-1-
الإمام ناصر محمد اليماني
06 - جمادی الآخرة- 1428 هـ
22 - 06 - 2007 مـ
۱-تیر-۱۳۸۶ه.ش.
10:49 مساءً

( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ـــــــــــــــــــ


گفتاری مختصر در باره مسیح کذاب و بی شرم.

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين من أولهم إلى خاتم مسكهم محمد صلى الله عليه وآله وسلم، وعلى من والاهم في كُل زمان ومكان إلى يوم الدين، ثم أما بعد ..
ای جماعت مسلمانان! سزاوار است که در بیان قرآن عظیم به جز حق به خداوند نسبت داده نشود؛ لذا آنچه را که نمی‌دانید به خداوند نسبت ندهید. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ‌ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم [النحل].
ای مسلمانان! همانا که خداوند مرا برای نجات شما از فتنه مسیح کذاب برانگیخته‌است. احادیثی هستند که با باطل جلوه دادن حق و حق جلوه دادن باطل باعث گمراهی، آشوب و اختلاف [فتنه] می‌گردند. مسیح کذاب قصد دارد خود را عیسی مسیح پسر مریم معرفی کرده و سپس ادعا کند که رب العالمین است و از آنجایی که دروغ می‌گوید نام او مسیح کذاب گذاشته شده است، از فرزند مریم شایسته نیست که چنین ادعایی [ربوبیت] کند. خداوند در قرآن به شما آگاهی داده است که او همان شیطان رانده‌شده از درگاه خداوند است. ای مسلمانان بدانید که اگر فضل خداوند بر شما نبود که از زبان مهدی منتظر بیان حق قرآن عظیم را به سویتان بفرستد، جز اندکی همگی پبرو شیطان می‌شدید واین تأویل حق فرمایش خداوند تعالی است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرً‌ا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].

این شما و تأویل درست این آیات، تأویلی که براساس گمان شخصی من و اجتهاد نیست. درباره حق، گمان کردن بی‌فایده بوده و کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ برای بیان حق قرآن درمورد هر موضوعی،
نمی‌توان از قیاس و اجتهاد استفاده کرد؛ بلکه باید از نص خود قرآن یاری جست، وحی جدیدی در کار نیست.ب ا اذن خداوند این شما و این تأویل حق [آیات] در جواب سؤالات فرضی:
س۱- این گروه از مؤمنان که برای شنیدن احادیث رسول‌الله، صلى الله عليه وآله وسلم] در محضر رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم حاضر می‌شدند، ولی بعد از خروج از نزد وی چیزی غیر از آنچه ایشان عليه الصلاة والسلام فرموده بودند را در نزد خود پنهان می‌کردند، چه کسانی هستند؟
ج۱- آنان گروهی منافق از شیاطین بشر و یهودیان بودند که به حضور محمد رسول‌الله صلى عليه وآله وسلم آمده و در برابر ایشان به یکتایی خداوند و رسالت محمد صلى عليه وآله وسلم شهادت می‌دادند تا در ظاهراز صحابه رسول‌الله صلى عليه وآله وسلم، به‌شمار آیند و مکر خود را پنهان می‌کردند. آنها می‌خواستند جزو کسانی باشند که بتوانند از محمد رسول‌الله صلى عليه وآله وسلم روایت نقل کنند تا احادیثی غیر از آنچه که محمد رسول‌الله صلى الله عليه وسلم بیان کرده‌اند را برای برخی ازمؤمنان نقل کنند. به این ترتیب با استفاده از احادیث، باعث روی‌گرداندن و گمراه شدن مؤمنان از سبیل الله شوند، چرا که می‌دانستند از راه قرآن قادر به تحقق این خواسته نیستند و خداوند به مؤمنان وعده داده‌است که قرآن از تحریف مصون خواهد ماند. این گروه‌، همان‌هایی هستند که خداوند در سوره دیگری از آنها سخن به میان آورده و سوره‌ای در باره آنها و مکرشان نازل نموده‌است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].
روشی که برای دور کردن مردم از خداوند و پیامبرش استفاده می‌کردند این بود که مطالبی غیر از مطالب بیان شده توسط ایشان عليه الصلاة والسلام را نزد خود پنهان می‌کردند، اما در حضورش سخن حق می‌گفتند! و رسول خداوند سخنان آنان را تحسین می‌کرد؛ به این ترتیب وقتی صحابه واقعی می‌دیدند رسول‌الله از گفتار آنها شگفت زده شده‌اند؛ به آنها اعتماد کرده و مطالب را از آنان می‌گرفتند. [منافقین] بعد از خروج از محضر رسول‌الله مطالبی غیر از آنچه که ایشان عليه الصلاة والسلام فرموده بودند را در نزد خود پنهان می‌کردند تا باعث انحراف مؤمنان از حق [به خصوص] بعد از وفات محمد رسول‌الله صلى الله عليه و اله و سلم شوند.
س۲- ولی خداوند در سوره المنافقون محمد رسول‌الله را از وضعیت آنها آگاه کرد؛ چرا ایشان این گروه را طرد نکردند؟
ج۲- رسول‌الله آنهارا طرد نکرد، زیرا امر خداوند این بود که طرد نشوند و تنها از آنها روبرگرداند، ولی از آنها برحذر باشد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾} صدق الله العظيم[النساء]

س۳- چرا خداوند به رسولش فرمان داد که از آنها روبرگرداند و طردشان نکند؟
ج۳- امر خداوند به رسولش درباره عدم طرد آنها برای این بود تا کسانی که بیان حق قرآن را باور کرده و به ریسمان الهی چنگ زده و پای‌بندند را از کسانی که با وجودی که تصور می‌کردند مؤمنند ولی از بیان حق قرآن روبرگردانده و به دنبال احادیثی می‌روند که به کلی مخالف حدیث خداوند [یعنی قرآن] است جدا کند. از آنجا که سنت از جانب کسی غیر از خداوند و رسولش نیست، پس مؤمنان اختلافات بزرگی را بین احادیث جعلی و دروغ با قرآن پیدا می‌کنند ، البته اگر در آیات محکم و واضح و روشن قرآن اندیشه کنند نه در آیات متشابه. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾} صدق الله العظيم[النساء]
س۴- قضیه امر خداوند {مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ} چیست ؟
ج۴- اما{أمر مِّنَ الْأَمْنِ} این کلام خداوند تعالی است که:
{وَمَا آتَاكُمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ}
صدق الله العظيم [الحشر:۷]
چرا که هرکسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند در حیات دنیا و در روز قیامت در امان است.

اما منظور این کلام { أَوِ الْخَوْفِ } مکر و فریب شیاطین بشر یهودی است که مسلمانان گمان کنند که این روایت از جانب رسول الله صلى الله عليه وسلم است .
اما معنی کلام { أَذَاعُوا بِه}، این اختلاف علمای امت در باره صحت این حدیث است. گروهی آن را از جانب رسول‌الله ‌می‌دانند و گروهی رد می‌کنند و گروهی دیگر آن را ضعیف دانسته واز راوی ایراد می‌گیرند و لذا بین علمای امت اختلاف بروز می‌کند. درحالی‌که اگر آن را در معرض قضاوت قرآن عظیم قرار دهند، کسانی که صاحب امر و از ائمه و پیشوایان هستند، حقیقت را درخواهند یافت و درباره آن حدیث، حکم حق را استنباط کرده و با دلایلی از نصّ قرآن؛ ثابت می‌کنند روایت از جانب خدا و رسولش است و یا با دلایلی از نصّ قرآن دروغ بودن آن را نشان می‌دهند؛ چرا که اگر حدیث از جانب خدا و رسولش نباشد با حدیث خداوند [قرآن] اختلاف زیادی خواهد داشت.صاحبان امر [أولوا الأمر] و اهل ذکر زمانی متوجه می‌شوند که حدیث از جانب خدا و رسولش نیست که با حدیث خداوند اختلاف داشته باشد و چه کسی راستگوتر از خداوند است؟
س۵- معنی این کلام در خود این آیه چیست:
{وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾} صدق الله العظیم؟
ج۵- منظور مسلمانان است که اگر فضل و رحمت خدواند نبود، جز اندکی بقیه پیرو شیطان می‌شدند. از آنجا که یهودیان توانستند سنت رسول‌الله صلى الله عليه وسلم را با احادیث باطل آلوده سازند؛ به طوری که بر ضد مهدی منتظر باشد و منجر به تکذیب او از سوی مسلمانان و پیروی از دشمن او شیطان رانده شده که همان مسیح کذاب است، گردد. مهدی منتظر کتاب جدیدی را با خود نیاورده است؛ بلکه با بیان راستین و حق از قرآن و با مرجعیت قرار دادن بیان حق قرآن، حدیث حق را برایتان از حدیث باطل جدا می‌کند و به همین دلیل هم هست که مردم را با
قرآن مورد خطاب قرار داده و توصیه می‌کند طبق فرمان خداوند با تدبر به آن بنگرند. یمانی منتظر همان مهدی منتظر است. او فضل و رحمت خداوند برشماست تا به اذن خداوند شما را نجات دهد؛ درغیر این‌ صورت ای مسلمانان [آگاه باشید] جز عده کمی، بقیه پیرو شیطان [مسیح کذاب] خواهید شد. به همین به مهدی منتظر منجی [منقذ] گفته می‌شود، نجات از چه ؟ از فتنه شیطان رانده شده که همان مسیح کذاب است. قبلاً برایتان روشن کردیم چرا به شیطان، مسیح کذاب گفته می‌شود؛ چون ادعا خواهد کرد که عیسی مسیح پسر مریم است و با سوءاستفاده از رستاخیز اولیه ( بعث اول) و بهره گرفتن از اعتقاد مسیحیان [درمورد ربوبیت مسیح] خود را خدا خواهد خواند، تا به مردم نشان دهد که «المغضوب علیهم» و «الضالین» بر حق‌اند و مسلمان که خدا بودن عیسی علیه السلام را انکار می‌کنند باطل هستند. به این دلیل است که خداوند تعالی تنها به مسلمانان می‌فرماید:
{وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾}صدق الله العظيم
حسین‌بن‌عمر، آیا برای تو و سایر مسلمانان روشن شد که مسیح کذاب همان ابلیس وشیطان رجیم است؟ لذا در این آیه از یهودیانی سخن گفته می‌شود که تظاهر به ایمان می‌کنند تا شما را با احادیث گمراه‌کننده و آشوب برانگیز [احادیث فتنه] آلوده ساخته و باعث شوند کسانی که در قلبشان نسبت به قرآن عظیم شک و تردید و انحرافی هست، این احادیث دروغ را باور کرده و نسل به نسل برای مسلمانان روایت کنند. آنها احادیثی غیر از آنچه که محمد رسول‌الله صلى الله عليه وسلم فرموده بودند را پنهان کردند لذا می‌بینید که در همین آیه خداوند به مؤمنان امر می‌نماید احادیث را که مطالب خلاف بین آنها پخش ودر آنها وارد شده؛ با قرآن مقایسه کنند. سپس خداوند قاعده و حکم و قانون در باره مرجعیت اساسی [قرآن] را به شما می‌آموزد، یعنی هرچه که از جانب خداوند و رسولش نباشد بدون هیچ شک‌و‌تردیدی با قرآن اختلاف زیادی خواهد داشت. سپس در همین آیه از مهدی منتظر ومسیح کذاب ذکر به میان آمده است:
{وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾}
صدق الله العظيم.
از من پیروی کنید تا شما را به راه راست [صراط مستقیم] هدایت کنم. از شیطان رانده شده [مسیح کذاب] تبعیت نکنید، لعنت خداوند تا روز برخاستن انسان در برابر خداوند و در لحظه لحظه حیات بر ابلیس باد...
خداوندا من خبر دادم خداوندا شاهد باش . ای کسانی که به اینترنت دسترسی دارید خبر مرا منتشر کنید . نواب من برای تبلیغ باشید تا زمانی که خداوند اراده نماید تا بر عالمیان ظهور کنم. والسلام على من اتبع الهادي إلى الصراط المُستقيم..
اليماني المهدي المنتظر خليفة الله على البشر والإمام الثاني عشر من أهل البيت المُطهر الإمام ناصرمحمد اليماني

اقتباس المشاركة 4509 من موضوع القول المُختصر في المسيح الكذاب الأشِر ..

-1-
الإمام ناصر محمد اليماني
06 - جمادى الآخرة - 1428 هـ
22 - 06 - 2007 مـ
10:49 مساءً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ـــــــــــــــــــ


القول المختصر في المسيح الكذاب الأشر ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين من أولهم إلى خاتم مسكهم محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم، وعلى من والاهم في كُلّ زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، ثم أمّا بعد..

يا معشر المسلمين، حقيقٌ لا أقول على الله بالبيان للقرآن إلا الحقّ، ولا تقولوا على الله ما لا تعلمون. تصديقاً لقوله تعالى:
{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ‌ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم [النحل].

يا معشر المُسلمين إنما جعلني الله المُنقذ لكم من فتنة المسيح الكذاب بسبب أحاديث الفتنة التي جعلت الحقّ باطلاً والباطل حقاً، ويريد المسيح الكذّاب أن يقول إنّه المسيح عيسى ابن مريم، ويقول إنّه الله ربّ العالمين، وإنّهُ لكذابٌ لذلك يُسمّى المسيح الكذاب، وما ينبغي لابن مريم أن يقول ذلك، وقد علّمكم الله في القُرآن بأنهُ هو الشيطان الرجيم بذاته، وعلّمكم يا معشر المُسلمين بأنّه لولا فضل الله عليكم ورحمته بالبيان الحق للقُرآن على لسان المهديّ المنتظَر لاتَّبعتم الشيطان يا معشر المُسلمين إلا قليلاً منكم، وذلك هو التأويل الحقّ لقول الله تعالى:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرً‌ا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].

وإليكم التأويل الحقّ لهذه الآية وليس بالظنّ اجتهاداً مني والظنّ لا يُغني من الحق شيئاً؛ بل بنص القرآن العظيم في نفس الموضوع، وليس قياساً ولا اجتهاداً بل بالبيان الحقّ من نفس القُرآن، ولا وحيٌ جديد. وإليكم التأويل الحقّ بإذن الله بسؤال افتراضي:

ســـ 1: ومن هي الطائفة من المؤمنين الذين يحضرون مجلس رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - للاستماع إلى أحاديث الرسول - صلى الله عليه وآله وسلم - ومن ثم إذا خرجوا من عنده يُبيِّتون غير الذي يقوله عليه الصلاة والسلام؟
جــــ 1: إنّ تلك الطائفة هم المُنافقون من اليهود من شياطين البشر حضروا إلى محمدٍ رسول الله - صلى عليه وآله وسلم - وشهدوا بين يديه لله بالوحدانيّة ولمحمد - صلى الله عليه وسلم - بالرسالة، وذلك حتى يكونوا من صحابة رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - ظاهر الأمر ويبطنون المكر، ويريدون أن يكونوا من رواة الحديث عن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - حتى يستمع إليهم بعض المؤمنين فيرَوا لهم أحاديث غير التي قالها محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وسلم. وذلك ليصدّوا المؤمنين عن سبيل الله فيفتنوهم عن طريق الحديث لأنهم علموا بأنهم لن يستطيعوا أن يفتنوهم عن طريق القرآن الذي وعد الله المؤمنين بحفظه من التحريف، وهذه الطائفة هي الطائفة التي ذكرها الله في سورةٍ أخرى فأنزل سورةً في شأنهم ومكرهم. وقال الله تعالى: {إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].

وتلك هي تصديتهم عن الله ورسوله يُبيِّتون غير الذي يقوله عليه الصلاة والسلام وأما بين يديه فيقولون الحقّ! فيُعجب رسول الله قولهم، وكذلك ليرى صحابته الحقّ بأنه أعجب رسول الله قولهم، وذلك حتى يثقوا فيهم فيأخذوا عنهم، وذلك لأنهم سوف يُبيِّتون بعد الخروج غير الذي يقوله عليه الصلاة والسلام حتى يصدّوا المؤمنين عن الحقّ وخصوصاً من بعد موت محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم.

ســــ 2: ولكن الله بيّن لمحمدٍ رسول الله شأنهم في سورة المُنافقون فلماذا لم يطردهم؟
جــــ 2: لم يقمْ رسول الله بطردهم وذلك لأنّ الله أمره أن لا يطردهم وأن يعرض عنهم وإنما ليحذرهم. وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾} صدق الله العظيم.

ســــ 3: ولماذا أمر الله رسوله أن يعرض عنهم فلا يطردهم؟
جــــ 3: لقد أمر الله رسوله أن لا يطردهم ليعلم من الذي سوف يصدّق بالبيان الحق للقرآن فيستمسك بحبل الله القرآن العظيم ممن سوف يكذب بالبيان الحق للقرآن فيعرض عنه ويزعم أنه يؤمن به ثم يستمسك بأحاديث تُخالف حديث الله جملةً وتفصيلاً، وذلك لأنّ القُرآن هو المرجع لسنة محمدٍ رسول الله، وما كان من السُّنة ليس من عند الله ورسوله فإن المؤمنين سوف يجدون بين الأحاديث المُفتراة وبين القُرآن اختلافاً كثيراً، وذلك إذا تدبّروا القُرآن المُحكم والواضح والبين وليس المُتشابه. وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾} صدق الله العظيم [النساء].

ســــ 4: وما هو الأمر {مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ} المؤمنين؟
جــــ 4: أما {أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ} فهو قوله تعالى: {وَمَا آتَاكُمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا} صدق الله العظيم [الحشر:7]، وذلك لأنه من أطاع الله ورسوله فله الأمن في الحياة الدنيا ويأتي يوم القيامة آمناً. وأما قوله {أَوِ الْخَوْفِ} وذلك هو مكر شياطين البشر من اليهود ليظنّ المُسلمون بأنه أمر عن رسول الله صلى الله عليه وسلم. وأما المعنى لقوله {أَذَاعُوا بِهِ}، وذلك اختلاف عُلماء الأمة في شأن الأمر في هذا الحديث، فمنهم من يقول إنّه حقٌ عن رسول الله، ومنهم من يُكذب به أنّه عن رسول الله، ومنهم من يُضعفه أو يطعن في راويه، ومن ثم يذيع الخلاف بين عُلماء الأمّة، ولكنهم إذا ردّوه إلى القرآن العظيم فسوف يعلم حقيقة هذا الحديث أئمتهم أولوا الأمر منهم فيستنبطون لهم الحكم الحقّ في شأن هذا الحديث فيثبتوه أنه حقّ من عند الله ورسوله بالبرهان بنصّ القرآن أو ينفونه فيقدمون البرهان بنصّ القرآن بأنه مُفترى ولم يكن من عند الله ورسوله نظراً لأنهم وجدوا بأنّ بين هذا الحديث المُفترى وبين حديث الله اختلافاً كثيراً، ومن هُنا علم أولو الأمر والذين هم من أهل الذكر بأنّ هذا الحديث لم يكن من عند الله ورسوله نظراً لاختلافه مع حديث الله، ومن أصدق من الله حديثاً؟

ســــ 5: وما معنى قوله في نفس الآية { وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾ }؟
جـــــ 5: ويقصد به المُسلمين بأنه لولا فضل الله عليكم ورحمته لاتّبعتم الشيطان إلا قليلاً، وذلك لأنّ اليهود استطاعوا أن يدسّوا أحاديث الباطل في سُنّة رسول الله - صلى الله عليه وسلم - لتكون ضدّ المهديّ المنتظَر فيكذّبه المسلمون فيتّبعون خصمه الشيطان الرجيم الذي هو نفسه المسيح الكذاب، وذلك لأنّ المهديّ المُنتظَر لم يأتِ بكتاب جديدٍ بل البيان الحقّ للقرآن، فيبيّن لهم حديث الحقّ من الحديث الباطل بمرجعية البيان الحقّ للقرآن، ولذلك أخاطب الناس بالقرآن والرجوع إليه ناظرين فيه نظرة التدبّر كما أمرهم الله بذلك، واليماني المُنتظَر الذي هو نفسه المهديّ المنتظَر هو فضل الله عليكم ورحمته والمُنقذ لكم ولولاه بإذن الله لاتّبعتم الشيطان (المسيح الكذاب) يا معشر المسلمين إلا قليلاً، ولذلك يُسمّى المهديّ المنتظَر (المنقذ) أي المُنقذ للمسلمين من فتنة الشيطان الرجيم والذي هو نفسه المسيح الكذاب، وقد بيّنّا لكم لماذا يُسمّى المسيح الكذاب، وذلك لأنه سوف يقول أنه المسيح عيسى ابن مريم، ويقول إنه الله مُستغِلاً البعث الأول ومُستغِلاً عقيدة النصارى حتى يُري الناس بأن المغضوب عليهم والضالين هم على الحقّ، وأنَّ المُسلمين الذين أنكروا ألوهية ابن مريم أنهم على الباطل. ولذلك قال الله تعالى مخاطباً المُسلمين وليس غيرهم فقال: {وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم.

فهل تبيّن لك يا حسين ابن عمر وللمسلمين بأنّ المسيح الكذاب هو ذاته الشيطان الرجيم إبليس؟ وذلك لأنّ هذه الآية تكلمت عن اليهود الذين تظاهروا بالإيمان ليدسّوا لكم أحاديث الفتنة فيتّبعها الذين في قلوبهم زيغٌ عن القرآن العظيم فيصدّقونها ويروونها للمسلمين جيلاً من بعد جيل، فيبيِّتون أحاديث غير التي يقولها محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، ومن ثم نجد في نفس الآية بأنّ الله يأمر المؤمنين أن يقوموا بالمُقارنة بين الأحاديث التي ذاع الخلاف بينهم بسببها ومن ثم يقومون بالمقارنة بينها وبين القرآن، ومن ثم علّمكم الله بقاعدة المرجعية الأساسية بأن ما كان منها ليس من عند الله ولا رسوله فحتماً بلا شك أو ريب سوف يجدون بأن بينها وبين القُرآن اختلافاً كثيراً، ومن ثم جاء في نفس الآية ذكر المهديّ المُنتظَر وذكر المسيح الكذاب وذلك في قوله في نفس الآية
{وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾}.
فاتّبعوني أهدِكم صراطاً مُستقيماً، ولا تتّبعوا الشيطان الرجيم المسيح الكذاب إبليس لعنة الله عليه في كُلّ ثانيةٍ في السنين إلى يوم يقوم الناس لربّ العالمين. اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، فبلغوا عني يا معشر عالم الإنترنت وكونوا من نوّابي المُبلغين عني حتى يُظهرني الله على العالمين..

والسلام على من اتَّبع الهادي إلى الصراط المُستقيم..
اليماني المهديّ المنتظَر خليفة الله على البشر والإمام الثاني عشر من أهل البيت المُطهر؛ الإمام ناصرمحمد اليماني.
___________________