- 30 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - صفر - 1432 هـ
28 - 01 - 2011 مـ
۸-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
04:49 صبح
ــــــــــــــــــــ
بیان حق درباره: «إثبات خیانت همسر نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام»
وبه دنبال آن:
«نفی دیدن آشکار خداوند حین سخن گفتن خدا با بندگان چه در دنیا و چه در آخرت»..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الأطهار، و تمامی انصار و تمام مسلمانان نیکوکاری که وقتی حق آمده از نزد پروردگارشان برای آنان آشکار شد؛ غرور و تعصب آنها را به گناه نمیکشاند و با توبه و انابه به سوی او باز میگردند؛ آنان که در برابر مؤمنان فروتن و در مقابل کافرانی که به جنگ دینشان آمدهاند قدرتمند و با عزتاند.
شیخ گرامی جناب عبدالقادر؛ مهدی منتظر را وادار به مباهله نکن که از اصحاب آتش خواهی شد! از خداوند واحد قهار بترس و مردم را از پیروی از ذکر-قرآن عظیم- بازمدار. همان ذکری که مهدی منتظر با آن برای مردم حجت آورده و به بشریت درمورد عذاب خداوند یعنی سیاره آتش سقر، همان که نامش را سیاره دهم گذاشته شده است؛ هشدار میدهد. شما حق بودن این بیانات را شبی درک خواهید کرد که در آن، شب از روز پیشی گیرد. امیدوارم پروردگارم کاری کند تا «حق» را «حق» دیده و پیروی از آن را روزیتان فرماید و همین طور باطل را باطل ببینید و اجتناب از آن را به شما ارزانی دارد.
و اما در مورد مباهله؛ إمام مهديّ ناصر محمد اليماني-لعنت- آن را تنها برای خودش خواهد گذاشت؛ یعنی اگر او ظالم است و مهدی منتظر نیست؛ لعنت خدا، ملایکه و تمام مردم بر اوباد و اگرامام ناصر محمد یمانی به حق امام مهدی منتظر است؛ امیدوارم خداوند شیخ گرامی عبدالقادر ادریس و تمام علمای مسلمین و امتشان را مورد مغفرت خود قرار دهد و میگویم: خداوندا آنها را مورد مغفرت خود قرار ده چون نمیدانند من امام مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم. برادر گرامی! شما هم جزو اهداف امام مهدی هستی و اگر من درمقابل تو کوتاهی کنم یعنی از تحقق هدفم که نعیم اعظم و راضی شدن خداوند درنفسش است عاجز شدهام . من تلاش میکنم تمام امتها را هدایت کنم چون یکی شدن همه امتها و قرار گرفتن در راه راست جزیی از تحقق رضوان خداوند درنفسش است. لذا من در مورد هیچ مسلمان و کافری کوتاهی نمیکنم؛ درباره شما هم چنین نمیکنم چرا که تو را از شیاطین بشر نمیدانم؛ بلکه شما از کسانی هستی که تصور میکنند بر اساس کتاب خدا و سنت حق رسولش عمل میکنند ولی تلاششان در دنیا هدر رفته و تا زمانی که احکام خداوند را که در آیات محکم قرآن عظیم بر آنان نازل شده؛ اقامه نکنند؛ هیچ چیز عایدشان نمیشود.
حکایت شیعیان و اهل سنت مانند یهودیان و نصاری [مسیحیان] است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۱۳].
اما در حقیقت هیچ یک چیزی در دست ندارند [نه نصاری و نه یهودیان] چون از آن چه که خداوند در آیات محکم تورات و انجیل و قرآن عظیم بر آنان نازل شده است؛ پیروی نمیکنند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ ۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۖ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
امام مهدی ناصر محمد یمانی هم میگوید: ای جماعت شیعیان و اهل سنت و تمام فرقههای دیگر اسلامی؛ شما هم تا زمانی که بر اساس احکام نازل شده از سوی خداوند در آیات محکم کتابش قرآن عظیم عمل نکنید؛ برحق نبوده و چیزی در اختیار ندارید. پس به حبل الهی قرآن عظیم محفوظ از تحریف تمسک جسته و نسبت به هرچه که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم باشد-چه در تورات و انجیل باشد و چه در سنت نبوی- کافر شوید. خدا را به شهادت میگیرم و شاهد بودن خداوند کافی است هرچه که در تورات و انجیل و سنت نبوی آمده و بر خلاف آیات محکم قرآن عظیم است؛ از نزد خدا نیامده و کار شیطان رجیم [ابلیس] است که از زبان اولیایش نقل شده تا با حق مجادله کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۱].
ای علمای اسلام و امتشان؛ این خبری بزرگ است که شما ازآن رومیگردانید[مبادا] کسانی که ندانسته به خدا نسبت میزنند؛ شما را از پیروی از حق آمده از پروردگارتان باز دارند.
ای محمود ابوحمزه! اگرهمسر یکی از انبیا به شوهرش خیانت کند؛ مانند دیگر زنان مسلمان نیست چون فرزند او در ظاهر امر فرزند نبی خداست و اگر از ذریه شیاطین باشد؛ امت را بعد از پدرش به گمراهی میکشاند. برای همین همسر انبیا مثل هیچ یک از زنان مسلمان نیستند و هریک از آنها که در بستر به همسرش خیانت کند نهایت کارش آتش خواهد بود که جایگاهی بسیار بد است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا نِسَاءَ النبيّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿٣٠﴾ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّـهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿٣١﴾يَا نِسَاءَ النبيّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ} صدق الله العظيم [الأحزاب].
شاید محمود المصری بخواهد بگوید: «آیا نمیبینید امام ناصر محمد یمانی به زنان محمد رسول الله نسبت به زنا میدهد؟» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: لعنت خدا بر کسانی باد که با این که میدانند این حق آمده از نزد پروردگار است؛ لباس باطل بر تن حق میکنند. همانا که ما میخواهیم این قاعده را برایتان روشن کنیم که در کتاب خدا همسران انبیا مانند هیچ یک از زنان نیستند؛ اگر یکی از آنها فرزندی را باردار شود که از ذریه همسرش که نبی و پیامبر خداوند است، نباشد؛ اگر از ذریه شیاطین باشد که تظاهر به ایمان میکنند و کفر خود را مخفی نگه میدارند و جز فاجر کافر به دنیا نمیآورند، دراین صورت خطربزرگی پیروان آن نبی را تهدید میکند و تمام امت را به گمراهی شدید خواهد کشاند. لذا به علت خیانت همسرنوح و همسر لوط؛ خداوند قلب آنها را منحرف کرد تا از اهالی آتش شوند چرا که به همسران خود خیانت کردند. امام ناصر محمد یمانی از تمام همسران انبیا به نیکی یاد میکند و به آنها صلوات و سلام میفرستد؛ بجز همسر نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام و همسر نبی الله لوط علیه الصلاة و السلام که درمورد این دو نفرمن همان فتوایی را میدهم که خداوند در آیات محکم کتابش درموردشان داده است. خداوند تعالی میفرماید:
ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم].
کسی که در«ذکر» خدا [قرآن عظیم] تدبر میکند؛ در اینجا درنگ نموده و فکر میکند این خیانت دقیقاً چه بوده است؟ آیا میتوان در این آیه که در آن از خیانت آنها در مورد موضوعی معین پرده برداشته شد و منجر به این گردید که خداوند قلب آنان را از پیروی از حق پروردگارشان بگرداند؛ به همین حد بسنده کرد؟ اما این خیانت دقیقاً چه نوع خیانتی بوده است آیا تنها خیانت زناشویی بوده است؟ عقل و منطق میگوید اگر مقصود خداوند خیانت زناشویی باشد؛ باید یکی از آنها باردار شده باشد تا خداوند نوع خیانت را درکتاب روشن کند. جواب را هم در فرموده خداوند تعالی مییابید:
{وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
این یعنی او از خانواده و ذریه نبی نیست و سپس خداوند برایتان روشن میکند که او حقیقتاً از خانواده نبی و ذریه او نیست. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
آیا نمیدانید تمام آنهایی را که خداوند غرق و هلاک نمود از ذریه شیاطین بودند که جز کافر و فاجر به دنیا نمیآورند؟ برای همین نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام گفت:
{إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [نوح].
و سپس خدا به نبی خود وعده میدهد دعای او را اجابت کند به این شرط که در مورد -نجات- احدی از کافران با او سخنی نگوید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأُوحِيَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [هود].
وقتی زمان غرق شدن فرا رسید؛ محبت نبی الله نوح نسبت به فرزندش او را به فتنه انداخت و با این فرمان پروردگارش مخالفت کرد که :
{وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الّذِينَ ظَلَمُوَاْ إِنّهُمْ مّغْرَقُونَ}،
ولی وقتی زمان غرق شدن پسرش فرا رسید، گفت:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
ولی در اینجا فکر کنیم چرا نبی خدا نوح درمورد پسرش با پروردگارش محاجه کرده و میگوید:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}
و جواب این است که دلیل محاجه نوح با پروردگارش این بود که خداوند به او وعده داده بود که کسانی که در کشتی بودند، او و خانواده و کسانی را که ایمان آوردهاند، نجات میدهد. خداوند تعالی میفرماید:
{حَتّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إلاّ قَليل} صدق الله العظيم [هود:۴۰].
برای همین نبی الله نوح فکر میکرد خداوند پسرش را هدایت کرده و همراه او سوار بر کشتی خواهد کرد چون از خاندان اوست. خداوند به او وعده داده بود که او و خاندانش و کسانی که با او ایمان آوردهاند را نجات دهد. ولی نبی الله نوح تلاش کرد تا پسرش با او سوار کشتی شود چون از خانواده او بود و خدا وعده نجات او و خاندانش را داده بود ولی به شرطی که فرزند پدر باشند. برای همین نبی الله با پروردگارش محاجه کرد و وعده قبلی خدا را مطرح نمود:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
به کلام نبی الله نوح بنگرید:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}
مقصودش چیست که میگوید:
{وَعْدَكَ الْحَقُّ}؟
چون خدا به او وعده داده بود خاندانش را نجات دهد:
{احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ}،
برای همین نوح عليه الصلاة والسلام خطاب به پروردگارش گفت:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم،
با اینکه نبی الله نوح آن پسر را بزرگ کرده و او را از خاندان خود میدانست؛ ولی آن پسر فرزند او نبود بلکه حکم فرزند خوانده را داشت چون خداوند میدانست او فرزند خونی نبی الله نوح نیست چون حاصل عمل ناصالح همسرش بود. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم،
أبو حمزه؛ تا کی میخواهی در زیر سایهی بحث و جدل درمورد خیانت همسران نوح و لوط -که سلام و صلوان بر نوح و لوط باد- وقت ما را تلف کنی تا نتوانیم چیزهایی را برای مسلمانان روشن کنیم که به نفعشان بوده و آنها را از فتنه مسیح کذاب نجات میدهد؟ پس در این بیان نفی دیدن آشکار خداوند در حین تکلم با بندگان در دنیا و آخرت را بیان خواهیم کرد و من از صادقان هستم.
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - صفر - 1432 هـ
28 - 01 - 2011 مـ
۸-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
04:49 صبح
ــــــــــــــــــــ
بیان حق درباره: «إثبات خیانت همسر نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام»
وبه دنبال آن:
«نفی دیدن آشکار خداوند حین سخن گفتن خدا با بندگان چه در دنیا و چه در آخرت»..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الأطهار، و تمامی انصار و تمام مسلمانان نیکوکاری که وقتی حق آمده از نزد پروردگارشان برای آنان آشکار شد؛ غرور و تعصب آنها را به گناه نمیکشاند و با توبه و انابه به سوی او باز میگردند؛ آنان که در برابر مؤمنان فروتن و در مقابل کافرانی که به جنگ دینشان آمدهاند قدرتمند و با عزتاند.
شیخ گرامی جناب عبدالقادر؛ مهدی منتظر را وادار به مباهله نکن که از اصحاب آتش خواهی شد! از خداوند واحد قهار بترس و مردم را از پیروی از ذکر-قرآن عظیم- بازمدار. همان ذکری که مهدی منتظر با آن برای مردم حجت آورده و به بشریت درمورد عذاب خداوند یعنی سیاره آتش سقر، همان که نامش را سیاره دهم گذاشته شده است؛ هشدار میدهد. شما حق بودن این بیانات را شبی درک خواهید کرد که در آن، شب از روز پیشی گیرد. امیدوارم پروردگارم کاری کند تا «حق» را «حق» دیده و پیروی از آن را روزیتان فرماید و همین طور باطل را باطل ببینید و اجتناب از آن را به شما ارزانی دارد.
و اما در مورد مباهله؛ إمام مهديّ ناصر محمد اليماني-لعنت- آن را تنها برای خودش خواهد گذاشت؛ یعنی اگر او ظالم است و مهدی منتظر نیست؛ لعنت خدا، ملایکه و تمام مردم بر اوباد و اگرامام ناصر محمد یمانی به حق امام مهدی منتظر است؛ امیدوارم خداوند شیخ گرامی عبدالقادر ادریس و تمام علمای مسلمین و امتشان را مورد مغفرت خود قرار دهد و میگویم: خداوندا آنها را مورد مغفرت خود قرار ده چون نمیدانند من امام مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم. برادر گرامی! شما هم جزو اهداف امام مهدی هستی و اگر من درمقابل تو کوتاهی کنم یعنی از تحقق هدفم که نعیم اعظم و راضی شدن خداوند درنفسش است عاجز شدهام . من تلاش میکنم تمام امتها را هدایت کنم چون یکی شدن همه امتها و قرار گرفتن در راه راست جزیی از تحقق رضوان خداوند درنفسش است. لذا من در مورد هیچ مسلمان و کافری کوتاهی نمیکنم؛ درباره شما هم چنین نمیکنم چرا که تو را از شیاطین بشر نمیدانم؛ بلکه شما از کسانی هستی که تصور میکنند بر اساس کتاب خدا و سنت حق رسولش عمل میکنند ولی تلاششان در دنیا هدر رفته و تا زمانی که احکام خداوند را که در آیات محکم قرآن عظیم بر آنان نازل شده؛ اقامه نکنند؛ هیچ چیز عایدشان نمیشود.
حکایت شیعیان و اهل سنت مانند یهودیان و نصاری [مسیحیان] است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۱۳].
اما در حقیقت هیچ یک چیزی در دست ندارند [نه نصاری و نه یهودیان] چون از آن چه که خداوند در آیات محکم تورات و انجیل و قرآن عظیم بر آنان نازل شده است؛ پیروی نمیکنند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ ۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۖ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
امام مهدی ناصر محمد یمانی هم میگوید: ای جماعت شیعیان و اهل سنت و تمام فرقههای دیگر اسلامی؛ شما هم تا زمانی که بر اساس احکام نازل شده از سوی خداوند در آیات محکم کتابش قرآن عظیم عمل نکنید؛ برحق نبوده و چیزی در اختیار ندارید. پس به حبل الهی قرآن عظیم محفوظ از تحریف تمسک جسته و نسبت به هرچه که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم باشد-چه در تورات و انجیل باشد و چه در سنت نبوی- کافر شوید. خدا را به شهادت میگیرم و شاهد بودن خداوند کافی است هرچه که در تورات و انجیل و سنت نبوی آمده و بر خلاف آیات محکم قرآن عظیم است؛ از نزد خدا نیامده و کار شیطان رجیم [ابلیس] است که از زبان اولیایش نقل شده تا با حق مجادله کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۱].
ای علمای اسلام و امتشان؛ این خبری بزرگ است که شما ازآن رومیگردانید[مبادا] کسانی که ندانسته به خدا نسبت میزنند؛ شما را از پیروی از حق آمده از پروردگارتان باز دارند.
ای محمود ابوحمزه! اگرهمسر یکی از انبیا به شوهرش خیانت کند؛ مانند دیگر زنان مسلمان نیست چون فرزند او در ظاهر امر فرزند نبی خداست و اگر از ذریه شیاطین باشد؛ امت را بعد از پدرش به گمراهی میکشاند. برای همین همسر انبیا مثل هیچ یک از زنان مسلمان نیستند و هریک از آنها که در بستر به همسرش خیانت کند نهایت کارش آتش خواهد بود که جایگاهی بسیار بد است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا نِسَاءَ النبيّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿٣٠﴾ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّـهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿٣١﴾يَا نِسَاءَ النبيّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ} صدق الله العظيم [الأحزاب].
شاید محمود المصری بخواهد بگوید: «آیا نمیبینید امام ناصر محمد یمانی به زنان محمد رسول الله نسبت به زنا میدهد؟» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: لعنت خدا بر کسانی باد که با این که میدانند این حق آمده از نزد پروردگار است؛ لباس باطل بر تن حق میکنند. همانا که ما میخواهیم این قاعده را برایتان روشن کنیم که در کتاب خدا همسران انبیا مانند هیچ یک از زنان نیستند؛ اگر یکی از آنها فرزندی را باردار شود که از ذریه همسرش که نبی و پیامبر خداوند است، نباشد؛ اگر از ذریه شیاطین باشد که تظاهر به ایمان میکنند و کفر خود را مخفی نگه میدارند و جز فاجر کافر به دنیا نمیآورند، دراین صورت خطربزرگی پیروان آن نبی را تهدید میکند و تمام امت را به گمراهی شدید خواهد کشاند. لذا به علت خیانت همسرنوح و همسر لوط؛ خداوند قلب آنها را منحرف کرد تا از اهالی آتش شوند چرا که به همسران خود خیانت کردند. امام ناصر محمد یمانی از تمام همسران انبیا به نیکی یاد میکند و به آنها صلوات و سلام میفرستد؛ بجز همسر نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام و همسر نبی الله لوط علیه الصلاة و السلام که درمورد این دو نفرمن همان فتوایی را میدهم که خداوند در آیات محکم کتابش درموردشان داده است. خداوند تعالی میفرماید:
ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم].
کسی که در«ذکر» خدا [قرآن عظیم] تدبر میکند؛ در اینجا درنگ نموده و فکر میکند این خیانت دقیقاً چه بوده است؟ آیا میتوان در این آیه که در آن از خیانت آنها در مورد موضوعی معین پرده برداشته شد و منجر به این گردید که خداوند قلب آنان را از پیروی از حق پروردگارشان بگرداند؛ به همین حد بسنده کرد؟ اما این خیانت دقیقاً چه نوع خیانتی بوده است آیا تنها خیانت زناشویی بوده است؟ عقل و منطق میگوید اگر مقصود خداوند خیانت زناشویی باشد؛ باید یکی از آنها باردار شده باشد تا خداوند نوع خیانت را درکتاب روشن کند. جواب را هم در فرموده خداوند تعالی مییابید:
{وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
این یعنی او از خانواده و ذریه نبی نیست و سپس خداوند برایتان روشن میکند که او حقیقتاً از خانواده نبی و ذریه او نیست. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
آیا نمیدانید تمام آنهایی را که خداوند غرق و هلاک نمود از ذریه شیاطین بودند که جز کافر و فاجر به دنیا نمیآورند؟ برای همین نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام گفت:
{إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [نوح].
و سپس خدا به نبی خود وعده میدهد دعای او را اجابت کند به این شرط که در مورد -نجات- احدی از کافران با او سخنی نگوید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأُوحِيَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [هود].
وقتی زمان غرق شدن فرا رسید؛ محبت نبی الله نوح نسبت به فرزندش او را به فتنه انداخت و با این فرمان پروردگارش مخالفت کرد که :
{وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الّذِينَ ظَلَمُوَاْ إِنّهُمْ مّغْرَقُونَ}،
ولی وقتی زمان غرق شدن پسرش فرا رسید، گفت:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
ولی در اینجا فکر کنیم چرا نبی خدا نوح درمورد پسرش با پروردگارش محاجه کرده و میگوید:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}
و جواب این است که دلیل محاجه نوح با پروردگارش این بود که خداوند به او وعده داده بود که کسانی که در کشتی بودند، او و خانواده و کسانی را که ایمان آوردهاند، نجات میدهد. خداوند تعالی میفرماید:
{حَتّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إلاّ قَليل} صدق الله العظيم [هود:۴۰].
برای همین نبی الله نوح فکر میکرد خداوند پسرش را هدایت کرده و همراه او سوار بر کشتی خواهد کرد چون از خاندان اوست. خداوند به او وعده داده بود که او و خاندانش و کسانی که با او ایمان آوردهاند را نجات دهد. ولی نبی الله نوح تلاش کرد تا پسرش با او سوار کشتی شود چون از خانواده او بود و خدا وعده نجات او و خاندانش را داده بود ولی به شرطی که فرزند پدر باشند. برای همین نبی الله با پروردگارش محاجه کرد و وعده قبلی خدا را مطرح نمود:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
به کلام نبی الله نوح بنگرید:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}
مقصودش چیست که میگوید:
{وَعْدَكَ الْحَقُّ}؟
چون خدا به او وعده داده بود خاندانش را نجات دهد:
{احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ}،
برای همین نوح عليه الصلاة والسلام خطاب به پروردگارش گفت:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم،
با اینکه نبی الله نوح آن پسر را بزرگ کرده و او را از خاندان خود میدانست؛ ولی آن پسر فرزند او نبود بلکه حکم فرزند خوانده را داشت چون خداوند میدانست او فرزند خونی نبی الله نوح نیست چون حاصل عمل ناصالح همسرش بود. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم،
أبو حمزه؛ تا کی میخواهی در زیر سایهی بحث و جدل درمورد خیانت همسران نوح و لوط -که سلام و صلوان بر نوح و لوط باد- وقت ما را تلف کنی تا نتوانیم چیزهایی را برای مسلمانان روشن کنیم که به نفعشان بوده و آنها را از فتنه مسیح کذاب نجات میدهد؟ پس در این بیان نفی دیدن آشکار خداوند در حین تکلم با بندگان در دنیا و آخرت را بیان خواهیم کرد و من از صادقان هستم.
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
از آنجا که این تعریف صفات ازلی پروردگار است؛ خداوند تعالی میفرماید:
{ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴿١٠٢﴾لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم،
یعنی چشمها قادر به درک او نیستند و خداوند با احدی صحبت نمیکند مگر از ورای حجاب. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:۵۱]
یعنی انسان را نرسد که خداوند آشکار با او سخن گفته و یا بتواند پروردگارش را ببیند؛ اما وحی تفهیم مستقیماً از سوی پروردگار به قلب است همان طور که خدا به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام وحی نمود:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۱۵].
خداوند با وحی تفهیمی به قلب یوسف او را از این امر آگاه نمود که مکر برادرانش باعث قدرت و عزت او خواهد شد و روزی در حالی او را خواهند یافت که در قدرت است و آنان ذلیلند و او آنها را از کاری که-با او-کردند باخبر خواهد کرد در حالی که آنها نمیدانند او برادرشان یوسف است، چون در جایگاه عزت و بلندی قرار دارد و این دقیقاً همان چیزی بود که رخ داد. برادرانش در حالی به سراغ یوسف آمدند که از او صدقه میخواستند. آنها در موضع ضعف و ذلت و یوسف در جایگاه عزت و والایی بود، برای همین متوجه نشدند او برادرشان یوسف است. خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف].
و این توضیح و تفصیل وحی تفهیمی از سوی پروردگار به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام است که درسنین کودکی و قبل از آن که به عنوان رسول به سوی آل فرعون فرستاده شود به او وحی شد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم
یعنی او رفتارشان را به ایشان یادآوری خواهد کرد در حالی که آنها نمیدانند او برادرشان یوسف است، چون خداوند به خاطر مکری که به ناحق در مورد یوسف کردند؛ او را به عزت و آنان را به ذلت خواهد کشاند. سپس تصدیق وحی حق تفهیمی در عالم واقعیات محقق شد و خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
این هم برهان وحی تفهیمی از پروردگار به قلب است که خداوند تعالی میفرماید:
{فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
همانا که آدم و همسرش کلمات دعایی را که به درگاه پروردگارشان کردند را در قلبشان دریافت کردند. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
ولی خداوند در روز قیامت با وحی تفهیمی با کافران سخن نمیگوید تا به درگاه پروردگارشان دعا کنند تا آنها را مورد رحمت خود قراردهد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷۷]
مقصود این نیست که خداوند از ورای حجاب با وحی تکلیمی با آنها سخن نمیگوید؛ بلکه میبینید که خداوند با آنان سخن میگوید:
{يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿١٣٠﴾} [الأنعام].
و خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
لذا ای مردم مقصود خداوند از این کلام چیست:
{وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}؟
مقصود این است که خداوند با وحی تفهیمی به قلبشان با آنان سخن نمیگوید تا دریابند باید به درگاه خدا دعا کنند تا مورد رحمتش قرار گیرند و برای همین هم [چون از خدا نخواستهاند] خداوند هم خود به آنها نمینگرد. آنها از او درخواست رحمت نمیکنند بلکه از او میخواهند آنها را به دنیا بازگرداند تا اعمالی غیر از گذشته انجام دهند.
پس چگونگی وحی تفهیمی از سوی پروردگار به قلب، برایتان روشن شد. این نوع وحی برای ناآگاهان، از خطرناکترین أنواع وحی است. چون اگر شیطان در سینهشان وسوسه کند؛ تصور میکنند وحی تفهیمی است. لذا وحی تفهیمی باید برهان علمی از کتاب داشته باشد. اما این که بگوییم قلبم میگوید و برهانی از آن چه که خداوند آموخته به دنبالش نباشد، نزد ما پذیرفته نیست؛ چون حجت در برهان علمی است. اگر امام مهدی به شما فتوا میدهد بیان حق قرآن را با وحی تفهیمی مستقیم از سوی پروردگار به قلبش دریافت میکند؛ به دنبال آن میبینید که برای آن چه که پروردگارم به من الهام نموده؛ ازآیات محکم کتاب که ذکری برای خردمندان است، برایتان برهان علمی میآورم. چون امام مهدی قرآن را از حفظ نمیداند. در هر حال به فرموده خداوند تعالی بازمیگردیم:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الشورى]،
و اما روش اول وحی تفهیمی به قلب است در این فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا}
که آن را به حق برایتان توضیح دادیم و این وحی تفهیمی است واما روش دوم، وحی تکلیمی از ورای حجاب است و خداوند تعالی میفرماید:
{أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ}،
و اما روش سوم فرستادن جبریل علیه الصلاة و السلام است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم که خداوند مسیح کذاب را در خواب به من نشان داد. مسیح کذاب گفت:
« من خدا هستم و بهشت و آتش نزد من است» و سپس با کینه و حقد شدید به امام ناصر محمد یمانی نگاه کرد و گفت: «و من هستم که قرآن را نازل کردهام» من در پاسخ او گفتم تو قرآن را نازل کردهای؟ گفت: «بله» پس با فرموده خداوند تعالی برایش حجت آوردم که: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم، سپس به او نزدیک شدم تا جایی که بینیام به بینی او نزدیک شد و به او گفتم: پس چطور رو در رو با من صحبت کرده و میتوانیم تو را ببینیم؟ و به حق بر او غلبه کردم و میشنیدم که از غیظ دندانهایش را به هم میسایید و سپس گفت: «حرام و طلاق من خدا هستم»
پایان رؤیا درمورد مسیح کذاب. من دربرابر او از آیات محکم کتاب حجت اقامه کردم؛ و اگر به کتاب خدا قرآن عظیم ایمان دارید شما هم با این آیه دربرابرش حجت بیاورید.
ای مردم از خدا پروا کنید و از حق آمده از سوی پروردگارتان پیروی نمایید؛ پروردگار از برابر دیدگان در پس حجاب قرار نگرفته تا از روی غیب به او ایمان بیاورید؛ بلکه دلیل این است که تنها چیزی قادر به تحمل دیدن عظمت ذات خداوند سبحان است که از نظر عظمت ذاتی مانند او باشد ولی خداوند تعالی میفرماید:
{لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ} صدق الله العظيم [الشورى:۱۱].
خداوند درعالم واقعیات برای شما مثالی میآورد که چرا خداوند در برابر دیدگان تمام مخلوقاتش؛ تجلی نمیکند. چون دیدگان هیچ یک ازمخلوقات قادر به تحمل دیدن عظمت ذات خداوند سبحان و تعالی نیست. خداوند کوهی بزرگ را برای شما مثال میزند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
لذا ای مردم؛ این از صفات پروردگار است که در دنیا یا آخرت از ورای حجاب با بندگانش سخن میگوید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
این «الغمام» چیست؟ و جواب را در آیات محکم کتابش مییابید. این حجاب پروردگار سبحان است که میان بندگان و رب المعبود قرار دارد. خداوند تعالی میفرماید:
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
اما کسانی که قلبشان از حق آمده از پروردگارشان منحرف است؛ همه این آیات محکمی را که برای عالم و جاهل روشن هستند رها میکنند انگار که اصلا آن را نشنیدهاند و به سراغ آیات متشابه رفته وبرای اثبات دیده شدن آشکار خداوند با آنها برای امام مهدی دلیل آورده و میگویند:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].
|آنان در دام متشابه گرفتار شدهاند و همانا که این تشابه در این کلام خداوند تعالی است: {نَّاظرَةٌ}، و گمان کردند مقصود دیدن یا چشم است؛ در حالی که مقصود انتظار است؛ مثل گفته ملکه سباء:
{فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}[النمل:۳۵]
یعنی منتظر میمانیم و لذا فرموده خداوند تعالی:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾}،
مقصود وجه باطنی است که خداوند با آن تعامل میکند؛ یعنی قلبها. خداوند تعالی میفرماید:
{يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
و این وجه مورد مقصود است؛ و خداوند در همین مورد برایتان روشن میکند که وجوهی [قلبهایی] منتظر رحمت خداوندند و وجوهی [قلبهایی] دیگر منتظر واقعهای کمرشکن هستند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [القيامة]،
پس خداوند درمورد کسانی که منتظر رحمت او هستند و کسانی که منتظر عذاب او میباشند سخن میگوید؛ هریک بر اساس ظنی که به پروردگارشان دارند:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [القيامة]،
ای مردم؛ خداوند به شما فرمان نمیدهد از ظاهر آیات متشابه پیروی کنید؛ چون اگر از متشابهات قرآن که نیاز به تأویل دارند پیروی کرده و آیات محکم بینه و ام الکتابی که درست درمورد همان موضوع هستند؛ رها کنید؛ اگر آیات محکم را رها کرده و به دنبال آیات بروید که تأویل آنها غیر از ظاهر آن است؛ قلبتان از حق آمده در آیات محکم کتاب منحرف میشود؛ آیات ام الکتابی که برای عالم و جاهل شما بینه و روشن است . به این وسیله کسانی را که قلبشان از حق محکم آمده در آیات ام الکتاب منحرف است را میشناسید. خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿٨﴾رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
خداوندا شاهد باش که من ابلاغ کردم..
و اگر در مورد عدم امکان دیدن آشکار خداوند حق با شیعیان باشد؛ ولی آنها عقاید دیگری دارند که به کل باطل است مثل عصمت مطلق انبیا و ائمه از ارتکاب گناه و میبینید با این فرموده خداوند تعالی برای مردم حجت میآورند:
{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
در دام متشابه افتادهاند و تشابه دقیقاً در این فرموده خداوند تعالی است:
{قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،
شیعیان تصور کردند مقصود ظلم( گناه کردن) است که میفرماید:
{لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،
ولی مقصود خداوند ظلم شرک به خداست؛ چگونه کسی که در قلبش ظلم شرک به خدا وجود دارد میتواند مردم را از تاریکی خارج کرده و به نور ببرد و آنها را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید؟ اما ای جماعت شیعیان؛ اگر شما این آیه را که هنوز نیاز به تأویل دارد کنار گذاشته و از عقیده حقی که در آیات محکم کتاب مبنی بر عدم عصمت انبیا و رسولان از" ارتکاب گناه" پیروی کنید؛ ان گاه هرکس توبه کند؛ پروردگارم غفور و رحیم است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [النمل].
و میبینید که رسول الله موسی زمانی که با ارتکاب قتل به خود ظلم کرد و نفسی را به ناحق کشت؛ وقتی به پروردگارش رو کرد و توبه نمود، خداوند توبه او را پذیرفت. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَىٰ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٤﴾وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [القصص].
به فرموده خداوند تعالى بنگرید:
{فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴿١٦﴾}.
لذا ای شیعیان اثنی عشری؛ در بیان شما از قرآن تناقض بزرگی وجود دارد و علت شرک بسیاری از شما در امر مبالغه درمورد ائمه برگزیده خداوند؛ به علت پیروی از متشابهات در این فرموده خداوند تعالی است:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،
و گمان کردید مقصود ظلم «گناه کردن» است در حالی که مقصود خداوند، ظلم «شرک آوردن» است. چگونه امامی که قلبش از ظلم شرک به خدا پاک نیست [قلب سلیم] میتواند مردم را از تاریکی خارج سازد و به سوی نور و راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی کند؟ برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم.
ای جماعت شیعیان و اهل سنت و تمام کسانی که دینتان را فرقه فرقه کرده و هریک به داشتههای خود خشنودید؛ همانا که خداوند امام مهدی را حکم و داور میان شما قرار داده تا در موارد اختلاف به حق میان شما حکم دهد؛ و شایستهی حق نیست که از امیال شما پبروی کند؛ بلکه ما زمانی که حق را بگویید آن را تأیید کرده و هرجا که برخلاف حق بوده وعقیده باطل داشته باشید با شما مخالفت میکنیم؛ شایسته حق نیست که از امیال و خواستههای شما پیروی کند.
ای حقجویان! اگر حق برایتان روشن شد ساکت ننشینید؛ حداقل ایمان این است که بگویید در فلان مسئله حق با امام ناصر محمد یمانی است. ولی این به معنای مهدی منتظر بودن او نیست مگر خداوند رؤیای او را درعالم واقعیات محقق گرداند تا او به حق در تمام موضوعات دینی و مواردی که درآن اختلاف داریم؛ به حق بر ما غلبه کند. نه این که به حساب دین با این و آن تعارف کند و شایسته امام مهدی حق نیست که در راه خداوند از هیچ ملامتی بهراسد واگر از پیروی از حق آمده از سوی خداوند عزیز و حکیم سرباز زنیم؛ خداوند چه ما بخواهیم چه نخواهیم او را با عذابی شدید چیره خواهد کرد.
و اما کسی که در مورد این فرموده خداوند سؤال کرده است:
{وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١١٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
جواب را در فرموده خداوند تعالی مییابیم:
{فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ} صدق الله العظيم [الصف:۵]،
یعنی وقتی از پیروی از حق آمده از نزد پروردگار منحرف شدند؛ خداوند نیز آنها را گمراه و منحرف نمود:
{أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}
ولی میبینم میخواهی بگویی: «مقصود از حجت انبیا ورسولانی هستند که به سوی مردم فرستاده شدهاند و چون ناصر محمد یمانی نه نبی خداوند است و نه رسول او؛ پس اگر از او پیروی نکنیم، خدا ما را عذاب نکرده و نخواهد کرد چون او از انبیا و رسولان خدا نیست». امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: همانا که تو حکیم و دانایی؛ خداوند حجت خود برای بندگان را در وجود خود انبیا قرار نداده است؛ بلکه حجت بر بندگان در کتابی است که انبیا و مهدی منتظر با آن برای مردم حجت میآورند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
همانا که حجت بر بندگان در ذات خود انبیا یا مهدی منتظر نیست؛ بلکه حجت خداوند برای آنها آیات کتابی است که بر آنها خوانده میشود که اگر نسبت به آن کافر شوند، عذاب خواهند شد. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿١٣٠﴾} [الأنعام].
وخداوند تعالى میفرماید:
{أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
لذا چرا خداوند بندگانی که انبیای الهی را تکذیب کنند؛ عذاب خواهد کرد؟ به علت تکذیب انبیای الهی؟ خیر بلکه به علت تکذیب آیات کتابی است که انبیاء خداوند بر آنان میخواندند و کسانی که انبیای حق الهی را تکذیب کنند؛ به هیچ وجه انبیا را تکذیب نکردهاند بلکه آیات خدا را که انبیا برایشان تلاوت میکردند تکذیب کردهاند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۳۳].
و در مورد امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هم همین طور است؛ کسی که دعوت او برای حکمیت کتاب خدا قر آن عظیم را تکذیب کند؛ ناصر محمد یمانی را تکذیب نکرده بلکه کتاب خداوند قرآن عظیم را تکذیب کرده است و جز خدا ولی و نصیری نمییابد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم من ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ﴿٥٦﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
به حجت خداوند دربرابر بندگانش در روز قیامت بنگرید:
{بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}،
ولی برادر گرامی؛ تو میخواهی از کتاب چنین استنباط کنی که خداوند بشریت را به علت تکذیب مهدی منتظر ناصر محمد یمانی عذاب نخواهد کرد چون مهدی منتظر رسول یا نبی خدا نیست. ولی مهدی منتظر میخواهد در پاسخ او به طور مختصر بگوید: خداوند بشریت را برای تکذیب مهدی منتظر ناصر محمد یمانی عذاب نخواهد کرد؛ بلکه به علت این عذاب میشوند که از پیروی از ذکری سرباز میزنند که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی آنها را به سوی آن دعوت میکند. خداوند تعالی میفرماید:
از آنجا که این تعریف صفات ازلی پروردگار است؛ خداوند تعالی میفرماید:
{ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴿١٠٢﴾لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم،
یعنی چشمها قادر به درک او نیستند و خداوند با احدی صحبت نمیکند مگر از ورای حجاب. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:۵۱]
یعنی انسان را نرسد که خداوند آشکار با او سخن گفته و یا بتواند پروردگارش را ببیند؛ اما وحی تفهیم مستقیماً از سوی پروردگار به قلب است همان طور که خدا به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام وحی نمود:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۱۵].
خداوند با وحی تفهیمی به قلب یوسف او را از این امر آگاه نمود که مکر برادرانش باعث قدرت و عزت او خواهد شد و روزی در حالی او را خواهند یافت که در قدرت است و آنان ذلیلند و او آنها را از کاری که-با او-کردند باخبر خواهد کرد در حالی که آنها نمیدانند او برادرشان یوسف است، چون در جایگاه عزت و بلندی قرار دارد و این دقیقاً همان چیزی بود که رخ داد. برادرانش در حالی به سراغ یوسف آمدند که از او صدقه میخواستند. آنها در موضع ضعف و ذلت و یوسف در جایگاه عزت و والایی بود، برای همین متوجه نشدند او برادرشان یوسف است. خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف].
و این توضیح و تفصیل وحی تفهیمی از سوی پروردگار به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام است که درسنین کودکی و قبل از آن که به عنوان رسول به سوی آل فرعون فرستاده شود به او وحی شد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم
یعنی او رفتارشان را به ایشان یادآوری خواهد کرد در حالی که آنها نمیدانند او برادرشان یوسف است، چون خداوند به خاطر مکری که به ناحق در مورد یوسف کردند؛ او را به عزت و آنان را به ذلت خواهد کشاند. سپس تصدیق وحی حق تفهیمی در عالم واقعیات محقق شد و خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
این هم برهان وحی تفهیمی از پروردگار به قلب است که خداوند تعالی میفرماید:
{فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
همانا که آدم و همسرش کلمات دعایی را که به درگاه پروردگارشان کردند را در قلبشان دریافت کردند. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
ولی خداوند در روز قیامت با وحی تفهیمی با کافران سخن نمیگوید تا به درگاه پروردگارشان دعا کنند تا آنها را مورد رحمت خود قراردهد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷۷]
مقصود این نیست که خداوند از ورای حجاب با وحی تکلیمی با آنها سخن نمیگوید؛ بلکه میبینید که خداوند با آنان سخن میگوید:
{يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿١٣٠﴾} [الأنعام].
و خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
لذا ای مردم مقصود خداوند از این کلام چیست:
{وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}؟
مقصود این است که خداوند با وحی تفهیمی به قلبشان با آنان سخن نمیگوید تا دریابند باید به درگاه خدا دعا کنند تا مورد رحمتش قرار گیرند و برای همین هم [چون از خدا نخواستهاند] خداوند هم خود به آنها نمینگرد. آنها از او درخواست رحمت نمیکنند بلکه از او میخواهند آنها را به دنیا بازگرداند تا اعمالی غیر از گذشته انجام دهند.
پس چگونگی وحی تفهیمی از سوی پروردگار به قلب، برایتان روشن شد. این نوع وحی برای ناآگاهان، از خطرناکترین أنواع وحی است. چون اگر شیطان در سینهشان وسوسه کند؛ تصور میکنند وحی تفهیمی است. لذا وحی تفهیمی باید برهان علمی از کتاب داشته باشد. اما این که بگوییم قلبم میگوید و برهانی از آن چه که خداوند آموخته به دنبالش نباشد، نزد ما پذیرفته نیست؛ چون حجت در برهان علمی است. اگر امام مهدی به شما فتوا میدهد بیان حق قرآن را با وحی تفهیمی مستقیم از سوی پروردگار به قلبش دریافت میکند؛ به دنبال آن میبینید که برای آن چه که پروردگارم به من الهام نموده؛ ازآیات محکم کتاب که ذکری برای خردمندان است، برایتان برهان علمی میآورم. چون امام مهدی قرآن را از حفظ نمیداند. در هر حال به فرموده خداوند تعالی بازمیگردیم:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الشورى]،
و اما روش اول وحی تفهیمی به قلب است در این فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا}
که آن را به حق برایتان توضیح دادیم و این وحی تفهیمی است واما روش دوم، وحی تکلیمی از ورای حجاب است و خداوند تعالی میفرماید:
{أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ}،
و اما روش سوم فرستادن جبریل علیه الصلاة و السلام است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم که خداوند مسیح کذاب را در خواب به من نشان داد. مسیح کذاب گفت:
« من خدا هستم و بهشت و آتش نزد من است» و سپس با کینه و حقد شدید به امام ناصر محمد یمانی نگاه کرد و گفت: «و من هستم که قرآن را نازل کردهام» من در پاسخ او گفتم تو قرآن را نازل کردهای؟ گفت: «بله» پس با فرموده خداوند تعالی برایش حجت آوردم که: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم، سپس به او نزدیک شدم تا جایی که بینیام به بینی او نزدیک شد و به او گفتم: پس چطور رو در رو با من صحبت کرده و میتوانیم تو را ببینیم؟ و به حق بر او غلبه کردم و میشنیدم که از غیظ دندانهایش را به هم میسایید و سپس گفت: «حرام و طلاق من خدا هستم»
پایان رؤیا درمورد مسیح کذاب. من دربرابر او از آیات محکم کتاب حجت اقامه کردم؛ و اگر به کتاب خدا قرآن عظیم ایمان دارید شما هم با این آیه دربرابرش حجت بیاورید.
ای مردم از خدا پروا کنید و از حق آمده از سوی پروردگارتان پیروی نمایید؛ پروردگار از برابر دیدگان در پس حجاب قرار نگرفته تا از روی غیب به او ایمان بیاورید؛ بلکه دلیل این است که تنها چیزی قادر به تحمل دیدن عظمت ذات خداوند سبحان است که از نظر عظمت ذاتی مانند او باشد ولی خداوند تعالی میفرماید:
{لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ} صدق الله العظيم [الشورى:۱۱].
خداوند درعالم واقعیات برای شما مثالی میآورد که چرا خداوند در برابر دیدگان تمام مخلوقاتش؛ تجلی نمیکند. چون دیدگان هیچ یک ازمخلوقات قادر به تحمل دیدن عظمت ذات خداوند سبحان و تعالی نیست. خداوند کوهی بزرگ را برای شما مثال میزند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
لذا ای مردم؛ این از صفات پروردگار است که در دنیا یا آخرت از ورای حجاب با بندگانش سخن میگوید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
این «الغمام» چیست؟ و جواب را در آیات محکم کتابش مییابید. این حجاب پروردگار سبحان است که میان بندگان و رب المعبود قرار دارد. خداوند تعالی میفرماید:
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
اما کسانی که قلبشان از حق آمده از پروردگارشان منحرف است؛ همه این آیات محکمی را که برای عالم و جاهل روشن هستند رها میکنند انگار که اصلا آن را نشنیدهاند و به سراغ آیات متشابه رفته وبرای اثبات دیده شدن آشکار خداوند با آنها برای امام مهدی دلیل آورده و میگویند:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].
|آنان در دام متشابه گرفتار شدهاند و همانا که این تشابه در این کلام خداوند تعالی است: {نَّاظرَةٌ}، و گمان کردند مقصود دیدن یا چشم است؛ در حالی که مقصود انتظار است؛ مثل گفته ملکه سباء:
{فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}[النمل:۳۵]
یعنی منتظر میمانیم و لذا فرموده خداوند تعالی:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾}،
مقصود وجه باطنی است که خداوند با آن تعامل میکند؛ یعنی قلبها. خداوند تعالی میفرماید:
{يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
و این وجه مورد مقصود است؛ و خداوند در همین مورد برایتان روشن میکند که وجوهی [قلبهایی] منتظر رحمت خداوندند و وجوهی [قلبهایی] دیگر منتظر واقعهای کمرشکن هستند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [القيامة]،
پس خداوند درمورد کسانی که منتظر رحمت او هستند و کسانی که منتظر عذاب او میباشند سخن میگوید؛ هریک بر اساس ظنی که به پروردگارشان دارند:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [القيامة]،
ای مردم؛ خداوند به شما فرمان نمیدهد از ظاهر آیات متشابه پیروی کنید؛ چون اگر از متشابهات قرآن که نیاز به تأویل دارند پیروی کرده و آیات محکم بینه و ام الکتابی که درست درمورد همان موضوع هستند؛ رها کنید؛ اگر آیات محکم را رها کرده و به دنبال آیات بروید که تأویل آنها غیر از ظاهر آن است؛ قلبتان از حق آمده در آیات محکم کتاب منحرف میشود؛ آیات ام الکتابی که برای عالم و جاهل شما بینه و روشن است . به این وسیله کسانی را که قلبشان از حق محکم آمده در آیات ام الکتاب منحرف است را میشناسید. خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿٨﴾رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
خداوندا شاهد باش که من ابلاغ کردم..
و اگر در مورد عدم امکان دیدن آشکار خداوند حق با شیعیان باشد؛ ولی آنها عقاید دیگری دارند که به کل باطل است مثل عصمت مطلق انبیا و ائمه از ارتکاب گناه و میبینید با این فرموده خداوند تعالی برای مردم حجت میآورند:
{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
در دام متشابه افتادهاند و تشابه دقیقاً در این فرموده خداوند تعالی است:
{قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،
شیعیان تصور کردند مقصود ظلم( گناه کردن) است که میفرماید:
{لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،
ولی مقصود خداوند ظلم شرک به خداست؛ چگونه کسی که در قلبش ظلم شرک به خدا وجود دارد میتواند مردم را از تاریکی خارج کرده و به نور ببرد و آنها را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید؟ اما ای جماعت شیعیان؛ اگر شما این آیه را که هنوز نیاز به تأویل دارد کنار گذاشته و از عقیده حقی که در آیات محکم کتاب مبنی بر عدم عصمت انبیا و رسولان از" ارتکاب گناه" پیروی کنید؛ ان گاه هرکس توبه کند؛ پروردگارم غفور و رحیم است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [النمل].
و میبینید که رسول الله موسی زمانی که با ارتکاب قتل به خود ظلم کرد و نفسی را به ناحق کشت؛ وقتی به پروردگارش رو کرد و توبه نمود، خداوند توبه او را پذیرفت. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَىٰ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٤﴾وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [القصص].
به فرموده خداوند تعالى بنگرید:
{فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴿١٦﴾}.
لذا ای شیعیان اثنی عشری؛ در بیان شما از قرآن تناقض بزرگی وجود دارد و علت شرک بسیاری از شما در امر مبالغه درمورد ائمه برگزیده خداوند؛ به علت پیروی از متشابهات در این فرموده خداوند تعالی است:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،
و گمان کردید مقصود ظلم «گناه کردن» است در حالی که مقصود خداوند، ظلم «شرک آوردن» است. چگونه امامی که قلبش از ظلم شرک به خدا پاک نیست [قلب سلیم] میتواند مردم را از تاریکی خارج سازد و به سوی نور و راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی کند؟ برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم.
ای جماعت شیعیان و اهل سنت و تمام کسانی که دینتان را فرقه فرقه کرده و هریک به داشتههای خود خشنودید؛ همانا که خداوند امام مهدی را حکم و داور میان شما قرار داده تا در موارد اختلاف به حق میان شما حکم دهد؛ و شایستهی حق نیست که از امیال شما پبروی کند؛ بلکه ما زمانی که حق را بگویید آن را تأیید کرده و هرجا که برخلاف حق بوده وعقیده باطل داشته باشید با شما مخالفت میکنیم؛ شایسته حق نیست که از امیال و خواستههای شما پیروی کند.
ای حقجویان! اگر حق برایتان روشن شد ساکت ننشینید؛ حداقل ایمان این است که بگویید در فلان مسئله حق با امام ناصر محمد یمانی است. ولی این به معنای مهدی منتظر بودن او نیست مگر خداوند رؤیای او را درعالم واقعیات محقق گرداند تا او به حق در تمام موضوعات دینی و مواردی که درآن اختلاف داریم؛ به حق بر ما غلبه کند. نه این که به حساب دین با این و آن تعارف کند و شایسته امام مهدی حق نیست که در راه خداوند از هیچ ملامتی بهراسد واگر از پیروی از حق آمده از سوی خداوند عزیز و حکیم سرباز زنیم؛ خداوند چه ما بخواهیم چه نخواهیم او را با عذابی شدید چیره خواهد کرد.
و اما کسی که در مورد این فرموده خداوند سؤال کرده است:
{وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١١٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
جواب را در فرموده خداوند تعالی مییابیم:
{فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ} صدق الله العظيم [الصف:۵]،
یعنی وقتی از پیروی از حق آمده از نزد پروردگار منحرف شدند؛ خداوند نیز آنها را گمراه و منحرف نمود:
{أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}
ولی میبینم میخواهی بگویی: «مقصود از حجت انبیا ورسولانی هستند که به سوی مردم فرستاده شدهاند و چون ناصر محمد یمانی نه نبی خداوند است و نه رسول او؛ پس اگر از او پیروی نکنیم، خدا ما را عذاب نکرده و نخواهد کرد چون او از انبیا و رسولان خدا نیست». امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: همانا که تو حکیم و دانایی؛ خداوند حجت خود برای بندگان را در وجود خود انبیا قرار نداده است؛ بلکه حجت بر بندگان در کتابی است که انبیا و مهدی منتظر با آن برای مردم حجت میآورند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
همانا که حجت بر بندگان در ذات خود انبیا یا مهدی منتظر نیست؛ بلکه حجت خداوند برای آنها آیات کتابی است که بر آنها خوانده میشود که اگر نسبت به آن کافر شوند، عذاب خواهند شد. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿١٣٠﴾} [الأنعام].
وخداوند تعالى میفرماید:
{أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
لذا چرا خداوند بندگانی که انبیای الهی را تکذیب کنند؛ عذاب خواهد کرد؟ به علت تکذیب انبیای الهی؟ خیر بلکه به علت تکذیب آیات کتابی است که انبیاء خداوند بر آنان میخواندند و کسانی که انبیای حق الهی را تکذیب کنند؛ به هیچ وجه انبیا را تکذیب نکردهاند بلکه آیات خدا را که انبیا برایشان تلاوت میکردند تکذیب کردهاند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۳۳].
و در مورد امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هم همین طور است؛ کسی که دعوت او برای حکمیت کتاب خدا قر آن عظیم را تکذیب کند؛ ناصر محمد یمانی را تکذیب نکرده بلکه کتاب خداوند قرآن عظیم را تکذیب کرده است و جز خدا ولی و نصیری نمییابد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم من ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ﴿٥٦﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
به حجت خداوند دربرابر بندگانش در روز قیامت بنگرید:
{بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}،
ولی برادر گرامی؛ تو میخواهی از کتاب چنین استنباط کنی که خداوند بشریت را به علت تکذیب مهدی منتظر ناصر محمد یمانی عذاب نخواهد کرد چون مهدی منتظر رسول یا نبی خدا نیست. ولی مهدی منتظر میخواهد در پاسخ او به طور مختصر بگوید: خداوند بشریت را برای تکذیب مهدی منتظر ناصر محمد یمانی عذاب نخواهد کرد؛ بلکه به علت این عذاب میشوند که از پیروی از ذکری سرباز میزنند که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی آنها را به سوی آن دعوت میکند. خداوند تعالی میفرماید:
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة]..
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة 36863 من موضوع سلسلة حوارات الإمام في منتديات أشراف أونلاين..
- 30 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - 02 - 1432 هـ
28 - 01 - 2011 مـ
04:49 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
البيان الحق في إثبات خيانة إمرأة نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام
ويليه فتوى نفي رؤية الله جهرة حين تكليم عباده في الدنيا والأخرة ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الأطهار وجميع الأنصار وجميع المسلمين الأبرار الذين لا تأخذهم العزّة بالإثم إن تبيّن لهم الحقّ من ربِّهم استغفروا ربّهم وأنابوا وتابوا؛ أذلةً على المؤمنين أعزةً على الكافرين الذين يحاربونهم في دينهم.
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - 02 - 1432 هـ
28 - 01 - 2011 مـ
04:49 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
البيان الحق في إثبات خيانة إمرأة نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام
ويليه فتوى نفي رؤية الله جهرة حين تكليم عباده في الدنيا والأخرة ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الأطهار وجميع الأنصار وجميع المسلمين الأبرار الذين لا تأخذهم العزّة بالإثم إن تبيّن لهم الحقّ من ربِّهم استغفروا ربّهم وأنابوا وتابوا؛ أذلةً على المؤمنين أعزةً على الكافرين الذين يحاربونهم في دينهم.
ويا فضيلة الشيخ عبد القادر، لا تجبر المهديّ المنتظَر على المباهلة فتكون من أصحاب النار! فاتقِ الله الواحد القهار ولا تصدّ عن اتباع الذِّكر الذي يحاجُّكم به المهديّ المنتظَر ويُحذّر البشر من بأس الله بما يسمّونه الكوكب العاشر ذلكم كوكب النار سقر، وستعلمون البيان الحقّ ليلة يسبق الليل النهار، ورجوت من ربي أن يريكم الحقّ حقاً ويرزقكم اتباعه والباطل باطلاً ويرزقكم اجتنابه.
وبالنسبة للمباهلة، فسوف يجعلها الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني عليه وحده إن كان من الظالمين وإن لم يكن المهديّ المنتظَر فإنّ عليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين وإنْ كان الإمام المهديّ المنتظَر هو حقاً الإمام ناصر محمد اليماني فرجوت من ربي وأتوسّل إليه أن يغفر لفضيلة الشيخ عبد القادر إدريس وجميع علماء المسلمين وأمّتهم وأقول: اللهم اغفر لهم فإنهم لا يعلمون أنّي الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربِّهم. فأنت يا أخي الكريم جزء من هدف الإمام المهدي، فإن فرّطتُ فيك فهذا يعني أنّي عجزتُ عن تحقيق هدفي في تحقيق النعيم الأعظم أن يكون الله راضياً في نفسه، وأسعى إلى هدي الأمّة كلها كون ذلك جزء من تحقيق رضوان الله في نفسه ليجعلهم أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيم، ولذلك لن أفرط في مسلمٍ ولا كافرٍ ولن أفرط فيك أبداً كوني لا أراك من شياطين البشر؛ بل من الذين ضلَّ سعيهم في الحياة الدنيا ويحسبون أنّهم على كتاب الله وسنة رسوله الحقّ وهم ليسوا على شيءٍ حتى يقيموا ما أنزل الله إليهم في محكم القرآن العظيم.
ومثل الشيعة والسُّنة كمثل اليهود والنصارى. وقال الله تعالى: {وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ} صدق الله العظيم [البقرة:113].
ولكنّهم في الحقيقة ليسوا على شيء - النصارى واليهود - بسبب عدم اتّباع ما أنزل الله إليهم في محكم التوراة والإنجيل والقرآن العظيم، ولذلك قال الله تعالى: {قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ ۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۖ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
وكذلك الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني يقول: يا معشر الشيعة والسُّنة وجميع الفرق الإسلاميّة لستم على شيءٍ حتى تقيموا ما أنزل الله إليكم في محكم كتابه القرآن العظيم فتعتصموا بحبل الله القرآن العظيم المحفوظ من التحريف وتكفروا بما يخالف لمحكم كتاب الله القرآن العظيم سواء يكون في التوراة أو الإنجيل أو في السُّنة النبويّة وأُشهدُ الله وكفى بالله شهيداً أنّ ما وجدتموه مخالفاً لمحكم كتاب الله القرآن العظيم في التوراة أو الإنجيل أو السُّنة النبويّة إنّه جاءكم من عند غير الله أي من عند الشيطان الرجيم إبليس على لسان أوليائه ليجادلوا الحقّ به. وقال الله تعالى: {وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ ۖ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:121].
ويا علماء أمّة الإسلام وأمّتهم، إنّه لنبأ عظيم أنتم عنه معرضون فلا يصدّكم عن اتّباع الحقّ من ربّكم الذين يقولون على الله ما لا يعلمون.
ويا محمود أبو حمزة، إنّ امرأة النبيّ إذا خانت زوجها فإنّهن لسن كأحد من نساء المسلمين كون ولدها سوف يكون ابناً لنبيٍّ ظاهر الأمر فيُضِلُ الأُمّة من بعد أبيه إذا كان من ذريات الشياطين ولذلك لَسْنَ نساء الأنبياء كأحد من نساء المسلمين، فمن تخون زوجها في فراشه فإن مصيرها النار وبئس القرار، وقال الله تعالى: {يَا نِسَاءَ النبيّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿٣٠﴾ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّـهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿٣١﴾ يَا نِسَاءَ النبيّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ} صدق الله العظيم [الأحزاب:30 إلى 33].
ولربما محمود المصري يقول: "أفلا ترون أنّ الإمام ناصر محمد اليماني يقذف نساء محمد رسول الله بالزنا؟"، ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: ألا لعنة الله على الذين يلبسون الحقّ بالباطل وهم يعلمون أنه الحقّ من ربهم، وإنما أردنا أن نُبيِّن لك الناموس لنساء الأنبياء في الكتاب أنّهن لسن كأحدٍ من النساء، فإذا أنجبت إحداهن ولداً ليس من ذرية زوجها النبيّ المرسل فإن في ذلك خطرٌ عظيمٌ على أتباعه إن كان من ذريات الشياطين الذين يظهرون الإيمان ويبطنون الكفر من الذين لا يلدون إلا فاجراً كفاراً فسوف يضلّ الأمّة ضلالاً بعيداً، ولذلك كان سبب خيانة امرأة نوحٍ وامرأة لوطٍ أنْ أزاغ الله قلبيهما لتكونا من أصحاب الجحيم بسبب خيانتهما لزوجيهما، ولم يذكر الإمام ناصر محمد اليماني جميع نساء الأنبياء إلا بخيرٍ وأصلي عليهن وأسلمُ تسليماً، إلا امرأة نبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام وامرأة نبيّ الله لوط عليه الصلاة والسلام أفتي في شأنهما حسب فتوى الله في محكم كتابه في قول الله تعالى: {ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم].
وهنا يتوقف المتدبِّر لذكر الله فيتفكّر بما يقصده الله بالضّبط فما هي نوع هذه الخيانة؟ فلا يجوز الاستغناء بهذه الآية التي تبين خيانتهما في موضوعٍ معينٍ وكان ذلك سبباً أن صرف الله قلبيهما عن اتباع الحقّ من ربهما، ولكن ما نوع تلك الخيانة بالضبط فهل هي خيانة زوجيّة؟ فبالعقل والمنطق إذا كان الله يقصد خيانة زوجيّة فلا بدّ أن تحمل إحداهن حتى يبيّن الله في الكتاب عن نوع خيانتهن ولذلك تجدون الجواب في قول الله تعالى: {وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
فهذا يعني أنه ليس من أهله وليس من ذُريَّته ومن ثم بيَّن الله لكم أنّه حقاً ليس من أهله وليس من ذريَّته. ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
أفلا تعلم أنّ الذين أهلكهم الله بالغرق جميعهم من ذريات الشياطين فلا يلدوا إلا فاجراً كفاراً؟ ولذلك قال نبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام: {إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [نوح].
ومن ثمّ وعد الله نبيّه بالإجابة بشرط أن لا يخاطبه في الذين كفروا أو في أحدهم. وقال الله تعالى: {وَأُوحِيَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾ وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [هود].
ولكن نبيّ الله نوح حين جاء الغرق فَتَنَتْهُ رحمتُه بابنِهِ فخالف أمَر ربِه: {وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الّذِينَ ظَلَمُوَاْ إِنّهُمْ مّغْرَقُونَ}، ولكنه حين جاء الغرق لابنه قال: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
ولكن هنا نتفكّر لماذا حاج نبيّ الله نوح ربّه بقوله: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}؟ والجواب عن سبب هذا الاحتجاج من نوح إلى ربّه وذلك لأنَّ الله وعده أن ينجِّيه في السَّفينة هو وأهله والذين آمنوا معه، وقال الله تعالى: {حَتّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إلاّ قَليل} صدق الله العظيم [هود:40].
ولذلك ظنَّ نبيّ الله نوح أنّ الله سوف يهدي ابنه فيركب معهم كونه من أهله، فقد وعده الله أن ينجيه وأهله ومن آمن معه، ولكنّ نبيّ الله نوح حاول مع ابنه أن يركب معهم كونه من أهله فقد وعده الله أن ينجيه وأهله ولكن ابنه أبى، ولذلك حاج نبيّ الله ربه بوعده له من قبل وقال: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
فانظروا لقول نبيّ الله نوح: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}، فما الذي يقصده بقوله: {وَعْدَكَ الْحَقُّ}؟ وذلك لأنه وعده الله بنجاة أهله في قول الله تعالى: {احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ}، ولذلك خاطب نوح عليه الصلاة والسلام ربه وقال: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم، وبرغم أن نبيّ الله نوح هو من أهل ذلك الولد كونه من رباه فهو أبوه من التبني، ولكن الله يعلم إنّه ليس ابنه من دمه بسبب أنه ثمرة عملٍ غير صالح من زوجته. ولذلك قال الله تعالى: {قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم. فإلى متى تظلّ تحاجّنا في خيانة امرأة نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام يا أبا حمزة لتضيع وقتنا حتى لا نبيِّن للمسلمين ما سوف ينفعهم وينقذهم من فتنة المسيح الكذاب؟ ولسوف نبيِّن في هذا البيان نفي رؤية الله جهرة حين تكليم عباده في الدنيا والآخرة وإنا لصادقون.
ويا قوم لا بد لكم أن تعلموا كيفية طريقة الإمام المهديّ في تفصيل كتاب الله القرآن العظيم، فلن تجدونه مجرد تفسير كمثل تفاسيركم الظنيّة التي يناقض بعضها بعضاً؛ بل بيان الإمام المهديّ للقرآن العظيم هو تفصيل الكتاب لا ريب فيه كونه يفصّل لكم القرآن بالقرآن في قلب وذات الموضوع فحين تجدونني أفتيكم بعدم رؤية الله جهرة فليس ذلك لأني اعتمدت على آيةٍ واحدةٍ فأحاجّكم بها، كلا وربي بل نأتيكم بالبيان بالتفصيل من محكم الكتاب ذكرى لأولي الألباب، وعلى سبيل المثال نفي الإمام المهديّ لرؤية الله جهرة سبحانه وذلك لأني أجد عدم رؤية الله جهرةً من صفات الله الأزليّة في محكم كتابه كما جاء ذلك من ضمن التعريف عن صفات الربّ الأزلية. تصديقاً لقول الله تعالى: {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
وبما أنّ هذا التعريف لصفات الربّ الأزليّة ولذلك قال الله تعالى: {ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم، بمعنى لا تحيط برؤيته الأبصار ولا يكلم أحداً من عباده إلا من وراء حجاب. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الشورى]، بمعنى ما كان لبشر أن يكلمه الله جهرةً وهو يراه سبحانه.
وكما أسلفنا بيان طرق الوحي الثلاثة من الرب، إمّا وحي التّفهيم المباشر من الربّ إلى القلب كما أوحى الله إلى قلب يوسف عليه الصلاة والسلام: {وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].
فقد أوحى الله بوحي التّفهيم إلى قلب يوسف أنّ هذا المكر الذي يمكرُ به إخوته سوف يكون سببَ عزِّه، وسوف يجدونه يوماً ما في عزٍّ وهم في ذلٍّ، ثم ينبئهم بأمرهم هذا الذي صنعوه به وهم لا يشعرون أنه أخاهم يوسف كونه صار في مكانٍ عزيزٍ، وهذا ما حدث بالضبط فقد جاء إخوته يتسوّلون من يوسف أنْ يتصدّق عليهم فكانوا بوضع ذليلٍ وهو في مكانٍ عزيزٍ، ولذلك لم يشعروا أنّه هو أخاهم يوسف، ولذلك نبَّأَّهم بما صنعوه به ومن ثم علموا أنّه أخاهم يوسف. وقال تعالى: {فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف:88 إلى 90].
وذلك هو التفصيل لوحي التّفهيم من الربّ إلى قلب يوسف عليه الصلاة والسلام من قبل أن يبعثه الله رسولاً إلى آل فرعون ولا يزال صغيراً في السن. وقال الله تعالى: {وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم ؛ أي سوف تذكرهم بأمرهم هذا وهم لا يشعرون أنك أخوهم يوسف كون الله سوف يعزّك بسبب مكرهم ويذلّهم بسبب مكرهم بك بغير الحقّ، ثم جاء تصديق وحي التّفهيم بالحقّ على الواقع الحقيقي. وقال الله تعالى: {فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
وكذلك من برهان وحي التّفهيم من الربّ إلى القلب قول الله تعالى: {فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
وإنما تلقّى آدم وزوجته إلى قلبيهما كلمات الدعاء المرفوع إلى ربهم. وقال الله تعالى: {قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
ولكن الله لا يُكلِّم الكافرين يوم القيامة بوحي التّفهيم عن الدعاء إلى ربهم ليرحمهم. وقال الله تعالى: {وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّـهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:77].
ولا يقصد الله أنه لا يكلمهم بوحي التكليم من وراء الحجاب بل ستجدونه يكلمهم تكليماً. وقال الله تعالى: {يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿١٣٠﴾} [الأنعام].
وقال الله تعالى: {أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾ قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾ قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
إذاً يا قوم فما يقصد الله تعالى بقوله: {وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّـهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}؟ إذاً فهو يقصد أنه لا يكلمهم بوحي التّفهيم إلى قلوبهم ليسألوه رحمته، وكذلك لا ينظر إليهم من ذات نفسه، وهم لم يسألوه رحمته وإنما سألوه أن يرجعهم للحياة الدنيا ليعملوا غير الذي كانوا يعملون.
فقد تبيّن لكم طريقة وحي التّفهيم من الربّ إلى القلب مباشرةً، وذلك الوحي هو من أخطر أنواع الوحي على الذين لا يعلمون كونه قد يوسوس له شيطانٌ في صدره فيزعم أنه وحي التفهيم، إذاً فلا بدّ لوحي التّفهيم من سلطان العلم من الكتاب، وأما حدثني قلبي ومن غير سلطان يأتي به مما علّمه الله فلا قبول له لدينا كون الحجّة هي سلطان العلم، فإن كان الإمام المهديّ يفتيكم أنّه يتلقّى البيان الحقّ للقرآن بوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب مباشرةً فإنّكم تجدونني آتيكم بسلطان العلم الذي ألهمني به ربي في محكم الكتاب ذكرى لأولي الألباب، كون الإمام المهديّ لا يحفظ القرآن عن ظهر قلبٍ، وعلى كلّ حالٍ نعود لقول الله تعالى: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الشورى]، فأما الطريقة الأولى لوحي التّفهيم في قول الله تعالى: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا} فقد بيّنّاها لكم بالحقّ فذلك هو وحي التفهيم، وأما الطريقة الثانية فهي وحي التكليم من وراء الحجاب في قول الله تعالى: {أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ}، وأما الطريقة الثالثة فهي إرسال جبريل عليه الصلاة والسلام تصديقاً لقول الله تعالى: {أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.
ألا والله الذي لا إله غيره إنّ الله أراني المسيح الكذاب في المنام، [ وقال المسيح الكذاب: "أنا الله وعندي جنة وعندي نار"، ومن ثم نظر إلى الإمام ناصر محمد اليماني نظرة حقدٍ شديدةٍ وقال: "وأنا الذي أنزلت القرآن"، ومن ثم رددتُ عليه وقلت له: أنت الذي أنزل القرآن؟ قال: "نعم"، ومن ثم حاججته بقول الله تعالى: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم، ومن ثم تقدمتُ إليه حتى صار أنفي على مقربة من أنفه و قلت له: فكيف تكلِّمنى مواجهةً ونحن نراك؟ فغلبتُه بالحقّ وكنت أسمع صرير أسنانه من الغيظ، ومن ثم قال: "حرام وطلاق إني الله"]
انتهت رؤياي للمسيح الكذاب وأقمت عليه الحجّة من محكم الكتاب، فحاجّوه بذلك إن كنتم تؤمنون بكتاب الله القرآن العظيم.
ويا قوم اتقوا الله واتبعوا الحقّ من ربّكم فلم يحتجب الربّ عن الأبصار حتى تؤمنوا به عن ظهر الغيب؛ بل لأنه لا يستحمل رؤية عظمة ذات الله إلا شيء مثله يساويه في العظمة الذاتية ولكنه قال تعالى: {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ} صدق الله العظيم [الشورى:11]، وقد ضرب الله لكم المثل على الواقع الحقيقي لماذا لا يتجلى لأبصار خلقه أجمعين، كون أبصار خلقه أجمعين لا تتحمل رؤية عظمة ذات الله سبحانه وتعالى علواً كبيراً، وضرب الله المثل على ذلك الجبل العظيم. وقال الله تعالى: {وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
إذاً يا قوم إن من صفات الربّ أن يكلم عباده من وراء الحجاب سواء في الدنيا أو الآخرة. وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
فما هو ذلك الغمام؟ والجواب تجدونه في محكم الكتاب أنّه حجاب الربّ سبحانه بين العبيد والرب المعبود. وقال الله تعالى: {هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ولكن الذين في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ من ربهم سوف يتركون جميع هذه الآيات المحكمات البيّنات للعالم والجاهل وكأنهم لم يسمعوا ويذهبون إلى الآيات المتشابهات ليحاجّوا الإمام المهديّ برؤية الله جهرة فيقولون: "قال الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة]".
فوقعوا في المتشابه، ألا وإنَّ التشابه هو في قوله تعالى: {نَّاظرَةٌ}، فظنوا أنه يقصد الناظر بالنظر وهو يقصد الانتظار، كمثل قول ملكة سبأ {فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ} [النمل:35] أي منتظرة، وكذلك قول الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾}، فهو يقصد الوجوه الباطنة التي يتعامل الله معها وهي القلوب. وقال الله تعالى: {يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
فذلك هو الوجه المقصود وقد بيّنه الله لكم في ذات الموضوع أنّ وجوهاً تنتظر الرحمة من الله ووجوهاً تنتظر أن يفعل بها فاقرة. ولذلك قال الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [القيامة]، إذاً هو يتكلم عن المنتظرين لرحمته والمنتظرين لعذابه كلٌّ حسب ظنه في ربه؛ {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾}.
ويا قوم لم يأمركم الله أن تتّبعوا ظاهر المتشابه كونكم إذا اتبعتم المتشابه من القرآن الذي لا يزال بحاجة للتأويل وتركتم الآيات المحكمات البيّنات هنَّ أمّ الكتاب في قلب وذات الموضوع فإذا تركتموها واتبعتم الآيات التي لها تأويل غير ظاهرها ففي قلوبكم زيغٌ عن الحقّ في آيات الكتاب المحكمات البيّنات لعالِمكم وجاهلكم هنّ أمّ الكتاب، وبذلك تعلمون الذين في قلوبهم زيغ عن الحقّ المحكم في آيات أمّ الكتاب ولذلك قال الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿٨﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.
وإن كان الحقّ مع الشيعة في هذه العقيدة بعدم رؤية الله جهرةً فإنّهم على ضلالٍ مبينٍ في عقائد أخرى كمثل عقيدتهم في عصمة الأنبياء والأئمة من الخطيئة عصمة مطلقة، وتجدونهم يحاجّون الناس بقول الله تعالى: {وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
فوقعوا في المتشابه كون التشابه بالضبط هو قوله تعالى: {قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}، فظنَّ الشيعة أنّهُ يقصد ظلم الخطيئة بقوله تعالى: {لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}، ولكنه يقصد ظلم الشرك بالله، فكيف يُخرج الناس من الظلمات إلى النور ويهديهم إلى صراط العزيز الحميد من كان في قلبه ظلمٌ الشرك بالله؟ ولكن يا معشر الشيعة لو أنكم تركتم هذه الآية التي لا تزال بحاجة للتأويل واتبعتم العقيدة الحقّ في محكم كتاب الله عن عدم عصمة المرسلين من الخطيئة ومن تاب فإن ربي غفورٌ رحيم. وقال الله تعالى: {يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [النمل].
وتجدون رسول الله موسى حين ظلم نفسه بارتكاب الخطيئة فقتل نفساً بغير الحقّ فتاب إلى ربّه وتاب الله عليه. وقال الله تعالى: {وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَىٰ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٤﴾ وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [القصص].
فانظروا لقول الله تعالى: {فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿١٦﴾}.
إذاً يا معشر الشيعة الاثني عشر إنّ في بيانكم للقرآن تناقضاً كبيراً وكان سبباً لشرك كثيرٍ منكم بالمبالغة في الأئمة المصطفين هو اتّباعكم للمتشابه في قول الله تعالى: {وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}، فظننتم أنه يقصد ظلم الخطيئة وهو يقصد ظلم الشرك، فكيف لإمام أن يخرج الناس من الظلمات إلى النور فيهديهم إلى صراط العزيز الحميد وقلبه ليس سليماً من ظلم الشرك بالله؟ ولذلك قال الله تعالى: {وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم.
ويا معشر الشيعة والسُّنة وجميع الذين فرّقوا دينهم شيعاً وكل حزبٍ بما لديهم من العلم فرحون، إنّما جعل الله الإمام المهديّ حكماً بينكم بالحقّ فيما كنتم فيه تختلفون، ولا ينبغي للحقّ أن يتّبع أهواءكم بل أُصَدِّقُ ما كان من الحقّ لديكم وأخالفكم إلى الحقّ فيما كنتم عليه من عقائد الباطل، وما ينبغي للحقّ أن يتبع أهواءكم.
ويا معشر الباحثين عن الحقّ إذا تبيّن لكم الحقّ فلا تنصتوا وقولوا أضعف الإيمان إنّ الحقّ هو مع الإمام ناصر محمد اليماني في المسألة الفلانية ولكن لا يعني هذا أنّه المهديّ المنتظَر حتى يصدقه الله الرؤيا بالحقّ فنجده قد هيمن بالحقّ في جميع مواضيع الحوار في دين الله ويهيمن علينا في جميع ما كنا فيه نختلف فلا يجامل هذا ولا ذاك على حساب الدين وما ينبغي له إن كان الإمام المهديّ الحقّ فلا يخاف في الله لومة لائم وسوف يظهره الله شِئنا أم أبينا بعذابٍ شديدٍ لئن أعرضنا عن اتّباع الحقّ من الله العزيز الحكيم.
وأما الذي يسأل عن قول الله تعالى: {وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١١٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة]. وتجد الجواب في قول الله تعالى: {فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّـهُ قُلُوبَهُمْ ۚ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ} صدق الله العظيم [الصف:5]، أي فلما زاغوا عن اتباع الحقّ من ربهم: {أَزَاغَ اللَّـهُ قُلُوبَهُمْ ۚ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}.
ولكني أراك تريد أن تقول: "إنما الحجّة هم الأنبياء والمرسلون على الناس، وبما أنّ ناصر محمد اليماني ليس بنبيٍّ ولا رسولٍ فإذاً لا ولن يعذبنا الله أبداً لو لم نتبعه كونه ليس من الأنبياء والمرسلين!"، ومن ثمّ يردّ عليك الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: إنّك أنت الحكيم الرشيد ولم يجعل الله الحجّة على عباده في ذات الأنبياء بل جعل الله الحجّة على عباده هو في الكتاب الذي يحاجّون به أنبياءه والمهديّ المنتظَر. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
إذاً الحجّة على العباد ليست في ذات الأنبياء ولا المهديّ المنتظَر بل الحجّة لله عليهم حتى عذبهم هو كفرهم بآيات الكتاب التي تتلى عليهم. وقال الله تعالى: {يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿١٣٠﴾} [الأنعام].
وقال الله تعالى: {أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾ قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾ قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
إذاً لِمَ يعذب الله عباده الذين كذبوا بأنبياء الله، أبسبب أنهم كذبوا بأنبياء الله؟ بل بسبب أنّهم كذبوا بآيات الكتاب التي يتلوها عليهم أنبياء الله، ومن كذب بأنبياء الله الحقّ فهو لم يكذب بأنبياء الله أصلاً بل هو كذب بآيات الله التي يتلوها عليهم أنبياء الله. ولذلك قال الله تعالى: {فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَـٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّـهِ يَجْحَدُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:33].
وكذلك الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني، فمن كذّب بدعوته إلى الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم فإنه لم يكذب ناصر محمد اليماني بل كذب بكتاب الله القرآن العظيم، ولن يجد له من دون الله ولياً ولا نصيراً. وقال الله تعالى: {وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم من ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
فانظر لحجّة الله على عباده يوم القيامة: {بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}، ولكنك أخي الكريم إنك كنت تريد أن تستنبط من الكتاب أنه لن يعذب الله البشر بسبب تكذيبهم بالمهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني كون المهديّ المنتظَر لم يجعله الله نبياً ولا رسولاً، ولكن المهديّ المنتظَر يردّ عليك بالقول المختصر وأقول: فلن يعذب الله البشر بسبب تكذيبهم بالمهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني بل بسبب اعراضهم عن اتباع الذِّكر الذي يدعوهم إليه المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني. وقال الله تعالى: {تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّـهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿٦﴾} [الجاثية:6].
وقال الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله رب العالمين ..
خليفة الله وعبده الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
_____________