- 29 -
الإمام ناصر محمد اليماني
21 - صفر - 1432 هـ
27 - 01 - 2011 مـ
۷-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
01:45 صبح
ــــــــــــــــــــــ
بیان حق در نفی شفاعت در فرموده خداوند تعالی:{ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}صدق الله العظيـــــــــــم..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع الأنصار الأبرار في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين..
خداوند تعالی میفرماید:
{ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيماما کسانی که نمیدانند کلام را از موضع آن تحریف میکنند؛ پس به بیان حق کلام خداوند بپردازیم...
سزاواراست که به خداوند جز حق نسبت داده نشود؛ برای مثال بیان مقصود از این آیه که برای کسانی است که تصور میکنند انبیاء در پیشگاه خداوند شفاعت میکنند، این آیه درنفی شفاعت است و برای همین خداوند همسر نبی الله نوح و همسر نبی الله لوط را مثال میآورد. خداوند تعالی میفرماید:
{كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
به فرموده خداوند تعالی بنگرید:
{فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
با وجود اینکه آنها از انبیای الهی هستند اما برای همسرانشان در برابر خداوند کاری نمیتوانند بکنند و قادر به شفاعت برای جلوگیری از ورود ایشان به آتش نیستند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
لذا ای کسانی که باور دارید بنده میتواند در پیشگاه رب المعبود که ارحم الراحمین است شفاعت کند؛ این مثال برای نفی شفاعت است، چگونه کسی که رحمتش کمتر از رحمت خداوند ارحم الراحمین است، در پیشگاه او شفاعت خواهد کرد؟ این منافی صفات پروردگاراست ولی اکثرشما نمیدانید.
و اما حجت آوردن شما با این فرموده خداوند تعالی:
{الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ ۖ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَـٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النور]،
أبو حمزه زهرانی با این فرموده خداوند حجت میآورد:
{وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(۲۶)}
پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ او میگوید: به قول أبو حنفیه رحمة الله، حال وقت آن است که امام مهدی پایش را دراز کند و نیازی به جواب ندارد ( تقریباً معادل این ضرب المثل فارسی است: تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد) آخر این سخن چقدر عجیب است! آیا همسر نبی الله نوح و همسر نبی الله لوط الصلاة و السلام که به همسرانشان خیانت کردند از خبیثانی که وارد آتش میشوند نیستند؟ جواب را در آیات محکم کتاب در این فرموده خداوند تعالی پیدا میکنید:
{لِيَمِيزَ اللَّـهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
و اما خیانت همسر نوح و همسر لوط علیهم الصلاة و السلام را از آیات محکم کتاب استنباط خواهیم کرد. آیا میدانی اگر آن پسر از ذریه و خاندان نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام بود؛ خداوند ذکر میکرد که با اینکه از خاندان نوح است اما غرق خواهد شد؛ چنان که در مورد همسر لوط علیه الصلاة و السلام که از خانواده لوط بود یاد -و استثنأ- شد؟ به فرموده خداوند تعالی توجه کن:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
میبینید که همسر لوط از خانواده اوست چون زن او بوده و اهل او به شمار میآید. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾}
و چون پیر و نازا بود از خیانت زنا باردار نشد و گناه زشت زنا را در حین یائسگی مرتکب گردید. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم
از آنجا که همسر نوح علیه الصلاة و السلام یا به علت اینکه نوح دریافت که او زنی ناصالح است و طلاقش داد و یا اینکه قبل از غرق شدن از دنیا رفته بود لذا در ذمه نوح نبود. مهم این است که در زمان غرق شدن آن زن در ذمه نوح نبود و برای همین هم ، خداوند او را مانند همسر لوط استثنا نکرده است:
{إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم.
چون همسر نوح علیه الصلاة و السلام با خیانت به شوهرش از کسی دیگر باردار شد، فرزندی از او به جای ماند که حاصل گناه زشت زنا بود و از اهل خانواده نوح نبود و برای همین نمیبینی که خداوند او را استثنا کرده و بگوید بگوید: "به جز پسرش که از غرقشدگان بود" او را از میان خانواده نوح استثنا نکرد چون پسر او نبود و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿٧٨﴾سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿٧٩﴾إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿٨٠﴾إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨١﴾ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
اگر این پسر از خاندان او بود استثنا میشد چنان که در این فرموده خداوند تعالی همسرلوط علیه الصلاة و السلام استثنا شد:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
و اما درمورد این فرموده خداوند تعالی:
{وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [هود:۴۲].
این برحسب گمان نوح علیه الصلاة و السلام است که او را پسر خود میدانست و هنوز خداوند به او فتوا نداده بود که او پسر تو نیست. او نمیدانست آن پسر از او نیست مگر بعد از اینکه از خداوند درخواست کرد او را نجات دهد و پاسخ گرفت که او فرزندش نیست. خداوند تعالی میفرماید:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
این هم فتوای دیگری از خداوند در مورد اینکه او اهل و خانواده نبی الله نوح را نجات داده است؛ تمام ذریه او نجات داده شده و هیچ یک را استثنا ننموده که غرق شده باشند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم.
شما را چه میشود؛ چرا فتوای خداوند را که در آیات محکم کتاب و دقیقاً درباره همان موضوع آمده رها کرده و به سراغ آیات دیگری میروید که در باره آن موضوع خاص نیست تا آن را طبق میل و خواسته خود تفسیرکنیدِ آیا پروا نمیکنید؟ چقدر از کسانی که به خواست خداوند از این گفتگو آگاه شدهاند تعجب میکنیم؛ تعداد زیادی از آنها را میبینم اما حاضر نیستند شهادت دهند این حق آمده از نزد پروردگارشان است! یا امثال أبو حمزه زهرانی و همکیشان او هستند که خداوند آنها را از دیدن آیات بینه کتاب عاجز و کور کرده است و این نهایت همه آنانی است که غرور و تعصب آنها را به گناه میکشاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
چرا این جدال عقیم را انجام میدهید؛ آیا پروا نمیکنید؟ آیا نمیبینید من از آیاتی از کتاب که برای عالم و جاهلتان روشن هستند و درست درباره موضوع مورد بحث آمدهاند دلیل میآورم؛ آیاتی که تنها فاسقان از آن روگردانند؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
سؤالی که مطرح میشود این است: آیا امام ناصر محمد یمانی با آیات بینهای که درست و دقیقاً درهمان مورد هستند برای شما دلیل نمیآورد؟ ای حقجویان به نام خداوند بزرگ از شما سؤال میکنم؛ آیا این فرموده خداوند تعالی از آیات بینه نیستند:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم؛
یعنی غمگین مشو؛ او از ذریه تو نیست . و همچنین فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
لذا ای مردم؛ همسر نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام بی شک و تردید به شوهرش خیانت کرد و فرزندی برایش آورد که از ذریه او نبود و برای همین خداوند از خیانت او همسر لوط در این آیه سخن میگوید و میفرماید:
{ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم].
اما به حق روشن کردیم مثالی که آنها میآورند، برهان امام ناصر محمد یمانی برای نفی شفاعت بنده در پیشگاه پروردگار معبود است و با اینکه همسران نوح و لوط - که سلام و صلوات بر آن دو نبی باد- از اهالی آتش هستند ولی همسرانشان در برابر خداوند نمیتوانند کاری برای آن دو انجام دهند و این مثالی برای کافران است که بدانند قوم وخویشان نمیتوانند برای آنها در برابر خداوند کاری کنند و لذا خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
شما را چه میشود که کلام خداوند را از موضع مورد نظر تحریف میکنید، چه میکنید؟ آیا از خدا پروا ندارید؟
و اما در مورد یمانی؛ من فتوا ندادهام که در پیشگاه خداوند و رب المعبود شفاعت بندگان را خواهم کرد؛ پناه برخدا که از جاهلان باشم. بلکه من راز شفاعت را به شما یاد دادم و شفاعت آنگونه که شما تصور میکنید نیست که بندهای در پیشگاه خداوند و پروردگار معبود برای احدی درخواست شفاعت کند! سبحان الله العظیم! بلکه بندهای که شفاعت را محقق میسازد؛ با پروردگارش بر سر تحقق نعیمی محاجه میکند که از نعیم جنت خداوند بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
چون او رضوان خداوند را نهایت و غایت خود میداند نه وسیلهای برای رسیدن به بهشت کوچک؛ یعنی او میخواهد خداوند در نفس خود راضی باشد و این چگونه محقق خواهد شد؟ وقتی بندگان خداوند مشمول رحمت او گردند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النجم].
پس بندهای که خداوند به او اجازه سخن گفتن میدهد؛ از پروردگارش طلب شفاعت نمیکند چرا که شفاعت تنها در اختیار خداوند است و رحمت او در برابر غضبش شفاعت بندگان را میکند چون او ارحم الراحمین است، ای کسی که قدر خداوند را آنگونه که شایسته اوست ندانستهای. همانا که آن بنده با پروردگارش صحبت میکند تا نعیمی که از نعیم جنت بزرگتر است محقق شود و برای راضی شدن او در نفسش سخن میگوید. اگر خداوند در نفس خود راضی شود؛ شفاعت بندگان توسط پروردگار معبود محقق شده است. و از آنجا که بندهای که خداوند به او اجازه سخن گفتن داده تا سخن صواب را برزبان بیاورد، به پروردگارش خطاب کرده و از او تحقق نعیمی را میکند که از بهشت بزرگتر است و راضی شود، لذا خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى} صدق الله العظيم،
به فرموده خداوند تعالی بنگرید: {وَيَرْضَى}، لذا راز شفاعت محقق شدن اسم الله الأعظم است و خداوند اسمی ندارد که از بقیه اسامیاش بزرگتر باشد؛ سبحان الله! بلکه به آن اسم اعظم گفته میشود چون نعیمي است که بزرگتر از نعیم بهشت است. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
به فرموده خداوند تعالی بازمیگردیم:
{وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى} صدق الله العظیم
متذکر فرموده خداوند تعالی شوید:
{وَيَرْضَى}
یعنی در نفس خود راضی شود؛
و اینجاست که شفاعت از راه میرسد که تنها از نزد خداوند است.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
لذا ای مردم؛ شفاعت تنها برای خداوند است و شریکی ندارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
یعنی رحمت خداوند دربرابر غضبش شفاعت آنان را میکند؛ و بندهای که خداوند به او اجازه سخن گفتن میدهد برای تحقق نعیم اعظم محاجه میکند؛ این هدف خلقت خلق توسط خداوند است: " اینکه رضوان خداوند بر بندگانش را عبادت کنند و خداوند آنها را برای همین آفریده تا رضوان خدا بر بندگانش را عبادت نمایند". تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ} صدق الله العظيم [الذاريات:۵۶].
لذا میبینید امام مهدی برای تحقق یافتن این هدف پیکار میکند تا مردم را امتی واحد گرداند که در صراط مستقیم قرار دارند و به این ترتیب نعیم اعظم محقق شود. در دوران برانگیخته شدن تمام انبیا، پیوسته امتها دچار اختلاف بودند و خداوند امت واحدی از مردمان تشکیل نداد، ولی شما میدانید این هدف در دوران برانگیخته شدن مهدی منتظر محقق خواهد شد و شما از راز او آگاه نیستید؛ خداوند تمام مردم را هدایت خواهد کرد و از روی رحمت به بندهای که رضوان خداوند را غایت خود قرارداده نه راهی برای رسیدن به بهشت نعیم و حورالعین؛ تمام آنها را به امتی واحد مبدل خواهد کرد. چگونه خداوند راضی میشود؟ تنها با هدایت تمام مردم و لذا هدایت تمام مردم توسط خداوند به واسطه امام مهدی و قرار گرفتن آنها در راه پروردگار عزیز و حمید، جزیی از این هدف است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أمّة واحدة وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿١١٩﴾} صدق الله العظيم [هود].
حال به بیان حق فرموده خداوند تعالی میپردازیم و شایسته نیست جز حق به خداوند نسبت داده شود و اما بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً}،
بیان آن را در این فرموده خداوند تعالی پیدا خواهید کرد:
{وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾} صدق الله العظيم [النحل].
یعنی اگر بخواهد تمام مردم را با قدرت خود هدایت نماید؛ انجام آن برای او مشکل نیست و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [يونس]
و خداوند درخواست هدایت از پروردگار را مقرر داشته است و این بر بنده است که به سوی پروردگارش انابه کرده و بخواهد قلب او را به سوی حق هدایت نماید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:۱۳].
ولی خداوند هریک از بندگانش را که خواهان هدایت باشد؛ هدایت خواهد کرد و هر کس را که به دنبال گمراهی باشد، گمراه خواهد کرد و در دوران برانگیختن مهدی منتظر، امت را با نشانهی دود آشکاری- دخان المبین- که در آسمان پدیدار میشود و شما نام سیاره دهم را بر آن نهادهاید، هدایت خواهد کرد و از هراس آن نشانه؛ گردن همه در برابر خلیفه خداوند خاضع خواهد شد و تمام مردم ایمان خواهند آورد و این تصدیق وعده حق خداوند به خلیفهاش است که :
{إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ٤﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
این نشانهای که خداوند وعده داده از آسمان میآید و باعث میشود همه به حق آمده از نزد پروردگار ایمان بیاورند و در برابر خلیفه او خاضع گردند؛ چیست؟ جواب آن را در فرموده خداوند تعالی میفرماید:
{فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ﴿١٠﴾يَغْشَى النَّاسَ هَـٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١١﴾رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [الدخان].
و اینجاست که با نشانه عذابی دردناک؛ هدایت تمام مردم محقق خواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
ولی در زمان برانگیخته شدن تمام انبیا؛ مردم همچنان در اختلاف هستند؛ خداوند در آن دوران مردم را به صورت امتی واحد درنیاورد؛ بلکه گروهی توسط خداوند هدایت شدند وجمعی گمراهی بر آنها مسلّم شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ﴿٣٠﴾} صدق الله العظیم[الأعراف].
و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم؛ [هود]
پس در دوران انبیا؛ مردم هنوز دچار اختلاف بودند و عدهای هدایت شده و عدهای گمراهی بر آنان مسلم شد و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّـهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [النحل]
و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم؛
یعنی خداوند جمعی را هدایت فرمود و جمعی دیگر مستحق گمراهی شدند. اما خداوند برانگیخته شدن امام مهدی را که برای تحقق هدف خلقت مردم پیکار میکند؛ استثنا نموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أمّة واحدة وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ﴿١١٨﴾إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم [هود].
یعنی در عصر او خداوند از روی رحمت به بندهاش که رضوان خداوند را به عنوان غایت خود انتخاب نموده همه مردم را به واسطهاش هدایت خواهد کرد و برای همین هم آنها را آفریده است{وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم؛ و این راز امام مهدی منتظر است که شما از قدر او آگاه نبوده و از رازش خبر ندارید.
ای عجب از امتی که ایمان دارند خداوند امام مهدی منتظر را امام رسول الله مسیح عیسی بن مریم علیهم الصلاة و السلام قرارداده است؛ بعد شأن امام مهدی منتظر را تحقیر کرده و معرفی کردن امرش را بر او حرام میکنید!
امام مهدی رقابت در راه حب و قرب خداوند را بر شما حرام نمیکند؛ سبحان الله العظیم! او پروردگارمن و پروردگار شماست و من تنها بندهای از بندگان صالح خداوندم که با بندگان خدا برای رسیدن به حب و قرب او رقابت میکنم، همانند تمام بندگانی که خداوند آنها را هدایت کرده و برای حب و قرب بیشتر به خداوند با هم رقابت میکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
به خداوندی که خدایی جز او نیست، قسم که هر مسلمانی که به خداوند شرک داشته باشد؛ ابداً راضی نمیشود در راه حب و قرب خداوند با انبیا رقابت کند؛ بلکه مسیحیان میگویند:" چطور با پسر خداوند مسیح عیسی بن مریم رقابت کنیم؟" و مسلمانان میگویند:" چطور با محمد رسول الله برای حب و قرب خداوند رقابت کنیم؟ بلکه آنها برای مورد حب و قرب خدا بودن برما اولویت دارند! مگر نمیبینید ما در وقت نمازها از خداوند درخواست میکنیم وسیله را به او عنایت نماید و برای خود چنین درخواستی را مطرح نمیکنیم؟" امام مهدی در پاسخ به آنان میگوید: اما خداوند به شما فرمان داده تا وسیله را بجویید و برای حب و قربش تمام بندگان رقابت نمایند و این امر را منحصر به انبیا نکرده و شما کنار گذاشته نشدهاید؛ سبحانه وتعالى علواً كبيراً. و خداوند تعالی میفرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ} صدق الله العظيم [المائدة:۳۵].
خداوند به شما میآموزد هدایت انبیا و کسانی که پیرو آنها هستند چگونه است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم،[الإسراء:۵۷]
پس اگر شما خدا را دوست دارید؛ چرا از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم پیروی نمیکنید و برای حب و قرب خدا رقابت نمینمایید؟ بلکه شما "وسیله" را به او واگذار کرده و خود را کنار میگذارید؛ پس ای جماعت مشرکان، چه کسی شما را از عذاب خداوند در امان نگه میدارد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
انبیای الهی به آنان فرمان ندادهاند که "وسیله" را منحصر به آنان است و دیگران محرومند. در این صورت شما به جای خداوند انبیا را عبادت میکنید و تصور میکنید آنها در نزد خداوند شفیعان شما هستند. در روز قیامت خداوند انبیای خود را مورد خطاب قرار داده و میفرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
امام مهدی منتظر به شما امر نمیکند او را مورد تعظیم قرار دهید. او نیز مانند شما بندهای از بندگان خداوند است. خداوند همسر و فرزندی انتخاب نکرده است تا نسبت به ما اولویت داشته باشند؛ آیا تقوا نمیکنید؟و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
آیا شما انبیا را بیش از خداوند دوست دارید؟ اگر خداوند را دوست دارید، پس چرا برای حب و قرب او رقابت نمیکنید؟ چرا آنها را مورد تعظیم به ناحق قرار میدهید؟ خداوند به آنها فرمان نداده تا به شما امر کنند در راه خداوند آنان را مورد تعظیم قرار داده و خط قرمز شما باشند؛ آیا پروا نمیکنید؟ بلکه خداوند به آنان فرمان داده تا همانند شما در زمره مسلمانان باشند و شما نیز همان حقی را درمورد خداوند دارید که انبیا و رسولان دارند؛ آیا نمیبینید خداوند چه فرمانی به نبی خود داده و خواسته تا از مسلمانان باشد و به شما نیز فرمان نداده که با تعظیم ایشان مقام وسیله را به او واگذار کنید و جایی برای شما نباشد. خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [يونس]؟
در مورد امام مهدی هم همینطور است. خداوند به شما فرمان نداده که به جای خداوند او را مورد تعظیم قرار دهید، سبحانه وتعالى علوا كبيراً. او فرزند خدا نیست بلکه بنده اوست و حقی که من در مورد خدا دارم، چیزی بیش از حق شما نیست چون او پروردگار من و شماست. پس او را عبادت کنید که راه راست -صراط مستقیم- همین است؛ آیا پروا نمیکنید؟ نه امام مهدی و نه تمام انبیا و رسولان الهی حق ندارند به شما امر کنند که مقام وسیله را منحصر به یکی از بندگان خدا کنید؛ بلکه فرمان همهی ما به شما این است که ربانی و از جمله بندگانی باشید که به برای حب و قرب پروردگار معبود رقابت میکنند؛ نور و ظلمت یک جا جمع نمیشود. خداوند ما را برنمیانگیزد تا به شما فرمان دهیم به جای خداوند ما را مورد تعظیم قرار دهید و همگی ما به خدا پناه میبریم از اینکه مشرک باشیم. خداوند تعالی میفرماید:
{مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنبوّة ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
راه هدایت شما مردم کدام است؟ از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت نمایم و دعوت امام مهدی چیزی جز دعوت تمام انبیا و رسولان خداوند نیست:
خداوند را که پروردگار من و شماست عبادت نمایید و همگی در راه رسیدن به حب و قرب خداوند با یکدیگر رقابت کنید و هیچ بندهای را بردیگران ارجح ندانسته و او راخط قرمز بین خود و خدای خود ندانید؛ آیا ایمان نمیآورید؟ اگر به خدا ایمان دارید، پس آيا نباید خداوند را بیش از هر چیز دیگر دوست داشته باشید؟ انبیا و مهدی منتظر را به خاطر خدا دوست داشته باشيد و به این معنی نیست که ما را بیش از خدا دوست داشته و رقابت برای حب و قرب به او را به ما واگذار کنید؛ به خدا قسم هیچ یک از انبیا و همینطور مهدی منتظر جرأت نمیکند رقابت برای رسیدن به بالاترین درجه حب و قرب خداوند را بر شما حرام کند. آیا میدانید صحابه محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای حب و قرب خدا با او رقابت میکردند و برای همین خداوند به نبی خود فرمان میدهد در برابر آنان صبر پیشه کند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
من میدانم این بیان کسانی را که خداوند در باره آنان در آیات محکم کتابش فرموده:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف]،
عصبانی خواهد کرد.
ولی حرف من حق است؛ هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر شود و این همان فرمانی است که خداوند پیش از این به جَدِّ من داده است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾وَقُلِ الحقّ من ربّكم فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
اللهم قد بلغت، اللهم فاشهد.
ای کسی که فتوا دادهای امام مهدی از "قرآنیون" است؛ به راستى كه تو آشكارا گمراهى{ اشاره به آیه کریمه سوره القصص: قال له موسي انك لغوی مبين(۱۸)}. خداوند مرا از قرآنییون که مانند شما قرآن را بر اساس خواسته و تمایل نفسیشان تفسیر میکنند قرار نداده است؛ هرکس نسبت به سنت حق محمد رسول الله کافر باشد، نسبت به قرآن عظیم کافر شده است؛ چون سنت برای بیان و توضیح بیشتر قرآن آمده است؛ آیا من شما را تنها از آن بخشی از سنت نهی نکردم که مخالف آیات محکم قرآن است؟ بدانید در احادیث سنت نبوی هرچه که برخلاف آیات محکم کتاب خداوند باشد؛ حدیثی است که به دروغ به خدا و رسولش نسبت داده شده است؛ آیا تعقل نمیکنید؟ به راستی که ما شما را به حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم دعوت میکنیم؛ چون قرآن عظیم از تحریف و دستکاری محفوظ است و برای همین هم خداوند قرآن را مسلط و مهیمن بر تورات و انجیل و سنت نبوی قرار داده و برای همین هم از ما از علمای مسلمین وعلمای یهودی و مسیحی دعوت میکنیم که حکمیت را به کتاب خداوند قرآن عظیم بسپارند و هر چه که در تورات و انجیل و سنت نبوی برخلاف آیات محکم آن باشد دروغ است و از سوی خداوند نیامده؛ اگر اهل اندیشه و تعقل باشید...آیا نمیبینید تنها قرآن عظیم است که در طول گذر از نسلها ودورانها از تحریف و دستکاری محفوظ مانده است و در تمام عالم تنها یک نسخه از آن وجود دارد؟ آیا انتظار دارید مهدی منتظر مردم را به پیروی از کتاب البخاری و مسلم اهل سنت و یا کتاب بحار الأنوار شیعیان دعوت کند؟ آخر چقدر کفر شما نسبت به این قرآن که رسالت خداوند برای تمام عالمیانی است که میخواهند راه راست را درپیش گیرند، شدید است....
به خدا قسم تا زمانی که زندهام از امیال شما پیروی نخواهم کرد و شما خود شاهد بر خود باشید؛ به راستی که خداوند امام مهدی را برای این فرستاده است تا در اختلافاتی که دارید به حق حکم دهد. اگر میبینید من قرآنییون را برای رد حد رجم تصدیق میکنم؛ اما در موضوعات دیگر با آنها مخالفم. این امر درمورد عقیده شیعیان مبین بر نفی مشاهده آشکار خداوند نیز صادق است ولی من با سایر مواضع آنان مخالفم. اهل سنت و جماعت نیز در برخی موضوعات درست میگویند ولی در امور دیگر من با ایشان مخالفم؛ البته - احادیث- افترا و دروغ در نزد اهل سنت بیش از شیعیان است ولی من شرک اهل سنت را کمتر از شیعیان میدانم که به جای خداوند ائمه را میخوانند؛ من هیچ یک از مسلمانان را از شرک بری نمیدانم مگر کسانی که از پروردگارشان پروا کرده و میدانند جز او ولی و شفیعی ندارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
اما شما منتظر ولی و شفیعی جز خداوند هستید؛ پس چگونه شما را به عنوان مشرک توصیف نکنم؟ اگر شما همچنان در مسیر هدایت بودید، چرا موعدی که در کتاب مسطور برای آمدن مهدی منتظر مقدر شده بود فرا رسیده است. من در این پایگاه بیطرف با شما گفتگو میکنم تا اگر به قرآن عظیم ایمان دارید، پس بر اساس آن حکمیت کنیم. اگر شما توانستید تنها در یک مورد بر اساس کتاب خداوند در مقابل امام مهدی حجت بیاورید؛ تمام انصار من در کشورهای مختلف باید از پیروی از مهدی منتظر دست بردارند..هیهات هیهات....قسم به خداوندی که خدایی جز او نیست که با کمک یکدیگر هم نمیتوانید با آوردن حجت از قرآن عظیم بر مهدی منتظر غلبه کنید؛ و این ادعای من از روی غرور نیست؛ خواهید دید....متأسفانه هربار خداوند عذابی برای هشدار میفرستد؛ رو به او میکنید و وقتی بلا را از سرتان دور کرد، شاید شکر کرده و از حق آمده از سوی پروردگار پیروی کنید؛ باز در طغیان خود غوطه خورده و میگویید اینها حوادث طبیعی هستند؛ خدا شما را بکشد که چه دروغهایی میگویید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٥﴾وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ﴿٧٦﴾حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــ
الإمام ناصر محمد اليماني
21 - صفر - 1432 هـ
27 - 01 - 2011 مـ
۷-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
01:45 صبح
ــــــــــــــــــــــ
بیان حق در نفی شفاعت در فرموده خداوند تعالی:{ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}صدق الله العظيـــــــــــم..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع الأنصار الأبرار في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين..
خداوند تعالی میفرماید:
{ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيماما کسانی که نمیدانند کلام را از موضع آن تحریف میکنند؛ پس به بیان حق کلام خداوند بپردازیم...
سزاواراست که به خداوند جز حق نسبت داده نشود؛ برای مثال بیان مقصود از این آیه که برای کسانی است که تصور میکنند انبیاء در پیشگاه خداوند شفاعت میکنند، این آیه درنفی شفاعت است و برای همین خداوند همسر نبی الله نوح و همسر نبی الله لوط را مثال میآورد. خداوند تعالی میفرماید:
{كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
به فرموده خداوند تعالی بنگرید:
{فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
با وجود اینکه آنها از انبیای الهی هستند اما برای همسرانشان در برابر خداوند کاری نمیتوانند بکنند و قادر به شفاعت برای جلوگیری از ورود ایشان به آتش نیستند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
لذا ای کسانی که باور دارید بنده میتواند در پیشگاه رب المعبود که ارحم الراحمین است شفاعت کند؛ این مثال برای نفی شفاعت است، چگونه کسی که رحمتش کمتر از رحمت خداوند ارحم الراحمین است، در پیشگاه او شفاعت خواهد کرد؟ این منافی صفات پروردگاراست ولی اکثرشما نمیدانید.
و اما حجت آوردن شما با این فرموده خداوند تعالی:
{الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ ۖ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَـٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النور]،
أبو حمزه زهرانی با این فرموده خداوند حجت میآورد:
{وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(۲۶)}
پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ او میگوید: به قول أبو حنفیه رحمة الله، حال وقت آن است که امام مهدی پایش را دراز کند و نیازی به جواب ندارد ( تقریباً معادل این ضرب المثل فارسی است: تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد) آخر این سخن چقدر عجیب است! آیا همسر نبی الله نوح و همسر نبی الله لوط الصلاة و السلام که به همسرانشان خیانت کردند از خبیثانی که وارد آتش میشوند نیستند؟ جواب را در آیات محکم کتاب در این فرموده خداوند تعالی پیدا میکنید:
{لِيَمِيزَ اللَّـهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
و اما خیانت همسر نوح و همسر لوط علیهم الصلاة و السلام را از آیات محکم کتاب استنباط خواهیم کرد. آیا میدانی اگر آن پسر از ذریه و خاندان نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام بود؛ خداوند ذکر میکرد که با اینکه از خاندان نوح است اما غرق خواهد شد؛ چنان که در مورد همسر لوط علیه الصلاة و السلام که از خانواده لوط بود یاد -و استثنأ- شد؟ به فرموده خداوند تعالی توجه کن:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
میبینید که همسر لوط از خانواده اوست چون زن او بوده و اهل او به شمار میآید. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾}
و چون پیر و نازا بود از خیانت زنا باردار نشد و گناه زشت زنا را در حین یائسگی مرتکب گردید. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم
از آنجا که همسر نوح علیه الصلاة و السلام یا به علت اینکه نوح دریافت که او زنی ناصالح است و طلاقش داد و یا اینکه قبل از غرق شدن از دنیا رفته بود لذا در ذمه نوح نبود. مهم این است که در زمان غرق شدن آن زن در ذمه نوح نبود و برای همین هم ، خداوند او را مانند همسر لوط استثنا نکرده است:
{إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم.
چون همسر نوح علیه الصلاة و السلام با خیانت به شوهرش از کسی دیگر باردار شد، فرزندی از او به جای ماند که حاصل گناه زشت زنا بود و از اهل خانواده نوح نبود و برای همین نمیبینی که خداوند او را استثنا کرده و بگوید بگوید: "به جز پسرش که از غرقشدگان بود" او را از میان خانواده نوح استثنا نکرد چون پسر او نبود و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿٧٨﴾سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿٧٩﴾إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿٨٠﴾إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨١﴾ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
اگر این پسر از خاندان او بود استثنا میشد چنان که در این فرموده خداوند تعالی همسرلوط علیه الصلاة و السلام استثنا شد:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
و اما درمورد این فرموده خداوند تعالی:
{وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [هود:۴۲].
این برحسب گمان نوح علیه الصلاة و السلام است که او را پسر خود میدانست و هنوز خداوند به او فتوا نداده بود که او پسر تو نیست. او نمیدانست آن پسر از او نیست مگر بعد از اینکه از خداوند درخواست کرد او را نجات دهد و پاسخ گرفت که او فرزندش نیست. خداوند تعالی میفرماید:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
این هم فتوای دیگری از خداوند در مورد اینکه او اهل و خانواده نبی الله نوح را نجات داده است؛ تمام ذریه او نجات داده شده و هیچ یک را استثنا ننموده که غرق شده باشند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم.
شما را چه میشود؛ چرا فتوای خداوند را که در آیات محکم کتاب و دقیقاً درباره همان موضوع آمده رها کرده و به سراغ آیات دیگری میروید که در باره آن موضوع خاص نیست تا آن را طبق میل و خواسته خود تفسیرکنیدِ آیا پروا نمیکنید؟ چقدر از کسانی که به خواست خداوند از این گفتگو آگاه شدهاند تعجب میکنیم؛ تعداد زیادی از آنها را میبینم اما حاضر نیستند شهادت دهند این حق آمده از نزد پروردگارشان است! یا امثال أبو حمزه زهرانی و همکیشان او هستند که خداوند آنها را از دیدن آیات بینه کتاب عاجز و کور کرده است و این نهایت همه آنانی است که غرور و تعصب آنها را به گناه میکشاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
چرا این جدال عقیم را انجام میدهید؛ آیا پروا نمیکنید؟ آیا نمیبینید من از آیاتی از کتاب که برای عالم و جاهلتان روشن هستند و درست درباره موضوع مورد بحث آمدهاند دلیل میآورم؛ آیاتی که تنها فاسقان از آن روگردانند؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
سؤالی که مطرح میشود این است: آیا امام ناصر محمد یمانی با آیات بینهای که درست و دقیقاً درهمان مورد هستند برای شما دلیل نمیآورد؟ ای حقجویان به نام خداوند بزرگ از شما سؤال میکنم؛ آیا این فرموده خداوند تعالی از آیات بینه نیستند:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم؛
یعنی غمگین مشو؛ او از ذریه تو نیست . و همچنین فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
لذا ای مردم؛ همسر نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام بی شک و تردید به شوهرش خیانت کرد و فرزندی برایش آورد که از ذریه او نبود و برای همین خداوند از خیانت او همسر لوط در این آیه سخن میگوید و میفرماید:
{ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم].
اما به حق روشن کردیم مثالی که آنها میآورند، برهان امام ناصر محمد یمانی برای نفی شفاعت بنده در پیشگاه پروردگار معبود است و با اینکه همسران نوح و لوط - که سلام و صلوات بر آن دو نبی باد- از اهالی آتش هستند ولی همسرانشان در برابر خداوند نمیتوانند کاری برای آن دو انجام دهند و این مثالی برای کافران است که بدانند قوم وخویشان نمیتوانند برای آنها در برابر خداوند کاری کنند و لذا خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم
شما را چه میشود که کلام خداوند را از موضع مورد نظر تحریف میکنید، چه میکنید؟ آیا از خدا پروا ندارید؟
و اما در مورد یمانی؛ من فتوا ندادهام که در پیشگاه خداوند و رب المعبود شفاعت بندگان را خواهم کرد؛ پناه برخدا که از جاهلان باشم. بلکه من راز شفاعت را به شما یاد دادم و شفاعت آنگونه که شما تصور میکنید نیست که بندهای در پیشگاه خداوند و پروردگار معبود برای احدی درخواست شفاعت کند! سبحان الله العظیم! بلکه بندهای که شفاعت را محقق میسازد؛ با پروردگارش بر سر تحقق نعیمی محاجه میکند که از نعیم جنت خداوند بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
چون او رضوان خداوند را نهایت و غایت خود میداند نه وسیلهای برای رسیدن به بهشت کوچک؛ یعنی او میخواهد خداوند در نفس خود راضی باشد و این چگونه محقق خواهد شد؟ وقتی بندگان خداوند مشمول رحمت او گردند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النجم].
پس بندهای که خداوند به او اجازه سخن گفتن میدهد؛ از پروردگارش طلب شفاعت نمیکند چرا که شفاعت تنها در اختیار خداوند است و رحمت او در برابر غضبش شفاعت بندگان را میکند چون او ارحم الراحمین است، ای کسی که قدر خداوند را آنگونه که شایسته اوست ندانستهای. همانا که آن بنده با پروردگارش صحبت میکند تا نعیمی که از نعیم جنت بزرگتر است محقق شود و برای راضی شدن او در نفسش سخن میگوید. اگر خداوند در نفس خود راضی شود؛ شفاعت بندگان توسط پروردگار معبود محقق شده است. و از آنجا که بندهای که خداوند به او اجازه سخن گفتن داده تا سخن صواب را برزبان بیاورد، به پروردگارش خطاب کرده و از او تحقق نعیمی را میکند که از بهشت بزرگتر است و راضی شود، لذا خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى} صدق الله العظيم،
به فرموده خداوند تعالی بنگرید: {وَيَرْضَى}، لذا راز شفاعت محقق شدن اسم الله الأعظم است و خداوند اسمی ندارد که از بقیه اسامیاش بزرگتر باشد؛ سبحان الله! بلکه به آن اسم اعظم گفته میشود چون نعیمي است که بزرگتر از نعیم بهشت است. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
به فرموده خداوند تعالی بازمیگردیم:
{وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى} صدق الله العظیم
متذکر فرموده خداوند تعالی شوید:
{وَيَرْضَى}
یعنی در نفس خود راضی شود؛
و اینجاست که شفاعت از راه میرسد که تنها از نزد خداوند است.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
لذا ای مردم؛ شفاعت تنها برای خداوند است و شریکی ندارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
یعنی رحمت خداوند دربرابر غضبش شفاعت آنان را میکند؛ و بندهای که خداوند به او اجازه سخن گفتن میدهد برای تحقق نعیم اعظم محاجه میکند؛ این هدف خلقت خلق توسط خداوند است: " اینکه رضوان خداوند بر بندگانش را عبادت کنند و خداوند آنها را برای همین آفریده تا رضوان خدا بر بندگانش را عبادت نمایند". تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ} صدق الله العظيم [الذاريات:۵۶].
لذا میبینید امام مهدی برای تحقق یافتن این هدف پیکار میکند تا مردم را امتی واحد گرداند که در صراط مستقیم قرار دارند و به این ترتیب نعیم اعظم محقق شود. در دوران برانگیخته شدن تمام انبیا، پیوسته امتها دچار اختلاف بودند و خداوند امت واحدی از مردمان تشکیل نداد، ولی شما میدانید این هدف در دوران برانگیخته شدن مهدی منتظر محقق خواهد شد و شما از راز او آگاه نیستید؛ خداوند تمام مردم را هدایت خواهد کرد و از روی رحمت به بندهای که رضوان خداوند را غایت خود قرارداده نه راهی برای رسیدن به بهشت نعیم و حورالعین؛ تمام آنها را به امتی واحد مبدل خواهد کرد. چگونه خداوند راضی میشود؟ تنها با هدایت تمام مردم و لذا هدایت تمام مردم توسط خداوند به واسطه امام مهدی و قرار گرفتن آنها در راه پروردگار عزیز و حمید، جزیی از این هدف است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أمّة واحدة وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿١١٩﴾} صدق الله العظيم [هود].
حال به بیان حق فرموده خداوند تعالی میپردازیم و شایسته نیست جز حق به خداوند نسبت داده شود و اما بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً}،
بیان آن را در این فرموده خداوند تعالی پیدا خواهید کرد:
{وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾} صدق الله العظيم [النحل].
یعنی اگر بخواهد تمام مردم را با قدرت خود هدایت نماید؛ انجام آن برای او مشکل نیست و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [يونس]
و خداوند درخواست هدایت از پروردگار را مقرر داشته است و این بر بنده است که به سوی پروردگارش انابه کرده و بخواهد قلب او را به سوی حق هدایت نماید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:۱۳].
ولی خداوند هریک از بندگانش را که خواهان هدایت باشد؛ هدایت خواهد کرد و هر کس را که به دنبال گمراهی باشد، گمراه خواهد کرد و در دوران برانگیختن مهدی منتظر، امت را با نشانهی دود آشکاری- دخان المبین- که در آسمان پدیدار میشود و شما نام سیاره دهم را بر آن نهادهاید، هدایت خواهد کرد و از هراس آن نشانه؛ گردن همه در برابر خلیفه خداوند خاضع خواهد شد و تمام مردم ایمان خواهند آورد و این تصدیق وعده حق خداوند به خلیفهاش است که :
{إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ٤﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
این نشانهای که خداوند وعده داده از آسمان میآید و باعث میشود همه به حق آمده از نزد پروردگار ایمان بیاورند و در برابر خلیفه او خاضع گردند؛ چیست؟ جواب آن را در فرموده خداوند تعالی میفرماید:
{فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ﴿١٠﴾يَغْشَى النَّاسَ هَـٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١١﴾رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [الدخان].
و اینجاست که با نشانه عذابی دردناک؛ هدایت تمام مردم محقق خواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
ولی در زمان برانگیخته شدن تمام انبیا؛ مردم همچنان در اختلاف هستند؛ خداوند در آن دوران مردم را به صورت امتی واحد درنیاورد؛ بلکه گروهی توسط خداوند هدایت شدند وجمعی گمراهی بر آنها مسلّم شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ﴿٣٠﴾} صدق الله العظیم[الأعراف].
و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم؛ [هود]
پس در دوران انبیا؛ مردم هنوز دچار اختلاف بودند و عدهای هدایت شده و عدهای گمراهی بر آنان مسلم شد و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّـهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [النحل]
و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم؛
یعنی خداوند جمعی را هدایت فرمود و جمعی دیگر مستحق گمراهی شدند. اما خداوند برانگیخته شدن امام مهدی را که برای تحقق هدف خلقت مردم پیکار میکند؛ استثنا نموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أمّة واحدة وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ﴿١١٨﴾إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم [هود].
یعنی در عصر او خداوند از روی رحمت به بندهاش که رضوان خداوند را به عنوان غایت خود انتخاب نموده همه مردم را به واسطهاش هدایت خواهد کرد و برای همین هم آنها را آفریده است{وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم؛ و این راز امام مهدی منتظر است که شما از قدر او آگاه نبوده و از رازش خبر ندارید.
ای عجب از امتی که ایمان دارند خداوند امام مهدی منتظر را امام رسول الله مسیح عیسی بن مریم علیهم الصلاة و السلام قرارداده است؛ بعد شأن امام مهدی منتظر را تحقیر کرده و معرفی کردن امرش را بر او حرام میکنید!
امام مهدی رقابت در راه حب و قرب خداوند را بر شما حرام نمیکند؛ سبحان الله العظیم! او پروردگارمن و پروردگار شماست و من تنها بندهای از بندگان صالح خداوندم که با بندگان خدا برای رسیدن به حب و قرب او رقابت میکنم، همانند تمام بندگانی که خداوند آنها را هدایت کرده و برای حب و قرب بیشتر به خداوند با هم رقابت میکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
به خداوندی که خدایی جز او نیست، قسم که هر مسلمانی که به خداوند شرک داشته باشد؛ ابداً راضی نمیشود در راه حب و قرب خداوند با انبیا رقابت کند؛ بلکه مسیحیان میگویند:" چطور با پسر خداوند مسیح عیسی بن مریم رقابت کنیم؟" و مسلمانان میگویند:" چطور با محمد رسول الله برای حب و قرب خداوند رقابت کنیم؟ بلکه آنها برای مورد حب و قرب خدا بودن برما اولویت دارند! مگر نمیبینید ما در وقت نمازها از خداوند درخواست میکنیم وسیله را به او عنایت نماید و برای خود چنین درخواستی را مطرح نمیکنیم؟" امام مهدی در پاسخ به آنان میگوید: اما خداوند به شما فرمان داده تا وسیله را بجویید و برای حب و قربش تمام بندگان رقابت نمایند و این امر را منحصر به انبیا نکرده و شما کنار گذاشته نشدهاید؛ سبحانه وتعالى علواً كبيراً. و خداوند تعالی میفرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ} صدق الله العظيم [المائدة:۳۵].
خداوند به شما میآموزد هدایت انبیا و کسانی که پیرو آنها هستند چگونه است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم،[الإسراء:۵۷]
پس اگر شما خدا را دوست دارید؛ چرا از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم پیروی نمیکنید و برای حب و قرب خدا رقابت نمینمایید؟ بلکه شما "وسیله" را به او واگذار کرده و خود را کنار میگذارید؛ پس ای جماعت مشرکان، چه کسی شما را از عذاب خداوند در امان نگه میدارد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
انبیای الهی به آنان فرمان ندادهاند که "وسیله" را منحصر به آنان است و دیگران محرومند. در این صورت شما به جای خداوند انبیا را عبادت میکنید و تصور میکنید آنها در نزد خداوند شفیعان شما هستند. در روز قیامت خداوند انبیای خود را مورد خطاب قرار داده و میفرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
امام مهدی منتظر به شما امر نمیکند او را مورد تعظیم قرار دهید. او نیز مانند شما بندهای از بندگان خداوند است. خداوند همسر و فرزندی انتخاب نکرده است تا نسبت به ما اولویت داشته باشند؛ آیا تقوا نمیکنید؟و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
آیا شما انبیا را بیش از خداوند دوست دارید؟ اگر خداوند را دوست دارید، پس چرا برای حب و قرب او رقابت نمیکنید؟ چرا آنها را مورد تعظیم به ناحق قرار میدهید؟ خداوند به آنها فرمان نداده تا به شما امر کنند در راه خداوند آنان را مورد تعظیم قرار داده و خط قرمز شما باشند؛ آیا پروا نمیکنید؟ بلکه خداوند به آنان فرمان داده تا همانند شما در زمره مسلمانان باشند و شما نیز همان حقی را درمورد خداوند دارید که انبیا و رسولان دارند؛ آیا نمیبینید خداوند چه فرمانی به نبی خود داده و خواسته تا از مسلمانان باشد و به شما نیز فرمان نداده که با تعظیم ایشان مقام وسیله را به او واگذار کنید و جایی برای شما نباشد. خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [يونس]؟
در مورد امام مهدی هم همینطور است. خداوند به شما فرمان نداده که به جای خداوند او را مورد تعظیم قرار دهید، سبحانه وتعالى علوا كبيراً. او فرزند خدا نیست بلکه بنده اوست و حقی که من در مورد خدا دارم، چیزی بیش از حق شما نیست چون او پروردگار من و شماست. پس او را عبادت کنید که راه راست -صراط مستقیم- همین است؛ آیا پروا نمیکنید؟ نه امام مهدی و نه تمام انبیا و رسولان الهی حق ندارند به شما امر کنند که مقام وسیله را منحصر به یکی از بندگان خدا کنید؛ بلکه فرمان همهی ما به شما این است که ربانی و از جمله بندگانی باشید که به برای حب و قرب پروردگار معبود رقابت میکنند؛ نور و ظلمت یک جا جمع نمیشود. خداوند ما را برنمیانگیزد تا به شما فرمان دهیم به جای خداوند ما را مورد تعظیم قرار دهید و همگی ما به خدا پناه میبریم از اینکه مشرک باشیم. خداوند تعالی میفرماید:
{مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنبوّة ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
راه هدایت شما مردم کدام است؟ از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت نمایم و دعوت امام مهدی چیزی جز دعوت تمام انبیا و رسولان خداوند نیست:
خداوند را که پروردگار من و شماست عبادت نمایید و همگی در راه رسیدن به حب و قرب خداوند با یکدیگر رقابت کنید و هیچ بندهای را بردیگران ارجح ندانسته و او راخط قرمز بین خود و خدای خود ندانید؛ آیا ایمان نمیآورید؟ اگر به خدا ایمان دارید، پس آيا نباید خداوند را بیش از هر چیز دیگر دوست داشته باشید؟ انبیا و مهدی منتظر را به خاطر خدا دوست داشته باشيد و به این معنی نیست که ما را بیش از خدا دوست داشته و رقابت برای حب و قرب به او را به ما واگذار کنید؛ به خدا قسم هیچ یک از انبیا و همینطور مهدی منتظر جرأت نمیکند رقابت برای رسیدن به بالاترین درجه حب و قرب خداوند را بر شما حرام کند. آیا میدانید صحابه محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای حب و قرب خدا با او رقابت میکردند و برای همین خداوند به نبی خود فرمان میدهد در برابر آنان صبر پیشه کند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
من میدانم این بیان کسانی را که خداوند در باره آنان در آیات محکم کتابش فرموده:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف]،
عصبانی خواهد کرد.
ولی حرف من حق است؛ هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر شود و این همان فرمانی است که خداوند پیش از این به جَدِّ من داده است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾وَقُلِ الحقّ من ربّكم فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
اللهم قد بلغت، اللهم فاشهد.
ای کسی که فتوا دادهای امام مهدی از "قرآنیون" است؛ به راستى كه تو آشكارا گمراهى{ اشاره به آیه کریمه سوره القصص: قال له موسي انك لغوی مبين(۱۸)}. خداوند مرا از قرآنییون که مانند شما قرآن را بر اساس خواسته و تمایل نفسیشان تفسیر میکنند قرار نداده است؛ هرکس نسبت به سنت حق محمد رسول الله کافر باشد، نسبت به قرآن عظیم کافر شده است؛ چون سنت برای بیان و توضیح بیشتر قرآن آمده است؛ آیا من شما را تنها از آن بخشی از سنت نهی نکردم که مخالف آیات محکم قرآن است؟ بدانید در احادیث سنت نبوی هرچه که برخلاف آیات محکم کتاب خداوند باشد؛ حدیثی است که به دروغ به خدا و رسولش نسبت داده شده است؛ آیا تعقل نمیکنید؟ به راستی که ما شما را به حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم دعوت میکنیم؛ چون قرآن عظیم از تحریف و دستکاری محفوظ است و برای همین هم خداوند قرآن را مسلط و مهیمن بر تورات و انجیل و سنت نبوی قرار داده و برای همین هم از ما از علمای مسلمین وعلمای یهودی و مسیحی دعوت میکنیم که حکمیت را به کتاب خداوند قرآن عظیم بسپارند و هر چه که در تورات و انجیل و سنت نبوی برخلاف آیات محکم آن باشد دروغ است و از سوی خداوند نیامده؛ اگر اهل اندیشه و تعقل باشید...آیا نمیبینید تنها قرآن عظیم است که در طول گذر از نسلها ودورانها از تحریف و دستکاری محفوظ مانده است و در تمام عالم تنها یک نسخه از آن وجود دارد؟ آیا انتظار دارید مهدی منتظر مردم را به پیروی از کتاب البخاری و مسلم اهل سنت و یا کتاب بحار الأنوار شیعیان دعوت کند؟ آخر چقدر کفر شما نسبت به این قرآن که رسالت خداوند برای تمام عالمیانی است که میخواهند راه راست را درپیش گیرند، شدید است....
به خدا قسم تا زمانی که زندهام از امیال شما پیروی نخواهم کرد و شما خود شاهد بر خود باشید؛ به راستی که خداوند امام مهدی را برای این فرستاده است تا در اختلافاتی که دارید به حق حکم دهد. اگر میبینید من قرآنییون را برای رد حد رجم تصدیق میکنم؛ اما در موضوعات دیگر با آنها مخالفم. این امر درمورد عقیده شیعیان مبین بر نفی مشاهده آشکار خداوند نیز صادق است ولی من با سایر مواضع آنان مخالفم. اهل سنت و جماعت نیز در برخی موضوعات درست میگویند ولی در امور دیگر من با ایشان مخالفم؛ البته - احادیث- افترا و دروغ در نزد اهل سنت بیش از شیعیان است ولی من شرک اهل سنت را کمتر از شیعیان میدانم که به جای خداوند ائمه را میخوانند؛ من هیچ یک از مسلمانان را از شرک بری نمیدانم مگر کسانی که از پروردگارشان پروا کرده و میدانند جز او ولی و شفیعی ندارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
اما شما منتظر ولی و شفیعی جز خداوند هستید؛ پس چگونه شما را به عنوان مشرک توصیف نکنم؟ اگر شما همچنان در مسیر هدایت بودید، چرا موعدی که در کتاب مسطور برای آمدن مهدی منتظر مقدر شده بود فرا رسیده است. من در این پایگاه بیطرف با شما گفتگو میکنم تا اگر به قرآن عظیم ایمان دارید، پس بر اساس آن حکمیت کنیم. اگر شما توانستید تنها در یک مورد بر اساس کتاب خداوند در مقابل امام مهدی حجت بیاورید؛ تمام انصار من در کشورهای مختلف باید از پیروی از مهدی منتظر دست بردارند..هیهات هیهات....قسم به خداوندی که خدایی جز او نیست که با کمک یکدیگر هم نمیتوانید با آوردن حجت از قرآن عظیم بر مهدی منتظر غلبه کنید؛ و این ادعای من از روی غرور نیست؛ خواهید دید....متأسفانه هربار خداوند عذابی برای هشدار میفرستد؛ رو به او میکنید و وقتی بلا را از سرتان دور کرد، شاید شکر کرده و از حق آمده از سوی پروردگار پیروی کنید؛ باز در طغیان خود غوطه خورده و میگویید اینها حوادث طبیعی هستند؛ خدا شما را بکشد که چه دروغهایی میگویید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٥﴾وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ﴿٧٦﴾حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة 36862 من موضوع سلسلة حوارات الإمام في منتديات أشراف أونلاين..
- 29 -
الإمام ناصر محمد اليماني
21 - 02 - 1432 هـ
27 - 01 - 2011 مـ
01:45 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
الإمام ناصر محمد اليماني
21 - 02 - 1432 هـ
27 - 01 - 2011 مـ
01:45 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
البيان الحقّ ونفي الشفاعة في قول الله تعالى:
{ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع الأنصار الأبرار في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين..
قال الله تعالى: {ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم]، ولكن الذين لا يعلمون يُحرفون الكَلِمَ عن مواضعهِ المقصودة، وإلى البيان الحقّ:
حقيق لا أقول على الله إلا الحقّ عن المثل المقصود به في هذه الآية، فهو نفي الشفاعة إلى الذين يزعمون بشفاعة الأنبياء بين يدي الله، ولذلك ضرب الله مثلاً امرأة نبيّ الله نوح وامرأة نبيّ الله لوط. وقال الله تعالى: {كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم، فانظروا لقول الله تعالى {فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} فبرغم أنّهما أنبياء ولكنّهم لم يُغنيا عنهما من الله شيئاً فيشفعان لهما من النار، ولذلك قال الله تعالى: {فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم، إذاً المثل هو لنفي الشفاعة يا معشر الذين يعتقدون بشفاعة العبيد بين يدي الربّ المعبود وهو أرحم الراحمين، فكيف يشفع من هو أدنى رحمةً من الله بين يدي الله أرحم الراحمين؟ فهذا يتنافى مع صفات الربّ ولكن أكثركم تجهلون.
وأمّا حجتكم بقول الله تعالى: {الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ ۖ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَـٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النور]، ويحتج أبو حمزة الزهراني بقول الله تعالى: {وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَـٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿٢٦﴾}، ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: كما قال أبو حنيفة رحمة الله آنَ للإمام المهديّ أن يمد رجليه، فيا عجبي الشديد من هذا القول! فهل امرأة نبيّ الله نوح وامرأة نبيّ الله لوط عليهما الصلاة والسلام اللتان خانتاهما ليستا من الخبيثين أصحاب النار؟ الجواب تجدونه في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {لِيَمِيزَ اللَّـهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
وأما بالنسبة لخيانة امرأة نوح وامرأة لوط عليهما الصلاة والسلام فسوف نستنبطها من محكم الكتاب، أفلا تعلم أنه لو كان الابن من أهل نبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام إذاً لذكره الله أنه من أهله ولو كان من المُغرقين كما ذكر الله امرأة لوط عليه الصلاة والسلام أنها من أهله؟ فانظر لقول الله تعالى: {وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾ إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
فتجدون أن امرأة لوط من أهله كونها زوجته فهي من أهله، ولذلك قال الله تعالى: {إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾}، ولم تحمل من خيانة الزنى شيء كونها عجوزٌ عقيمٌ وارتكبت الفاحشة وهي من القواعد من الحيض. ولذلك قال الله تعالى: {إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم.
وبما أنّ امرأة نوح عليه الصلاة والسلام إما أنه طلقها كونه اكتشف أنها امرأة غير صالحة فطلقها ولم تعد في عصمته أو أنها ماتت من قبل الغرق. المهم أنّي لم أجدها باقية في عصمته حين الغرق ولذلك لم يستثنِها كما استثنى امرأة لوط في قول الله تعالى: {إذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم.
وبما أن امرأة نوح عليه الصلاة والسلام حملت من غيره بسبب خيانتها وبقي الولد الذي ولدته له بسبب فاحشة الزنى ولم يكن من أهله، ولذلك لم تجد أنّ الله استثناه فيقول: إلا ابنه كان من المغرقين بل لم يستثنِه أنّه من أهله كونه ليس ولده، ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿٧٨﴾ سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿٧٩﴾ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿٨٠﴾ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨١﴾ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
ولو كان من أهله لاستثناه أنّه من أهله حتى ولو كان من المغرقين كما استثنى امرأة لوط عليه الصلاة والسلام في قول الله تعالى: {وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾ إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
وأما بالنسبة لقول الله تعالى: {وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [هود:42]، فذلك حسب ظنّ نوح عليه الصلاة والسلام أنه ابنه ولم يفتِه الله بعد أنه ليس ابنه؛ بل لم يعلم أنه ليس ابنه إلا بعد فتوى الله إليه حين سأل الله له النجاة. وقال الله تعالى: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
وكذلك فتوى الله الأخرى أنّه نجَّى أهل نبيّ الله نوح ونجَّى ذريته جميعاً ولم يستثنِ منهم أحداً بالغرق. ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم.
فما خطبكم تتركون فتوى الله إليكم في آيات الكتاب المحكمات في قلب وذات الموضوع وتذهبون إلى آيات أُخَرْ ليست في ذات الموضوع لكي تفسِّروها على أهوائكم أفلا تتقون؟ ويا عجبي ممن أظهرهم الله على هذا الحوار وأراهُم كُثُر ولم يُدْلوا بشهادتهم للحقّ من ربهم! أم إنّهم من أمثال أبو حمزة الزهراني ومن كان على شاكلته قد جعل الله آيات الكتاب البيّنات عليهم عمىً، وذلك مصير الذين تأخذهم العزّة بالإثم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
فلماذا هذا الجدل العقيم أفلا تتقون؟ أفلا ترون أني أُجادلكم بآيات الكتاب البيّنات لعالِمكم وجاهلكم في قلب وذات الموضوع لا يعرض عنها إلا الفاسقين؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
والسؤال الذي يطرح نفسه: ألم يجادلكم الإمام ناصر محمد اليماني بآياتٍ بيناتٍ في قلب وذات الموضوع؟ وإني سائلكم بالله العظيم يا معشر الباحثين عن الحقّ، أليست هذه من الآيات البيّنات في قول الله تعالى: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم، أي لا تحزن فإنه ليس من ذريتك، ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
إذاً يا قوم فلا شكّ ولا ريب أنّ امرأة نوح عليه الصلاة والسلام خانت زوجها حتى أنجبت له ولداً ليس من ذريته ولذلك ذكر الله خيانتها وامرأة لوط في آيةٍ محكمةٍ في قول الله تعالى: {ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم].
وأما المثل الذي تضربونه فقد بيّناه بالحقّ أنه برهان للإمام ناصر محمد اليماني على نفي الشفاعة من العبيد بين يدي الربّ المعبود فبرغم أنّ امرأة نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام كانتا من أصحاب النار، فلم تجدوا أنهم أغنوا عنهن من الله شيئاً، وذلك هو المثل المقصود للذين كفروا أن أقرباءهم لن يغنوا عنهم من الله شيئاً، ولذلك قال الله تعالى: {فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم، فما خطبكم تحرفون كلام الله عن مواضعه المقصودة وماذا دهاكم أفلا تتقون؟
وأما بالنسبة لليماني فلم أفتِ بأني سوف أشفع للعبيد بين يدي الربّ المعبود وأعوذُ بالله أن أكون من الجاهلين؛ بل علَّمناكم عن سرّ الشفاعة أنها ليست كما تزعمون أنّه يتقدم العبد بين يدي الربّ المعبود طالباً منه الشفاعة لأحد! سبحان الله العظيم! بل العبد الذي سوف يحقق الشفاعة إنما يحاجّ ربه بالقول الصواب في تحقيق النعيم الأعظم من جنة النعيم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
كونه اتخذ رضوان الله غايةً وليس وسيلةً لتحقيق النعيم الأصغر بمعنى أنه يريد أن يرضى الله في نفسه وكيف يتحقق ذلك؟ حتى يدخل عباده في رحمته، ولذلك قال الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النجم].
إذاً العبد الذي أَذِنَ الله له بالخطاب لم يسأل ربه الشفاعة، وإنما الشفاعة لله وحده تشفع لهم رحمته من عذابه كونه أرحم الراحمين يا من لم يقدروا الله حق قدره، وإنما العبد يخاطب ربه في تحقيق النعيم الأعظم من جنته فيرضى في نفسه، فإذا رضي في نفسه تحققت الشفاعة للعبيد من الربّ المعبود، وبما أنّ العبد الذي أذن الله له بالخطاب بالقول الصواب خاطب ربه سائلاً إياه أن يحقق النعيم الأعظم من جنته فيرضى، ولذلك قال الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم، فانظروا لقول الله تعالى: {وَيَرْضَى}، إذاً سرّ الشفاعة في تحقيق اسم الله الأعظم وليس لله اسم أعظم من اسم سبحانه! بل يوصف اسم الله بالأعظم كونه النعيم الأعظم من نعيم جنة النعيم، ولذلك قال الله تعالى: {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
ونعود لقول الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾}، فتذكروا قول الله تعالى {وَيَرْضَى} أي ويرضى في نفسه، فهنا تأتي الشفاعة من الله وحده. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
{ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع الأنصار الأبرار في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين..
قال الله تعالى: {ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم]، ولكن الذين لا يعلمون يُحرفون الكَلِمَ عن مواضعهِ المقصودة، وإلى البيان الحقّ:
حقيق لا أقول على الله إلا الحقّ عن المثل المقصود به في هذه الآية، فهو نفي الشفاعة إلى الذين يزعمون بشفاعة الأنبياء بين يدي الله، ولذلك ضرب الله مثلاً امرأة نبيّ الله نوح وامرأة نبيّ الله لوط. وقال الله تعالى: {كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم، فانظروا لقول الله تعالى {فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} فبرغم أنّهما أنبياء ولكنّهم لم يُغنيا عنهما من الله شيئاً فيشفعان لهما من النار، ولذلك قال الله تعالى: {فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم، إذاً المثل هو لنفي الشفاعة يا معشر الذين يعتقدون بشفاعة العبيد بين يدي الربّ المعبود وهو أرحم الراحمين، فكيف يشفع من هو أدنى رحمةً من الله بين يدي الله أرحم الراحمين؟ فهذا يتنافى مع صفات الربّ ولكن أكثركم تجهلون.
وأمّا حجتكم بقول الله تعالى: {الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ ۖ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَـٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النور]، ويحتج أبو حمزة الزهراني بقول الله تعالى: {وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ۚ أُولَـٰئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ ۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿٢٦﴾}، ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: كما قال أبو حنيفة رحمة الله آنَ للإمام المهديّ أن يمد رجليه، فيا عجبي الشديد من هذا القول! فهل امرأة نبيّ الله نوح وامرأة نبيّ الله لوط عليهما الصلاة والسلام اللتان خانتاهما ليستا من الخبيثين أصحاب النار؟ الجواب تجدونه في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {لِيَمِيزَ اللَّـهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
وأما بالنسبة لخيانة امرأة نوح وامرأة لوط عليهما الصلاة والسلام فسوف نستنبطها من محكم الكتاب، أفلا تعلم أنه لو كان الابن من أهل نبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام إذاً لذكره الله أنه من أهله ولو كان من المُغرقين كما ذكر الله امرأة لوط عليه الصلاة والسلام أنها من أهله؟ فانظر لقول الله تعالى: {وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾ إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
فتجدون أن امرأة لوط من أهله كونها زوجته فهي من أهله، ولذلك قال الله تعالى: {إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾}، ولم تحمل من خيانة الزنى شيء كونها عجوزٌ عقيمٌ وارتكبت الفاحشة وهي من القواعد من الحيض. ولذلك قال الله تعالى: {إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم.
وبما أنّ امرأة نوح عليه الصلاة والسلام إما أنه طلقها كونه اكتشف أنها امرأة غير صالحة فطلقها ولم تعد في عصمته أو أنها ماتت من قبل الغرق. المهم أنّي لم أجدها باقية في عصمته حين الغرق ولذلك لم يستثنِها كما استثنى امرأة لوط في قول الله تعالى: {إذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم.
وبما أن امرأة نوح عليه الصلاة والسلام حملت من غيره بسبب خيانتها وبقي الولد الذي ولدته له بسبب فاحشة الزنى ولم يكن من أهله، ولذلك لم تجد أنّ الله استثناه فيقول: إلا ابنه كان من المغرقين بل لم يستثنِه أنّه من أهله كونه ليس ولده، ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿٧٨﴾ سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿٧٩﴾ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿٨٠﴾ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨١﴾ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
ولو كان من أهله لاستثناه أنّه من أهله حتى ولو كان من المغرقين كما استثنى امرأة لوط عليه الصلاة والسلام في قول الله تعالى: {وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾ إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
وأما بالنسبة لقول الله تعالى: {وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [هود:42]، فذلك حسب ظنّ نوح عليه الصلاة والسلام أنه ابنه ولم يفتِه الله بعد أنه ليس ابنه؛ بل لم يعلم أنه ليس ابنه إلا بعد فتوى الله إليه حين سأل الله له النجاة. وقال الله تعالى: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
وكذلك فتوى الله الأخرى أنّه نجَّى أهل نبيّ الله نوح ونجَّى ذريته جميعاً ولم يستثنِ منهم أحداً بالغرق. ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم.
فما خطبكم تتركون فتوى الله إليكم في آيات الكتاب المحكمات في قلب وذات الموضوع وتذهبون إلى آيات أُخَرْ ليست في ذات الموضوع لكي تفسِّروها على أهوائكم أفلا تتقون؟ ويا عجبي ممن أظهرهم الله على هذا الحوار وأراهُم كُثُر ولم يُدْلوا بشهادتهم للحقّ من ربهم! أم إنّهم من أمثال أبو حمزة الزهراني ومن كان على شاكلته قد جعل الله آيات الكتاب البيّنات عليهم عمىً، وذلك مصير الذين تأخذهم العزّة بالإثم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
فلماذا هذا الجدل العقيم أفلا تتقون؟ أفلا ترون أني أُجادلكم بآيات الكتاب البيّنات لعالِمكم وجاهلكم في قلب وذات الموضوع لا يعرض عنها إلا الفاسقين؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
والسؤال الذي يطرح نفسه: ألم يجادلكم الإمام ناصر محمد اليماني بآياتٍ بيناتٍ في قلب وذات الموضوع؟ وإني سائلكم بالله العظيم يا معشر الباحثين عن الحقّ، أليست هذه من الآيات البيّنات في قول الله تعالى: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم، أي لا تحزن فإنه ليس من ذريتك، ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
إذاً يا قوم فلا شكّ ولا ريب أنّ امرأة نوح عليه الصلاة والسلام خانت زوجها حتى أنجبت له ولداً ليس من ذريته ولذلك ذكر الله خيانتها وامرأة لوط في آيةٍ محكمةٍ في قول الله تعالى: {ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [التحريم].
وأما المثل الذي تضربونه فقد بيّناه بالحقّ أنه برهان للإمام ناصر محمد اليماني على نفي الشفاعة من العبيد بين يدي الربّ المعبود فبرغم أنّ امرأة نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام كانتا من أصحاب النار، فلم تجدوا أنهم أغنوا عنهن من الله شيئاً، وذلك هو المثل المقصود للذين كفروا أن أقرباءهم لن يغنوا عنهم من الله شيئاً، ولذلك قال الله تعالى: {فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم، فما خطبكم تحرفون كلام الله عن مواضعه المقصودة وماذا دهاكم أفلا تتقون؟
وأما بالنسبة لليماني فلم أفتِ بأني سوف أشفع للعبيد بين يدي الربّ المعبود وأعوذُ بالله أن أكون من الجاهلين؛ بل علَّمناكم عن سرّ الشفاعة أنها ليست كما تزعمون أنّه يتقدم العبد بين يدي الربّ المعبود طالباً منه الشفاعة لأحد! سبحان الله العظيم! بل العبد الذي سوف يحقق الشفاعة إنما يحاجّ ربه بالقول الصواب في تحقيق النعيم الأعظم من جنة النعيم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
كونه اتخذ رضوان الله غايةً وليس وسيلةً لتحقيق النعيم الأصغر بمعنى أنه يريد أن يرضى الله في نفسه وكيف يتحقق ذلك؟ حتى يدخل عباده في رحمته، ولذلك قال الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النجم].
إذاً العبد الذي أَذِنَ الله له بالخطاب لم يسأل ربه الشفاعة، وإنما الشفاعة لله وحده تشفع لهم رحمته من عذابه كونه أرحم الراحمين يا من لم يقدروا الله حق قدره، وإنما العبد يخاطب ربه في تحقيق النعيم الأعظم من جنته فيرضى في نفسه، فإذا رضي في نفسه تحققت الشفاعة للعبيد من الربّ المعبود، وبما أنّ العبد الذي أذن الله له بالخطاب بالقول الصواب خاطب ربه سائلاً إياه أن يحقق النعيم الأعظم من جنته فيرضى، ولذلك قال الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم، فانظروا لقول الله تعالى: {وَيَرْضَى}، إذاً سرّ الشفاعة في تحقيق اسم الله الأعظم وليس لله اسم أعظم من اسم سبحانه! بل يوصف اسم الله بالأعظم كونه النعيم الأعظم من نعيم جنة النعيم، ولذلك قال الله تعالى: {وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
ونعود لقول الله تعالى: {وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾}، فتذكروا قول الله تعالى {وَيَرْضَى} أي ويرضى في نفسه، فهنا تأتي الشفاعة من الله وحده. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
إذاً يا قوم إنّ الشفاعة لله وحده لا شريك له. تصديقاً لقول الله تعالى: {أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
بمعنى أنّ رحمته تشفع لهم من عذابه، وإنما العبد الذي أذن الله له بالخطاب يحاجّ الله في تحقيق النعيم الأعظم؛ ذلكم الهدف الذي خلق الله الخلق من أجله وهو: "أن يعبدوا رضوانه على عبيده ولذلك خلقهم ليعبدوا رضوان الله على عباده". تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ} صدق الله العظيم [الذاريات:56].
ولذلك تجدون الإمام المهديّ يناضل من أجل تحقيق هذا الهدف ليجعل الله الناس أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ لتحقيق النعيم الأعظم، ولا تزال الأمم مختلفين في عصر بعث الأنبياء جميعاً ولم يجعل الله الناس أُمّةً واحدةً ولكنكم تعلمون أنّ ذلك الهدف سوف يتحقق في عصر بعث المهديّ المنتظَر الذي تجهلون قدره ولا تحيطون بسره وإنما سوف يهدي الله الناس جميعاً فيجعلهم أُمّةً واحدةً رحمةً بعبده الذي اتخذ رضوان الله غايةً وليس وسيلةً لتحقيق جنة النعيم والحور العين، وكيف يرضى الله إلا بتحقيق هدي الأُمة جميعاً وذلك جزء من تحقيق الهدف أن يهدي الله الأمّة كلها فيهديهم بالإمام المهديّ إلى صراط العزيز الحميد جميعاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أمّة واحدة وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿١١٩﴾} صدق الله العظيم [هود].
وإلى البيان الحقّ حقيق لا أقول على الله إلا الحقّ. فأما البيان لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً}، فسوف تجدون البيان في قول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾} صدق الله العظيم [النحل].
أي لو يشاء الله أن يهدي الأمّة جميعاً بقدرته فلا يعجزه ذلك شيئاً. وقال الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
وجعل الله لطلب الهدى من الربّ هو أنّه على العبد أن ينيب إلى ربّه ليهدي قلبه إلى الحقّ. وقال الله تعالى: {وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:13].
ولكنّ الله يهدي من يشاء الهدى من عباده، ويضلّ من يشاء الضلالة، وإنما سوف يهدي الله الأمّة في عصر بعث المهديّ المنتظَر بآية الدخان المبين من السماء مما يسمونه الكوكب العاشر فتظل أعناقهم من هولها لخليفة الله خاضعين، فيؤمن الناس جميعاً تصديقاً لوعد الله لخليفته بالحقّ: {إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
فما هي هذه الآية التي وعد الله بها من السماء تجعلهم مؤمنين بالحقّ من ربهم ولخليفته خاضعين؟ فسوف تجدونها في قول الله تعالى: {فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ﴿١٠﴾ يَغْشَى النَّاسَ هَـٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١١﴾ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [الدخان]، فهنا تحقق هدي الناس بآية العذاب الأليم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
ولكنهم لا يزالون مختلفين في عصر بعث الأنبياء جميعاً، فلم يجعل الله الناس أمّةً واحدةً؛ بل فريقاً هدى الله وفريقاً حقت عليه الضلالة تصديقاً لقول الله تعالى: {فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٠﴾} [الأعراف].
وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾} [هود]، فذلك في عصر بعث الأنبياء فهم لا يزالون مختلفين فريقاً هدى الله وفريقاً حقت عليه الضلالة. وقال الله تعالى: {وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّـهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [النحل].
وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم؛ أي فريقاً هدى الله وفريقاً حقت عليه الضلالة، ولكن الله استثنى بعث الإمام المهديّ الذي يناضل لتحقيق الهدف من خلقهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أمّة واحدة وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم [هود:118-119].
بمعنى أنّه في عصره سيهدي الله به الأمّة جميعاً فيهديهم رحمةً بعبده كونه يعبد رضوان الله غاية {وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم، فذلك سرّ الإمام المهديّ المنتظَر الذي تجهلون قدره ولا تحيطون بسره.
ويا عجبي الشديد من أمّةٍ يؤمنون أنّ الله جعل الإمام المهديّ المنتظَر إماماً لرسول الله المسيح عيسى ابن مريم عليهم الصلاة والسلام ومن ثم يُحقِّرون من شأن الإمام المهديّ المنتظَر ويحرِّمون عليه حتى أن يُعرَّفهم على شأنه فيهم! ولم يحرّم عليكم الإمام المهديّ أن تنافسوه في حب الله وقربه سبحان الله العظيم فهو ربّي وربّكم وما أنا إلا عبدٌ من عبيد الله الصالحين أنافس العبيد إلى الربّ المعبود في حبه وقربه كمثل الذين هدى الله من عباده يتنافسون إلى ربّهم أيهم أحبّ وأقرب. تصديقاً لقول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].
ألا والله الذي لا إله غيره لن يرضى من أشرك بالله من المسلمين أن ينافس أنبياء الله في حبه وقربه أبداً؛ بل سوف يقول النصارى: "وكيف ننافس ابن الله المسيح عيسى ابن مريم؟". ويقول المسلمون: "كيف ننافس محمد رسول الله في حب الله وقربه؟ بل هو الأولى بالله منا أن يكون هو أحب وأقرب! ألا ترى أننا نسأل الله له الوسيلة عند كل صلاة! ولم نسألها لأنفسنا؟". ومن ثمّ يردّ عليهم الإمام المهديّ وأقول: ولكن الله أمركم أنتم أن تبتغوا إليه الوسيلة لتنافسوا عبيده جميعاً في حبه وقربه ولم يجعلها حصرياً للأنبياء من دونكم سبحانه وتعالى علواً كبيراً. وقال الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ} صدق الله العظيم [المائدة:35].
وعلَّمكم الله بهدي الأنبياء ومن تبعهم بالحقّ. وقال الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57]، فإذا كنتم تحبون الله فلماذا لم تتبعوا محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فتنافسوه في حبه وقربه بل تركتم له الوسيلة إلى الله من دونكم؟ فمن يجيركم من عذاب الله يا معشر المشركين بالله. وقال الله تعالى: {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف]، ولم يأمرهم أنبياء الله أن يحصروا لهم الوسيلة إلى الله من دونهم؛ إذاً فأنتم تعبدون أنبياءكم من دون الله وتزعمون أنهم شفعاؤكم من دون الله، وخاطب الله أنبياءه يوم القيامة وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
ولم يأمركم المهديّ المنتظَر بتعظيمه إن هو إلا عبدٌ من عبيد الله أمثالكم ولم يتخذ الله صاحبةً ولا ولداً حتى يكونَ اللهُ أحقَّ به منكم، أفلا تتقون؟ وقال الله تعالى: {وَإِنَّ هَـٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
فهل تحبون الأنبياء أكثر من الله؟ فلماذا لا تنافسوهم في حبّ الله وقربه إن كنتم تحبون الله؟ فلمَ تعظمونهم بغير الحقّ ولم يأمرهم الله أن يأمروكم بتعظيمهم إلى الله فتجعلونهم خطاً أحمرَ، أفلا تتقون؟ بل أمرهم أن يكونوا من ضمن المسلمين أمثالكم فلكم من الحقّ في ذات الله ما لأنبيائه ورسله، أفلا ترون ما أمر به الله نبيّه أن يكون من ضمن المسلمين ولم يأمركم بتعظيمه إلى الله فتجعلون له الوسيلة من دونكم، وقال الله تعالى: {فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [يونس]؟
وكذلك الإمام المهديّ لم يأمركم بتعظيمه من دون الله سبحانه وتعالى علواً كبيراً فلستُ ولد الله بل عبد من عبيد الله، وليس لي من الحقّ في ذات الله إلا ما لكم كونه ربي وربكم فاعبدوه هذا صراطٌ مستقيم، أفلا تتقون؟ وما كان للإمام المهديّ ولا لجميع أنبياء الله ورسله أن نأمركم بحصر الوسيلة لأحدٍ من عبيد الله جميعاً؛ بل نأمركم أن تكونوا ربانيين فتكونوا من ضمن العبيد المتنافسين إلى الربّ المعبود فلا يجتمع النور والظلمات، فلم يبعثنا الله لنبلغكم أن تعظموننا من دون الله ونعوذ بالله جميعاً أن نكون من المشركين. وقال الله تعالى: {مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّـهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
فكيف السبيل لهداكم يا قوم؟ فاتبعوني أهدكم صراطاً سوياً وما دعوة الإمام المهديّ إلا كمثل دعوة الأنبياء والمرسلين أن اعبدوا الله ربي وربكم فنتنافس جميعاً في حب الله وقربه من غير تفضيلٍ لأحدٍ من عبيد الله جميعاً فتجعلونه خطاً أحمرَ بينكم وبين الله، أفلا تؤمنون؟ أليس الله هو الأولى بحبكم الأعظم إن كنتم به مؤمنين؟ وإنما أَحِبُّوا أنبياءَه والمهديّ المنتظَر من أجل الله وليس معنى ذلك أنكم تحبوننا أكثر من الله فتتركون الله لنا فلا تنافسونا في حبه وقربه، ألا والله لم يجرؤ أحدٌ من جميع الأنبياء والمهديّ المنتظَر أن يحرّم عليكم أن تنافسوه في حب الله وقربه، أفلا تعلمون أن صحابة محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - كانوا ينافسونه في حب الله وقربه، ولذلك أمر الله نبيّه أن يصبر نفسه معهم؟ وقال الله تعالى: {وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
واعلم أن بياني هذا سوف يغضب الذين قال الله عنهم في محكم كتابه: {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿١٠٦﴾} صدق الله العظيم [يوسف]، ولكني نطقت بالحقّ فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر كما أمر الله به جدّي من قبل. وقال الله تعالى: {وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾ وَقُلِ الحقّ من ربّكم فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف]. اللهم قد بلغت، اللهم فاشهد.
ويا أيها الذي يفتي أن الإمام المهديّ ( قرآني ) إنك لَغَوِيٌّ مبين، ولم يجعلني الله من القرآنيّين الذين يفسّرون القرآن كمثلكم على أهوائهم من عند أنفسهم؛ بل ومن كفر بسنة محمد رسول الله الحقّ فقد كفر بالقرآن العظيم كون السُّنة إنما تأتي لتزيد آيات في الكتاب بياناً وتوضيحاً، وهل نهيتكم إلا عمّا وجدتموه مخالفاً لمحكم كتاب الله في السُّنة النبويّة؟ فاعلموا أنّ ما خالف لمحكم كتاب الله في أحاديث السُّنة النبويّة فاعلموا أنّ ذلك الحديث مفترى على الله ورسوله، أفلا تعقلون؟ وإنما أدعوكم للاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم كون القرآن العظيم هو المحفوظ من التحريف والتزييف ولذلك جعله الله المهيمن على التوراة والإنجيل والسُّنة النبويّة ولذلك أدعو علماء المسلمين والنصارى واليهود إلى الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم فما خالف لمحكمه في التوراة والإنجيل والسُّنة النبويّة فهو مفترى من عند غير الله إن كنتم تعقلون، أفلا تنظرون أن القرآن العظيم هو الوحيد المحفوظ من التحريف والتزييف على مرّ البشر والعصور نسخةً واحدةً موحدةً في العالمين؟ فهل تنتظرون المهديّ المنتظَر يدعو البشر للاحتكام إلى كتاب البخاري ومسلم الذي لدى السُّنة والجماعة أو كتاب بحار الأنوار لدى الشيعة؟ فما أشدّ كفركم بهذا القرآن رسالة الله للعالمين لمن شاء منهم أن يستقيم.
ألا والله لن أتبع أهواءكم ما دمت حياً فكونوا على ذلك من الشاهدين على أنفسكم، وإنما أنا الإمام المهديّ جعلني الله الحكم بالحقّ بينكم فيما كنتم فيه تختلفون فإن وجدتم أني أصدق القرآنيين في نفي الرجم ولكني أخالفهم في مواضيع أخرى، وكذلك إن صدقت الشيعة في عدم رؤية الله جهرة ولكني أخالفهم في مواضيع أخرى، وكذلك إن صدقت أهل السُّنة والجماعة في مواضيع ولكني أخالفهم في أمور أخرى وبرغم أن أهل السُّنة والجماعة الافتراء لديهم أكثر من الشيعة، ولكني أعتبرهم أقل شركاً من الشيعة ممن يدعون الأئمة من دون الله، ولا أبرئ من الشرك أحداً من المسلمين إلا الذين يتقون ربهم ليس لهم من دونه وليٌّ ولا شفيع. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
ولكنكم تنتظرون ولياً وشفيعاً من دونه فكيف لا أصفكم بالمشركين؟ ولو كنتم لا تزالون على الهدى لما جاء قدر المهديّ المنتظَر المقدور في الكتاب المسطور، وها أنا أحاوركم في هذا الموقع المحايد فلنحتكم إلى كتاب الله القرآن العظيم إن كنتم به مؤمنين، ولئن أقمتم على الإمام المهديّ الحجّة منه ولو في نقطةٍ واحدةٍ فعلى جميع أنصاري في مختلف دول الأقطار التراجع عن اتباع المهديّ المنتظَر، وهيهات هيهات... فوالله الذي لا إله غيره لا تستطيعون أن تغلبوا الإمام المهديّ من القرآن العظيم ولو كان بعضكم لبعض ظهيراً، فليس تحدي الغرور ولسوف تعلمون.
وللأسف فكلما أنذركم الله بشيء من العذاب ثم تجأرون إليه فيكشف ما بكم لعلكم تشكرون فتتبعون الحقّ من ربّكم فإذا أنتم في طغيانكم تعمهون وتقولون إنما هي كوارث طبيعية، قاتلكم الله أنى تؤفكون! وقال الله تعالى: {وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٥﴾ وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ﴿٧٦﴾ حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين ..
خليفة الله وعبده الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
_______________