- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - شعبان - 1433 هـ
29 - 06 - 2012 مـ
۹- تیر - ۱۳۹۱ه.ش.
06:21 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
پاسخ مختصر مهدی منتظر به منکران اسم اعظم الهی....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع أنبياء الله ورسله وآلهم الطيبين وجميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
ای مرد! اسم مستعار دیگری جز «سس» نبود؟ چگونه میخواهی حین گفتوگو تو را «سس» خطاب کنیم؟ خداوند میداند منظور تو از اسم «سس» چیست. به هرحال، با روایت حقی آمدهای که درباره این است که اسمای الحسنی نود و نه اسم هستند ولی محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم میداند که تمام اسمای الهی را به مسلمانان نیاموخته و هنوز نامی از نامهای خدا پنهان مانده است. برای همین ایشان علیه الصلاة و السلام میفرماید:
[ما أصاب أحداً قط همٌّ ولا حزنٌ فقال اللهم إني عبدك وابن عبدك وأمتك، ناصيتي بيدك ماض في حكمك، عدلٌ فيَّ قضاؤك، أسألك بكل اسم هو لك، سميت به نفسك، أو أنزلته في كتابك، أو علمته أحداً من خلقك، أو استأثرت به في علم الغيب عندك، أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً].
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - شعبان - 1433 هـ
29 - 06 - 2012 مـ
۹- تیر - ۱۳۹۱ه.ش.
06:21 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
پاسخ مختصر مهدی منتظر به منکران اسم اعظم الهی....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع أنبياء الله ورسله وآلهم الطيبين وجميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
ای مرد! اسم مستعار دیگری جز «سس» نبود؟ چگونه میخواهی حین گفتوگو تو را «سس» خطاب کنیم؟ خداوند میداند منظور تو از اسم «سس» چیست. به هرحال، با روایت حقی آمدهای که درباره این است که اسمای الحسنی نود و نه اسم هستند ولی محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم میداند که تمام اسمای الهی را به مسلمانان نیاموخته و هنوز نامی از نامهای خدا پنهان مانده است. برای همین ایشان علیه الصلاة و السلام میفرماید:
[ما أصاب أحداً قط همٌّ ولا حزنٌ فقال اللهم إني عبدك وابن عبدك وأمتك، ناصيتي بيدك ماض في حكمك، عدلٌ فيَّ قضاؤك، أسألك بكل اسم هو لك، سميت به نفسك، أو أنزلته في كتابك، أو علمته أحداً من خلقك، أو استأثرت به في علم الغيب عندك، أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً].
[ نشده که به کسی حزن و اندوهی برسد و بگوید «خدایا من عبد تو و فرزند عبد و کنیز توأم؛ زمام هستی من به دست و حکم توست. قضای تو عدل است؛ خدایا تو را با تمام نامهایت میخوانم که خود را با آنها خواندهای یا در کتابت نازل نمودهای و یا به احدی از مخلوقاتت آموختهای و یا در علم غیب نزد خود نهان داشتی؛ خدایا قرآن عظیم را بهار قلبم و نور سینهام و جلاء اندوهم قرار ده و با آن هم و غمم را ببر». مگر این که خداوند نگرانی و حزنش را برطرف کرده و فرج را به جای آن بنشاند.]
به فرموده محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- توجه کنید که میفرماید:
[یا در کتابت نازل نمودهای و یا به احدی از مخلوقاتت آموختهای و یا در علم غیب نزد خود نهان داشتی؛]
پایان حدیث محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- که البته به آن چیزی اضافه شدن و حدیث حق این است:
[اللهم إني عبدك وابن أمتك ناصيتي بيدك ماض في حكمك عدل في قضاؤك أسألك بكل اسم هو لك سميت به نفسك وأنزلته في كتابك واستأثرت به في علم الغيب عندك وعلمته لأحد من خلقك أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً]. صدق عليه الصلاة والسلام.
[خدایا من عبد تو و فرزند کنیز توأم، زمام هستی من به دست و حکم توست. قضای تو عدل است. خدایا تو را با تمام نامهایت میخوانم که خود را با آنها خواندهای؛ و در کتابت نازل نمودهای و در علم غیب نزد خود نهان داشتی و به احدی از مخلوقاتت آموختهای و خدایا قرآن عظیم را بهار قلبم و نور سینهام و جلاء اندوهم قرار ده و با آن هم و غمم را ببر» مگر این که خداوند نگرانی و حزنش را برطرف کرده و فرج را به جای آن بنشاند.] صدق عليه الصلاة والسلام.
ولی این إضافات فرصت این را فراهم میکند تا به اسمای الهی چنین افترا زده شود که خداوند تمام نامهای خود را در کتاب خود نازل نفرموده و اگر بخواهد آن را به هریک از بندگانش یاد خواهد داد و سپس اسامی برای خدا بیاورند که در آیات محکم قرآن، دلیلی از نزد خدا برای آنها نازل نشدهآست و سپس بگویند: « مگر محمدٌ رسول الله - صلى الله عليه وآله سلم - نفرمودند که خداوند اگر بخواهد به هر یک از بندگانش اسامی را یاد میدهد که در کتابش و بر رسولانش نازل نشدهاند؟» سپس فرصت الحاد در أسماء الحسنی الهی فراهم میشود و خداوند بر همه چیز احاطه کامل دارد.
اما خداوند امام مهدی را از اسمی که در علم غیب پنهان بود آگاه نمود تا آن را به امتش بیاموزد. خداوند مقرر فرمود تا این اسم از آیات بسیار بزرگ تصدیق مهدی منتظر باشد و مقصود اسم الله الأعظم است که جناب «سس» تو از آن خبر نداری. آیا نمیدانی که حکمت آفرینش بندگان، در نام اعظم الهی نهفته است و این نام «نعیم» اعظم است؟ علت این که صفت اعظم به آن داده شده این نیست که از دیگر اسماء الحسنی بزرگتر است سبحانه و تعالی علوا کبیرا! بلکه علت این است که خداوند آن را صفت رضوان نفس خود بر بندگانش قرار داده و به آنان فتوا میدهد که خواهند دید رضوان خدا؛ به حق نعیمی بسیار بزرگتر از نعیم جنت الهی است. مهدی منتظر این را از خودش نیاورده است؛ بلکه خداوند در آیات محکم کتابش فتوا میدهد که نعیم رضوان خدا بربندگانش از نعیم جنت او بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:۷۲].
شاید «سس» بخواهد بگوید: مقصود خداوند از این فرموده چیست:
{وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم[التوبة:۷۲]؟»
به فرموده محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- توجه کنید که میفرماید:
[یا در کتابت نازل نمودهای و یا به احدی از مخلوقاتت آموختهای و یا در علم غیب نزد خود نهان داشتی؛]
پایان حدیث محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- که البته به آن چیزی اضافه شدن و حدیث حق این است:
[اللهم إني عبدك وابن أمتك ناصيتي بيدك ماض في حكمك عدل في قضاؤك أسألك بكل اسم هو لك سميت به نفسك وأنزلته في كتابك واستأثرت به في علم الغيب عندك وعلمته لأحد من خلقك أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً]. صدق عليه الصلاة والسلام.
[خدایا من عبد تو و فرزند کنیز توأم، زمام هستی من به دست و حکم توست. قضای تو عدل است. خدایا تو را با تمام نامهایت میخوانم که خود را با آنها خواندهای؛ و در کتابت نازل نمودهای و در علم غیب نزد خود نهان داشتی و به احدی از مخلوقاتت آموختهای و خدایا قرآن عظیم را بهار قلبم و نور سینهام و جلاء اندوهم قرار ده و با آن هم و غمم را ببر» مگر این که خداوند نگرانی و حزنش را برطرف کرده و فرج را به جای آن بنشاند.] صدق عليه الصلاة والسلام.
ولی این إضافات فرصت این را فراهم میکند تا به اسمای الهی چنین افترا زده شود که خداوند تمام نامهای خود را در کتاب خود نازل نفرموده و اگر بخواهد آن را به هریک از بندگانش یاد خواهد داد و سپس اسامی برای خدا بیاورند که در آیات محکم قرآن، دلیلی از نزد خدا برای آنها نازل نشدهآست و سپس بگویند: « مگر محمدٌ رسول الله - صلى الله عليه وآله سلم - نفرمودند که خداوند اگر بخواهد به هر یک از بندگانش اسامی را یاد میدهد که در کتابش و بر رسولانش نازل نشدهاند؟» سپس فرصت الحاد در أسماء الحسنی الهی فراهم میشود و خداوند بر همه چیز احاطه کامل دارد.
اما خداوند امام مهدی را از اسمی که در علم غیب پنهان بود آگاه نمود تا آن را به امتش بیاموزد. خداوند مقرر فرمود تا این اسم از آیات بسیار بزرگ تصدیق مهدی منتظر باشد و مقصود اسم الله الأعظم است که جناب «سس» تو از آن خبر نداری. آیا نمیدانی که حکمت آفرینش بندگان، در نام اعظم الهی نهفته است و این نام «نعیم» اعظم است؟ علت این که صفت اعظم به آن داده شده این نیست که از دیگر اسماء الحسنی بزرگتر است سبحانه و تعالی علوا کبیرا! بلکه علت این است که خداوند آن را صفت رضوان نفس خود بر بندگانش قرار داده و به آنان فتوا میدهد که خواهند دید رضوان خدا؛ به حق نعیمی بسیار بزرگتر از نعیم جنت الهی است. مهدی منتظر این را از خودش نیاورده است؛ بلکه خداوند در آیات محکم کتابش فتوا میدهد که نعیم رضوان خدا بربندگانش از نعیم جنت او بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:۷۲].
شاید «سس» بخواهد بگوید: مقصود خداوند از این فرموده چیست:
{وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم[التوبة:۷۲]؟»
عبدالنعیم اعظم امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: این نعیم اعظم، نعیمی است که از جنات النعیم خدا بسیار بزرگتر است و آن، صفت رضوان نفس خدا بر بندگان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة].
آیا منکر صفات خداوندی که در أسماء الحسنی آمدهاند؟ برای مثال «الکریم» و این صفت کرم خداوند است و میبینی که خداوند در مورد همه چیز به تو کرم داشته است؛ چقدر خداوند کریم است و همین طور «الخالق»، حقیقت خلقت خداوند را در برابرت میبینی. اسم اعظم الهی هم همین طور است، خداوند صفت رضوان خود بر بندگان را اسم اعظم خود قرار دادهاست و لذا خواهند دید که حقیقتاً از نعیم جنت خدا بزرگتر است و برای همین راضی نمیشوند تا خدا راضی شود؛ حقیقت اسم الله الأعظم، به طور مطلق بزرگترین آیت و نشانه در کتاب است و تمام ملکوت خدا با آن برابری نمیکند.
برادر گرامی جناب «سس»، همانا که حقیقت اسم اعظم الهی، دیگر در پس غیب پنهان نیست و انصار پیشگام برگزیده؛ میدانند رضوان خدا بر بندگانش، بی شکوتردید، نعیمی است که از نعیم بهشت خداوند بسیار بزرگتر است و برای همین هم نعیم اکبر را وسیله تحقق نعیم کوچکتر نمیکنند. پس گوش کن چه میگویم: به خداوند نعیم اعظم قسم، اگر خدا به یکی از آنان ملکوت نعیمی را عنایت فرماید که به اندازه آسمانها و زمین است، اگر بدانند که پروردگار و حبیبشان در نفسش راضی نیست و سپس دریابد اگر تمام آن ملکوت نعیم جنت را انفاق کند، رضوان نفس پروردگارش محقق خواهد شد؛ بدون مثقال ذرهای تأسف و با سرور و شادمانی، آن را انفاق خواهد کرد. پس عزیز من، اگر آنها نمیدانستند رضوان خدا بر بندگانش حقیقتاً نعیم اعظم است، چرا نعیم جنت خدا را انفاق میکردند؟ اما آنها میدانند رضوان خدا نعیم اکبر است که بی هیچ شکوتردیدی از نعیم جنت خداوند بزرگتر میباشد؛ همان طور که خداوند در کتابش آن را برایشان توصیف نموده است:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة].
به پروردگارم قسم که چنین است و صفت رضوان خدا، حقیقتاً در برابر نعیم جنت، نعیم اکبراست. برادر کریم جناب «سس» آیا برای این که رضوان خداوند نعیم اکبر را غایت خود دانسته و از آن برای تحقق نعیم کوچکتر خدا استفاده نمیکنیم؛ ما را ملامت میکنی؟ این حقیقت واقعی و حق در مورد قومی است که محبوب خدا هستند و محب او: {ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [المائدة:۵۴].
به خداقسم؛ اگر این فضل به توعنایت شده بود، اصلاً در مورد آن با امام مهدی مجادله نمیکردی. این فضل هنوز به تو عنایت نشده است و امور گذشته و آینده از آن خداست.
و اما نماز، میبینی که قرآنییون روزانه تنها سه نماز میخوانند؛ مقصود این نیست که تعداد رکعت نماز را اضافه یا کم کنند؛ بلکه دو نماز از نمازهای پنجگانه را از دست دادهاند. من نمیخواهم در مورد رکن نماز با تو گفتوگو کنم؛ ما در این مورد در برابرتان به حق حجت آوردیم و هیچ یک از علمای امت که از امر ما باخبر شدند؛ جرأت نکردند به بیان نماز اعتراض کنند.
ای مرد! آیا به نماز کوتاه [قصر یا شکسته] فکر نمیکنید؟ نماز کوتاه یعنی به جای دو رکعت، یک رکعت بهجا آورده شود، مگر امام که آن را همان گونه که نازل شده بهجا میآورد و گروهی همراه با امام رکعت اول را میخوانند تا تشهد وسط نماز کامل شود. سپس سلام داده و کنار میروند. ولی امام قیام میکند تا دومین رکعت را بهجا آورد و گروه دیگری که نماز نخوانده بودند، آمده و همراه امام رکعت دوم را بهجا میآاورند و پس از تشهد؛ امام سلام میدهد و آنها نیز با او سلام میدهند. به این ترتیب نماز به حق بین دو گروه به صورت مساوی تقسیم شده است و به هیچ یک از گروهها ظلم نشده و هر دو گروه فاتحه را خوانده و تشهد دادهاند.
اما من نمیبینم شما بعد از رکعت اول نماز، تشهد وسط را بهجا آورید. بلکه میگویید رکعت اول را که خواندیم؛ ،سجده کرده و سپس قیام میکنیم. و اما گروه اول، آیا به آنها دستور دادهاید بدون تشهد سلام دهند یا اینکه بنشینند و تشهد را تا آخر گفته و سپس سلام بدهند، بعد کنار بروند و امام همان طور سرپا بماند و منتظر گروه دوم شود؟ شما را چه میشود چگونه حکم میکنید؟ بلکه باید وسط همه نمازها؛ بعد از رکعت اول تشهد خواند. به این ترتیب میبینید که نماز کوتاه [قصر] هر دو گروه درست و به دقت مانند هم است و بدون خطا و متناسب است؛ مگر فکر نمیکنید؟
عجیبتر این است که با نماز مغرب میخواهید چه کنید؟ چگونه میخواهید آن را به صورت کوتاه [قصر] بین دو گروه تقسیم کنید! مگر فکر نمیکنید؟ یا میخواهید سر از خود بگویید نماز مغرب کوتاه [قصر] خوانده نمیشود؛ سبحان الله ! خداوند تعالی فرموده است:
{وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (۱۰۱)} صدق الله العظيم [النساء].
نماز کوتاه [قصر] در کتاب به این ترتیب است که به جای دو رکعت، یک رکعت بهجا آورده میشود و در آیات کتاب خدا شرط محکمی برای این کار درنظر گرفته شده است:
{إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (۱۰۱)} صدق الله العظيم.
سؤالی که مطرح میشود این است که اگر برای نماز مغرب، ترس وجود داشت؛ راه حل چیست؟ آیا گروه اول همراه پیامبر -صلى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً- نماز مغرب را میخواندند و سپس یک بار دیگر ایشان نماز مغرب را بهجا میآوردند تا گروه دیگر با ایشان نماز بخوانند؟ برهانتان چیست اگر راست میگویید. یا میگویید نماز مغرب شکسته [قصر] ندارد؟ این فتوا را از خودتان درآوردهاید و حسبي الله ونعم الوكيل.
در هر صورت بین من و شما گفتوگویی در مورد نماز انجام نمیشود؛ مگر شرطی که برای گفتوگو پیرامون رکن نماز گذاشتهایم؛ برآورده شود و این شرط مختص مفتیان کشورهای اسلامی است که باید عکس و نام واقعی خود را بگذارند. برایتان روشن کردیم چرا گفتوگو در مورد رکن نماز را به تأخیر میاندازیم، چون اگر کامل شود، انصار مهدی منتظر مجبور میشوند مساجد را ترک کنند؛ چون نمازشان فرق دارد و نمیتوانند بعد از رکعت اول، تشهد وسط نماز را بخوانند؛ به همین ترتیب تعداد رکعت نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء مردم بیشتر است؛ ولی خداوند نمازشان را میپذیرد و رکعتهای اضافی به عنوان نافله نزد پروردگارشان محاسبه خواهد شد و ترس و اندوهی نداشته باشند. مهمترین امر این است که نماز خالی از شرک و خاک پدرم امام حسین علیه الصلاة و السلام و آله الأطهار باشد.
وسلامٌ على المرسلين ، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
- 2 -
الردّ المختصر للمهديّ المنتظَر على المنكرين لحقيقة اسم الله الأعظم..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع أنبياء الله ورسله وآلهم الطيبين وجميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
ويا رجل وهل عدمت عليك الأسماء المستعارة حتى تكتب اسمك (سس) ؟ فكيف تريدنا أن نناديك أثناء الحوار(سس) ؟ والله أعلم بمرادك من هذا الاسم ( سس)، وعلى كل حالٍ يا رجل إنك أتيت برواية حقّ حول فتوى عدد أسماء الله الحسنى أنها 99 اسماً ولكن محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يعلم أنه لم يعلم المسلمون بأسماء الله جميعاً وأنه لا يزال لله اسمٌ خفيٌّ ،ولذلك قال عليه الصلاة والسلام: [ما أصاب أحداً قط همٌّ ولا حزنٌ فقال اللهم إني عبدك وابن عبدك وأمتك، ناصيتي بيدك ماض في حكمك، عدلٌ فيَّ قضاؤك، أسألك بكل اسم هو لك، سميت به نفسك، أو أنزلته في كتابك، أو علمته أحداً من خلقك، أو استأثرت به في علم الغيب عندك، أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً].
فانظر لقول محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- حيث قال: [أنزلته في كتابك أو علمته أحداً من خلقك، أو استأثرت به في علم الغيب عندك]. انتهى الاقتباس من حديث محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- ولو أن فيه إدراج بسيط، والحق هو: [اللهم إني عبدك وابن أمتك ناصيتي بيدك ماض في حكمك عدل في قضاؤك أسألك بكل اسم هو لك سميت به نفسك وأنزلته في كتابك واستأثرت به في علم الغيب عندك وعلمته لأحد من خلقك أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً]. صدق عليه الصلاة والسلام.
ولكن الإدراج جعل فرصة لافتراء أسماءِ الله أنه لم ينزّلها في كتابه جميعاً وأنه يعلّم من يشاء من عبيده أسماءً لم ينزلها في كتابه، وذلك حتى يأتوا لله بأسماء ما أنزل الله بها من سلطان في محكم القرآن ومن ثم يقولون: ألم يقل محمدٌ رسول الله - صلى الله عليه وآله سلم - أن الله يعلم من يشاء بأسماء الله لم ينزلها في كتابه بل يعلمها لمن يشاء من خلقه ولم ينزلها على رسله؟ ومن ثم تتهيأ الفرصة للإلحاد في أسماء الله الحسنى والله من ورائهم محيط.
وأما الاسم الذي استأثر به في علم الغيب فقد آثر الله به الإمام المهديّ ليعلّمه لأمته فجعله الله من أعظم آيات التصديق للمهديّ المنتظَر، وهو يقصد اسم الله الأعظم يا (سس) الذي لا تحيط به علماً. أفلا تعلم أنّ الحكمة من خلق العبيد تكمن في اسم الله الأعظم وهو (النعيم) الأعظم؟ وليس سبب أنه يوصف بالأعظم إنه أعظم من أسماء الله الحسنى الأخرى سبحانه وتعالى علواً كبيراً! بل لأن الله جعله صفة رضوان نفسه على عباده وأفتاهم إنه حقاً سيجدونه النعيم الأعظم من نعيم جنته، ولم يقل ذلك المهديّ المنتظَر من عند نفسه بل أفتاكم الله في محكم كتابه أن نعيم رضوان الله على عباده لهو النعيم الأعظم من جنته. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
ولربما (سس) يودّ أن يقول: "وما يقصد الله تعالى بقوله: {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}؟". ومن ثمّ يردّ عليه عبد النعيم الأعظم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: ذلك هو النعيم الأعظم من نعيم الجنة جعله الله صفة لرضوان نفسه على عباده. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
أم تنكر صفات الله في أسمائه الحسنى مثال (الكريم)؟ وهي صفة الكرم. وترى كرم الله بين يديك في كلّ شيء، فما أكرم الله! وكذلك (الخالق) وترى حقيقة خلق الله بين يديك، فكذلك اسم الله الأعظم جعله الله الصفة لرضوانه على عباده وكذلك سوف يجدونه حقيقة أنّه النعيم الأعظم من جنته، ولذلك لن يرضوا حتى يرضى. بل حقيقة اسم الله الأعظم هي أكبر آيةٍ في الكتاب على الإطلاق لا يساويه ملكوت الله أجمعين.
ويا أخي الكريم سس، إنّ حقيقة اسم الله الأعظم ليس إنه لا يزال في علم الغيب؛ بل وجده الأنصار السابقون الأخيار حقيقة لا شك ولا ريب أن رضوان الله على عباده لهو النعيم الأعظم من نعيم جنته لا شك ولا ريب، ولذلك لن تجدهم يتخذون النعيم الأكبر وسيلة لتحقيق النعيم الأصغر، بل اسمع ما أقول: أقسم بالله النعيم الأعظم لو يؤتي الله أحدهم ملكوت نعيم الجنة التي عرضها السماوات والأرض غير أنه يعلم أن ربه حبيبه ليس راضياً في نفسه، ومن ثم يعلم أن لو ينفق ملكوت نعيم الجنة جميعاً أنه سوف يتحقق رضوان نفس ربه، إذاً لأنفق نعيم الجنة التي عرضها كعرض السماوات والأرض وهو فرحٌ مسرورٌ لا يأسى عليها مثقال ذرة. إذاً يا حبيبي في الله، لو لم يعلموا أن حقيقة رضوان الله على عباده هو النعيم الأعظم لما أنفقوا نعيم جنته ولكنهم علموا أن رضوان الله نعيم أكبر من نعيم جنته حقيقة لا شك ولا ريب كما وصف الله لهم ذلك في محكم كتابه: {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
أي وربي إنّ صفة رضوان الله حقيقة هو النعيم الأكبر من جنته، فهل تلومنا يا أخي الكريم (سس) أن اتخذنا رضوان الله النعيم الأكبر غاية ولن نتخذه وسيلة لتحقيق النعيم الأصغر؟ فلكم علم بهذه الحقيقة الحقّ قوم يحبهم الله ويحبونه: {ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [المائدة:54]. ألا والله لو آتاك الله ذلك الفضل لما جادلت فيه الإمام المهديّ شيئاً ولكنه لم يؤتِك ذلك الفضل بعد ولله الأمر من قبل ومن بعد.
وأما الصلوات فها أنت تجد القرآنيين لا يصلّون إلا ثلاث صلوات فقط وليس أنهم نقصوا أو زادوا في الركعات؛ بل أضاعوا فرضين بأكملها، ولا أريد الحوار معك في ركن الصلوات وقد أقمنا عليكم الحجّة بالحقّ ولم يتجرأ ممن أظهرهم على أمرنا من علماء الأمّة أن يعترضوا على بيان الصلوات.
ويا رجل ،أفلا تتفكرون في صلوات القصر أنها قصر في الركعات من الأصل إلى ركعةٍ واحدةٍ إلا الإمام يصليها كما أنزلت ركعتين، فتصلي معه الطائفة الأولى ركعةً واحدةً حتى استكمال التشهد الأوسط من بعد الركعة الأولى، ومن ثمّ يسلموا فينصرفوا، وأما الإمام فيقوم لقضاء الركعة الثانية، ومن ثم تأتي طائفةٌ أخرى لم يصلوا ومن ثم يصلوا مع الإمام الركعة الثانية حتى استكمال التشهد الأخير فيسلم الإمام ويسلموا معه، ومن ثم تجد صلاة الطائفتين متساويةً بالحقّ من غير ظلمٍ قراءة الفاتحة وتشهد.
ولكني لم أجد لديكم التشهد الأوسط من بعد الركعة الأولى فتقولون بل يصلي الركعة الأولى فيقوم من السجود فيظل قائماً، وأما الطائفة الأولى فهل أمرتموهم بالتسليم من غير تشهد أم أمرتموهم بالجلوس ليقرأوا التشهد إلى نهايته ومن ثم يسلموا وينصرفوا والإمام يظل قائماً ينتظر الطائفة الأخرى؟ ما لكم كيف تحكمون؟ بل التشهد الأوسط هو في جميع الصلوات من بعد الركعة الأولى، ولذلك تجدون صلاة القصر للطائفتين متساوية بدقةٍ متناهيةٍ عن الخطأ واللخبطة أفلا تعقلون؟
بل الأعجب من ذلك كيف سوف تصنعون في صلاة المغرب فكيف تقسّمونها على طائفتين في صلاة القصر! أفلا تتفكرون؟ أم إنّكم تقولون من عند أنفسكم لا قصر في صلاة المغرب ، ولكن الله سبحانه قال: {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (101)} صدق الله العظيم [النساء:101].
وتلك هي صلاة القصر في كتاب الله من ركعتين إلى ركعة ولها شرط محكم في كتاب الله: {إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (101)} صدق الله العظيم. والسؤال الذي يطرح نفسه: فما هو الحل لو خشوا أن يفتنونهم في صلاة المغرب؟ فهل ترون أنّ الطائفة الأولى تصلي مع النبي -صلى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً- ومن ثم يقيم صلاة المغرب مرةً أخرى فيصليها مرةً أخرى لكي يصلي معه الطائفة الثانية؟ قل هاتوا برهانكم إن كنتم صادقين. أم إنكم قلتم: لا قصر في صلاة المغرب؟ فتواكم من عند أنفسكم وحسبي الله ونعم الوكيل.
وعلى كل حالٍ فلا حوار بيني وبينك في ركن الصلاة إلا بتنفيذ شروط الحوار في ركن الصلاة ويختصّ بذلك مفتي الديار الإسلاميّة بتنزيل صورته واسمه الحقّ، وقد بيّنا لكم الحكمة من تأخير استكمال الحوار في ركن الصلاة، وذلك كون أنصار المهديّ المنتظَر سوف يضطرون إلى مغادرة المساجد نظراً لاختلاف الصلاة فهم لن يستطيعوا أن يقيموا التشهد الأوسط من بعد الركعة الأولى، وكذلك اختلاف زيادة الركعات في الظهر والعصر والمغرب والعشاء، ولكن الله يتقبل صلاتهم وسوف تحسب لهم زيادة الركعات نافلة لهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون، وأهم شيء أنّ صلواتهم خالية من الشرك ومن تراب أبتي الإمام الحسين عليه الصلاة والسلام وآله الأطهار.
وسلامٌ على المرسلين ، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــ
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة].
آیا منکر صفات خداوندی که در أسماء الحسنی آمدهاند؟ برای مثال «الکریم» و این صفت کرم خداوند است و میبینی که خداوند در مورد همه چیز به تو کرم داشته است؛ چقدر خداوند کریم است و همین طور «الخالق»، حقیقت خلقت خداوند را در برابرت میبینی. اسم اعظم الهی هم همین طور است، خداوند صفت رضوان خود بر بندگان را اسم اعظم خود قرار دادهاست و لذا خواهند دید که حقیقتاً از نعیم جنت خدا بزرگتر است و برای همین راضی نمیشوند تا خدا راضی شود؛ حقیقت اسم الله الأعظم، به طور مطلق بزرگترین آیت و نشانه در کتاب است و تمام ملکوت خدا با آن برابری نمیکند.
برادر گرامی جناب «سس»، همانا که حقیقت اسم اعظم الهی، دیگر در پس غیب پنهان نیست و انصار پیشگام برگزیده؛ میدانند رضوان خدا بر بندگانش، بی شکوتردید، نعیمی است که از نعیم بهشت خداوند بسیار بزرگتر است و برای همین هم نعیم اکبر را وسیله تحقق نعیم کوچکتر نمیکنند. پس گوش کن چه میگویم: به خداوند نعیم اعظم قسم، اگر خدا به یکی از آنان ملکوت نعیمی را عنایت فرماید که به اندازه آسمانها و زمین است، اگر بدانند که پروردگار و حبیبشان در نفسش راضی نیست و سپس دریابد اگر تمام آن ملکوت نعیم جنت را انفاق کند، رضوان نفس پروردگارش محقق خواهد شد؛ بدون مثقال ذرهای تأسف و با سرور و شادمانی، آن را انفاق خواهد کرد. پس عزیز من، اگر آنها نمیدانستند رضوان خدا بر بندگانش حقیقتاً نعیم اعظم است، چرا نعیم جنت خدا را انفاق میکردند؟ اما آنها میدانند رضوان خدا نعیم اکبر است که بی هیچ شکوتردیدی از نعیم جنت خداوند بزرگتر میباشد؛ همان طور که خداوند در کتابش آن را برایشان توصیف نموده است:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة].
به پروردگارم قسم که چنین است و صفت رضوان خدا، حقیقتاً در برابر نعیم جنت، نعیم اکبراست. برادر کریم جناب «سس» آیا برای این که رضوان خداوند نعیم اکبر را غایت خود دانسته و از آن برای تحقق نعیم کوچکتر خدا استفاده نمیکنیم؛ ما را ملامت میکنی؟ این حقیقت واقعی و حق در مورد قومی است که محبوب خدا هستند و محب او: {ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [المائدة:۵۴].
به خداقسم؛ اگر این فضل به توعنایت شده بود، اصلاً در مورد آن با امام مهدی مجادله نمیکردی. این فضل هنوز به تو عنایت نشده است و امور گذشته و آینده از آن خداست.
و اما نماز، میبینی که قرآنییون روزانه تنها سه نماز میخوانند؛ مقصود این نیست که تعداد رکعت نماز را اضافه یا کم کنند؛ بلکه دو نماز از نمازهای پنجگانه را از دست دادهاند. من نمیخواهم در مورد رکن نماز با تو گفتوگو کنم؛ ما در این مورد در برابرتان به حق حجت آوردیم و هیچ یک از علمای امت که از امر ما باخبر شدند؛ جرأت نکردند به بیان نماز اعتراض کنند.
ای مرد! آیا به نماز کوتاه [قصر یا شکسته] فکر نمیکنید؟ نماز کوتاه یعنی به جای دو رکعت، یک رکعت بهجا آورده شود، مگر امام که آن را همان گونه که نازل شده بهجا میآورد و گروهی همراه با امام رکعت اول را میخوانند تا تشهد وسط نماز کامل شود. سپس سلام داده و کنار میروند. ولی امام قیام میکند تا دومین رکعت را بهجا آورد و گروه دیگری که نماز نخوانده بودند، آمده و همراه امام رکعت دوم را بهجا میآاورند و پس از تشهد؛ امام سلام میدهد و آنها نیز با او سلام میدهند. به این ترتیب نماز به حق بین دو گروه به صورت مساوی تقسیم شده است و به هیچ یک از گروهها ظلم نشده و هر دو گروه فاتحه را خوانده و تشهد دادهاند.
اما من نمیبینم شما بعد از رکعت اول نماز، تشهد وسط را بهجا آورید. بلکه میگویید رکعت اول را که خواندیم؛ ،سجده کرده و سپس قیام میکنیم. و اما گروه اول، آیا به آنها دستور دادهاید بدون تشهد سلام دهند یا اینکه بنشینند و تشهد را تا آخر گفته و سپس سلام بدهند، بعد کنار بروند و امام همان طور سرپا بماند و منتظر گروه دوم شود؟ شما را چه میشود چگونه حکم میکنید؟ بلکه باید وسط همه نمازها؛ بعد از رکعت اول تشهد خواند. به این ترتیب میبینید که نماز کوتاه [قصر] هر دو گروه درست و به دقت مانند هم است و بدون خطا و متناسب است؛ مگر فکر نمیکنید؟
عجیبتر این است که با نماز مغرب میخواهید چه کنید؟ چگونه میخواهید آن را به صورت کوتاه [قصر] بین دو گروه تقسیم کنید! مگر فکر نمیکنید؟ یا میخواهید سر از خود بگویید نماز مغرب کوتاه [قصر] خوانده نمیشود؛ سبحان الله ! خداوند تعالی فرموده است:
{وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (۱۰۱)} صدق الله العظيم [النساء].
نماز کوتاه [قصر] در کتاب به این ترتیب است که به جای دو رکعت، یک رکعت بهجا آورده میشود و در آیات کتاب خدا شرط محکمی برای این کار درنظر گرفته شده است:
{إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (۱۰۱)} صدق الله العظيم.
سؤالی که مطرح میشود این است که اگر برای نماز مغرب، ترس وجود داشت؛ راه حل چیست؟ آیا گروه اول همراه پیامبر -صلى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً- نماز مغرب را میخواندند و سپس یک بار دیگر ایشان نماز مغرب را بهجا میآوردند تا گروه دیگر با ایشان نماز بخوانند؟ برهانتان چیست اگر راست میگویید. یا میگویید نماز مغرب شکسته [قصر] ندارد؟ این فتوا را از خودتان درآوردهاید و حسبي الله ونعم الوكيل.
در هر صورت بین من و شما گفتوگویی در مورد نماز انجام نمیشود؛ مگر شرطی که برای گفتوگو پیرامون رکن نماز گذاشتهایم؛ برآورده شود و این شرط مختص مفتیان کشورهای اسلامی است که باید عکس و نام واقعی خود را بگذارند. برایتان روشن کردیم چرا گفتوگو در مورد رکن نماز را به تأخیر میاندازیم، چون اگر کامل شود، انصار مهدی منتظر مجبور میشوند مساجد را ترک کنند؛ چون نمازشان فرق دارد و نمیتوانند بعد از رکعت اول، تشهد وسط نماز را بخوانند؛ به همین ترتیب تعداد رکعت نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء مردم بیشتر است؛ ولی خداوند نمازشان را میپذیرد و رکعتهای اضافی به عنوان نافله نزد پروردگارشان محاسبه خواهد شد و ترس و اندوهی نداشته باشند. مهمترین امر این است که نماز خالی از شرک و خاک پدرم امام حسین علیه الصلاة و السلام و آله الأطهار باشد.
وسلامٌ على المرسلين ، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة 49424 من موضوع ردّ المهديّ المنتظَر إلى السائلين عن اسم الله الأعظم..
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 08 - 1433 هـ
29 - 06 - 2012 مـ
06:21 صباحاً
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=49417
ــــــــــــــــــــ
09 - 08 - 1433 هـ
29 - 06 - 2012 مـ
06:21 صباحاً
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=49417
ــــــــــــــــــــ
الردّ المختصر للمهديّ المنتظَر على المنكرين لحقيقة اسم الله الأعظم..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع أنبياء الله ورسله وآلهم الطيبين وجميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
ويا رجل وهل عدمت عليك الأسماء المستعارة حتى تكتب اسمك (سس) ؟ فكيف تريدنا أن نناديك أثناء الحوار(سس) ؟ والله أعلم بمرادك من هذا الاسم ( سس)، وعلى كل حالٍ يا رجل إنك أتيت برواية حقّ حول فتوى عدد أسماء الله الحسنى أنها 99 اسماً ولكن محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يعلم أنه لم يعلم المسلمون بأسماء الله جميعاً وأنه لا يزال لله اسمٌ خفيٌّ ،ولذلك قال عليه الصلاة والسلام: [ما أصاب أحداً قط همٌّ ولا حزنٌ فقال اللهم إني عبدك وابن عبدك وأمتك، ناصيتي بيدك ماض في حكمك، عدلٌ فيَّ قضاؤك، أسألك بكل اسم هو لك، سميت به نفسك، أو أنزلته في كتابك، أو علمته أحداً من خلقك، أو استأثرت به في علم الغيب عندك، أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً].
فانظر لقول محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- حيث قال: [أنزلته في كتابك أو علمته أحداً من خلقك، أو استأثرت به في علم الغيب عندك]. انتهى الاقتباس من حديث محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- ولو أن فيه إدراج بسيط، والحق هو: [اللهم إني عبدك وابن أمتك ناصيتي بيدك ماض في حكمك عدل في قضاؤك أسألك بكل اسم هو لك سميت به نفسك وأنزلته في كتابك واستأثرت به في علم الغيب عندك وعلمته لأحد من خلقك أن تجعل القرآن العظيم ربيع قلبي، ونور صدري، وجلاء حزني وذهاب همي وغمي، إلا أذهب الله همه وحزنه وأبدله مكانه فرجاً]. صدق عليه الصلاة والسلام.
ولكن الإدراج جعل فرصة لافتراء أسماءِ الله أنه لم ينزّلها في كتابه جميعاً وأنه يعلّم من يشاء من عبيده أسماءً لم ينزلها في كتابه، وذلك حتى يأتوا لله بأسماء ما أنزل الله بها من سلطان في محكم القرآن ومن ثم يقولون: ألم يقل محمدٌ رسول الله - صلى الله عليه وآله سلم - أن الله يعلم من يشاء بأسماء الله لم ينزلها في كتابه بل يعلمها لمن يشاء من خلقه ولم ينزلها على رسله؟ ومن ثم تتهيأ الفرصة للإلحاد في أسماء الله الحسنى والله من ورائهم محيط.
وأما الاسم الذي استأثر به في علم الغيب فقد آثر الله به الإمام المهديّ ليعلّمه لأمته فجعله الله من أعظم آيات التصديق للمهديّ المنتظَر، وهو يقصد اسم الله الأعظم يا (سس) الذي لا تحيط به علماً. أفلا تعلم أنّ الحكمة من خلق العبيد تكمن في اسم الله الأعظم وهو (النعيم) الأعظم؟ وليس سبب أنه يوصف بالأعظم إنه أعظم من أسماء الله الحسنى الأخرى سبحانه وتعالى علواً كبيراً! بل لأن الله جعله صفة رضوان نفسه على عباده وأفتاهم إنه حقاً سيجدونه النعيم الأعظم من نعيم جنته، ولم يقل ذلك المهديّ المنتظَر من عند نفسه بل أفتاكم الله في محكم كتابه أن نعيم رضوان الله على عباده لهو النعيم الأعظم من جنته. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
ولربما (سس) يودّ أن يقول: "وما يقصد الله تعالى بقوله: {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}؟". ومن ثمّ يردّ عليه عبد النعيم الأعظم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: ذلك هو النعيم الأعظم من نعيم الجنة جعله الله صفة لرضوان نفسه على عباده. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
أم تنكر صفات الله في أسمائه الحسنى مثال (الكريم)؟ وهي صفة الكرم. وترى كرم الله بين يديك في كلّ شيء، فما أكرم الله! وكذلك (الخالق) وترى حقيقة خلق الله بين يديك، فكذلك اسم الله الأعظم جعله الله الصفة لرضوانه على عباده وكذلك سوف يجدونه حقيقة أنّه النعيم الأعظم من جنته، ولذلك لن يرضوا حتى يرضى. بل حقيقة اسم الله الأعظم هي أكبر آيةٍ في الكتاب على الإطلاق لا يساويه ملكوت الله أجمعين.
ويا أخي الكريم سس، إنّ حقيقة اسم الله الأعظم ليس إنه لا يزال في علم الغيب؛ بل وجده الأنصار السابقون الأخيار حقيقة لا شك ولا ريب أن رضوان الله على عباده لهو النعيم الأعظم من نعيم جنته لا شك ولا ريب، ولذلك لن تجدهم يتخذون النعيم الأكبر وسيلة لتحقيق النعيم الأصغر، بل اسمع ما أقول: أقسم بالله النعيم الأعظم لو يؤتي الله أحدهم ملكوت نعيم الجنة التي عرضها السماوات والأرض غير أنه يعلم أن ربه حبيبه ليس راضياً في نفسه، ومن ثم يعلم أن لو ينفق ملكوت نعيم الجنة جميعاً أنه سوف يتحقق رضوان نفس ربه، إذاً لأنفق نعيم الجنة التي عرضها كعرض السماوات والأرض وهو فرحٌ مسرورٌ لا يأسى عليها مثقال ذرة. إذاً يا حبيبي في الله، لو لم يعلموا أن حقيقة رضوان الله على عباده هو النعيم الأعظم لما أنفقوا نعيم جنته ولكنهم علموا أن رضوان الله نعيم أكبر من نعيم جنته حقيقة لا شك ولا ريب كما وصف الله لهم ذلك في محكم كتابه: {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
أي وربي إنّ صفة رضوان الله حقيقة هو النعيم الأكبر من جنته، فهل تلومنا يا أخي الكريم (سس) أن اتخذنا رضوان الله النعيم الأكبر غاية ولن نتخذه وسيلة لتحقيق النعيم الأصغر؟ فلكم علم بهذه الحقيقة الحقّ قوم يحبهم الله ويحبونه: {ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [المائدة:54]. ألا والله لو آتاك الله ذلك الفضل لما جادلت فيه الإمام المهديّ شيئاً ولكنه لم يؤتِك ذلك الفضل بعد ولله الأمر من قبل ومن بعد.
وأما الصلوات فها أنت تجد القرآنيين لا يصلّون إلا ثلاث صلوات فقط وليس أنهم نقصوا أو زادوا في الركعات؛ بل أضاعوا فرضين بأكملها، ولا أريد الحوار معك في ركن الصلوات وقد أقمنا عليكم الحجّة بالحقّ ولم يتجرأ ممن أظهرهم على أمرنا من علماء الأمّة أن يعترضوا على بيان الصلوات.
ويا رجل ،أفلا تتفكرون في صلوات القصر أنها قصر في الركعات من الأصل إلى ركعةٍ واحدةٍ إلا الإمام يصليها كما أنزلت ركعتين، فتصلي معه الطائفة الأولى ركعةً واحدةً حتى استكمال التشهد الأوسط من بعد الركعة الأولى، ومن ثمّ يسلموا فينصرفوا، وأما الإمام فيقوم لقضاء الركعة الثانية، ومن ثم تأتي طائفةٌ أخرى لم يصلوا ومن ثم يصلوا مع الإمام الركعة الثانية حتى استكمال التشهد الأخير فيسلم الإمام ويسلموا معه، ومن ثم تجد صلاة الطائفتين متساويةً بالحقّ من غير ظلمٍ قراءة الفاتحة وتشهد.
ولكني لم أجد لديكم التشهد الأوسط من بعد الركعة الأولى فتقولون بل يصلي الركعة الأولى فيقوم من السجود فيظل قائماً، وأما الطائفة الأولى فهل أمرتموهم بالتسليم من غير تشهد أم أمرتموهم بالجلوس ليقرأوا التشهد إلى نهايته ومن ثم يسلموا وينصرفوا والإمام يظل قائماً ينتظر الطائفة الأخرى؟ ما لكم كيف تحكمون؟ بل التشهد الأوسط هو في جميع الصلوات من بعد الركعة الأولى، ولذلك تجدون صلاة القصر للطائفتين متساوية بدقةٍ متناهيةٍ عن الخطأ واللخبطة أفلا تعقلون؟
بل الأعجب من ذلك كيف سوف تصنعون في صلاة المغرب فكيف تقسّمونها على طائفتين في صلاة القصر! أفلا تتفكرون؟ أم إنّكم تقولون من عند أنفسكم لا قصر في صلاة المغرب ، ولكن الله سبحانه قال: {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (101)} صدق الله العظيم [النساء:101].
وتلك هي صلاة القصر في كتاب الله من ركعتين إلى ركعة ولها شرط محكم في كتاب الله: {إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا (101)} صدق الله العظيم. والسؤال الذي يطرح نفسه: فما هو الحل لو خشوا أن يفتنونهم في صلاة المغرب؟ فهل ترون أنّ الطائفة الأولى تصلي مع النبي -صلى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً- ومن ثم يقيم صلاة المغرب مرةً أخرى فيصليها مرةً أخرى لكي يصلي معه الطائفة الثانية؟ قل هاتوا برهانكم إن كنتم صادقين. أم إنكم قلتم: لا قصر في صلاة المغرب؟ فتواكم من عند أنفسكم وحسبي الله ونعم الوكيل.
وعلى كل حالٍ فلا حوار بيني وبينك في ركن الصلاة إلا بتنفيذ شروط الحوار في ركن الصلاة ويختصّ بذلك مفتي الديار الإسلاميّة بتنزيل صورته واسمه الحقّ، وقد بيّنا لكم الحكمة من تأخير استكمال الحوار في ركن الصلاة، وذلك كون أنصار المهديّ المنتظَر سوف يضطرون إلى مغادرة المساجد نظراً لاختلاف الصلاة فهم لن يستطيعوا أن يقيموا التشهد الأوسط من بعد الركعة الأولى، وكذلك اختلاف زيادة الركعات في الظهر والعصر والمغرب والعشاء، ولكن الله يتقبل صلاتهم وسوف تحسب لهم زيادة الركعات نافلة لهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون، وأهم شيء أنّ صلواتهم خالية من الشرك ومن تراب أبتي الإمام الحسين عليه الصلاة والسلام وآله الأطهار.
وسلامٌ على المرسلين ، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــ