسلّم - القرآن العظيم لا شك ولا ريب تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [النمل].
ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد علماء الشيعة والسُّنة ويقول: "إنّما تلك الآية تخصُّ مُحمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - الذي أمره الله أن يُجاهد الناس بالقرآن جهاداً كبيراً، تصديقاً لقول الله تعالى: {فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]". ومن ثُمّ يردّ عليه الإمام المُتّبِع ناصر مُحمد اليمانيّ وأقول: قال الله تعالى: {قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
فهل تنتظرون المهديّ المُنتظَر يأتي مُبتدعاً وليس مُتّبِعاً؟ أفلا تعقلون؟ وما دُمت مُتّبِعاً وناصرَ محمدٍ - صلّى الله عليه وآله وسلّم - فلا بدّ لي أن أُحاجّ الناس بالبصيرة التي أمر اللهُ رسولَه أن يُجاهدَ الناسَ بالقرآن جهاداً كبيراً حتى يعلموا أنّه الحقّ من ربّهم أو يحكم الله بينهم بالحقّ وهو أسرع الحاسبين.
ويا أيّها الضيف الكريم، أهلاً وسهلاً بك في طاولة المهديّ المنتظَر العالميّة للحوار فنحن لا نحجُب من جاء يحاورنا بالحوار المحترم وليس بالسبِّ والشتم؛ بلْ بِسلطان العلم والقرآن هو الحكم، والحُكم الحقّ من الله لأنّ الله هو الحكم بين المختلفين، وإنّما نأتيهم بحُكم الله بينهم بالحقّ فيما كانوا فيه يختلفون، وليس مُحمدٌ رسولُ الله ولا ناصر مُحمدٍ هُما الحكم؛ بلْ الحكم هو الله، وإنّما نأتيكم بحُكم الله من مُحكم كتاب الله المُفصّل لعلكم تتّقون، تصديقاً لقول الله تعالى: {أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:114].
أم إنّكم ترون ناصر مُحمد اليمانيّ يأتيكم بحكمٍ من رأسه من تلقاء نفسه حتى تقولوا اتَّقِ الله يا ناصر محمد اليمانيّ؟ ويا سبحان ربي! ولكن يشهد عليَّ الله والمُبصرون للحقّ من ربّهم أنّي آتيكم بحُكم الله بينكم أستنبطه لكم من مُحكم كتابه، أفلا تعقلون؟ فكيف أنّكم ترون الحقّ باطلاً والباطلَ حقاً! أفلا تتفكرون؟
ومثل الإمام المهديّ المنتظَر ناصر مُحمد اليمانيّ ومثلكم كمثل رجل في مركز حلقة من الرّجال وقال الرجل الذي في مركز الحلقة: أشهدُ أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، ومن ثُمّ ضجت عليه الحلقة وقالوا بلسانٍ واحدٍ: "اتَّقِ الله يا رجل أفلا تخاف الله؟ فكيف تفتري على الله؟ بلْ أنت من المُبطلين الجاهلين الذين يقولون على الله ما لا يعلمون"! ومن ثُمّ يقوم الرجل من بينهم غضبانَ أسفاً ويقول لهم: لبئس التقوى تقواكم ولبئس الإيمان إيمانكم يا من ترون الحقّ باطلاً والباطلَ حقاً! أفلا تعقلون؟ فكيف أنّكم تعظون ناصر مُحمد اليمانيّ واحداً تلو الآخر وتقولون له: اتَّقِ الله يا ناصر مُحمد اليمانيّ؛ بلْ أنت شيطان أشِر ولست المهديّ المُنتظَر؛ بلْ أنت مدسوسٌ من أمريكا وإسرائيل؛ بلْ أنت فتنةٌ للمؤمنين! ومن ثُمّ تُنادون أن أصرّوا على ما بين يديكم من الأحاديث والروايات، إنّ هذا لشيءٌ يُراد بدينكم. ومن ثُمّ يردّ عليكم الإمام المهدي ناصر مُحمد اليمانيّ وأقول لكم: ومنذ متى يا قوم تجدون شياطين البشر من اليهود يدعون إلى كلمة التوحيد ونفي الشرك بالله؟ كلا وربّي لَتجدونهم يتخذون من أشرك بالله خليلاً، وقال الله تعالى: {ذَٰلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّـهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ ۖ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا ۚ فَالْحُكْمُ لِلَّـهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [غافر].
ألا والله الذي لا إله غيره إنَّ دعوة الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ لهي الدّعوة الحقّ التي جاء بها كافة المسلمين من ربّ العالمين أن اعبدوا الله ربّي وربّكم وابتغوا إليه الوسيلة وتنافسوا في حبّ الله وقُربه وما أنا إلّا بشر مثلكم، ولي في ربّي من الحقّ ما لكم ولا فرق بيني وبينكم إلّا بالتقوى، فاتّقوا الله وتنافسوا مع العبيد إلى الربّ المعبود، وإنّما أنا عبد لله مثلكم ولستُ ولد الله سبحانه حتى لا يحقّ لكم أن تُنافسوني في حُب الله وقُربه، وإنّما لو كان لله ولدٌ سبحانه فقد أصبح الحقّ له كالحقّ الذي لأبيه. وقال الله تعالى: {قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَـٰنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿٨١﴾ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
وأعوذُ بالله أن أقول ما ليس ليّ بحقٍّ والله خيرُ الشاهدين؛ بلْ أدعوكم إلى عدم تعظيمي ما دمت لستُ إلّا عبداً لله مثلكم، إذاً فليس لي حقّ في ربّي أكثر منكم ما دمنا عبيداً لله سواءً، فلا تكريم لعبدٍ على عبد إلّا بالتّقوى، فاتّقوا الله ولا تعبدوا سواه ولا تعظّموا عبيده من دونه ولا تُشركوا في عبادة ربّكم أحداً ولا تدعوا مع الله أحداً ومن ثُمّ يجعلكم من عباده المُكرمين الذين أخلصوا عبادتهم لربّهم، ألا لله الدّين الخالص وما يؤمن أكثركم بالله إلّا وهم مشركون بسبب تعظيم رسلكم وأنبيائِكم وأهل الكرامات منكم، فهل بدل أن تفعلوا كفعلهم حتى يكرّمكم الله كما كرّمهم؟ ولكن للأسف بدلاً عن ذلك تدعونهم من دون الله لأنّكم حصرتم التكريم عليهم من دونكم! فأشركتم بالله ولن تجدوا لكم من دون الله وليّاً ولا نصيراً يا معشر المُسلمين المُشركين بالله.
ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد فطاحلة علماء المسلمين ويقول: "يا ناصر مُحمد اليمانيّ لربما إنّك نصرانيٌ أو يهوديٌ! فلماذا تقول إنّ المسلمين مشركون؟ بلْ المشركين هُم اليهود والنّصارى، أمّا نحن المسلمون فنحن لم نعظّم محمداً رسولَ الله صلّى الله عليه وآله وسلّم؛ بلْ نؤمن إنّما هو عبد لله مثلنا". ومن ثُمّ يردّ عليهم الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ وأقول: فهل تشهدون بأنّ الوسيلة إلى الله هي لجميع عباده أم إنّكم حصرتموها على محمدٍ رسولِ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - من دون المُسلمين؟ ومعلوم وسوف تقولون: "بلْ الوسيلة هي لمحمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، فقد أمرنا مُحمدٌ رسولُ الله في الحديث الحقّ أن نسأل الله له الوسيلة وذلك لأنّ الوسيلة هي أعلى درجة عند الله لا تنبغي إلّا لعبدٍ من عبيد الله ولذلك أمرنا محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - أن نسأل له الوسيلة". ومن ثُمّ يردّ عليكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ وأقول لكم: تعالوا لنُحَكّم أولاً العقل والمنطق ومن ثُمّ ننظر حُكم العقل والمنطق، فهل من المعقول أن يأمركم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - بغير ما أمره الله؟ وحتماً سوف تجدون ردّ الحُكم من عقولكم عليكم فتقول: "كلا، فليس من المنطق أن يأمر محمدٌ رسول الله أُمّته بغير ما أمره الله في مُحكم كتابه، فلا ينبغي له ولن يقبل هذا العقل والمنطق". ومن ثُمّ يردّ عليكم الإمام ناصر محمد اليمانيّ وأقول: فتعالوا لننظر سويّاً ما أمر الله به رسوله في مُحكم كتابه، فهل أمره أن يأمر أُمّته أن يحصروا له الوسيلة إلى الله من دونهم، وسوف نجد العكس للإدراج المُفترى المدسوس في الحديث الحقّ ونجد أنّ الله أمر رسوله أن ينادي في الذين آمنوا ويقول لهم: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
أفلا ترون ما أسهل أن تكشفوا الأحاديث المدسوسة أو الإدراج الزائد في الحديث الحقّ؟ وسوف تجدون الباطل على طول يأتي بينه وبين مُحكم الكتاب اختلافاً كثيراً؛ بلْ العكس تماماً، وذلك لأنّ الحقّ والباطل نقيضان مختلفان، فمن يجيركم من عذاب الله يا من اتّخذتموه مهجوراً بحُجّة أنّه لا يعلم بتأويله إلّا الله! ولم يقل الله ذلك أنّه لا يعلم بتأويل القرآن كُلّه سواه؛ بلْ على الله تفترون؛ بلْ قال الله إنَّ الآيات المُتشابهات فقط هي التي لا يعلم بتأويلهنّ إلّا الله ويُفهِّم ببيانهنّ لمن يشاء من عبيده، ولكنّ الآيات المُتشابهات ليست إلّا تقريباً عشرة في المائة؛ بلْ أغلب القرآن بنسبة تسعين في المائة آيات مُحكمات بيّنات هُنّ أم الكتاب تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
أفلا ترى أخي الكريم إنَّك لمن الخاطئين؟ فكُن من الشاكرين أن جعلك الله في أُمّة المهديّ المنتظَر، فكم تخيّلت الأُمم من قبلكم بعث الإمام المهدي وينتظرون بعثه العام تلوَ الآخر وكلّما انقضى عامٌ ظنّوا أنّ الله سوف يبعثه في العام الذي يليه، حتى جاء قدر بعث المهديّ المُنتظَر في هذه الأُمّة المعدودة لبعثه؛ الذين لا يأمرون بالمعروف ولا ينهون عن المُنكر وهم يعلمون كيف يصنع شياطين البشر من اليهود بإخوانهم حول المسجد الأقصى ولم تأخذهم حميّة الدين وأخوّة المؤمنين ولم يتداعوا لحماية إخوانهم من المُعتدين على حُرماتهم وهم ينظرون كيف أنّ اليهود يُخرجون إخوانهم من ديارهم ويستحلّون أعراضهم وينهبون أموالهم ويسحقون ديارهم ولم يحرّك ساكناً قادة المسلمين وعلماؤهم وكأنّ الأمر لا يعنيهم شيئاً! وجعلوا الجهاد في سبيل الله هو أن يقولوا نحن نستنكر ما يفعل العدو الصهيوني بإخواننا في فلسطين! ومقَتكم الله يا معشر الذين يقولون ما لا يفعلون وكبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون، فهل ينفع الاستنكار يا من ولّيتم الأدبار يا قادة الأقطار ومُفتي الديار؟ لقد طمع اليهود الآن بهدم المسجد الأقصى لأنّهم علموا أن قادتكم جُبناء قد مسّهم الوهن وحبّ الدنيا والسلطان! فلا يهمّهم إلّا عروشهم، فإذا طمأنتهم أمريكا على عروشهم فاطمأنّت قلوبكم يا من رضيتم بالحياة الدنيا من الآخرة واطمأننتم إليها من يجيركم من عذاب الله إذا لم تنفروا في سبيل الله للدفاع عن بيت الله المعظّم المسجد الأقصى الذي بارك الله حوله للمؤمنين وللدفاع عن إخوانهم وديارهم وأرضهم وعرضهم وللدفاع عن المساجد لربهم! وقال الله تعالى: {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ} صدق الله العظيم [الحج:40].
أفلا تثقون في نصر الله لكم مهما كانت قوّة عدوّكم وعتاده وأسلحته؟ فتذكروا قول الله تعالى: {إِن يَنصُرْكُمُ اللَّـهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٦٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
أم إنّ الذين لا يعلمون يظنّون أنّهم في مأمنٍ من الإمام ناصر محمد اليمانيّ كونه يدعو الناس لعدم الفساد في الأرض وعدم سفك دماء الناس بغير الحقّ فيظنّون أنّ الإمام ناصر مُحمد اليمانيّ سوف يظلّ دائماً رجل السلام في العالَم؟ وأقول نعم أنا رجل السلام في العالَم وأدعو إلى السلام بين كافة شعوب البشر وإلى التعايش السلمي بين المسلم والكافر، ولكن الذي يأبى السلام ويريد الفساد في الأرض فيعتدي على المسلم أو الكافر فيسفك دماءهم بغير الحقّ، فأقسم بالله العظيم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم ليجدنّ الإمام الطيب ناصر مُحمد اليمانيّ لهو أشدُّ بأساً وأشدُّ تنكيلاً من بين خلفاء الله الذين استخلفهم في الأرض جميعاً، وليجدنّ من الإمام ناصر محمد اليمانيّ ما لم يكن يحتسب، وذلك لأنّ قلبي حيٌّ وليس ميتاً، ولذلك هو من أشدّ البشر غيرةً على حُرمات الله ومن أشدّهم غضباً لله وذلك من عظيم حُبّي لربّي، فكيف لا يغضب الحبيب على حُرمات حبيبه على قدر حُبّه؟ ولكن حبّي لربّي لشديد وليس له حدود ولذلك ردّة الفعل ستكون شديدة وعنيفة، فإذا قام اليهود بهدم المسجد الأقصى وطيَّروا القُبّة في السماء إلى النهر ولم يُعلن الاعتراف قادة العرب والمسلمين بقيادتي لهم في سبيل الله، فإذا لم يفعلوا فلن أموت بغيظي ولسوف يعلمون من أضعف ناصراً وأقلّ عدداً.
ويا أُمّة الإسلام استعدوا للجهاد ولسوف نقودكم لمنع الفساد في البلاد جميعاً لتكونوا خير أُمّةٍ أُخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله فترفعوا ظلم الإنسان عن الإنسان، فإن أبيتم فاعلموا أنّ الله ناصر عبده، فاتّقوا فتنةً لا تصيبنَّ الذين ظلموا منكم خاصة واعلموا أنّ الله لشديدُ العقاب..
وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين..
خليفة الله في الأرض الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ.
_____________________
وبقي لديكم هو: كيف تعلمون أنّ ناصر محمد اليمانيّ هو حقاً من أهل الذكر سراجٌ مُنيرٌ للأُمّة طريقها من بعد رسوله صلّى الله عليه وآله وسلّم؟ فلا ولن تستطيعوا أن تعلموا ذلك عِلم اليقين حتى يتفكّر طلاب العلم والباحثون عن الحقّ في سلطان عِلم ناصر محمد اليمانيّ تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَـٰذَا ۚ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
ومن ثُمّ تتفكّرون في سلطان عِلم الإمام ناصر محمد اليمانيّ هل هو من عند الرحمن لا شك ولا ريب؟ وإذا كان من عند الرحمن فحتماً ستجدون عقولكم ترضخ للحقّ من ربّكم وتقبل به وذلك لأنّ الحقّ لا ينبغي له أن يُخالف العقل والمنطق الفكري للإنسان إذا استخدم عقله، وذلك هو شرط الرحمن لطُلّاب العلم الحقّ مصابيح المنابر للأُمّة الذين لا ولن يتّبعوا الاتّباع الأعمى حتى لا يضلّوا أنفسهم ويضلّوا أُمّتهم؛ بلْ يستخدموا عقولهم من قبل الاتّباع. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
ولذلك تجدون الإمام الحقّ من ربّكم يأمركم أن تستخدموا عقولكم من قبل أن تصدّقوا وتتّبعوا الإمام ناصر محمد اليمانيّ، وذلك لأنّ ناصر محمد اليمانيّ قد يكون المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم وقد يكون شيطاناً أشراً من الذين يُضلّون أنفسهم ويضلّون أُمّتهم، ولذلك يأمركم ناصر محمد اليمانيّ أن تنظروا إلى البيّنة التي يُحاجّكم بها من ربّه وسوف تجدون بصيرة ناصر محمد هي ذاتها بصيرة جدّه محمد - صلّى الله عليه وآله وسلّم - القرآن العظيم لا شك ولا ريب تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [النمل].
ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد علماء الشيعة والسُّنة ويقول: "إنّما تلك الآية تخصُّ مُحمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - الذي أمره الله أن يُجاهد الناس بالقرآن جهاداً كبيراً، تصديقاً لقول الله تعالى: {فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]". ومن ثُمّ يردّ عليه الإمام المُتّبِع ناصر مُحمد اليمانيّ وأقول: قال الله تعالى: {قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
فهل تنتظرون المهديّ المُنتظَر يأتي مُبتدعاً وليس مُتّبِعاً؟ أفلا تعقلون؟ وما دُمت مُتّبِعاً وناصرَ محمدٍ - صلّى الله عليه وآله وسلّم - فلا بدّ لي أن أُحاجّ الناس بالبصيرة التي أمر اللهُ رسولَه أن يُجاهدَ الناسَ بالقرآن جهاداً كبيراً حتى يعلموا أنّه الحقّ من ربّهم أو يحكم الله بينهم بالحقّ وهو أسرع الحاسبين.
ويا أيّها الضيف الكريم، أهلاً وسهلاً بك في طاولة المهديّ المنتظَر العالميّة للحوار فنحن لا نحجُب من جاء يحاورنا بالحوار المحترم وليس بالسبِّ والشتم؛ بلْ بِسلطان العلم والقرآن هو الحكم، والحُكم الحقّ من الله لأنّ الله هو الحكم بين المختلفين، وإنّما نأتيهم بحُكم الله بينهم بالحقّ فيما كانوا فيه يختلفون، وليس مُحمدٌ رسولُ الله ولا ناصر مُحمدٍ هُما الحكم؛ بلْ الحكم هو الله، وإنّما نأتيكم بحُكم الله من مُحكم كتاب الله المُفصّل لعلكم تتّقون، تصديقاً لقول الله تعالى: {أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:114].
أم إنّكم ترون ناصر مُحمد اليمانيّ يأتيكم بحكمٍ من رأسه من تلقاء نفسه حتى تقولوا اتَّقِ الله يا ناصر محمد اليمانيّ؟ ويا سبحان ربي! ولكن يشهد عليَّ الله والمُبصرون للحقّ من ربّهم أنّي آتيكم بحُكم الله بينكم أستنبطه لكم من مُحكم كتابه، أفلا تعقلون؟ فكيف أنّكم ترون الحقّ باطلاً والباطلَ حقاً! أفلا تتفكرون؟
ومثل الإمام المهديّ المنتظَر ناصر مُحمد اليمانيّ ومثلكم كمثل رجل في مركز حلقة من الرّجال وقال الرجل الذي في مركز الحلقة: أشهدُ أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، ومن ثُمّ ضجت عليه الحلقة وقالوا بلسانٍ واحدٍ: "اتَّقِ الله يا رجل أفلا تخاف الله؟ فكيف تفتري على الله؟ بلْ أنت من المُبطلين الجاهلين الذين يقولون على الله ما لا يعلمون"! ومن ثُمّ يقوم الرجل من بينهم غضبانَ أسفاً ويقول لهم: لبئس التقوى تقواكم ولبئس الإيمان إيمانكم يا من ترون الحقّ باطلاً والباطلَ حقاً! أفلا تعقلون؟ فكيف أنّكم تعظون ناصر مُحمد اليمانيّ واحداً تلو الآخر وتقولون له: اتَّقِ الله يا ناصر مُحمد اليمانيّ؛ بلْ أنت شيطان أشِر ولست المهديّ المُنتظَر؛ بلْ أنت مدسوسٌ من أمريكا وإسرائيل؛ بلْ أنت فتنةٌ للمؤمنين! ومن ثُمّ تُنادون أن أصرّوا على ما بين يديكم من الأحاديث والروايات، إنّ هذا لشيءٌ يُراد بدينكم. ومن ثُمّ يردّ عليكم الإمام المهدي ناصر مُحمد اليمانيّ وأقول لكم: ومنذ متى يا قوم تجدون شياطين البشر من اليهود يدعون إلى كلمة التوحيد ونفي الشرك بالله؟ كلا وربّي لَتجدونهم يتخذون من أشرك بالله خليلاً، وقال الله تعالى: {ذَٰلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّـهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ ۖ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا ۚ فَالْحُكْمُ لِلَّـهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [غافر].
ألا والله الذي لا إله غيره إنَّ دعوة الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ لهي الدّعوة الحقّ التي جاء بها كافة المسلمين من ربّ العالمين أن اعبدوا الله ربّي وربّكم وابتغوا إليه الوسيلة وتنافسوا في حبّ الله وقُربه وما أنا إلّا بشر مثلكم، ولي في ربّي من الحقّ ما لكم ولا فرق بيني وبينكم إلّا بالتقوى، فاتّقوا الله وتنافسوا مع العبيد إلى الربّ المعبود، وإنّما أنا عبد لله مثلكم ولستُ ولد الله سبحانه حتى لا يحقّ لكم أن تُنافسوني في حُب الله وقُربه، وإنّما لو كان لله ولدٌ سبحانه فقد أصبح الحقّ له كالحقّ الذي لأبيه. وقال الله تعالى: {قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَـٰنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿٨١﴾ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
وأعوذُ بالله أن أقول ما ليس ليّ بحقٍّ والله خيرُ الشاهدين؛ بلْ أدعوكم إلى عدم تعظيمي ما دمت لستُ إلّا عبداً لله مثلكم، إذاً فليس لي حقّ في ربّي أكثر منكم ما دمنا عبيداً لله سواءً، فلا تكريم لعبدٍ على عبد إلّا بالتّقوى، فاتّقوا الله ولا تعبدوا سواه ولا تعظّموا عبيده من دونه ولا تُشركوا في عبادة ربّكم أحداً ولا تدعوا مع الله أحداً ومن ثُمّ يجعلكم من عباده المُكرمين الذين أخلصوا عبادتهم لربّهم، ألا لله الدّين الخالص وما يؤمن أكثركم بالله إلّا وهم مشركون بسبب تعظيم رسلكم وأنبيائِكم وأهل الكرامات منكم، فهل بدل أن تفعلوا كفعلهم حتى يكرّمكم الله كما كرّمهم؟ ولكن للأسف بدلاً عن ذلك تدعونهم من دون الله لأنّكم حصرتم التكريم عليهم من دونكم! فأشركتم بالله ولن تجدوا لكم من دون الله وليّاً ولا نصيراً يا معشر المُسلمين المُشركين بالله.
ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد فطاحلة علماء المسلمين ويقول: "يا ناصر مُحمد اليمانيّ لربما إنّك نصرانيٌ أو يهوديٌ! فلماذا تقول إنّ المسلمين مشركون؟ بلْ المشركين هُم اليهود والنّصارى، أمّا نحن المسلمون فنحن لم نعظّم محمداً رسولَ الله صلّى الله عليه وآله وسلّم؛ بلْ نؤمن إنّما هو عبد لله مثلنا". ومن ثُمّ يردّ عليهم الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ وأقول: فهل تشهدون بأنّ الوسيلة إلى الله هي لجميع عباده أم إنّكم حصرتموها على محمدٍ رسولِ الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - من دون المُسلمين؟ ومعلوم وسوف تقولون: "بلْ الوسيلة هي لمحمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، فقد أمرنا مُحمدٌ رسولُ الله في الحديث الحقّ أن نسأل الله له الوسيلة وذلك لأنّ الوسيلة هي أعلى درجة عند الله لا تنبغي إلّا لعبدٍ من عبيد الله ولذلك أمرنا محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - أن نسأل له الوسيلة". ومن ثُمّ يردّ عليكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ وأقول لكم: تعالوا لنُحَكّم أولاً العقل والمنطق ومن ثُمّ ننظر حُكم العقل والمنطق، فهل من المعقول أن يأمركم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - بغير ما أمره الله؟ وحتماً سوف تجدون ردّ الحُكم من عقولكم عليكم فتقول: "كلا، فليس من المنطق أن يأمر محمدٌ رسول الله أُمّته بغير ما أمره الله في مُحكم كتابه، فلا ينبغي له ولن يقبل هذا العقل والمنطق". ومن ثُمّ يردّ عليكم الإمام ناصر محمد اليمانيّ وأقول: فتعالوا لننظر سويّاً ما أمر الله به رسوله في مُحكم كتابه، فهل أمره أن يأمر أُمّته أن يحصروا له الوسيلة إلى الله من دونهم، وسوف نجد العكس للإدراج المُفترى المدسوس في الحديث الحقّ ونجد أنّ الله أمر رسوله أن ينادي في الذين آمنوا ويقول لهم: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
أفلا ترون ما أسهل أن تكشفوا الأحاديث المدسوسة أو الإدراج الزائد في الحديث الحقّ؟ وسوف تجدون الباطل على طول يأتي بينه وبين مُحكم الكتاب اختلافاً كثيراً؛ بلْ العكس تماماً، وذلك لأنّ الحقّ والباطل نقيضان مختلفان، فمن يجيركم من عذاب الله يا من اتّخذتموه مهجوراً بحُجّة أنّه لا يعلم بتأويله إلّا الله! ولم يقل الله ذلك أنّه لا يعلم بتأويل القرآن كُلّه سواه؛ بلْ على الله تفترون؛ بلْ قال الله إنَّ الآيات المُتشابهات فقط هي التي لا يعلم بتأويلهنّ إلّا الله ويُفهِّم ببيانهنّ لمن يشاء من عبيده، ولكنّ الآيات المُتشابهات ليست إلّا تقريباً عشرة في المائة؛ بلْ أغلب القرآن بنسبة تسعين في المائة آيات مُحكمات بيّنات هُنّ أم الكتاب تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
أفلا ترى أخي الكريم إنَّك لمن الخاطئين؟ فكُن من الشاكرين أن جعلك الله في أُمّة المهديّ المنتظَر، فكم تخيّلت الأُمم من قبلكم بعث الإمام المهدي وينتظرون بعثه العام تلوَ الآخر وكلّما انقضى عامٌ ظنّوا أنّ الله سوف يبعثه في العام الذي يليه، حتى جاء قدر بعث المهديّ المُنتظَر في هذه الأُمّة المعدودة لبعثه؛ الذين لا يأمرون بالمعروف ولا ينهون عن المُنكر وهم يعلمون كيف يصنع شياطين البشر من اليهود بإخوانهم حول المسجد الأقصى ولم تأخذهم حميّة الدين وأخوّة المؤمنين ولم يتداعوا لحماية إخوانهم من المُعتدين على حُرماتهم وهم ينظرون كيف أنّ اليهود يُخرجون إخوانهم من ديارهم ويستحلّون أعراضهم وينهبون أموالهم ويسحقون ديارهم ولم يحرّك ساكناً قادة المسلمين وعلماؤهم وكأنّ الأمر لا يعنيهم شيئاً! وجعلوا الجهاد في سبيل الله هو أن يقولوا نحن نستنكر ما يفعل العدو الصهيوني بإخواننا في فلسطين! ومقَتكم الله يا معشر الذين يقولون ما لا يفعلون وكبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون، فهل ينفع الاستنكار يا من ولّيتم الأدبار يا قادة الأقطار ومُفتي الديار؟ لقد طمع اليهود الآن بهدم المسجد الأقصى لأنّهم علموا أن قادتكم جُبناء قد مسّهم الوهن وحبّ الدنيا والسلطان! فلا يهمّهم إلّا عروشهم، فإذا طمأنتهم أمريكا على عروشهم فاطمأنّت قلوبكم يا من رضيتم بالحياة الدنيا من الآخرة واطمأننتم إليها من يجيركم من عذاب الله إذا لم تنفروا في سبيل الله للدفاع عن بيت الله المعظّم المسجد الأقصى الذي بارك الله حوله للمؤمنين وللدفاع عن إخوانهم وديارهم وأرضهم وعرضهم وللدفاع عن المساجد لربهم! وقال الله تعالى: {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ} صدق الله العظيم [الحج:40].
أفلا تثقون في نصر الله لكم مهما كانت قوّة عدوّكم وعتاده وأسلحته؟ فتذكروا قول الله تعالى: {إِن يَنصُرْكُمُ اللَّـهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٦٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
أم إنّ الذين لا يعلمون يظنّون أنّهم في مأمنٍ من الإمام ناصر محمد اليمانيّ كونه يدعو الناس لعدم الفساد في الأرض وعدم سفك دماء الناس بغير الحقّ فيظنّون أنّ الإمام ناصر مُحمد اليمانيّ سوف يظلّ دائماً رجل السلام في العالَم؟ وأقول نعم أنا رجل السلام في العالَم وأدعو إلى السلام بين كافة شعوب البشر وإلى التعايش السلمي بين المسلم والكافر، ولكن الذي يأبى السلام ويريد الفساد في الأرض فيعتدي على المسلم أو الكافر فيسفك دماءهم بغير الحقّ، فأقسم بالله العظيم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم ليجدنّ الإمام الطيب ناصر مُحمد اليمانيّ لهو أشدُّ بأساً وأشدُّ تنكيلاً من بين خلفاء الله الذين استخلفهم في الأرض جميعاً، وليجدنّ من الإمام ناصر محمد اليمانيّ ما لم يكن يحتسب، وذلك لأنّ قلبي حيٌّ وليس ميتاً، ولذلك هو من أشدّ البشر غيرةً على حُرمات الله ومن أشدّهم غضباً لله وذلك من عظيم حُبّي لربّي، فكيف لا يغضب الحبيب على حُرمات حبيبه على قدر حُبّه؟ ولكن حبّي لربّي لشديد وليس له حدود ولذلك ردّة الفعل ستكون شديدة وعنيفة، فإذا قام اليهود بهدم المسجد الأقصى وطيَّروا القُبّة في السماء إلى النهر ولم يُعلن الاعتراف قادة العرب والمسلمين بقيادتي لهم في سبيل الله، فإذا لم يفعلوا فلن أموت بغيظي ولسوف يعلمون من أضعف ناصراً وأقلّ عدداً.
ويا أُمّة الإسلام استعدوا للجهاد ولسوف نقودكم لمنع الفساد في البلاد جميعاً لتكونوا خير أُمّةٍ أُخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله فترفعوا ظلم الإنسان عن الإنسان، فإن أبيتم فاعلموا أنّ الله ناصر عبده، فاتّقوا فتنةً لا تصيبنَّ الذين ظلموا منكم خاصة واعلموا أنّ الله لشديدُ العقاب..
وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين..
خليفة الله في الأرض الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ.
_____________________