- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 12 - 1437
هـ
03 - 09 - 2016
۱۳-شهریور-۱۳۹۵ه.ش.
12:23 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــــ

توضیح بیشتر برای تشریح بیان تعزیر و حدود جزایی

بِسْم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و سلام خدا بر شما انصار پیشگام برگزیده عزیزم...

صبر جمیل پیشه کنید تا شاید یکی از علمای بزرگ با نام و عکسش حاضر شده و جرأت کند قدم پیش بگذارد، با این گمان که می‌تواند در مورد حدود جزایی بازدارنده در برابر ما حجت اقامه کند؛ احکام عادلانه‌ای که حرف آخر است و شوخی نیست. عزیزان من هیچ یک از شما در دامی که پهن کرده‌ایم نیفتد، ما تنها قسمت کوچکی از حدود جزایی را برایتان بیان کردیم.
و بر شماست که بدانید اشاره به قطع دست سارق از جانب خداوند؛ اشاره به شدت مجازات و ضرباتی است که با تازیانه وارد می‌شود. جلاد باید بازو ومچ دستش را بالا ببرد تا با ضرباتی که می‌زند، دست سارق و راهزن و کسی که به زنان تجاوز کرده را زخمی کند و شدت ضربه باید آن قدر زیاد باشد که تازیانه کف دستش را بریده و خون از آن جاری گردد و برای همین از فرموده خداوند تعالی:
{وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ} [يوسف:۳۱]
برایتان استنباط کردیم که مقصود زخمی شدن دست‌ها و جاری شدن خود از زخم است.

تازیانه زدن به زناکاری که با رضایت زنا کرده با تازیانه زدن به زناکار متجاوز فرق دارد، آیا زنا با رضایت طرفین با زنای با تجاوز یکی است؟ خیر مجازات درجه دارد. همین طور تجاوز به زنی که در ملاءعام زیبایی‌های خود را در معرض دیدِ کسانی قرار داده که محرم او نیستند و این جمال باعث به فتنه افتادن پیروان شهوت شده و به او تجاوز کرده‌اند، با مجازات کسی که با همسرش بوده و راهزنان مفسد به آنان حمله کرده و مرد را بسته و به زنش در مقابل چشم او تجاوز می‌کنند؛ یکی است؟ به خداوند که اینها مانند هم نیستند!
در مورد سرقت هم همین طور است. سرقتی که مخفیانه انجام شود با راهزنی به قصد چپاول اموال مردم در جاده‌ها و به زور اسلحه با هم فرق دارند. عذاب باید آن قدر شدید باشد که از دست و پای مقابلشان خون جاری شود و همین طور نفی بلد شده و زندانی شوند و هرکس بر اساس سوابق قبلی و شدت و سنگینی جرمی که مرتکب شده است، مجازات می‌شود.
آیا جرم تجاوز به زن محجبه‌ای که همراه محرمش بوده و در راه، در مقابل چشمِ محرمش به او تجاوز می‌شود، سنگین‌تر است یا تجاوز به زنی که زیبایی‌ها و جمال خود را در معرض دید قرار می‌دهد و سپس مورد آزار شهوت‌رانان قرار می‌گیرد؟ او در امر تجاوز مشارکت داشته چرا که با فرمان خداوند مخالفت کرده است. چون بانویی که کاملاً حجاب خود را حفظ کرده باشد، مانند کسی که جمال خود را به نمایش می‌گذارد در معرض خطر نیست. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ} [الأحزاب:۵۹]
یعنی از زیبایی او آگاه شده و در معرض آزار و ربوده شدن توسط شهوت‌رانان قرار گیرد.

عزیزان من، مگر خداوند اذن نداده است برای حفظ امنیت کشور، با مفسدان فی الأرض بجنگید، آنان که برای ممانعت از به دام افتادنِ خود، به صورت مسلحانه در مقابل کسانی که قصد دستگیری آنها را دارند، اعلان جنگ کرده‌اند؟ اینجا جنگ و کشتن آنان واجب است چون خودشان، خود را به ورطه جنگ انداخته و حاضر به تسلیم نشده‌اند:
{فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ} [البقرة:۱۹۱].
کسی که مرتکب قتل می‌شود باید کشته شود و مقتولی که از مفسدان فی الأرض است، جایش در آتش جهنم و مقتولی که برای جلوگیری از فساد در زمین و اعتلای کلمة الله جنگیده شهید است. هم چنین کشتن مفسدان فی الأرض باعث عبرت دیگر مفسدان فی الأرضی می‌شود که به ناحق به مردم ظلم می‌کنند.
ولی اگر دستگیر شدند باید در موردشان تحقیق شود تا روشن شود سابقه دارند یا اولین بار است که در طول زندگیشان دست به تعدی زده‌اند؟ اینها از نظر مجازات و حدود جزایی، با سابقه‌داران یکسان نیستند.
عزیزان من، خداوند از «قطع ید» یاد می‌کند تا نشان دهد مجازات تازیانه زدن به اینها شدیدتر از تازیانه زدن به زناکاران است، تنبیه اینها باید شدیدتر از کسانی باشد که با توافق زنا کرده‌اند، چون در مورد دوم کسی به دیگری تعدی نکرده و هردو از شهوات پیروی کرده‌اند و حد آنها صد ضربه تازیانه در محلی عمومی و در حضورعده‌ای از مؤمنان است. اما تازیانه برای زنا با رضایت طرفین، از نظر شدت با تازیانه زدن به متجاوز فرق دارد. در زنایی که با رضایت طرفین بوده است، جلاد حق ندارد بازویش را کامل بالا ببرد، چون شدت ضربه نباید در حدی باشد که کف دست را زخمی کند و خون جاری شود. پس جلاد تنها مچ دستش را بالا برده و ضربه می‌زند، اما در تازیانه زدنِ راهزنان، کسی که تازیانه می‌زند، باید بازویش را کاملا بالا برده و سپس ضربه بزند تا کف دست و پای مقابل، زخمی شود.
مقصود از «قطع»، زخمی شدن تا بروز خونریزی است و برای همین این مثال را از فرموده خداوند تعالی برای شما آوردیم که مقصود از «التقطیع» مجروح شدن است: {قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ}، و شما می‌دانید مقصود خداوند این است که دستشان را با چاقو زخمی کردند. از اینجا استنباط می‌کنیم مقصود خداوند از «التقطیع» زخمی کردن کف دست چپ سارق است.
سؤالی که مطرح می‌شود این است: «چرا با این که بیشتراز دست راست برای انجام اعمال خیر و شر استفاده می‌شود، مجازات روی دست چپ اجرا می‌گردد؟» و جواب: چون با دست راست غذا می‌خورند و تازیانه باید همیشه به کف دست چپ زده شود و اگر فرد سابقه‌دار باشد، مجازاتش شدیدتر خواهد بود.
عزیزان من، چند درصد از مردم از گناهشان دست برمی‌دارند؟ اگر آن طور باشد که ناآگاهان تصور می‌کنند و مقصود بریدن و جدا کردن دست سارق باشد و همین طور به قطع کردن دست و پای مقابل ادامه داده شود، سارقی که حد بر او جاری شده، بعد از توبه و باز گرداندن مال مسروقه، اگر خواست کار کند و مال حلال برای خود و فرزندانش به دست آورد؛ دیگر قادر به کار نیست. چگونه بعد از قضای حاجت خود را تمیز کند؟ همین طور اگر بار دیگر سرقت کرد و دست راستش را قطع کردید نه قادر به غذا خوردن است و نه وضو گرفتن و اگر پای راست و دست چپش را قطع کنید که در همان اولین حکم جزایی معلول می‌شود ولو این که اولین باری باشد که در زندگیش خطا می‌کند. یعنی کسی را که برای بار اول فساد کرده، برای تمام عمر معلول و معذب می‌کنید تا وبالِ گردن خانواده و اجتماع گردد! و اگر این مفسدان صالح شوند و بخواهند پروردگارشان را عبادت کرده و عمل صالح انجام داده و رزق حلال به دست آورند، ولی شما با مجازاتی که چهره‌ی دین خدا را زشت کرده است، آنان را در دایره کسانی قرار می‌دهید که از رحمت خداوند مأیوسند و ممکن است به خاطر کاری که با او کرده‌اید و سربار خانواده شده؛ خود را بکشد و یا زن و بچه‌اش را به خیابان‌ها بفرستد تا از مردم گدایی کنند چون نان‌آورشان معلول شده و نمی‌تواند بعد از قطع شدن دست و پایش، کار کند.
ای جماعت مسلمانان! چه کسی از علمای بزرگ امت حاضر است با گذاشتن نام و عکسش با برهان علمی و قاطع در برابرامام مهدی ناصر محمد یمانی قد علم کند؟ آن علمایی که برهان علمی امام مهدی را به سرقت برده و به نام خود ثبت می‌کنند تا مردم بگویند که او عالمی بلند مرتبه است؛ جای اینان آتش جهنم است. اگر آنها علم را برای خارج کردن مردم از ظلمات به نور می‌خواستند، چرا خداوند دیده بصیرت آنها را کور کرده که حتی آیات محکم و بینه را نمی‌توانند ببینند!

چه رسوایی و افتضاح بزرگی است، چطور کلام را از موضع آن تحریف می‌کنند؟ برای مثال کلمه «تعزیر» حقی است که برگردن مؤمنان است و باید از انبیا و ائمه کتاب پشتیبانی و حمایت کنند ولی شما آن را حدِّ جزایی دانسته‌اید. شنیدم یکی از آن افراد ترسو و جبون که از مواجهه با امام مهدی ناصر محمد یمانی در پایگاهش فرار می‌کنند و جرأت حاضر شدن بر سر میز گفتگوی جهانی را نداشته و از دور پارس می‌کنند؛ اقرار و اعتراف کرده که مقصود از «تعزیر»، هم پشتیبانی و حمایت کردن است و هم حد جزایی! ای عالم دروغگوی گناه‌کارخدا تو را لعنت کند [اشاره به آیه کریمه سوره جاثیه: وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿۷﴾]، تو ناصر محمد را به تحریف کلام خدا متهم می‌کنی؟ این تو و علمای گمراهی مانند تو هستند که چهره دین اسلام را در نظر مردم زشت جلوه می‌دهند؛ آیا معقول است دست کسی که یک تخم مرغ دزدیده است از ناحیه کف قطع شود! آیا طبق احکام شما، کف یک دست، معادل دیه نیست که شما آن را برابر قیمت یک تخم مرغ قرار داده‌اید؟
و اما در مورد سرقت‌های بزرگ، باید به کف دست چپ ضربه زد و جلاد باید بازو و مچش را کاملا بالا ببرد و شدت ضربه در حدی باشد که دست از شدت ضربه شلاق [تازیانه] زخمی شده و از آن خون جاری شود. بی شک دست دزد زخمی شده و خون جاری می‌شود. این زخم خوب خواهد شد، همان طور که پشت زناکار خوب خواهد شد. ولی شما دست سارق را به کل قطع می‌کنید تا تمام عمرش ناقص باشد؛ آیا از خدا نمی‌ترسید؟
وآیا درمیان بزرگان شما کسی هست که ایمان آورده باشد خداوند برای زنا حد رجم نازل نکرده است و حد زناکار زن و مرد، چه مجرد و چه متأهل، صد ضربه تازیانه است؟ چون خداوند می‌داند زنا کار، ولو چهار همسر هم داشته باشد، باز هم مشتاق زناست و حتی با زنانی که به زیبایی همسرانش نیستند هم زنا می‌کند. ولی کسی که عفت پیشه کرده و به درگاه خدا توبه نماید، خداوند بعد از هدایت کردن قلبش؛ قلب او را از فسق و عصیان دربرابر خدا بیزار می‌کند.
خداوند امام مهدی ناصر محمد یمانی را برای آسان کردن احکام جزایی برنیانگیخته است؛ بلکه او آمده تا دین اسلام را به شما یاد بدهد؛ دینی که رحمت خدا بر عالمیان است و بر اساس آیات محکم قرآن و آنچه که عقل و منطق می‌پذیرد ظلم انسان از برادر انسانش را مرتفع سازد. ما تنها بخش کمی از احکام جزایی کتاب را برایتان بیان کردیم. چون اگر به صورت کامل آن را تشریح کنیم یکی از علما آمده و به برهان علمی آن دقت کرده و می‌بیند حجت آن از آیات محکم کتاب خدا بسیار قوی است و روگردانده و می‌گوید: «او را به کسی دیگر واگذار می‌کنم چون می‌ترسم واقعا مهدی منتظر حق باشد». و سپس در برابر حق سکوت می‌کنند! و وای بر آنان از عذاب روز عقیم و بی‌مانند.
ما همچنان جناب شیخ یوسف القرضاوی را به گفتگو با امام مهدی ناصر محمد یمانی دعوت می‌کنیم. جناب شیخ یوسف القرضاوی! جز از خدا از کسی نترس چون می‌بینم موقع اعتراف به این که حد زنا از نظرعقل قابل قبول نیست تپق زده و می‌لرزیدی و قبل از این که سخنت تمام شود گرفتار تناقض شدی. علت آن هم حرص تو در پیروی از کتاب مسلم و البخاری اهل سنت یا بحارالأنوار شیعیان است. از خدا بترس و به کتاب خدا و سنت حق رسول او که برخلاف آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم نباشد، پایبند باش. بفرمایید این امام مهدی ناصر محمد یمانی است که به حق سخن گفته و در راه خدا از ملامت احدی هراس ندارد و با برهان علمی قاطع تمام علمای مذاهب و فرق گوناگون اسلامی را به چالش می‌کشد و تنها یک شرط برای آنان داریم که حکم خدا را در موارد اختلافات دینی بپذیرند. ولی اجازه بدهید نتیجه گفتگو را قبل از آغاز آن، اعلان کنم. به خداوند قسم! خواهید دید امام مهدی ناصر محمد یمانی با برهان علمی محکمی که از آیات واضح و بینه استنباط می‌کند، چنان بر همه‌ی شما غلبه خواهد کرد که انگار قرآن جدیدی بر شما نازل شده است. منظور قرآنی جدید نیست، اما شما حق را گم کرده و از راه خداوند عزیز و حمید به شدت دور شده‌اید. آیا کسی هست که در باره حدود جزایی به مبارزه ی امام {ن} بیاید که با قلم از آیات محکم قرآن عظیم می‌نویسد؟ شرط این است که گفتگو باید بر سر میز گفتگوی جهانی در برابر تمام مردم یعنی پایگاه امام مهدی ناصر محمد یمانی باشد. ما امانت داریم و حقوق نزد ما محفوظ است و پاسخ هیچ عالمی را که با نام و عکس واقعی خود آمده باشد حذف نمی‌کنیم هر چقدر هم به ما دشنام و ناسزا دهد؛ و با برهان علمی محکم از قرآن عظیم به اذن خدا بر او غلبه خواهیم کرد.
هیچ نبیّ یا رسولی که کتاب بر او نازل شده، حد بریدن و قطع کردن دست و پای انسان را صادر نکرده است؛ نه نبیّ‌ای که خدا علم کتاب را به او داده باشد و نه امام برگزیده‌ای که خداوند دانش او را در علم کتاب فزونی بخشیده؛ برای هر زخمی قصاص خاص آن وجود دارد چشم با چشم و دندان با دندان....
ای علمای نجومی که یقین کرده‌اید هلال قبل از کسوف و اقتران متولد شده است فرقی ندارد در شرق یا غرب و خورشید زمانی با ماه اقتران پیدا کرده که هلال متولد شده است، به خدا که مستحق مباهله هستید تا ظالمانی که شهادت خود درمورد نشانه کیهانی ادراک را مخفی می‌کنند، مورد لعنت خدا قرار گیرند.
و درمورد حج امسال شما، گناه سیاسی کردن منازل ماه که از فرائض خداست برگردن کیست چه در مصر چه در سعودی؟ چقدر شما را نصیحت کردم اما شما نصیحت کنندگان را دوست ندارید. من شما را درمورد دیدن هلال ذی الحجه امسال ۱۴۳۷ در غروب آفتاب روز پنج شنبه و شب جمعه ملامت نمی‌کنم. بلکه به شما نصیحت کردم که صبر کنید تا منازل هلال ماه ذی الحجه فرا برسد چون برای حج زمان خاصی مقرر شده و منازل اهله آن روشن است و هر زمان که تربیع اول کامل شد، حج را اعلان و نفیر حج را برای روز هشتم ماه ذی الحجه سر دهید. مگر وقوف در عرفات یا روز قربانی، اول ماه است؟ به خدا قسم اگر به مراقبت و توجه به منازل ماه برای حج پای‌بند بودید؛ در مورد حج دیگر جدالی نبود چون تربیع اول برای همه مردم قابل رؤیت است و فردای آن روز هشتم و آغاز حرکت به سمت عرفه خواهد بود. ولی متأسفانه شما از پشت وارد خانه‌ها می‌شوید [اشاره به آیه کریمه سوره البقرة: يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ ۗ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۸۹﴾] و حکم با خداوند خیرالفاصلین است.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين.
خليفة الله في الأرض يقول بالعدل ويحكم بالفصل وما هو بالهزل؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 236092 من موضوع بيان التعزير والتشهير، وبيان حدّ السارقين بالخفية، وبيان حدّ النّهابين المتقطعين للمسافرين ..

- 2 -
[ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــــة الأصليّة للبيــــــــــــــان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=236087

الإمام ناصر محمد اليماني

02 - 12 - 1437 هـ
03 - 09 - 2016 مـ
12:23 مساءً
ـــــــــــــــــــــــ



مزيدٌ من التفصيل في بيان التعزير والحدود الجزائيّة ..

بِسْم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله، وسلام الله عليكم ورحمة الله وبركاته أحبتي الأنصار السابقين الأخيار..

صبرٌ جميلٌ حتى يتجرأ أحد العلماء الكبار باسمه وصورته ظنّاً منه أنه سوف يقيم علينا الحجّة في الحدود الجزائيّة الردعيّة والأحكام بالعدل من القول الفصل وما هو بالهزل، فلا يقع أحدكم في الفخ أحبتي في الله فلم نفصّل شيئاً بعد في الحدود الجزائيّة إلا قليلاً.

وعليكم أن تعلموا أنّه ذكر القطع لِيَد السارق جعله الله إشارةً لشدّة العقاب في الجَلد برفع الذراع والكوع لِيَدِ الجلاد لكي تتجرح يدُ السارق وقاطع السبيل النهّاب والمغتصب فيُجلد بشدّةٍ كي يتمّ تقطيع كفّه بالسوط فيسيل الدّم من الجروح، ولذلك استنبطنا لكم من لفظ قول الله تعالى:
{وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ} [يوسف:31]؛ أنه يقصد وجَرحن أيديهن، وسيلان الدم من الجرح.

ولا يستوي جلد الزاني المغتصب من الزنى بالتراضي، فهل يستويان مثلاً زنى بالتراضي والزاني المغتصب؟ بل العقوبات درجاتٌ. وكذلك فهل تستوي عقوبة من وَجد امرأةً في طريقٍ عامٍ مستعرضةً بجمالها وكذلك من غير محرمٍ وفُتن بجمالها أحد أصحاب الشهوات واغتصبها، فهل تساوي عقوبة ذلك اغتصابُ امرأةٍ في طريق خلاءٍ وهي مع زوجها، فقام قطّاع السبيل المفسدون بتكتيف زوجها واغتصاب زوجته أمام عينيه؟ تالله لا يستويان مثلاً!

وكذلك لا يستويان مثلاً من يسرق بالخفية ممن ينهب أموال الناس قهراً تحت تهديد السلاح في الطرقات؛ بل عذابٌ شديدُ الردع لدرجة أن تسيل دماؤهم من أيديهم وأرجلهم من خلاف، وكذلك نفيٌّ من الأرض إلى السجن كلٌّ حسب حجم جريمته وسوابقه.

كون المرأة المتحجبة والتي يرافقها محرمٌ لها وتمّ اغتصابها في الطريق وأمام محرمها أليست تلك جريمة أكبر من جريمة المغتصبة التي تستعرض بجمالها حتى تعرضت للأذى من أصحاب متبعي الشهوات؟ ولكنها شاركت في سبب الاعتداء عليها بسبب مخالفة أمر الله، لأنّ المرأة إذا كانت متحجبةً تماماً فلا تكون عرضةً للخطر كالتي تتبرج، ولذلك ذكر الله أنّ
{ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ} [الأحزاب:59]؛
أي يعرف جمالها فتتعرض لأذى واختطاف الذين يتّبعون الشهوات.


وَيَا أحبتي في الله، ألم يأذن الله لأمْن البلاد بقتل المفسدين في الأرض في حالة أنهم مسلحون أعلنوا الحرب على الذين أرادوا القبض عليهم لمنع القدرة عليهم؟ فهنا يجب قتالهم، وقتْلهم كونهم جنوا على أنفسهم بالقتال ولم يستسلموا: {فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ} [البقرة:191].

ويُقتل من يَقتل، والمقتول من المفسدين في النار، والمقتول ممن يقاتلون لمنع الفساد في الأرض من أجل أن تكون كلمة الله هي العليا فهو شهيدٌ، وكذلك المقتول من المفسدين هو عبرةٌ للمفسدين في الأرض الذين يبغون على الناس بغير الحقّ.

ولكن عندما يتمّ إلقاء القبض عليهم يُجرى التحقيق معهم والتّبين هل هم من أصحاب السوابق أم لأول مرةٍ يعتدون في حياتهم؟ فلا يتساوون مثلاً هم وأصحاب السوابق في الحدود الجزائيّة.

ويا أحبتي في الله، إنما ذكر الله أن تقطّع أيديهم تنبيهاً أنّ جلدهم أشدّ من أصحاب الزنى بالتراضي كونه لم يكن هناك اعتداء من أحدهم على الآخر وإنما اتّبعوا شهوتهم، ولهم حدّهم الجزائيّ مائة جلدة في ساحةٍ عامةٍ أمام طائفةٍ من المؤمنين الحضور. ولكن جلد الزنى بالتراضي من غير اغتصابٍ يختلف في شدّته، فأمّا جلد التراضي فلا يجوز الجلاد رفع يده بكامل ذراعه إلى الأعلى حتى لا يكون الجلد شديداً فيقطّع اليدَ فيسيل الدم من الجروح، إذاً الجلاد فقط يرفع ذراعه من الكوع فقط ثم يضرب، إلا جلد المفسدين في الأرض قطّاع السبيل فيرفع الجلاد ذراعه كاملاً إلى الأعلى ثم يضرب، وذلك حتى تتجرح أيديهم وأرجلهم من خلافٍ.

والتقطيع يقصد به في ذلك الموضع الجروح الدمويّة، ولذلك ذكرنا لكم على ذلك مثلاً بأنه من التقطيع ما يقصد به الجروح، مثال اللاتي
{قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ}، فأنتم تعلمون أن الله يقصد جرحن أيديهن بالسكاكين، ونستنبط من ذلك أنّ من التقطيع ما يقصد به الجروح كمثل جلد كفّ السارق الشمال.

والسؤال الذي يطرح نفسه هو: لماذا كفّ السارق الشمال برغم أنّ استخدام اليد اليمنى أكثر في الخير والشرّ؟ والجواب: وذلك كونه يأكل بيمينه، فدائماً الجلد في الكفّ الشمال، وإذا كان من أصحاب السوابق فيضاعف له العذاب.

وَيَا أحبتي في الله، كم من أناسٍ يعودون لذنوبهم؟ فإذا استمر تقطيع أطرافهم كما يزعم الذين لا يعلمون أنه يقصد قَصّ اليد كما يُزعمون بقصّ يد السارق فسوف يصبح من أقيم عليه الحدّ معاقاً غير قادرٍ على العمل بعد أن يُستتابَ فيتوب ويريد كسب المال الحلال لنفسه وأولاده من بعد الردع والتوبة. وكيف يطهّر نجاسته عند التبرز؟ وكذلك حين يسرق مرةً أخرى فتقطعوا يده اليمنى فهنا لا يستطيع الأكل والوضوء، وإذا قطعتم قدمه الأيمن ويده اليسرى فسوف يصبح معاقاً تماماً من أول حكمٍ جزائيٍّ حتى ولو كانت أوّل مرةٍ في حياته؛ يفسد للمرة الأولى تجعلونه معاقاً معذباً طيلة حياته وعالةً على أهله ومجتمعه! فحتى ولو أصبح المفسدون قوماً صالحين يريدون عبادة ربهم والعمل الصالح والرزق الحلال ولكنكم بحدّكم المشوِّه لدين الله قد وضعتموهم في دائرة اليأس من رحمة الله، وقد يقتل نفسه بسببكم كونه أصبح عالةً على أهله، أو تجعلون أولاده أو زوجته يشحدون من الناس في الشوارع كون كاسبهم أصبح معاقاً غير قادرٍ على العمل كونه غير قادرٍ على العمل من بعد قَصّ يديه ورجله.

ويا معشر علماء المسلمين، من ذا الذي يبارز الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني بسلطان العلم الملجم باسمه وصورته من كبراء علماء الأمّة الذين أصبح منهم من يسترق سلطان علم الإمام المهديّ فيسنده إليه ليقال عنه عالمٌ فطحولٌ؛ أولئك يُلقون في نار جهنم. ولو أنهم كانوا قد تعلّموا العلم من أجل أن يُخرجوا الناس من الظلمات إلى النور لما أضلّهم الله وأعمى بصيرتهم حتى عن الآيات المحكمات البيّنات!

وَيَا للفضيحة الكبرى، إذاً كيف يحرّفون الكلم عن مواضعه المقصودة؟ مثال التعزير أنه حقّ على المؤمنين للأنبياء وأئمة الكتاب، ولكنكم جعلتموه حداً جزائيّاَ. وسمعت أحد الجبناء الهاربين من مواجهة الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني في موقعه من الذين لا يجرؤون على المواجهة في طاولة الحوار العالميّة ولكنه ينبح من بعيدٍ، ومنهم يقرّ ويعترف بأنّ التعزير حقٌّ يُقصد به شدّ الأزر، وكذلك يقول أنّه كذلك يُقصد به حدّ جزائيٌّ! قاتلك الله من عالِمٍ أفّاكٍ أثيمٍ؛ بل تصِف أنّ ناصر محمد اليماني يحرّف الكَلِم عن مواضعه! بل هو أنت ومن كانوا على شاكلتك من علماء الضلالة الذين شوّهوا دين الله الإسلام في نظر البشر، فهل معقولٌ أن تقصّ كفّ إنسانٍ كونه سرق بيضةً! ألا تعدل الكفّ ديّة في أحكامكم فمن ثم تهينوا قيمتها إلى قيمة بيضة دجاجةٍ؟!
ويا معشر علماء المسلمين فهل لو تقصّوا يدَ سارق بيضةٍ فهل ترَونها سوف تنمو له يدٌ من بعد قطعها؟ بل الجلد بشدّة للسارقين أشياء أكبرَ من البيضة، وأما البيضة فهي من اللمم من الذنوب الصغيرة سرقها ليسدّ بها جوعه، فكم قيمة البيضة وكم قيمة كفّ سارق البيضة الذي سوف تدّمرون مستقبله وحياته وتجعلونه غير قادرٍ على العمل بسبب قطع كفه؟

وبالنسبة للسرقات الكبائر فتجلد يده اليسرى برفع الباع والكوع إلى الأعلى، وذلك حتى يكون الجلد شديداً فتقطّع أيديهم بالجروح من شدّة الضرب بالسوط، فحتماً تتجرح يد السارق وتقطر بالدم، ولكنها سوف تُشفى كما سوف يُشفى ظهر الزاني، ولكنكم تعطبون يد السارق بالقصّ طيلة حياته، أفلا تتقون؟

وهل من أكابر علمائكم من آمن أنّ حدّ الرجم ما أنزل الله به من سلطانٍ، وأنّ حدّ الزانية والزاني مائة جلدةٍ على حدّ سواء أكان متزوجاً أم أعزبَ؟ كون الله يعلم أنّ الزاني التّواق للزنى فحتى ولو تزوج أربعةً من النساء فكذلك سوف تظلّ نفسه توّاقة للزنى بنساءٍ أدنى جمالاً من زوجاته، ولكن الذي يستعفف ويتوب إلى الله متاباً فوالله ليجعل الله قلبه يكره الفسوق والعصيان لربّه بعد إذ هدى الله قلبه.

وما بعث الله الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني ليخفف عنكم من الأحكام الجزائيّة؛ بل ليعلّمكم دين الإسلام الرحمة للعالمين الذي يرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان بما يوافق العقل والمنطق ومن محكم الكتاب، ولم نفصّل بعد الحدود الجزائيّة من الكتاب تفصيلاً إلا قليلاً كونه كلما فصّلنا بياناً تفصيلاً فيأتي أحد العلماء فينظر إلى سلطان العلم فيجده قوي الحجّة من محكم كتاب الله ثم يولّي مدبراً ويقول: "سوف أتركه لغيري خشية أن يكون ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظر الحقّ". ثم نجدهم يسكتون عن الحقّ! فويلٌ لهم من عذاب يومٍ عقيمٍ.

ولا نزال ندعو فضيلة الشيخ يوسف القرضاوي لحوار الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني، ولا تخف إلا من الله يا فضيلة الشيخ يوسف القرضاوي كوني رأيتك كنت تتلعثم وترتعش حين الاعتراف بأنّ حدّ الرجم لا يقبله العقل، ثم تتناقض في بيانك قبل أن تقوم من مقامك، وذلك حرصاً منك على كتاب البخاري ومسلم السّنيّ أو كتاب بحار الأنوار الشيعي، فاتقِ الله واعتصم بكتاب الله وسنّة رسوله الحقّ التي لا تخالف لمحكم كتاب الله القرآن العظيم. وها هو الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني الذي ينطق بالحقّ ولا يخاف في الله لومة لائم يعلن التحدي بسلطان العلم الملجم لكافة علماء المسلمين على مختلف مذاهبهم وفرقهم وليس لنا غير شرطٍ واحدٍ عليهم هو أن يقبلوا الله حَكَماً بينهم فيما كانوا فيه يختلفون في دينهم، ولكن اسمحوا لي أن أعلن بنتيجة الحوار من قبل الحوار، فتالله لتجدون الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني هو المهيمن عليكم بسلطان العلم المحكم نستنبطه لكم من الآيات البيّنات لدرجة كأنّه أُنزل عليكم قرآنٌ جديدٌ؛ وليس بجديدٍ ولكنكم صرتم عن الحقّ بعيدين فخرجتم عن صراط العزيز الحميد؛ إنّ ربّي على صراطٍ مستقيمٍ. فهل من مبارزٍ للإمام
{ن} بالقلم بسطور سلطان العلم من محكم القرآن العظيم في الحدود الجزائيّة؟ بشرط أن يكون الحوار في طاولة الحوار العالميّة لكلّ البشر؛ موقع الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني. ونحن أهلٌ للأمانة وحفظ الحقوق فلن نحذف ردّ عالِمٍ جاء باسمه وصورته الحقّ مهما سبّ أو شتم فسوف نهيمن عليه بسلطان العلم من محكم القرآن العظيم بإذن الله ربّ العالمين.

ولم يأتِ بحدّ تقطيع أطراف الإنسان لا نبيٌّ ورسولٌ تنزّل عليه الكتاب، ولا نبيٌّ آتاه الله حكم الكتاب، ولا إمامٌ مصطفًى زاده الله في العلم بسطةً إلا أن تكون الجروح قصاص العين بالعين والسنّ بالسنّ.

ويا معشر علماء الفلك الذي منهم من عَلِمَ عِلْمَ اليقين أنّ الهلال وُلد قبل الكسوف والاقتران سواء شرقاً أم غرباً واجتمعت به الشمس وقد هو هلال، تالله إنكم تستحقون المباهلة فنجعل لعنة الله على الظالمين الكاتمين الشهادة بآية الإدراك الكونيّة.

وبالنسبة لحجّكم هذا العام، فإلى ذمّة مَنْ جعلوا أهلّة الفرائض أهلّةً سياسيةً سواء مصر أو السعودية؟ ولكم نصحت لكم ولكن لا تحبّون الناصحين، ولا نلوم عليكم أن تشاهدوا هلال ذي الحجّة لعامكم هذا 1437 من بعد غروب شمس الخميس ليلة الجمعة؛ بل نصحناكم إنْ غمّ عليكم بالانتظار للنظر إلى منازل أهلّة ذي الحجّة كون أهلّة الحجّ مواقيتًا معلومة فإذا اكتمل التربيع فأعلنوا النفير للحجّ يوم ثمانية ذو الحجّة، أم أنّ الوقوف بعرفات في أوّل الشهر أم أن يوم النحر في أول الشهر؟ ألا والله لو التزمتم بمراقبة منازل أهلّة الحجّ لما كان هناك جدالٌ في الحجّ كون التربيع للقمر يكون ظاهراً لكافة البشر ويوم الثامن النفير، ولكنكم للأسف أصبحتم تأتون البيوت من ظهورها، والحكم لله خير الفاصلين، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين.

خليفة الله في الأرض يقول بالعدل ويحكم بالفصل وما هو بالهزل؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
_____________