سلسله گفت‌وگوهای امام درپایگاه أشراف أونلاین
- 19 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - صفر - 1432 هـ
15 - 01 - 2011 مـ
۲۵-دی-۱۳۸۹ه.ش.
02:58 صبح
ــــــــــــــــــــــــ


درباره نفی حد سنگسارهنوز مطالب بیشتری داریم....

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله الأطهار والسابقين الأنصار إلى يوم يقوم الناس لله الواحد القهار..

علمای مسلمین و امتشان سلامُ الله عليكم و رحمته و بركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين؛ اعضا محترم اداره‌ی پایگاه علمی و جهانی خاندان هاشمی؛ از شما خواهش می‌کنم تمام بیاناتی که یکی از اعضا به نام «العابد لله» گذاشته است [نسخ بیانات امام] را حذف کنید تا از موضوع گفت‌وگویی که در این پایگاه مبارک انتخاب شده است خارج نشده و پراکنده‌گویی روی ندهد. در این بیانات نکاتی زیادی وجود دارند که می‌بایست توضیح داده شوند و ما نمی‌خواهیم تشتت فکری درافراد این پایگاه و حق‌جویان ایجاد شود؛ بلکه گفت‌وگو باید به صورت مورد به مورد و متسلسل باشد تا سنت نبوی از بدعت‌ها و نوآوری‌ها و دروغ‌هایی که به خداوند و رسول او نسبت داده شده است؛ پاک شود و شما را به مسیر اولیه نبوت و کتاب خداوند و سنت حق رسولش بازگردانیم.
حال به سراغ نفی حد سنگسار برای زناکار متأهل آمده و جایگزین حق آن را ازآیات محکم کتاب خداوند برایتان می‌آوریم. علت اینکه ما عذاب در قبر و سنگسار - که افترا زنندگان در روایتی مکذوب آن را به دروغ به خدا نسبت می‌دهند-نفی می‌کنیم، این نیست که در قرآن عظیم این احکام نیامده‌اند. آنها می‌دانند که حکم-زنا- در قرآن آمده است و از کشف شدن حیله‌ی خود در هراس هستند و برای همین حکمی را می‌آوریم که جایگزین حکم آنهاست که با دروغ وارد سنت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم شده است.
عزیزان من؛ به خداوند قسم که در کتاب نشانه‌ای نمی‌یابم که خداوند بنده‌ای را هدایت کند مگر اینکه ازخردمندان باشد چه در گذشته و چه در آینده... حال خردمندان چه کسانی هستند؟ آنان کسانی هستند که با استفاده از نعمت عقلی که خداوند به ایشان عنایت فرموده درباره برهان علمی دعوت کننده تدبر می‌کنند؛ اگر حق آمده از نزد پروردگار باشد؛ حتما عقل آنان دربرابر حق خاضع شده و قانع گردیده و از آن پیروی می‌کنند؛ و اگر برهان علمی دعوت کننده از نظر عقل ومنطق قابل قبول نباشد؛ به خداوند قسم آنچه که عقل و منطق آن را نپذیرد بی شک و تردید، باطل و دروغ است؛ چون اگر از عقل برای تفکر و تدبراستفاده شود؛ بصیرت فکر ( عقل ) ابداً کور شدنی نیست و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{كِتَابٌ أَنْـزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الأَلْبَابِ﴿٢٩} صدق الله العظیم[ص].

و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصدور} صدق الله العظيم [الحج:۴۶].
باید درباره برهان علمی امام مهدی با عقل تدبر کرد چون آیات بینه قرآن عظیم هستند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿١٨} صدق الله العظيم [الزمر].
اگر مردی با یک زن آزاد و یک کنیز ازدواج کرده باشد و هر دو نفر( زن آزاد و کنیز) با دو مرد مرتکب گناه زنا شوند و این امر با شاهدان به اثبات رسیده و پرونده این قضیه برای قاضی فرستاده شود و مرد بگوید:"جناب قاضی هر دو همسر من مرتکب گناه زنا شده‌اند پس حد خداوند را برای آنان جاری ساز" و قاضی بگوید:" حکم خداوند برای همسری که زن آزاد این است که باید سنگسار شود تا بمیرد و اما حکم خداوند برای همسر دیگرت که کنیز است نصف حد زنا یعنی پنجاه ضربه تازیانه است" . مرد به قاضی می‌گوید:" جناب قاضی آیا خداوند در حکم خود به کسی ظلم می‌کند؟" قاضی در جواب خواهد گفت:" خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:۴۹]".
و همسر آن دو زن پاسخ داده و می‌گوید: "ولی این حکم ظلم بزرگی در حق همسر آزاد(غیرکنیز) من است. چطور به آن همسرم که کنیز است تنها نصف حد زن آزاد زناکار یعنی پنجاه ضربه تازیانه زده می‌شود ولی زن آزادم سنگسار می‌شود تا بمیرد؟ بین این دو حکم خداوند یعنی سنگسار زن آزاد تا مرگ وبرای زن دیگر حد پنجاه ضربه تازیانه( نصف حد زنا) اختلاف زیادی هست در حالی‌ که هردو گناهی یکسان انجام داده و با دو مرد رابطه نامشروع برقرار کرده‌اند! جناب قاضی عقل ومنطق این حکم را -اگر حکم خداوند باشد- رد می‌کند؛ چون خداوند ظلم کردن را برخود حرام نموده و عقل می‌گوید بین حد زن آزاد با زن کنیزم اختلاف زیادی هست". قاضی درجواب او می‌گوید: " به راستی که علت تخفیفی که به کنیز داده شده این است که وقتی می‌بیند مسلمانان در حالی که زن آزاد زناکار را سنگسار می‌کنند تا بمیرد، اما کنیز را پنجاه ضربه تازیانه بیشتر نمی‌زنند؛ در قلبش نسبت به دین آنها محبت و علاقه پیدا شود". شوهر این دو زن در پاسخ می‌گوید: " اگر قضیه این است؛ عقل و منطق می‌گوید زن آزادم باید صد ضربه تازیانه بخورد و زن کنیزم پنجاه ضربه؛ این حکمی است که عقل و منطق آن را می‌پذیرد. اما اگر زن آزادم سنگسار شود تا بمیرد درحال که زن کنیز تنها پنجاه ضربه تازیانه بخورد؛ به خداوند قسم که جناب قاضی عقل ومنطق این را نمی‌پذیرد! ولی این امربرعهده توست جناب قاضی و اگر نفسی را بدون اذن خداوند به قتل برسانی دربرابر خداوند مورد مؤاخذه قرار خواهی گرفت". پایان حکایت فرضی.

ای علمای امت؛ بیایید تا ببینیم حکم خداوند در آیات محکم کتابش چیست؛ آیا آنچه را که عقل این مرد می‌گوید درست است؟ و جواب را در این فرموده خداوند تعالی می‌یابید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵].

و برایتان روشن می‌شود که آنچه که عقل و منطق می‌گوید به حق با محکمات کتاب خداوند هم‌خوانی دارد و حد زناکارآزاد متأهل صد ضربه و حد زناکار کنیز متأهل پنجاه ضربه تازیانه است؛ به راستی که خداوند می‌خواهد حد زنا را برایتان روشن کند. حدزناکاران مرد و زن آزاد چه مجرد باشند چه متأهل صدضربه تازیانه است و حد کنیزان و بندگان زناکار چه مجرد باشند و چه متأهل پنجاه ضربه تازیانه است چون در قرآن برای زنا دو تعریف وجود ندارد؛ زنا یعنی رابطه نامشروع مرد با زنی که بر او حلال نیست فرقی ندارد مجرد باشد یا متأهل و این معنای لغوی و شرعی زنا است و فرقی در مجرد بودن و متأهل بودن نیست.
و خداوند تعالی می‌فرماید:

{
سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].

و این حد زنا در آیات محکم کتاب خداوند است و از آنجا که عملی بسیار زشت و راهی بسیار بد است؛ باید در برابر گروهی از مؤمنان صد ضربه تازیانه به ایشان زده شود و به این حد بازدارنده بسنده است، چرا که خداوند علیم و حکیم است؛ سپس خداوند می‌خواهد برایتان روشن نماید تا به یقین بدانید که حد زنا به صورت عام برای هر مرد و زن آزاد چه مجرد و چه متأهل یکی است و همین‌طور برای اینکه به یقین بدانید حد زنا برای زن آزاد مجرد و متأهل یکی است؛ حد زنا برای کنیز متأهل را بیان نموده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}
صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
یعنی حدّ برای زنان کنیز، نصف حد زنان آزاد متأهل است.

ممکن است کسی بگوید:" همانا که مقصود از «محصنه» در حصان اسلام وارد شدن است". امام ناصر محمد یمانی در پاسخ ایشان می‌گوید: از کی تا به حال خداوند برای کسی که وارد قلعه و حصار دین شده است؛ حد نازل نموده؛ بلکه باید برای ازدواج با زن دین‌دار بشتابید و اگر اصرار دارید که کلام خداوند را تحریف نمایید تا با دروغ‌هایی که در سنت نبوی به خداوند و رسولش نسبت داده شده هم‌خوانی داشته باشد و لذا بگویید مقصود از "محصنات" متأهل و شوهردار نیست بلکه به اسلام وارد شدن است و بعد ازآن بگویید که خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵]،
و سپس کلام خداوند را تحریف کرده و بگویید مقصود از "محصنات" در این آیه زنان مسلمان است؛ امام ناصر محمد یمانی در پاسختان می‌گوید: آیا کلام خدوند را تحریف می‌کنید که با دروغ و باطل منطبق شود؟ بیایید تا بدانیم مقصود خداوند تعالی از این کلام چیست:
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ} صدق الله العظيم.
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً}
صدق الله العظيم [‏النور‏:۴]،

و شما می‌دانید مقصود از "محصنات" کسانی است که دامن خود را پاک نگاه می‌دارند چه آزاد باشند و چه کنیز و کسی که به زنی پاکدامن بهتان عمل نامشروع زنا بزند و چهار شاهد نیاورد: {فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً}، لذا "محصنة" یعنی کسی که دامن خود را از عمل زشت زنا حفظ کند. و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آَيَةً لِلْعَالَمِينَ
﴿٩١} صدق الله العظيم [الأنبياء].
لذا از آنچه که در آیات محکم کتاب نازل شده درمی‌یابیم که:

معنای "محصنات" یعنی زنانی که دامن خود را از زنا پاک نگاه می‌دارند و یا زنانی که با ازدواج دامنشان پاک نگاه داشته شده و شوهردارند. در کتاب خداوند معنای سومی برای این کلمه پیدا نمی‌کنم. به خداوند قسم که برای بیان "محصنة" از کتاب خداوند چیز دیگری پیدا نمی‌کنید ولو اینکه به یکدیگر کمک و یاری نمایند.
لذا ای قوم؛ بیان شما برای کلمه"محصنات"از روی ظن و ازخودتان گناهی بسیار بزرگ و زشت است. دادن نسبت دروغ به خداوند در باره چیزی است که نفرموده، منجر به کشته شدن نفوسی شده که خداوند فرمان کشتن آنان را به شما نداده است؛ ای پیروان ظن و گمان چه کسی شما را از خداوند درامان نگاه خواهد داشت؟ ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. می‌دانم علت این افترای شما به خداوند چیست. می‌گویید مقصود از "محصنة" زن مسلمان است؛ چون برای بیان این فرموده خداوند تعالی دچار معضل شده‌اید:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵]،
و اگر بگویید مقصود از "محصنه" کسی است که دامان خود را حفظ نماید؛ باز جورنمی‌شود چون خداوند برای زنی که پاکدامن باشد؛ حد زنا نازل نکرده است. لذا مقصود خداوند تعالی در این آیه:
{فإذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}
صدق الله العظيم،
فتوا دادن درباره حد زنا برای کنیز متأهل است و به شما خبر می‌دهد که نصف حد زن آزاد متأهل برایش مقرر می‌شود تا بدانید حد زنا برای فرد آزاد مجرد یا متأهل صد ضربه و به همین ترتیب برای بنده یا کنیز نصف حد زناکار زن یا مرد متأهل است( یعنی پنجاه ضربه) چون نصف صد ضربه می‌شود پنجاه ضربه.

ای قوم؛ اگر از حکم روشنی که در کتاب خداوند آمده است پیروی نکرده و اصرار داشته باشید از ظن خودتان پیروی کنید؛ دچار مشکلاتی می‌گردید که با علوم ظنی شما قابل حل نیستند. از جمله آنها این است: می‌بینید که حد کنیز متأهلی که مرتکب عمل زشت زنا می‌گردد، در آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم پنجاه ضربه است؛ و اگرحد کنیز بعد از ازدواج مانند حد کنیز قبل از ازدواج نیست؛ پس اگر راست می‌گویید برایم فتوا دهید که حد کنیز قبل از ازدواج چیست؟ چون حد مقرر شده در کتاب برای کنیز متأهل را پنجاه ضربه می‌یابید؛ ای مردم برای کنیز قبل از اینکه با ازدواج محصنه شود هم پنجاه ضربه است. پس برایتان روشن می‌شود که حد زنا برای بنده و کنیز پنجاه ضربه است چه مجرد باشند و چه متأهل. به همین ترتیب حد زنا برای مرد و زن آزاد صد ضربه است فرقی ندارد مجرد باشند یا متأهل و این است حکم حق خداوند درباره زنا که در آیات محکم کتاب آمده و خداوند این حکم را در آیات بینه و روشنی که آیات ام الکتابند قرار داده است که نیازی به تفسیرو بیان ندارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{
سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم.
ممکن است یکی از علمای امت بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:
اقتباس المشاركة :
ترجمه خلاصه روایت: بریدة رضی الله نقل کرده است که ماعز بن مالک الأسلمی نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و گفت: رسول الله من به خود ظلم وزنا کرده‌ام؛ می‌خواهم مرا پاک گردانی. او را برگرداند. فردا بازآمد و گفت: رسول الله من زنا کرده‌ام بار دوم هم او را برگرداند. رسول الله صلی الله علیه و سلم از قومش سؤال نمود: آیا عقل او مشکلی دارد؟ آیا ایرادی در او دیده‌اید؟ گفتند: ما او را از نظر عقلی سالم می‌دانیم . بار سوم آمد. رسول الله باز از قومش سؤال کرد و آنها او را از نظر عقلی سالم دانستند.بار چهارم که آمد فرمود حفره‌ای کندند و دستور داد تا او را سنگسار نمایند الغامدیه به نزد رسول الله آمد و اقرار به زنا کرد . رسول الله او را فرستاد تا زایمان کند بعد برگشت در حالی که پسری درآغوش داشت که قطعه‌ای نان در دست داشت و می‌توانست از آن تغذیه کند. پس رسول الله بچه را به یکی از مسلمانان داد و فرمان داد حفره‌ای حفر کرده و زن را تا سینه در آن فرو کنند و به مردم امر کرد او را سنگسار نمایندخالد بن الولید با سنگی آمد و آن را بر روی سر او ( الغامدیه ) کوبید و خون بر صورت خالد جهید و خالد او را دشنام داد ، رسول الله موضوع دشنام خالد را شنید پس گفت : صبر کن خالد قسم به کسی که جانم در دست اوست او ( غامدیه ) توبه ای کرده که اگر صاحب خراج ( مکس ) آن توبه را می کرد گناه او بخشیده می شد . نقل روایت از مسلم
سپس (رسول الله ) دستور داد جنازه او را آوردند و برآن نماز گذارد و او را دفن نمودند . و در روایتی دیگرعمر گفت یا رسول الله او را سنگسار کردی سپس بر او نماز می خوانی ( رسول الله ) گفت توبه ای کرده است که اگر در بین هفتاد تن از اهل مدینه تقسیم می شد آنان را کافی بود چه چیز بهتر از این که خودش را برای خداوند تقدیم کرد.

انتهى الاقتباس
امام مهدی ناصر یمانی درپاسخ می‌گوید: ای مردم سزاوار محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم-نیست که با امر پروردگارش مخالفت ‌کند؛ چون خداوند به او فرمان داده است کسانی که قبل از دست یافتن شما به ایشان توبه کنند حدَ برایشان اجرا نمی‌شود که بعد از پذیرفته شدن توبه از سوی خداوند خواهد بود، چون توبه آنها خالصانه و برای پروردگارشان و قبل از دستگیری‌شان بوده است؛ حتی اگر قبل آن با خدا و رسولش محاربه کرده و در زمین فساد کرده باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴿٣٢إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٣٣إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٤يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥} صدق الله العظيم [المائدة].
ای مردم به فرموده خداوند تعالی نظر کنید:
{إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم،
با اینکه داستان ماعز و الغامدیة دروغ و افتراست؛ اما فرض کنیم حقیقی است و آنها قبل از دستگیر شدن توبه کرده‌اند و توبه آنها خالصانه به خاطر پروردگارشان بوده است. حال آیا خداوند توبه ایشان را پذیرفته و سپس امر می‌کند که حد درباره آنها اجرا شود؟ سبحان الله العظیم! فرموده خداوند تعالی را به خاطر داشته باشید که :

{إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}
صدق الله العظيم.

ما همچنان برای نفی حد سنگسار سخن بسیار زیادی داریم؛ حدی که به دروغ و با هدف زشت جلوه دادن چهره اسلام در نظر عالمیان جعل شده تا مردم باور کنند که دین اسلامی دینی وحشیانه است؛ چون مفتریان می‌دانند که انسان دربرابر شهوت نفسانی ضعیف است و اگر تقوای الهی کمک نکند تا فرد بر نفس که صاحبش را به عمل سوء تشویق می‌کند، غلبه کند؛ فرد گرفتار فتنه زشت زنا می‌شود؛ چگونه می‌توان برای این فرد حکم سنگسار تا مرگ را صادر کرد؟ و تعداد کسانی که به این گناه می‌افتند زیاد است...و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦وَاللَّـهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿٢٧يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا ﴿٢٨} صدق الله العظيم [النساء].
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 36848 من موضوع سلسلة حوارات الإمام في منتديات أشراف أونلاين..

- 19 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 02 - 1432 هـ
15 - 01 - 2011 مـ
02:58 صباحاً
ــــــــــــــــــــــــ



ولا يزال لدينا المزيد في نفي حدّ الرجم ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله الأطهار والسابقين الأنصار إلى يوم يقوم الناس لله الواحد القهار..
أحبتي علماء المسلمين وأمّتهم سلامُ الله عليكم ورحمته وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، أحبتي أعضاء مجلس الإدارة للرابطة العلميّة العالميّة للأنساب الهاشميّة، أرجو حذف جميع البيانات التي أنزلها العضو المسمى (العابد لله) حتى لا نخرج عن مواضيع الحوار المختارة في هذا الموقع المبارك وحتى لا يكون هناك تشويشٌ، ومن هذه البيانات لا يزال منها بحاجة للتفصيل ولا نريد التشويش على أصحاب هذا الموقع والباحثين عن الحقّ؛ بل الحوار يكون بالتسلسل نقطة نقطة لتطهير السُّنة النبويّة من البدع والمحدثات والافتراء على الله ورسوله حتى نعيدكم إلى منهاج النبوّة الأولى؛ كتاب الله وسنة رسوله الحقّ.

ونأتي الآن لنفي حدّ الرجم للزاني المتزوج ونأتي بالبديل بالحقّ من محكم كتاب الله، وليس أنّنا نفينا عذاب القبر والرجم بحجّة أنّهم غير موجودَين في القرآن العظيم كما يفتري المفترون في رواية مكذوبة؛ بل لأنهم يعلمون أنه موجود في القرآن ويخشون من اكتشاف مكرهم، ولذلك سوف نأتي بحكم الله البديل لحكمهم المفترى في سُنّة محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

ويا أحبتي في الله، ألا والله لا أجد في الكتاب أنّ الله هدى من عباده إلا أولي الألباب في الأولين وفي الآخرين، فمن هم أولو الألباب؟ وهم الذين يتدبرون في سلطان علم الداعية مستخدمين عقولهم التي أنعم الله بها عليهم، فإن كان هو الحقّ من ربِّهم فحتماً ترضخ للحقّ عقولُهم مُقتنعةً به فيتبعون أحسنه، وإن كان سلطان علم الداعية لم يقبله العقل والمنطق، فوالله إنّ الذي لا يقبله العقل والمنطق فإنّه باطلٌ مفترى لا شكّ ولا ريب لكون الأبصار المتفكرة لا تعمى عن الحقّ أبداً إذا تمّ استخدامها للتفكر والتدبر، ولذلك قال الله تعالى:
{كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩} [ص].

وقال الله تعالى:
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَـٰكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ} صدق الله العظيم [الحج:46].

وسلطان علم الإمام المهديّ يستوجب التفكّر فيه بالعقل كونه آيات بيّنات من القرآن العظيم. وقال الله تعالى:
{الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨} صدق الله العظيم [الزمر].

فلو أنّ رجلاً متزوجاً من امرأةٍ حرّة وأخرى أمَة، فارتكبن الاثنتان (الحرّة والأمَة) الفاحشة مع رجلين وثبت ذلك بالشهود فوصل ملف القضية إلى القاضي وقال الزوج: "يا أيها القاضي إن زوجاتي الاثنتين ارتكبن الفاحشة فأقم عليهنَّ حدّ الله"، فقال القاضي: "أما زوجتك الحُرّة فحكم الله عليها رجماً بالحجارة حتى الموت وأما زوجتك الأمَة فحكم الله عليها بخمسين جلدة نصف حدّ الزّنى"، ومن ثمّ يردّ الزوج على القاضي ويقول: "يا فضيلة القاضي فهل الله يظلم في حكمه أحداً؟". ومن ثمّ يردّ عليه القاضي ويقول: "قال الله تعالى:
{وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:49]".

ومن ثمّ يردّ عليه زوج النسوة ويقول: "ولكن في هذا الحكم ظلم عظيم على زوجتي الحُرّة، فكيف أن زوجتي الأمَة لا تُجلد إلا بنصف حدّ الزّنى خمسين جلدة، وأما زوجتي الحُرّة فرجم بالحجارة حتى الموت؟ فإن الفرق لعظيم بين حدّ الله على زوجتي الحُرّة رجماً بالحجارة حتى الموت بينما زوجتي الأخرى ليس حدها إلا خمسون جلدة نصف حدّ الزّنى برغم أن زوجاتي الاثنتين أتين الفاحشة سوياً مع رجلين! ويا سماحة القاضي إن هذا يرفضه العقل والمنطق أن يكون حكم الله هكذا لكون الله قد حرّم الظلم على نفسه وبالعقل نجد الفرق عظيم بين حدّ زوجتي الحُرّة وزوجتي الأمَة". ومن ثمّ يردّ عليه القاضي، فيقول: "إنما خفف الله عن الأمَة لتأليف قلبها على الدين حين ترى المؤمنين لا يجلدوا الأمَة إلا بخمسين جلدة بينما نساؤهم الحرّات رجماً بالحجارة حتى الموت"، ومن ثمّ يردّ عليه زوج النسوة ويقول: "إذا كان الأمر كذلك فالعقل والمنطق يقول أنّ زوجتي الحُرّة تُجلد بمائة جلدة، وأما زوجتي الأمَة فتجلد بخمسين جلدة، فهذا الحكم يتقبله العقل والمنطق، أما أن تُرجم زوجتي الحُرّة بالحجارة حتى الموت بينما زوجتي الأمَة ليس إلا بخمسين جلدة فتالله يا سعادة القاضي لا يقبل ذلك العقل والمنطق أن تُرجم زوجتي الحُرّة بالحجارة حتى الموت بينما الأخرى ليس إلا بخمسين جلدة! ولكن هذا شيء في ذمتك يا سماحة القاضي سوف تُحاسب به بين يدي الله لئن قتلت نفساً لم يأذن الله لكم بقتلها". انتهت الحكاية الافتراضية..

فتعالوا يا معشر علماء الأمّة ننظر حكم الله في محكم كتابه؛ هل صدق ما يقوله عقل ذلك الرجل؟ وتجدون الجواب في قول الله تعالى:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].

وتبيَّن لكم ما يقوله العقل والمنطق أنه حقاً يوافق لمحكم كتاب الله أنّ حدّ الحُرّة المحصنة مائة جلدة وحدّ الأمَة المحصنة خمسون جلدة، وإنما أراد الله أن يبيّن لكم أنّ حدّ الزّنى هو حقاً مائة جلدة للأحرار والحرّات سواء كانوا عُزاباً أم متزوجين، وحدّ الأمَة والعبيد خمسون جلدةَ سواء كانوا عُزّاباً أم متزوجين لكون الزّنى ليس له تعريفان في القرآن؛ بل الزّنى هو أن يأتي الرجل امرأة ليست حليلةً له سواء يكون متزوجاً أم أعزب فذلك هو الزّنى لغةً وشرعاً من غير فرقٍ أكان متزوجاً أم أعزب.

وقال الله تعالى: {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢} صدق الله العظيم [النور].

وهذا هو حدّ الزّنى في محكم كتاب الله إنَّهُ كان فاحشةً وساءَ سبيلاً أن يجلد بمائة جلدة أمام طائفةٍ من المؤمنين فكفى بذلك حداً رادعاً للزِّنى وكان الله عليماً حكيماً، ومن ثم أراد الله أن تعلموا علم اليقين أنّ هذا الحدّ هو للزنى بشكلٍ عامٍ على من يأتي فاحشة الزنى من الأحرار والحرّات سواء يكونوا متزوجين أم عُزاباً، وحتى تعلموا ذلك علم اليقين أنّ حدّ الزِّنى واحدٌ للحرة العزباء والمتزوجة وحتى تعلموا ذلك علم اليقين جاء البيان في حدّ الأمَة المتزوجة، وقال الله تعالى:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25]، أي فعليهن نصف ما على الحرّات المُتزوجات.

وقد يقول قائل: "إنما يقصد بقوله المحصنات أي المحصنة بالإسلام"، ومن ثمّ يردّ عليه الإمام ناصر محمد اليماني وأقول: فمنذ متى أنزل الله حدَّاً للمحصنة ذات الدين؛ بل فاظفر بذات الدين ترِبَتْ يداك، وإن أصررتم أن تحرِّفوا كلام الله عن مواضعه حتى يوافق المفترى على الله ورسوله في السُّنة النبويّة فتقولون إنّما يقصد المحصنات أي المحصنات بالدين وليس المتزوِّجات، ومن ثمّ تقولون قال الله تعالى:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم} صدق الله العظيم [النساء:25]، ومن ثم تحرِّفون الكَلِم عن مواضعه فتقولون إن المقصود بالمحصنات في هذه الآيات أي المسلمات، ومن ثمّ يردّ عليكم الإمام ناصر محمد اليماني وأقول: فهل تحرِّفون كلام الله عن مواضعه حتى يوافق للباطل المفترى؟ فتعالوا لنعلم المقصود من قول الله تعالى: {وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ} صدق الله العظيم.

وقال الله تعالى:
{وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً} صدق الله العظيم [‏النور‏:4]، فأنتم تعلمون أنه يقصد بقوله المحصنات لفروجهن سواء تكون أمَة أم حرّة فمن يبهت محصنة بفاحشة الزّنى ولم يأتِ بأربعة شهداء {فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً}، إذاً المحصنة هي التي تحصن فرجها من فاحشة الزّنى. وقال الله تعالى: {وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿٩١} صدق الله العظيم [الأنبياء].

فذلك ما أعلمه فيما أنزله الله في محكم كتابه:

أن المحصنات يقصد بهنَّ اللاتي أحصنَّ فروجهن من الزّنى أو يقصد المحصنات بالزواج ولا أجد بمعنى ثالث لكلمة المحصنة في كتاب الله غير ذلك؛ ألا والله لا تستطيعون أن تأتوا ببيان للمحصنة من كتاب الله غير ذلك شيئاً ولو كان بعضكم لبعض ظهيراً.


إذاً يا قوم، إنَّ بيانكم لكلمة المحصنات بالظنّ من عند أنفسكم كان جريمةً كُبرى ونكراء وافتراء على الله بما لم يقله كونكم تسبّبتم في هلاك أنفسٍ لم يأمركم الله بقتلهم، فمن يجِركم من الله يا معشر الذين يتبعون الظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً؟ وأعلم عن سبب افترائكم على الله أنه يقصد بالمحصنة أي المسلمة وذلك لأنكم واجهتم معضلةً في قول الله تعالى:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25]، فإن قلتم أنه يقصد المحصنة لفرجها فلن تركب كون الله لم ينزل حدّ للتي أحصنت فرجها، إذاً المقصود في هذا الآية بقوله تعالى: {فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم
وذلك لأنه أفتاكم عن حدّ الأمة المتزوجة فعلمكم أن عليها نصف ما على الحُرّة المتزوجة لكي تعلموا أن حدّ الزّنى هو مائة جلدة للحرّة العزباء أو المتزوجة وكذلك العبيد والإماء فعليهم نصف ما على الزاني أو الزانية المحصنة خمسون جلدة، كون نصف المائة جلدة خمسون.

ويا قوم ، إذا لم تتّبعوا الحكم البيّن في كتاب الله وتصرّوا على اتِّباع الظنّ من عند أنفسكم فسوف تواجهكم مشاكل يستحيل حلّها بعلومكم الظنيّة ومنها: إنّكم تجدون في محكم كتاب الله القرآن العظيم أنّ حدّ الأمَة المتزوجة إذا أتت فاحشة الزّنى فحدها خمسون جلدة، فإذا لم يكن حدّ الأمَة من بعد الزواج هو ذاته من قبل الزواج إذاً فأفتوني ما هو حدّ الأمَة من قبل الزواج إن كنتم صادقين؟ كونكم تجدون أنّ حدّ الأمَة من بعد الزواج خمسون جلدة.

إذاً يا قوم إنّ حدّ الأمَة من قبل أن تكون محصنة بالزواج هو كذلك خمسون جلدة فتبيَّن لكم حدّ العبد والأمَة أنه خمسون جلدة سواء يكونوا عُزّاباً أم متزوجين، وكذلك حدّ الأحرار من الذكور والإناث هو مائة جلدة سواء يكونوا عُزاباً أم محصنين بالزواج فهذا هو حكم الله بالحقّ في محكم كتابه عن حدّ الزّنى جعله في آيات بيِّنات من آيات أمّ الكتاب لا تحتاج إلى بيان وتفسير. تصديقاً لقول الله تعالى:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢} صدق الله العظيم.

ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد علماء الأمّة فيقول:
اقتباس المشاركة :
عن بريدة رضي الله عنه ان ماعز بن مالك الأسلمي أتى رسول الله صلّى الله عليه وسلم فقال:يا رسول الله إني ظلمت نفسي وزنيت، وإني أريد أن تطهرني فرده، فلما كان من الغد أتاه، فقال:يا رسول الله إني زنيت فرده الثانية، فأرسل رسول الله صلّى الله عليه وسلم إلى قومه، فقال:أتعلمون بعقله بأسا؟ أتنكرون منه شيئاً؟ قالوا:ما نعلمه الا وفيّ العقل، من صالحينا في ما نرى، فأتاه الثالثة، فأرسل اليهم أيضا، فسأل عنه فأخبره أنه لا بأس به ولا بعقله، فلما كان الرابع حفر له حفرة، ثم أمر به فرجم . قال:فجاءت الغامدية، فقالت:يا رسول الله إني زنيت فطهرني، وإنه ردها، فلما كان الغد، قالت:يا رسول الله لم تردني؟ لعلك إن تردني كما رددت ماعزا، فو الله إني لحبلى، قال:« اما لا، فاذهبي حتى تلدي”، قال:فلما ولدت أتته بالصبي في يده كسرة خبز، فقالت:هذا يا رسول الله قد فطمته، وقد أكل الطعام، فدفع الصبي الى رجل من المسلمين، ثم أمر بها فحفر لها الى صدرها، وأمر الناس فرجموها، فيقبل خالد بن الوليد بحجر فرمى رأسها فتنضخ الدم على وجه خالد فسبها، فسمع نبيّ الله سبه اياها، فقال:”مهلاً يا خالد! فوالذي نفسي بيده لقد تابت توبة لو تابها صاحب مكس (وهو الذي يأخذ الضرائب) لغفر له” رواه مسلم. ثم أمر بها فصلى عليها، ودفنت. وفي رواية فقال عمر يا رسول الله رجمتها ثم تصلي عليها! فقال:لقد تابت توبة لو قسمت بين سبعين من أهل المدينة وسعتهم، وهل وجدت شيئاً أفضل من أن جادت بنفسها لله عز وجل)
انتهى الاقتباس
ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: يا قوم ما كان لمحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - أن يخالف لأمر ربه كون الله أمره أنّ الذين تابوا من قبل أن تقدروا عليهم فلا حدّ عليهم من بعد أن تاب الله عليهم كون توبتهم كانت خالصة لربهم من قبل أن تقدروا عليهم حتى لو كانوا يحاربون الله ورسوله ومفسدون في الأرض. وقال الله تعالى: {مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴿٣٢إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٣٣إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٤يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥} صدق الله العظيم [المائدة].

فانظروا يا قوم لقول الله تعالى:
{إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٤} صدق الله العظيم، برغم أن قصة ماعز والغامدية كذب وافتراء، ولكن فلنفرض أنها قصة حقيقية وأنهم تابوا من قبل أن تقدروا عليهم بل كانت توبتهم خالصة لربهم فهل يقبل الله توبتهم ثم يأمر بقيام الحدّ عليهم؟ ويا سبحان الله العظيم! فتذكروا قول الله تعالى: {إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٤} صدق الله العظيم.

ولا يزال لدينا المزيد والمزيد على نفي حدّ الرجم المُفترى الذي يريد منه المفترون تشويه دين الإسلام في نظر العالمين ليعتقدوا أنه دينٌ وحشيٌّ كونهم يعلمون أن الإنسان ضعيف أمام شهوته النفسية لولا تقوى الله تساعده على الانتصار على النفس الأمارة بالسوء وقد يقع في فتنة فاحشة الزّنى، فكيف يحكم عليه بالرجم بالحجارة حتى الموت؟ فأكثر ما يقع الناس في ذلك، وقال الله تعالى:
{يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦وَاللَّـهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿٢٧يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا ﴿٢٨} صدق الله العظيم [النساء].


أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
______________