- 1 -
امام ناصر محمد اليماني
9 - ربیع الثانی - 1432 ه‍ـ
15 - 03 -2011 مـ
۲۴ - اسفند - ۱۳۸۹ ه‍. ش.
02:38 صبح
ـــــــــــــــــــــ


از مهدی منتظر به رئیس جمهور یمن علی عبدالله صالح و تمام رهبران عرب و علمای مسلمین....

بسم الله الرحمن الرحيم.. والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار في الأولين وفي الآخرين إلى يوم الدين..
از مهدی منتظر به جناب علی عبدالله صالح، رئیس‌ جمهور یمن، و تمام رهبران عرب و مسلمین و همین طور به شیخ گرامی عبدالمجید الزندانی و تمام علمای مسلمین، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين وجميع المُسلمين اما بعد..
به راستی که من مهدی منتظرم که خداوند در تقدیر معین شده در کتاب مسطور خود مرا برانگیخته است و شما اکنون در دوران "گفتگو قبل از ظهور" هستید. من در زمان مقدر شده از جانب خداوند و در آستانه عبور آنچه که شما سیاره دهم می‌نامید به‌سوی شما آمده‌ام تا به بشریت هشدار بدهم که آن‌ها وارد دوران علائم بزرگ ساعت [قیامت] شده‌اند. پس از خداوند یکتا و قهار بترسید و پیش از آنکه شب از روز پیشی گیرد، از ذکر خداوند، قرآن عظیم، پیروی نمایید. من از شما دعوت می‌کنم که قبل از رخ دادن ظهور، بر سر میز گفتگوی جهانی در پایگاه (موقع الإمام المهدي ناصر محمد اليماني منتديات البشرى الإسلامية) به گفتگو بپردازیم.
شما حق دارید که در حال حاضر
دو احتمال در مورد من بدهید؛ یا من امام مهدی منتظر حق هستم که از جانب خداوند آمده‌ام و یا ممکن است مثل سایر مدعیان مهدویت باشم که در معرض مَسّ شیطانی قرار گرفته وهر از چند گاهی ظاهر شده و به دروغ ادعای مهدویت می‌کنند، و این از مکر شیاطین است تا کسانی که دچار مس شیطانی شده‌اند، تصور کنند مهدی منتظر هستند و این حکمت خبیثانه‌ای دارد تا در زمانی که مهدی منتظر در زمان مقدر شده در کتاب مسطور از جانب خداوند برانگیخته می‌شود، مردم از او رو برگردانند با این تصور که او نیز از کسانی است که دچار مس شیطانی شده و به دروغ ادعای مهدویت می‌کند. ای خردمندان! ممکن است من مهدی منتظر حق باشم که از جانب پروردگارتان آمده‌است و یا از کسانی باشم که با وسوسه شیاطین، ادعای مهدویت می‌کنند، شایسته نیست قبل از اینکه دلایل علمی و منطقی مرا بشنوید، با تصور اینکه من از کسانی هستم که ادعای مهدویت می‌کنند، درموردم قضاوت نمایید و به همین ترتیب شایسته نیست قبل از آنکه با دلایل قاطع و روشن علمی برایتان حجت بیاورم، باور کنید که من مهدی منتظر حق پروردگارتان هستم؛ برای هر ادعایی دلیلی لازم است و ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند.
ممکن است شیخ گرامی، عبدالمجید الزندانی، بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: ای کسی که ادعا می‌کنی مهدی منتظر هستی! ما علمای مسلمین بهتر از عامه مسلمانان می‌دانیم که آیا تو مهدی منتظر هستی یا یک دروغگوی بی شرم؛ به‌خاطر آنکه مسلمانان منتظر این نیستند که خداوند مهدی منتظر را به عنوان یک رسول یا نبی جدید برانگیزد؛ بلکه او از صالحان است، چون محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم خاتم الأنبیا و آخرین رسول خداست. گواهِ آن نیز فرموده خداوند تعالی است که:
{مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً} صدق الله العظيم [الأحزاب:۴۰]
و بر اساس این فتوای محکم در کتاب خداوند، قرآن عظیم، که عالم و جاهل آن را می‌فهمد، خاتم انبیا و رسولان "محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم" است و با وجود اختلاف علمای مسلمین بر سر برخی عقاید دینی، همگی متفقند که خداوند امام مهدی منتظر را برای یاری محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم (ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم) برمی‌انگیزد.
در پاسخ به شیخ عبدالمجید الزندانی می‌گوییم: ای شیخ گرامی! آیا ممکن است فتوا بدهی منظورت از اینکه می‌گویی علمای مسلمین درباره اعتقاد به اینکه امام مهدی منتظر برای یاری به محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم برانگیخته می‌شود (الإمام المهدي المنتظر ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم) چیست؟
شیخ عبدالمجید در پاسخ ما می‌گوید: مگر خداوند در آیات محکم کتابش برایمان فتوا نداده‌است که خاتم انبیا و رسولان خداوند، محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم است و بر این اساس است که می‌بینید تمام علمای مسلمین معتقدند که امام مهدی منتظر برای یاری به محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم (الإمام المهدي المنتظر ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم) برانگیخته می‌شود و خداوند او را نه به عنوان یک نبی جدید بلکه برای یاری محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم برمی‌انگیزد؟ قاعدتاً او باید ما را به‌سوی همان چیزی که بر خاتم انبیا و رسولان، محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم، نازل شده‌است دعوت نماید و شایسته است ویژگی دعوت مهدوی چنین باشد لذا اگر خداوند او را در میان ما قرار دهد، ما خواهیم دانست که او مهدی منتظر حق پروردگارعالمیان است، چون اگر او واقعاً مهدی منتظر باشد قاعدتاً خداوند دانش او از کتاب خود، قرآن عظیم را بر ما فزونی خواهد داد تا بتواند در موارد اختلاف دینی بین علمای مسلمین داوری و حکمیت نماید و سپس ما را با حکم حقی قانع کند که از آیات محکم قرآن عظیم و احادیث حق سنت نبوی استنباط می‌کند. پس ما نصیحت آن کسی که خود را مهدی منتظر می‌داند می‌پذیریم و حکم نمی‌کنیم که از کسانی هستی که با مس شیطانی سرگردان شده و ادعای مهدویت می‌کنند بلکه منتظر شنیدن سخنت شده و توانایی علمی و منطقت را ارزیابی می‌کنیم که آیا با عقل و منطق همخوانی دارد یا خیر چون اگر تو عقل خود را از دست داده باشی، ما عقل خود را از دست نداده‌ایم. پس تو که ادعا می‌کنی مهدی منتظر هستی، قبل از هر چیز شایسته است که درباره خودت و نام پدرت و ویژگی برانگیخته شدنت برایمان سخن بگویی.
پس در پاسخ شیخ عبدالمجید الزندانی می‌گویم: به خداوند بزرگ، خدایی که استخوان‌های پوسیده و پراکنده را زنده می‌کند و به پروردگار آسمان‌ها و زمین وآنچه که بین آنهاست و پروردگار عرش عظیم قسم، من امام مهدی منتظر ناصر محمد صلی الله علیه و آله الأطهار و سلم هستم و خداوند اسم من، "
ناصر محمد" را صفت من قرار داده‌است و اسم "محمد" در نام پدرم با نام من همراهی می‌کند تا اسم من از کارم خبر داده ونشانه امرم باشد، چراکه خداوند مرا به عنوان نبی جدیدی که کتاب جدیدی بیاورد قرار نداده‌است؛ بلکه امام مهدی منتظر یاور(ناصر) محمد صلی علیه و آله و سلم است و من شما و تمام مردم را به پیروی از آنچه که بر محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم نازل شده‌است دعوت می‌کنم. خداوند مرا به عنوان آغازکننده‌ یک دین جدید نفرستاده است بلکه من پیرو و تابع محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم بوده و شما را به پیروی از کتاب خداوند، قرآن عظیم، و سنت نبوی حقی که مخالفتی با آیات محکم قرآن عظیمی که محفوظ از تحریف است نداشته باشد فرا می‌خوانم و به اندازه مویی از کتاب خداوند و سنت حق رسولش دور نمی‌شوم. خداوند مرا با کتاب جدیدی برنیانگیخته است؛ بلکه آمده‌ام تا شما و تمام مسلمانان را به مسیر اولیه نبوت، کتاب خداوند و سنت حق رسولش بازگردانم.
ای شیخ گرامی عبدالمجید! به من گوش کن تا درباره نتیجه گفتگو بین من و شما برایت حکم بدهم و این حکم را با قسم، تزکیه (خالص) می‌کنم: به پروردگار عالمیان سوگند که امام مهدی ناصر محمد با برهان‌های قاطع علمی که از جانب رب العالمین به او عطا شده بر شما و تمام علمای مسلمین و مسیحی و یهودی غلبه خواهد کرد و شما قادر نیستید حتی در یک مورد از مسائل دینی بر امام مهدی منتظر سیطره پیدا کنید و خدا را به شهادت می‌گیرم که اگر من در ٪۹۹ مسائل بر شما غلبه کنم و شما در ٪۱ بر من غالب شوید، من امام مهدی منتظر ناصر محمد نیستم مگر آنکه در ٪۱۰۰ موارد غالب شوم و تنها شرطی که برایتان دارم این است که بپذیرید که پروردگار من وپروردگار شما در موارد اختلاف بینتان حکم نماید و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است که:
{وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}
[الشورى:۱۰]
وگواهی دیگر از فرموده خداوند تعالی:
{أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴]
تنها وظیفه امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است که در موارد اختلاف، حکم را برایتان از آیات محکم و بنیادی کتاب بیاورد که برای عالم و جاهل روشن است و ظاهر و باطن آن‌ها را هم علمای مسلمین و هم مردم عادی درک می کنند و تنها کسانی از آن منحرف می‌شوند که قلبشان از حق مبین آمده در کتاب خداوند قرآن عظیم تنگ شود. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَآ إِلاَّ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۹۹]
و آن‌ها کسانی هستند که قلب‌هایشان از حقایق روشنی که در آیات محکم کتاب پروردگار قرآن عظیم آمده، منحرف و ناخشنود است و آن‌ها را پشت سر می‌اندازند، گویا که اصلاً آن‌ها را نشنیده‌اند. آنان این حقایق روشن را رها کرده و به دنبال آیات متشابهی می‌روند که هنوز لازم است تأویل شوند، چراکه باطن آن آیات، آنچه نیست که در ظاهر دیده می‌شود. به‌راستی که این تشابه در اختلاف در بیان و معنای کلمات است و تنها جزئی از آیات - حدود
٪۱۰ - را شامل می شود و ٪۹۰ آیات کتاب از محکمات بوده و آیات اساسی و مادر کتاب‌ هستند و تنها قلب منحرفان ازحق از آن منحرف می‌شود. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷]
و اگر از آن‌ها (آیات متشابه) با امام مهدی منتظر ناصر محمد مجادله کنید، از تأویل آن‌ها آگاهم و خداوند با وحی تفهیمی و نه وسوسه شیطانی، مرا از آن‌ها باخبر نموده‌است و بیان و توضیح آن‌ها را با تسلط کامل از همین قرآن برایتان می‌آورم تا بدانید که پروردگارم آن‌ها را با وحی تفهیمی به قلب من الهام نموده و این بیانات وسوسه شیطان رانده شده نیستند.
ممکن است شیخ گران‌قدر، عبدالمجید الزندانی، بخواهد سخنان مرا قطع کرده و بگوید: ناصر محمد یمانی! چطور می‌گویی که با رسیدن وحی جدید ادعای نبوت نداری؛ تو که تصور می‌کنی خداوند با وحی تفهیمی به قلبت به تو وحی می‌کند؟ ای کسی که خود را مهدی منتظر می دانی، این اولین حجت در مقابل توست؛ مگر اینکه طبق وعده‌ای که به ما دادی با حجتی که از محکمات کتاب می‌آوری بر ما غلبه کنی.
پس امام مهدی منتظر ناصر محمد در پاسخ او چنین می‌گوید: ای علمای گرامی یمن! من نه نبی خداهستم و نه رسول او. در کتاب خداوند سه راه برای وحی بیان شده است، طبق فتوایی که خداوند که در آیات محکم کتابش قرآن عظیم به شما داده است:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:۵۱]
۱- و اما روش اول، وحی تفهیمی است که از جانب خداوند به قلب الهام می شود.
۲- روش دوم وحی کلامی (تکلیمی) از پسِ حجاب است.
۳- و روش سوم، با فرستادن جبريل عليه الصلاة والسلام است و او به اذن خداوند آنچه را که پروردگار می‌خواهد به انبیا وحی می‌کند.
شیخ عبدالمجید الزندانی در جواب ما می‌گوید: اگر صادق بوده و راست می‌گویی، آیا ممکن است این آیه را به تفصیل برایمان توضیح دهی تا بیشتر بدانیم؟
پاسخ حق ما به او این است: خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلّاً آتَيْنَا حُكْماً وَعِلْماً} صدق الله العظيم [الأنبياء:۷۹]
در اینجا می‌بینید که خداوند حکم را به سلیمان الهام می‌نماید تا به حق میان دو طرف متخاصم حکم نماید و این برهان اول برای وحی تفهیمی از جانب خداوند به قلب بنده اوست. برهان دیگری که می‌آوریم این فرموده خداوند تعالی است که:
{فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ} صدق الله العظيم [البقرة:۳۷]
و این کلمات چه بوده‌است؟ همانا کلماتی است که آدم از پروردگارش دریافت کرد تا خود و همسرش بعد از ظلمی که در حق خود کرده بودند بگویند تا به‌سوی آنان بازگردد (توبه‌شان پذیرفته شود):
{قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۲۳]
حال سومین برهان برای وحی تفهیمی را می آوریم که از جانب پروردگار به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام فرستاده شد درحالی‌که ایشان هنوز کوچک بود و این قبل از آن است که به عنوان رسول برانگیخته شود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۱۵]
خداوند با وحی تفهیمی به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام الهام نمود که او را رها نکرده است و این مکر آن‌ها (برادران یوسف) عامل تحقق یافتن رویای او خواهد شد و او از کاری که آن‌ها با او کردند و از انداخته شدن خود به چاه توسط ایشان با آن‌ها سخن خواهد گفت درحالی‌که در آن هنگام یوسف در موقعیت والا و آن‌ها ذلیل هستند و از او درخواست صدقه می‌کنند و نمی‌فهمند کسی که از او صدقه می‌خواهند برادرشان یوسف است و آن‌ها برادر خود را که در آن موقعیت بالاست نمی‌شناسند تا اینکه او به ایشان یادآوری می‌کند که با او در ته چاه چه کردند.
خداوند تعالی می‌فرماید:

{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ‌ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ‌ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ‌ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَ‌كَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِ‌يبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ‌ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْ‌حَمُ الرَّ‌احِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
و این بیان حق برای فرموده خداوند تعالی است:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۱۵]
پس درمی‌یابید که آن کسی که آن‌ها از او درخواست پیمانه‌های بیشتر و دادن صدقه می‌کنند در حقیقت برادرشان یوسف است که به موقعیت بالا و فرمانروایی دست یافته است ولی آن‌ها او را نمی‌شناسند، مگر زمانی که از رفتارشان با او در ته چاه سخن می‌گوید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ‌ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ‌ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ‌ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَ‌كَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِ‌يبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ‌ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْ‌حَمُ الرَّ‌احِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
حال دانستید که خداوند در این فرموده خود، درحالی‌که یوسف علیه الصلاة و السلام هنوز پسر کوچکی بود با وحی تفهیمی به او وحی نمود:
{فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۱۵]
و تا زمانی که یوسف از کرده ایشان سخن نگفته بود، او را نشناختند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ} صدق الله العظيم [يوسف:۸۹]

سپس برادر خود، یوسف را شناختند و پیش از آنکه او از کرده‌ی آنان در چاه سخن بگوید نمی‌دانستند که برادرشان یوسف در برابرشان است تا اینکه از رفتارشان با او درچاه سخن به میان آورد و گفت:
{قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف]
به‌راستی که پروردگارش در قعر چاه با وحی تفهیمی به او از روزی خبر داد که برادرانش را خواهد دید؛ نه جبریل علیه الصلاة و السلام در چاه به سراغش آمد و نه از ورای حجاب با او سخن گفته شد.
در مورد امام مهدی منتظر ناصر محمد نیز چنین است؛ انسانی که خداوند بیان حق قرآن را با وحی تفهیمی به او یاد داد و این وسوسه شیطان رانده شده نیست. از آنجا که خداوند بیانی مقتدرانه و حق از قرآن را به من وحی نموده است، من نیز آیات قرآن را مقتدرانه و به حق برای عالِم و جاهلتان بیان می‌نمایم، باشد که متذکر شوید.
شیخ گران‌قدر عبدالمجید الزندانی! من شما و تمام علمای یمن را به صورت خاص و علمای مسلمین را به صورت عام دعوت می‌کنم تا بر سر میز گفتگوی جهانی با مهدی منتظر در "پایگاه امام مهدی ناصر محمد یمانی" با رنگ آبی - چون ما پایگاه‌های متعددی داریم - حاضر شوید. حقوق شما در نزد ما محفوظ و مصون است و با احترام و اکرام از شما میهمانان محترم پذیرایی می‌کنیم؛ نه مانع ورود شما به پایگاه می‌شویم و نه سخنانی را که بنویسید تغییر می‌دهیم. پناه بر خدا که از جاهلان باشیم.
و اگر برایتان روشن شد امام ناصر محمد واقعاً امام مهدی منتظر است، حقی را که از جانب پروردگارتان آمده‌است خواهید دانست. و اگر تنها در یک مسئله بر ناصر محمد یمانی غلبه کردید، بر ناصر محمد یمانی است که از باور مهدی منتظر بودن خود بازگردد و تمام انصار او در نقاط مختلف جهان نیز در صورت مغلوب شدن او در برابرعلمای مسلمین ولو در یک مسئله باید از پیروی از ناصر محمد یمانی دست بردارند. پس ای مسلمانان شاهد باشید، شاهد بر خودتان و علمای مسلمین و مهدی منتظر حق، چراکه ناصر محمد یمانی برخی از عقاید دینی شما را در هم خواهد کوبید، چراکه هیچ نشانی از دین خداوند در آن‌ها نیست؛ بلکه از جانب غیر خدا، یعنی شیطان رانده شده به شما رسیده است؛ عقایدی که ازجانب اولیای شیطان بر زبان آورده شده‌است، همانان که تظاهر می‌کردند ایمان دارند اما کفر و مکر خود را پنهان می‌داشتند تا مانع پیروی از ذکرمحفوظ از تحریف و دروغ شوند. آن‌ها می‌خواستند شما را از آیات محکم خداوند که در قرآن عظیم آمده‌است به بیراهه بکشند اما این کار را از راه احادیث سنت نبوی انجام دادند، چون این احادیث از تحریف و دست‌کاری مصون نیستند. برای همین به محضر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم آمده و تظاهر می‌کردند که ایمان آورده‌اند ولی کفر و مکر خود را پنهان می‌کردند، ایمانشان فقط برای استتارشان بود تا به عنوان راویان حدیث سنت نبوی شناخته شوند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَ‌سُولُ اللَّـهِ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَ‌سُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [المنافقون]
سپس خداوند به شما خبر داد که چگونه شما را از راه خداوند به بیراهه می‌کشند. آن‌ها با شمشیر به مقابله شما نیامدند، بلکه از راهی وارد شدند که از ضربات شمشیر خطرناک‌تر است؛ آن‌ها راوی سنت نبوی شدند تا شما را از پیروی از آیات محکم قرآن که از جانب پروردگارتان نازل شده بود دور سازند. لذا در مجالس حدیث حاضر می‌شدند تا از راویان شوند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{مَّن يُطِعِ الرَّ‌سُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرً‌ا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء]
به‌خاطر آنکه قرآن و احادیث بیانِ آن همگی از نزد خدا هستند و گواه آن نزد فرموده خداوند تعالی است که:
{فَإِذَا قَرَ‌أْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْ‌آنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [القيامة]
برای همین خداوند شما را آگاه می‌فرماید که اگر احادیث بیان که در سنت نبوی آمده‌اند از جانب کسی غیر از خدا، یعنی از جانب شیطان بیایند، در آن صورت بین آن احادیث و آیات محکم قرآن اختلاف زیادی پیدا می‌کنید؛ چون حق و باطل یکدیگر را نقض کرده و در یک‌جا جمع نمی‌شوند.
لذا ای مردم! خداوند آیات محکم قرآن را به عنوان مرجع احادیث سنت نبوی برگزیده است و راه کشف احادیثی که به دروغ به نبی نسبت داده شده‌اند را نیز به شما آموخته است. احادیث دروغ با آیات محکم قرآن تفاوت زیادی دارند. برای همین از شما دعوت می‌کنم تا در موارد اختلافات دینی‌تان به حکم خداوند واحد قهار رو کنید و بر مهدی منتظر چیزی جز این نیست که حکم حق خداوند را از آیات محکم قرآنی که از تحریف محفوظ است برایتان استنباط کند تا اگر از حق آمده از جانب پروردگارتان پیروی نکنید، در روز قیامت حجت خداوند بر شما باشد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَ‌كٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْ‌حَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَ‌اسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّ‌بِّكُمْ وَهُدًى وَرَ‌حْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
پس ای علمای مسلمین به دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند، قرآن عظیم، پاسخ دهید و بدانید که محمد رسول الله صلی عله و آله و سلم در رویای حقی به من فرمودند:
[كان مني حرثك وعلياً بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك وما جادلك أحدٌ من القرآن إلا غلبته]
[تو از جانب مادر (حرث) از من و از جانب پدر (بذر) از علی هستی؛ پرچم تو هدایتگرترین پرچم است و بزرگترین هدف، هدف توست و کسی نیست که با قرآن با تو به گفتگو بنشیند مگر اینکه از تو شکست بخورد]

و در رویایی دیگر:
[وإنك أنت المهدي المنتظر وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته]
[و به‌راستی که تو مهدی منتظری و عالِمی نیست که از قرآن با تو بحث کند و بر او غلبه نکنی]
پایان رویای حق
ولی خدا را به شهادت می‌گیرم که او به شما فرمان نداده‌است که به احکام شرعی بر اساس رویایی که در خواب دیده می‌شود عمل کنید، چراکه رویا به صاحب آن اختصاص دارد. اما اگر خداوند در عالم واقعیت آن رویا را محقق سازد، آنگاه این رویا برای شما حجت خواهد بود و خواهید دید که هیچ عالم قرآنی نیست مگر اینکه ناصر محمد یمانی مقتدرانه برای او از آیات محکم قرآن حجت علمی بیاورد.
ای مردم یمن! خدا را شاهد می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است که یمنی که مورد تمسخر متکبران است، "مرکزخلافت جهانی اسلام"خواهد شد و شایسته نیست علی عبدالله صالح، رهبری خلافت جهانی اسلام را به دست کسی جز امام مهدی منتظر بسپارد. او قانع شده و داوطلبانه این کار را می‌کند و این امر به وسیله قیام مسلحانه رخ نمی دهد. او بالاخره خواهد دانست که قدرت را به کسی تسلیم می‌کند که مهدی منتظر است. شما شاهدان این امر باشید.
به خدایی که جز او خدایی نیست، این رهبری به الحوثی‌ها یا سایر معارضین نخواهد رسید و سزاوار نیست رئیس علی عبدالله صالح ازقدرت کنار برود، مگر آنکه پیش از آن رهبری خلافت جهانی اسلام را به مهدی منتظر بسپارد. فقط نکته این است که او هنوز به‌خاطر مکر اولیای دروغگوی شیطان، از مهدی منتظر ناصر محمد یمانی می‌گریزد؛ چون آن‌ها او را از خاندانی که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی از آن‌هاست بر حذر می‌دارند. به او نمی‌گویند از این خاندان بر حذر باش چون مهدی منتظر از بین آن‌ها خروج خواهد کرد؛ بلکه می‌گویند: "جناب رئیس از فلان خاندان برحذر باش و به آن‌ها نزدیک نشو و اجازه نزدیک شدن آن‌ها را نیز نده که اگر از آنان بر حذر نباشی مقام خود را از دست داده و فرمانروایی و ملک خود را به آن‌ها خواهی داد".
مهدی منتظر در پاسخ به آن‌ها می‌گوید: خداوند شما دروغگویان وحقه‌بازها را که اولیای شیاطین هستید بکشد. شما تنها درمورد صالحان هشدار می‌دهید. آیا شما به فرعون درباره موسی که مردی صالح بود هشدار ندادید و او را از موسی بر حذر نداشتید؟ اما نمی‌بینید که در مورد کافران هشداری بدهند، چون از دوستان و یاران آن‌ها هستند. به خداوند که تصدیق مهدی منتظر چیزی جز افزودن بر بزرگی و شرف علی عبدالله صالح نیست. پس از شکرگزاران باشد که خداوند حیات او را در دورانی قرار داده‌است که مهدی منتظر برانگیخته می‌شود تا با قرآن مجید به راه خداوند عزیز و حمید هدایت شود و بداند که دروغگویانی که از دوستان و اولیای شیاطین هستند تنها در مورد صالحان هشدار می‌دهند. مگر آن‌ها فرعون را از موسی که مرد صالحی بود بر حذر نداشتند؟! آن‌ها درباره کافران هشدار نمی‌دهند و امیدواریم پاسخ جناب رئیس این باشد که: راست می‌گویی، چون آن‌ها دوستانشان هستند. و امیدوارم خداوند علی العظیم به علی عبدالله صالح بصیرت بدهد تا از ماهیت واقعی شما دروغگویان آگاه گردد. چقدر شما باعث شدید در حق ما ظلم شود و ما را از حقوق حقه خود محروم کردید واگر قبل از ظهور و تمکین توبه نکنید، ما حکم خداوند درباره شما را می‌دانیم. در کتاب خداوند، شما در شمار سرسخت‌ترین دشمنان خداوند رحمان و اولیای او هستید؛ شما از اولیای شیاطینی هستید که در ملاء اعلی استراق سمع می‌کنند و خداوند درباره شما در آیات محکمش فتوا داده و فرموده است:
{هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُ‌هُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾} صدق الله العظيم [الشعراء]
چراکه کسی در آسمان‌ها و زمین جز خداوند یکتا و بی‌شریک نیست که از غیب آگاه باشد. گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [النمل:۶۵]
سؤالی که مطرح می‌شود این است که این حیله‌گران دروغگو چگونه دزدانه از غیب آگاه می‌شوند؟! و جواب را در فرموده خداوند تعالی و در آیات محکم او می‌یابید که:
{إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِ‌دٍ ﴿٧﴾ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿٨﴾ دُحُورً‌ا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿٩﴾ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الصافات]
سپس شیاطین به سراغ اولیای خود آمده و مطالبی را که به سرقت برده‌اند در اختیار آنان قرار می‌دهند و اکثراً هم دروغ می‌گویند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:

{هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُ‌هُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾} صدق الله العظيم [الشعراء]
به این ترتیب الآن مقصود از حدیث حقی که ازمحمد رسول الله صلی علیه و آله و وسلم نقل شده‌است برایتان روشن شد: [كذب المنجمون ولو صدقوا] یعنی آن‌ها حتی اگر موضوعی که می‌گویند راست از آب درآید اما دروغ می‌گویند که از روی رصد حرکات ستارگان از این امور آگاه شده‌اند؛ بلکه اطلاعاتشان را از شیاطینی به دست می‌آورند که {يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى} در ملاء اعلی حرف فرشتگان را استراق سمع کرده‌اند؛ چون فرشتگان خداوند رحمان درباره خبرهایی که خداوند درباره امور غیبی و حوادث آینده زمین به آن‌ها داده‌است با یکدیگر صحبت می‌کنند و شیاطین به صورت پنهانی به حرف‌های آن‌ها گوش می‌دهند، همانند جنیان که قبل از مبارزه طلبی قرآن به راحتی بالا رفته و از اخبار آن عالم باخبر می‌شدند ولی بعد از به چالش کشیده‌شدنشان درآیات قرآن عظیم، این امر متوقف شد. برای همین می‌گویند:
{وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَشُهُباً (۸) وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَّصَداً (۹) وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً (۱۰) وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَداً (۱۱) وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً (۱۲) وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْساً وَلَا رَهَقاً (۱۳)} صدق الله العظيم [الجن]
لینک پایگاه (الإمام المهدي ناصر محمد اليماني) منتظر حضور شما برای گفتگوست تا کشور را از "فتنه جنگ داخلی" که مصیبت بسیار بزرگی برای مردم یمن خواهد بود نجات دهیم؛ پس مردم و حکومت یمن! از خونریزی و اغتشاش بپرهیزید و بشتابید برای گفتگو؛ مهدی منتظر حضور یافته وشش سال است که از شما دعوت می‌کند تا با او به گفتگو بپردازید و ما اکنون در آغاز هفتمین سال هستیم و به جز تعداد اندکی، نه علمای یمن و نه سایر علمای مسلمین به این درخواست پاسخ نداده‌اید. ما از جناب رئیس جمهور علی عبدالله صالح نیز برای حضور در میز گفتگو دعوت می‌کنیم تا برایش روشن شود که آیا واقعاً خداوند دانش و علمی فراتر از علمای امت به امام ناصر محمد یمانی عطا نموده است یا خیر و برایش روشن گردد آیا واقعاً همین طور است که امام ناصر محمد با علمی روشنگر و مقتدرانه از قرآن در جدال با هر عالمی پیروز می‌گردد یا خیر؟ اگر روبرگردانید، از دعوت مهدی منتظر حق پروردگارتان برای پذیرش حکمیت ذکر، قرآن عظیم، روبرگردانده‌اید و قسم به خداوند واحد قهار که جن را از زبانه آتش و انسان را از گل سفال‌گونه آفریده است، خداوند خلیفه خود مهدی منتظر را در یک شب بر شما و تمام جهانیان مسلط خواهد کرد درحالی‌که همگی خوار و زبون شده اید؛ شبی که در آن عبور سیاره‌ای که شما آن را سیاره دهم می‌نامید باعث پیشی افتادن شب از روز می‌گردد (طلوع خورشید از مغرب به علت عکس شدن جهت چرخش زمین )؛ همان "سیاره سقر" که در دوران‌های متعدد به سراغ بشر می‌آید (اللواحة للبشر) و سنگ‌های آتشین خود را بر زمین می‌باراند؛ پس فرموده خداوند واحد قهار را در آیات محکم ذکر به یاد داشته باشید که می‌فرماید:
{خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِ‌يكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿٣٧﴾ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَـٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣٨﴾ لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ‌ وَلَا عَن ظُهُورِ‌هِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُ‌ونَ ﴿٣٩﴾ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَ‌دَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُ‌ونَ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
این سیاره سقر و بازآینده به‌سوی بشر (اللواحة للبشر) است و نزدیکترین عبور آن علامتی از علائم بزرگ ساعت [قیامت] است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{وَمَا هِيَ إِلا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ (۳۱) كَلا وَالْقَمَرِ (۳۲) وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (۳۳) وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ (۳۴) إِنَّهَا لإٍحْدَى الْكُبَرِ (۳۵) نَذِيراً لِلْبَشَرِ (۳۶) لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ(۳۷)} صدق الله العظيم [المدثر]
مترقب (در انتظار) عبور آن باشید که از جانب قطب‌ها در یکی از شب‌های کامل شدن بدر خواهد آمد. با عبورِ آن، شب از روز جلو می افتد؛ در آن زمان شما کسانی که از دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند، ذکر، سر باز می‌زنید به‌جز خداوند ولی و یاوری نخواهید داشت وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين.
ای دوستان و محبان خداوند، بیان حق کتاب خداوند، ذکر، را با تمام امکانات و وسایل منتشر کنید تا در اختار خردمندان - اولی الألباب - قرار گیرد و این وظیفه شماست. خداوند شما را از امر من آگاه کرده و شما نیز مرا باور کرده و از من پیروی می‌کنید. از کسانی که عضویت شما را مسدود می‌کنند، شما را مورد تکذب قرار می‌دهند، ناامید نشوید و همان جوابی را بدهید که در آن خداوند تعالی فرموده پیروان یکی از انبیا در مقابل گروهی :از خودشان دادند
{وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (۱۶۴) فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (۱۶۵)} صدق الله العظيم [الأعراف]
آیا می‌دانید بیان حق این گفته‌شان چیست؟
{ قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم
یعنی در مقابل خداوند عذری داشته باشیم تا به‌خاطر عدم تبلیغ آنچه که خداوند بر شما فرستاده و آن را باور کرده و پیرو آن شده‌اید مورد محاسبه قرار نگیریم، و همچنین شاید آن‌ها تقوا کرده و از حق آمده از جانب پروردگارشان پیروی نمایند.
عزیزان من، شکرگزار خداوند باشید و در دوران "گفتگو قبل از ظهور" تمام بیانات حق کتاب را تبلیغ نمایید که همه آن‌ها نور بر سر نور هستند و شفای قلب‌ها در آن‌ها نهفته است. کوتاهی نکرده و محزون نشوید؛ با مردم به نیکی سخن گفته و به ایشان بشارت دهید و باعث تنفر و فرارشان نشوید و دعوت خود را با خلقی بسیار نیک وبا ملاطفت بیان کنید و به یاد این فرموده خداوند تعالی باشید:
{وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۵۹]
از فرمانی که خداوند به شما و به تمام دعوت‌کنندگان به راه خداوند داده‌است اطاعت نمایید که می‌فرماید:
{ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ}[النحل:۱۲۵]
و این فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴿٣٤﴾ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُ‌وا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [فصلت]
توصیه خداوند به نبی خود موسى عليه الصلاة والسلام را باید به یاد داشته باشید؛ با اینکه فرعون از مسرفانی بود که به ناحق ادعای بزرگی می‌کرد: {فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى} با وجود این خداوند تعالی به نبی خود موسی و برادرش هارون عليهم الصلاة والسلام می‌فرماید:
{اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْ‌عَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٤٣﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ‌ أَوْ يَخْشَىٰ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [طه]
ای حبیبان خداوند (احباب الله) اگر مشتاق آن هستید که آنچه که او دوست دارد و باعث رضایتش می‌شود تحقق یابد، فتوایش را درباره اینکه چه چیز را دوست داشته و از آن راضی می‌شود، در این فرموده پیدا می‌کنید:
{وَلاَ يَرْضَىَ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُواْ يَرْضَهُ لَكُمْ} صدق الله العظيم [الزمر:۷]
خداوند در نفس خود دعوت بندگان به راهش را بیش از هر چیز دوست دارد؛ پس در مقابل آزارها صبور باشید، چون خداوند هدایت آن‌ها را بیشتر ازاین دوست دارد که به جنگ با شما برخیزند و شما نیز با آن‌ها بجنگید و ایشان را بکشید و داخل آتش شوند. خداوند به شما فرمان نمی‌دهد با مردم به جنگ بپردازید تا مؤمن شوند؛ اجبار و اکراه در دین خداوند راه ندارد و همان چیزی بر شماست که بر رسول خداوند و امام مهدی است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} صدق الله العظيم [الرعد:۴۰]
ممکن است یکی از کسانی که از احادیث شیطانی که مخالف آیات محکم قرآن هستند پیروی می‌کنند و خود را هدایت شده هم می‌دانند بخواهد حرف مرا قطع کرده و بگوید: صبر کن ناصر محمد یمانی، بر اساس روایتی از عبدالله عمر رضي الله تعالى، محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
[به من فرمان داده شده‌است تا با مردم بجنگم تا شهادت بدهند خدایی جز الله نیست و محمد رسول خداست و نماز به پا داشته و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند، خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام و حسابشان با خداوند تعالی است]
انتهى الاقتباس
البخاری و مسلم این روایت را نقل کرده و آن را در زمره احادیث صحیح قرار داده‌اند که واقد بن محمد بن زيد بن عبدالله بن عمر از پدرش و او از جدش عبدالله بن عمرآن را نقل کرده‌است و این قسمت "الا بحق الاسلام" تنها از جانب البخاری نقل شده و مسلم آن را نقل نکرده‌است و معنای این حدیثی که از نبي صلى الله عليه وسلم نقل شده و از بسیاری از بزرگان معنی این حدیث نقل شده‌است در صحیح البخاری از أنس رضي الله عنه نقل شده که نبي صلى الله عليه وسلم گفته است:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس يعني المشركين حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله فإذا شهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله وصلوا صلاتنا واستقبلوا قبلتنا وأكلوا ذبيحتنا فقد حرمت علينا دماؤهم وأموالهم إلا بحقها]
انتهى الاقتباس
و امام احمد آن را از میان احادیثی نقل کرده‌است که معاذ بن جبل از نبي صلى الله عليه وسلم نقل کرده".
پایان نقل‌قول
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: خیر این حدیث با مکری خبیثانه و از جانب شیطان رانده شده آمده‌است تا مردم را به مبارزه با شما سوق دهد، چون اگر نخواهند با شما بجنگند باید با اکراه و اجبار و با خواری دین شما را بپذیرند و اگر نپذیرند شما با جنگ، به دلیل عدم پذیرش دین خدا خونشان را زمین ریخته و زنان و اموالشان را به عنوان غنیمت خواهید گرفت. چنین روشی نه امر خداوند است و نه امر رسولش؛ این دستور شیطان رانده شده است و چگونه شده که شما از دستور شیطان تبعیت کرده و از فرمان خداوند رحمان که در آیات محکم کتابش آمده‌است، سرپیچی می‌کنید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا} [المزمل:۱۹]
{فَذَكِّرْ‌ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ‌ ﴿٢١﴾ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ‌ ﴿٢٢﴾} [الغاشية]
{فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتْ الذِّكْرَى (۹) سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى (۱۰) وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (۱۱) الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى (۱۲) ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَا (۱۳) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (۱۴) وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (۱۵) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (۱۶) وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى (۱۷)} [الأعلى]
{أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ} [يونس:۹۹]
{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}
[البقرة:۲۵۶]
{وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّ‌بِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ‌ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارً‌ا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَ‌ادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَ‌ابُ وَسَاءَتْ مُرْ‌تَفَقًا ﴿٢٩﴾}
[الكهف]
{وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّ‌سُولَ وَاحْذَرُ‌وا فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَىٰ رَ‌سُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٩٢﴾}
[المائدة]
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ} [النحل:۳۵]
{قلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}
[النور:۵۴]
{وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} [العنكبوت:۱۸]
{وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} [الرعد:۴۰]
صدق الله العظيم
پس ای خردمندان از خداوند پروا کنید؛ و از شما می‌پرسم به حقِّ آن که ابرها را روان ساخته و کتاب را نازل فرموده و انسان را از خاک آفریده است، آیا تمام فرامینی که خداوند در آیات محکم کتاب به رسولش داده‌است با دستوری که شیطان با نسبت دروغ دادن حدیث به خداوند رحمان و رسولش وارد سنت بیان کرده‌است مخالفت ندارد؟ که گفته:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
انتهى الاقتباس
من از صحابه رسول الله که این حدیث از آن‌ها نقل شده به‌جز خوبی چیزی نمی‌گویم، چون شیاطین بشر همان گونه که به رسولِ ذکر [قرآن] نسبت دروغ می‌دهند، به صحابه برگزیده هم همین نسبت را می‌دهند. پس از خدا بترسید و از کتاب خداوند و سنت حق رسولش پیروی کنید، مگر آن احادیثی از سنت بیان که مخالف آیات محکم قرآن هستند و بدانید چنین حدیثی از جانب شیطان است؛ خداوندا شاهد باش که من به آن‌ها ابلاغ نمودم.
آیا نمی‌دانید که حتی اگر تمام انس و جن را به اکراه وادار کنید تا به خداوند رحمان ایمان آورده و نماز به پا داشته و زکات بدهند، نماز و زکاتشان در حال اکراه پذیرفته نمی‌شود مگر اینکه با خلوص و تمایل قلبی نماز خوانده و زکات بدهند و ترس از کسی باعث آن نشده باشد؟ گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنْ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:۱۸]
خداوندا شاهد باش که من به آن‌ها ابلاغ کردم.
و اما در مورد جهاد در راه خداوند برای پایان دادن ظلم انسان بر برادر انسانش، خداوند به کسانی که در زمین قدرت و فرمانراویی
(تمکین) داده باشد، امر نموده برای پایان دادن ظلم انسان به برادر انسانش جهاد کنند و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأْرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأْمُورِ} [الحج:۴۱] صدق الله العظيم
{كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ} [آل عمران:۱۱۰] صدق الله العظيم
اما با کمال تأسف، بسیاری از علمای امت و منبریان بین آیات محکمی که در آن از دعوت به‌سوی خداوند سخن گفته می‌شود و آیات محکمی که به جهاد در راه خداوند و امر به معروف و نهی از منکر اختصاص دارد، فرقی قائل نمی‌شوند. جهاد برای پایان دادن ظلم انسان به برادر انسانش است و نمی‌توان انسان را با زور و اکراه وادار نمود تا به خداوند رحمن ایمان بیاورد. ای کسانی که خود و پیروانتان را به بیراهه کشانده‌اید، آیا در قرآن تدبر نمی‌کنید یا بر قلب‌هایتان قفل زده شده‌است؟
برایتان مثالی خواهم آورد تا نشان دهم چگونه کسانی که نادانسته به خداوند نسبت می‌دهند و تصورهم می‌کنند هدایت شده‌اند توانستند پیروان خود را قانع کنند که به جنگ کافرانی بروند که ایمان نمی‌آورند. برای مثال به آن‌ها می‌گویند محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم گفته است:
اقتباس المشاركة :
[عن عبدالله عمر رضي الله تعالى عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى] رواه البخاري ومسلم
[به من فرمان داده شده‌است تا با مردم بجنگم تا شهادت بدهند خدایی جز الله نیست و محمد رسول خداست و نماز به پا داشته و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند، خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام و حسابشان با خداوند تعالی است]
انتهى الاقتباس
و سپس می‌گویند این به معنای آن است که خداوند به ما امر نموده تا به جنگ مشرکین رفته و آن‌ها را به قتل برسانیم یا اینکه مؤمن شوند و نماز گزارده و زکات بپردازند، در غیر این صورت خداوند خون آن‌ها و زنان و فرزندان و اموالشان را به عنوان غنیمت بر ما حلال کرده‌است و سپس می‌گویند خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْالصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}[التوبة] صدق الله العظيم

و آیات بیشتری برایشان آورده و می‌گویند خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} [التوبة:۱۱۱] صدق الله العظيم
و خداوند تعالی می‌فرماید
:
{وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ} [الأنفال:۳۹] صدق الله العظيم
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: خداوند فرمان جنگ با کافرانی را داده‌است که به‌خاطر دین شما به جنگ با شما می‌آیند و پیروانتان را گرفتار فتنه می‌کنند، برای همین خداوند فرمان داده‌است تا با کفاری که به جنگتان می‌آیند بجنگید تا باعث فتنه کسانی نشوند که به دعوت شما ایمان آورده و باورتان کرده و از دین حق پروردگارشان پیروی می‌کنند. در اینجا واجب است به برادرانتان یاری رسانید و گواه آن هم فرموده خداوند تعالی است:
{وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ} صدق الله العظيم [الأنفال:۷۲]
و گواه آن حدیثی از
محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است:
[إِنَّ مَثَلَ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى تَدَاعَى بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى]
[حکایت مؤمنان در دوستی و مهربانیشان مانند اعضای بدن است، وقتی یکی رنجور شود دیگران از او مراقبت و نگهداری می‌کنند]
صدق عليه وآله الصلاة والسلام
به‌راستی که خداوند به شما فرمان داده‌است با کافرانی بجنگید که به جنگتان آمده و می‌خواهند نور خداوند را خاموش کنند، نه اینکه به کافرانی که جنگی با شما ندارند تعدی نمایید. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ} [البقرة:۱۹۰] صدق الله العظيم

خداوند شما را از ارتباط با کافرانی که با شما سر جنگ ندارند، نهی نمی‌فرماید، بلکه به شما فرمان داده‌است با آن‌ها به عدالت و قسط و همانند برادرانتان و بر اساس اصول دین رفتار کنید و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ} [الممتحنة:۸] صدق الله العظيم

خداوند به رسولش فرمان نمی‌دهد با آن‌ها بجنگد تا ایمان بیاورند، بلکه به بنده و رسول خود امر می‌نماید تا بین مؤمن و کافر عدالت برقرار کند. گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:

{فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ} [الشورى:۱۵] صدق الله العظيم

چگونه ممکن است محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بر خلاف این عمل کرده و بگوید:
[QUOTE][أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى] رواه البخاري ومسلم
[به من فرمان داده شده‌است تا با مردم بجنگم تا شهادت بدهند خدایی جز الله نیست و محمد رسول خداست و نماز به پا داشته و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند، خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام و حسابشان با خداوند تعالی است]
اما درباره این فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ} [التوبة:۵] صدق الله العظيم

به‌راستی که مقصود خداوند مشرکان مکه است که بعد از اعلام برائت تخلف کردند؛ چون خداوند به مسلمانان فرمان داده بود که مشرکان حق نزدیک شدن به خانه معظم او را ندارند و این خانه اختصاص برای ادای حج به مسلمانان اختصاص دارد. خداوند از حج خانه معظم خود توسط مشرکانی که شاهد کافر بودن خود بودند، برائت جست؛ و آن را برای تمام کسانی که ایمان به خداوند و روز قیامت داشته و در عبادت کردن پروردگارشان شرک نیاورده باشند قرار داد. برای همین به مسلمانان فرمان داد که مشرکان حق نزدیک شدن به مسجد الحرام را ندارند. خداوند تعالی می‌فرماید:

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:۲۸]
بعد از آنکه در روزِ حج اکبر بیزاری و برائت خداوند و رسولش اعلام گردید، هرمشرکی که در مکه پیدا می‌ش
د به منزله مقاومت وی در برابر فرمان برائت خداوند و رسولش بود، لذا فرمان خداوند بر این قرار گرفت که با آن‌ها مبارزه شود ولو اینکه به پوشش کعبه آویخته باشند، مگر اینکه اعلام کنند مسلمانند و نماز گزارده و زکات بدهند و این به معنی این است که آن‌ها در زمره برادران دینی مسلمانان شده‌اند و مانند شما نسبت به مسجد الحرام محقند و برای همین نیز فرمان داده شد که راه این دسته باز شود. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَ‌سُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ‌ أَنَّ اللَّـهَ بَرِ‌يءٌ مِّنَ الْمُشْرِ‌كِينَ وَرَ‌سُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ‌ مُعْجِزِي اللَّـهِ وَبَشِّرِ‌ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣﴾ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِ‌كِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُ‌وا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَىٰ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿٤﴾ فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشْهُرُ‌ الْحُرُ‌مُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِ‌كِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُ‌وهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْ‌صَدٍ فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿٥﴾ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِ‌كِينَ اسْتَجَارَ‌كَ فَأَجِرْ‌هُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [التوبة]
جز اینکه خداوند به مؤمنان فرمان می‌دهد اگر کسی از کافران یا مشرکان به آن‌ها پناه بیاورد، به او پناه دهند تا کلام خداوند را بشنود. اگر از حق پروردگارش پیروی کرد که چه بهتر و اگر نپذیرفت، خداوند به شما امر نموده که او را به خانه‌اش برسانید و همراه او باشید تا از مکه خارج شود و با او به خوبی برخود و رفتار شود. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم
ای کسانی که نادانسته به خداوند نسبت داده و خود و پیروانتان را به گمراهی می‌کشانید، از خدا پروا نمایید. ای علمای مسلمین که با وجود تفاوت بسیار زیاد شتر و الاغ، فرق بین الاغ و شتر را نمی‌دانید (لا تفرقون بین البعیر و الحمیر) از خداوند بترسید!!
چگونه است که شما قادر نیستید مهدی منتظر حق را که از جانب پروردگارتان آمده‌است از کسانی که با مس شیطان سرگردان و آشفته شده و ادعای مهدویت می کنند، تشخیص دهید؟ کسانی که هر از چند گاه سر بلند کرده و با وسوسه شیطان قرینشان خود را مهدی منتظر می‌دانند. آیا نمی دانید این از مکر شیطان بزرگ است؟ تا وقتی خداوند مهدی منتظر حق را به‌سویتان فرستاد، بگویید این هم یکی از کسانی است که هر از چند گاهی پیدا شده و ادعا می‌کنند مهدی منتظرند. از او رو برمی‌گردانید تا اینکه عذاب خداوند با سیاره‌ای که به آن سیاره دهم می‌گویید بر سرتان نازل شود؛ آیا پروا نمی‌کنید؟
آیا در بیان حق ذکر، قرآن عظیم، که مهدی منتظر حق، امام ناصر محمد یمانی، از آن‌ برایتان حجت می‌آورد تدبر نمی کنید؟ علم مقتدارنه او را با علومی که مهدی‌های دروغینی که با مس شیاطین سرگردان شده‌اند مقایسه نمی‌نمایید، از خدا پروا نمی‌کنید؟ اگر شما از کسانی باشید که قبل از شنیدن سخن درباره آن حکم نمی‌دهند، با تدبر در منطق و دلایل علمی مقتدرانه امام مهدی ناصر محمد یمانی و برهان‌های مدعیان مهدویت که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند متوجه تفاوت امر می‌شوید و درمی‌یابید تفاوت بین مهدی منتظر و مدعیان دروغینی که شخصیت او را به سرقت برده‌اند، مانند تفاوت بین شتر و الاغ است؛ یا شما شتر را از الاغ تشخیص نمی‌دهید؟
ای مردم! زمان قيامت فرا رسيده وكسی جز خداوند نمی‌تواند جلوی عذاب را بگیرد، آیا ازاین حدیث می‌خندید و نمی‌گریید؟! [اشاره به آیات کریمه سوره نجم:‏ أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ‎ ﴿٥٧﴾ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّـهِ كَاشِفَةٌ ﴿٥٨﴾ أَفَمِنْ هَـٰذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿٥٩﴾ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ
﴿۶۰﴾]. آیا می‌دانید که امام مهدی ناصر محمد یمانی با کلام خداوند، پروردگار عالمیان، شما را مورد خطاب قرار می‌دهد و بیان حق قرآن را با قرآن و از محکمات آن برایتان می‌آورد؟ آیات روشنی که آیات بنیادی و اساسی کتاب و از محکماتی هستند که برای عالم و جاهلتان به زبان عربی آمده‌است، ظاهر و باطن آن را هم علمایتان درک می‌کنند و هم جاهلان، چون ظاهر و باطن آن‌ها یکسان است و تنها کسانی که قلبشان از حق منحرف است از درک دیدن آن‌ها کور و ناتوانند.
شیخ گران‌قدر عبدالمجید زندانی و علمای یمن! آیا وقت آن فرا نرسیده که کلام حق را بر زبان آورده و خود و امتتان در کشتی نجاتی که خداوند برایتان فراهم نموده سوار شوید و از امام ناصر محمد یمانی پیروی کنید؟ آیا رئیس علی عبدالله صالح شما را در پیشگاه خداوند در روز قیامت مسئول نکرد تا سخن حق را بگویید (و بین او و مخالفانش از کتاب خداوند داوری کنید) و در راه خداوند از سرزنش هیچ کسی نترسید؛ به شما وعده داده که خواهد گفت "شنیدم و اطاعت می‌کنم"؛ آیا پروا نمی‌کنید؟ چرا از دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی رو برمی‌گردانید؟ او که با شما در صنعاء زندگی می‌کند یا اینکه از این قضیه خبر ندارید؟ آیا انصار شما را از دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی باخبر نکرده‌اند، یا اینکه دعوت او را ابلاغ کردند ولی شما از دعوت حق پروردگارتان روبرگردانده‌اید، شما را چه شده و چه بلایی سرتان آمده است؟
شاید شیخ گران‌قدر عبدالمجید زندانی بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: ناصر محمد یمانی، ما منتظر مهدی منتظری هستیم که طبق خبری که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به ما داده‌است، نامش "محمد بن عبدالله" باشد؛ رسول فرموده است نام امام مهدی "محمد بن عبدالله" است. پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ ایشان می‌گوید:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} [البقرة:۱۱۱]
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۲۴]
شیخ گران‌قدر عبدالمجید زندانی در جواب می‌گوید: ناصر محمد یمانی! آیا به احادیث سنت نبوی ایمان داری؟ امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ ایشان می‌گوید: البته که ایمان دارم، ایمان من به سنت بیان حق قرآن عظیم که از زبان جدم محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم بیان شده‌اند به اندازه ایمانم به این قرآن عظیم است؛ چیزی را که انکار کرده و نسبت به آن کافرم، احادیثی هستند که با آیات محکم ذکرِ محفوظ از تحریف یعنی قرآن مغایرت دارند؛ چون احادیثی از این دست از جانب خداوند نیستند، از جانب شیطان آمده‌اند. چون هم قرآن و هم احادیث بیان همگی از جانب خداوند رحمان آمده‌اند و گواه آن فتوای خداوند است که در آیات محکم قرآن برای جن و انس داده شده است:
{إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْ‌آنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَ‌أْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْ‌آنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [القيامة]
مگر غیر از این است که خداوند رحمان در آیات محکم کتابش چگونگی جدا کردن و تمیز دادن احادیث حق بیان که از جانب خداوند رحمان هستند را از احادیث شیطان که به دروغ به خداوند و رسولش نسبت داده‌اند آگاه کرده‌است؟
خداوند به شما فرمان داده‌است که در مواردی که در احادیث سنت بیان نبوی دچار اختلاف شوید، محکمات قرآن را مرجع قرار دهید. خداوند شما را آگاه نموده است که اگر احادیث بیان در سنت نبوی از جانب خداوند رحمان نباشند، بین آن‌ها و محکمات قرآن مغایرت و اختلاف زیادی پیدا می‌کنید. گواه آن نیز فتوای خداوند در آیات محکم قرآن است که احادیث سنت بیان هم از جانب خداوند رحمن آمده‌اند. همین طور فتوا داده‌است که در مورد حفظ سنت بیان از تحریف و دست‌کاری به شما وعده‌ای نمی‌دهد و به‌راستی که قرآن عظیم را برایتان حفظ خواهد کرد. خداوند به شما خبر داده است در موارد اختلاف در احادیث سنت بیان با قرآن حکم کنید و در آیات محکم قرآن تدبر نمایید. خداوند به شما آموخته است اگر احادیث بیان از جانب کسی غیر از خداوند باشند، بین محکمات قرآن و حدیث دروغین در سنت نبوی مغایرت و اختلاف زیادی پیدا می‌کنید؛ چون حق و باطل یکدیگر را نقض می‌کنند و نمی‌توانند سازگارباشند. این فتوای خداوند درباره چگونگی کشف احادیث دروغ است که آن را در محکمات کتابش پیدا می کنید:
{مَّن يُطِعِ الرَّ‌سُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرً‌ا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء]
شیخ عبد المجید زندانی در پاسخ ما می‌گوید: به این ترتیب حکم حق درباره اختلاف بین اهالی سنت و شیعیان در حدیث نقل شده از جانب نبی الله علیه الصلاة و السلام برایمان روشن شد که می‌فرماید:
[تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي]
[در میانتان چیزی باقی گذاشته‌ام که اگر به آن‌ها تمسک جویید، بعد از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خداوند و سنت من]

اما در روایاتی که نزد شیعیان است انتهای حدیث با آنچه که در بالا آمده است فرق دارد. نبی در حدیث آن‌ها می‌فرماید:
[تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وعترتي]
[در میانتان چیزی باقی گذاشته‌ام که اگر به آن‌ها تمسک جویید، بعد از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خداوند و عترت من]
و درباره این اختلاف، حکم حق روشن گردید و مشخص شد حدیثی که نزد اهل سنت است و در ادامه می آید، صحیح است:
[تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي]
و این بیان تو را ثابت می‌کند که احادیث نبوی نیز از جانب خداوند رحمان آمده‌اند، اما ناصر محمد یمانی درباره شیعیان اثنی عشری چه می‌گویی؟ مهدی منتظر در پاسخ می‌گوید: احادیث دروغ در نزد شیعیان کمتر از اهل سنت و جماعت است اما با وجود اینکه اهل سنت احادیث دروغ بیشتری دارند اما چون به جای خداوند ائمه آل بیت را نمی‌خوانند به حق نزدیکترند.
شیخ عبدالمجید، علمای یمن و تمام علمای مسلمین، از خدا پروا کنید! شایسته امام مهدی برانگیخته شده از جانب خداوند نیست که از خواسته‌ها و امیال شما پیروی کند؛ او آمده‌است تا پراکندگی شما را به وحدت تبدیل نماید و در برابر خداوند به حق و یقین شهادت می‌دهم و کفر مطلق خود نسبت به "تعدد مذاهب" در دین و در سیاست را اعلام می‌کنم. ما انتخابات مشورتی را رد نمی‌کنیم اما تعدد حزبی و سیاسی در دین خداوند را حرام می‌دانیم، چون باعث ضعف و کاهش قدرت مسلمانان می‌شود و موجب بروز دشمنی و کینه بین آن‌ها شده و قلب‌هایشان را از هم دور می‌کند. شیخ عبدالمجید! دوران قبل از اتحاد یمن را به‌ خاطر دارید که در شمال، حزبی به نام کنگره خلق (مؤتمر الشعبی العام) وجود داشت و با وجود عیوبی که داشت چون تنها یک حزب بود باعث شد یمنی‌ها با هم برادر باشند؟ تا اینکه قضیه تعدد احزاب پیش آمد و قلب‌های بندگان پراکنده شد و حاصل آن دشمنی و کینه بین مردم بود. این در دین خداوند حرام است و حکم شورای اسلامی این نیست. بلکه شورای اسلامی مانند شورای ملکه یمن، بلقیس، است که خدا از او راضی باشد و راضی‌اش نماید. عجیب است که او قبل از اینکه با سلیمان تسلیم خداوند شود، بر اساس شورای اسلامی حق عمل می‌کرده‌است، چراکه بانویی حکیم بود و این از هوش و ذکاوت اوست. از میان بزرگان کشور عده ای انتخاب شده بودند و از هر استانی از کشور، افراد ارجمند جمع شدند و برایش مجلس مشورتی تشکیل دادند. او به ایشان گفت:
{مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ} [النمل:۳۲]
بلقیس درباره هیچ یک از امورات کشوری و اقتصادی و دولتی بدون مشورت با این شورا و مشاوره با آن‌ها تصمیمی نمی‌گرفت. بعد از انجام مشورت، تصمیم‌گیری با او بود و این حکم مشورت و شورا در اسلام است و گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۵۹]
یعنی درباره امور با آن‌ها مشورت کن تا نظراتشان را بشنوی اما اختیار با آن‌ها نیست و تنها نظر مشورتی می‌دهند و زمانی که تصمیم مناسب را گرفتی با توکل به خدا آن را انجام بده. حکومت ملکه بلقیس که خدا از او راضی باشد و او نیز از خدا، چنین بود. اگراکنون به دعوت به گفتگو پاسخ ندهید، به رئیس علی عبدالله صالح پیشنهاد می‌کنیم که تمام احزاب یمن را در هم ادغام نماید و حزبی به نام (حزب متحد یمن) تشکیل دهد؛ چگونه شما از روش مردمی پیروی می‌کنید که ایمان نمی‌آورند؟ در یک دولت چیزی به نام تعدد احزاب اساس دینی ندارد، چه تعدد حزبی تحت لوای تعدد مذاهب دینی باشد و چه از نظر سیاسی یا به اسم احزاب سیاسی. تمام این‌ها در کتاب خداوند، قرآن عظیم، حرام شده است. چون تعدد حزبی در دین یا سیاست باعث دشمنی و کینه بین بندگان می‌شود. افراد زیادی در کشورهای مختلف قربانی این اختلافات شده‌اند که جز خداوند کسی از تعداد آن‌ها آگاه نیست؛ آیا پروا نمی‌کنید؟
اگر در هر دولتی تنها یک حزب وجود داشته باشد، دیگر میان مردم اختلافی به وجود نیامده و فساد در زمین و خونریزی رخ نخواهد داد. من نصیحت‌کننده امین شما هستم.
پس بیایید برای پایان دادن به ظلم انسان بر برادر انسانش به گفتگو بپردازیم.
وأشهدُ أن لا إله إلا الله وأشهدُ أن محمداً رسول الله و شهادت می‌دهم من مهدي منتظر ناصر محمد اليماني هستم و تلاش می‌کنم تا صلح جهانی در میان ملت‌ها برقرار شود و مسلمان و کافر در صلح زندگی کنند تا انسان بتواند از شر مفسدین در زمین در امان بوده و در آرامش زندگی کند.
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين.
برادرتان امام مهدي ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 12923 من موضوع من المهديّ المنتظَر إلى الرئيس اليمني علي عبد الله صالح وكافة قادات العرب وعلماء المسلمين..



- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 04 - 1432 هـ
15 - 03 - 2011 مـ
02:38 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ


من المهديّ المنتظَر إلى الرئيس اليمني علي عبد الله صالح وكافة قادات العرب وعلماء المسلمين ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جَدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار في الأولين وفي الآخرين إلى يوم الدين..

من المهديّ المنتظَر إلى فخامة الرئيس اليماني علي عبد الله صالح وكافة قادات العرب والمُسلمين، وكذلك فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني وكافة عُلماء المُسلمين، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين وجميع المُسلمين، أمّا بعد..

إنّني المهديّ المنتظَر ابتعثني الله بقدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور وأنتم الآن في عصر الحوار من قبل الظهور، وجئتكم على قدَرٍ قُبَيل مرور ما تسمّونه بالكوكب العاشر حتى أنذر البشر أنّهم دخلوا في عصر أشراط الساعة الكبر، فاتّقوا الله الواحد القهار واتّبِعوا الذِّكر من قبل أن يسبق الليل النهار، وإني أدعوكم إلى الحوار من قبل الظهور عبر طاولة الحوار العالميّة
(موقع الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني منتديات البشرى الإسلاميّة).

ويحقّ لكم أن تضعوا
احتمالين الآن في شأني، فإمّا أن أكون المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم، وإمّا أن يكون مثلي كمثل المهديِّين المفترين الذين تتخبّطهم مسوس الشياطين وبين الحين والآخر يظهر لكم من يدّعي شخصيّة المهديّ المنتظَر وذلك مكرٌ من الشياطين عن طريق الممسوسين يوسوسون لقرنائِهم أنّه هو المهديّ المنتظَر، والحكمة الخبيثة لدى الشياطين من هذا المكر وذلك حتى إذا ابتعث الله المهديّ المنتظَر في قدره المقدور في الكتاب المسطور فتعرِضون عنه بظنِّكم أنّ مثله ليس إلا كمثل المهديّين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين!

ويا أولي الألباب فإمّا أن أكون المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم وإمّا أن أكون من الذين تُوسوِسُ لهم الشياطين أن يدّعوا شخصية المهديّ المنتظَر، فلا ينبغي لكم أن تحكموا عليَّ من قبل أن تستمعوا إلى منطقي وسلطان علمي بالحقّ بظنِّكم أنّي من الذين يدّعون شخصيّة المهديّ المنتظَر ولا ينبغي لكم أن تصدقوا أنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم من قبل أن أقيم عليكم الحجّة بسلطانِ العلم المبين، فلكلّ دعوى برهان والظنّ لا يغني من الحقّ شيئاً.

ولربما فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني يودّ أن يقاطعني فيقول: "يا من يدّعي أنّه المهديّ المنتظَر فنحن علماء المسلمين أدرى من الآخرين من عامة المسلمين لو كنت المهديّ المنتظَر أو كذّاباً أشِراً، فبما أنّ المسلمين لا ينتظرون أن يبعث الله المهديّ المنتظَر نبيّاً ولا رسولاً جديداً بل رجلاً من الصالحين كون خاتم الأنبياء والمرسلين هو محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم. تصديقاً لقول الله تعالى:
{مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً} صدق الله العظيم [الأحزاب:40]، وبناءً على هذه الفتوى المُحكمة في كتاب الله القرآن العظيم يفقهها العالِم والجاهل من أنّ خاتم الأنبياء والمرسلين هو محمدٌ رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - وبرغم اختلاف علماء المسلمين في بعض العقائد في الدين إلا أنّهم اتّفقوا جميعاً في عقيدة بعث (الإمام المهديّ المنتظَر ناصِراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم)".

ومن ثمّ نردّ على الشيخ عبد المجيد الزنداني ونقول: يا فضيلة الشيخ أفلا تفتيني ماذا تقصد بقولك أنّ علماء المسلمين متفقون جميعاً في عقيدة بعث الإمام المهديّ المنتظَر ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم؟ ومن ثمّ يردّ علينا الشيخ عبد المجيد ويقول: "ألم يفتِنا الله في محكم كتابه أنّ خاتم الأنبياء والمرسلين هو محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؟ وبناءً على ذلك تجد عقيدة كافة علماء المُسلمين أنّ الله يبعث الإمام المهديّ المنتظَر ناصرَ محمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم، بمعنى أنّ الله يبعث المهديّ المنتظَر
ناصراً لمحمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كون الله لن يبعثه نبيّاً جديداً بل ناصراً لمحمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، فلا بدّ له أن يدعونا إلى اتّباع ما تنزل على محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ويحاجِجنا بما تنزل على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد صلى الله عليه وآله وسلم، فهكذا ينبغي أن تكون صفة الإمام المهديّ المنتظَر الدعويّة إذا أوجده الله بيننا فنعلم أنّه المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّ العالمين إذا وَجدناه أَعلَمَنا بكتاب الله القرآن العظيم كونه إذا كان هو حقاً المهديّ المنتظَر فلا بدّ أن يزيده الله علينا بسطةً في علم الكتاب القرآن العظيم حتى يستطيع أن يحكم بين علماء المُسلمين فيما كانوا فيه يختلفون في الدين. ومن ثم يقنعنا بالحكم الحقّ يستنبطه لنا من محكم القرآن العظيم ومن أحاديث السّنة النّبويّة الحقّ وسوف نأخذ بنصيحتك يا من يدعَّي أنه المهديّ المنتظَر فلن نحكم عليك أنك من المهديين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين؛ بل سوف نُنظر ذلك الحكم حتى نسمع قولك ومنطق سلطان علمك هل يتقبله العقل والمنطق كونك إذا أذهب الله عقلك فلم تذهب عقولنا، فأولاً عليك أن تعرفنا على شخصكم الكريم يا من يدّعي أنه المهديّ المنتظَر فأخبرنا أولاً عن صفة بعثك واسمك واسم أبيك".

ومن ثمّ نردّ على الشيخ عبد المجيد الزنداني وأقول: أقسمُ بالله العظيم من يحيي العظام وهي رميم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم إنّي الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد صلى الله عليه وآله الأطهار وسلم، وقد جعل الله صفتي في اسمي
(ناصر محمد) فواطأ الاسم (محمد) في اسمي في اسم أبي لكي يحمل الاسم الخبر وراية الأمر، كون الله لم يبعثني نبيّاً جديداً بكتابٍ جديدٍ؛ بل الإمام المهديّ المنتظَر ناصِرُ محمد - صلى الله عليه وآله وسلم - فأدعوكم والناس أجمعين إلى اتِّباع ما تنزَّل على محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، ولم يجعلني الله مبتدعاً؛ بل متّبعاً لمحمد رسول الله - صلى الله عليه وآله - فأدعوكم إلى اتّباع كتاب الله القرآن العظيم والسّنة النّبويّة الحقّ التي لا تخالف لمحكم القرآن العظيم المحفوظ من التحريف، ولن تجدوني أحيدُ عنهما قيد شعرةٍ عن كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ، ولم يبعثني الله بكتابٍ جديدٍ بل لكي أعيدكم وجميع المسلمين إلى منهاج النّبوة الأولى كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ.

واسمح لي يا فضيلة الشيخ عبد المجيد أن أحكم بالنتيجة للحوار بيني وبينكم من قبل الحوار فأزكّي حُكْمي بالقسم وأقول: اقسمُ بربّ العالمين أنّ الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد سوف يهيمن عليكم بسلطان العلم من ربّ العالمين وأنّ جميع علماء المُسلمين والنصارى واليهود لن يستطيعوا أن يهيمنوا على الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد حتى في مسألةٍ واحدةٍ في الدين، وأشهدُ الله أنّي لو أغلبكم في 99% وتغلبوني بنسبة 1% أنّي لست الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد حتى تجدوني غلبتكم بنسبة 100% وليس لي عليكم غير شرطٍ واحد فقط هو أن تقبلوا الله ربّي وربّكم هو الحكم بينكم بالحقّ فيما كنتم فيه تختلفون في الدين. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ} [الشورى:10].

وتصديقاً لقول الله تعالى:
{أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:114].

وما على الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد إلا أن يستنبط لكم حكم الله بينكم فيما كنتم فيه تختلفون فنأتيكم به من آيات أمّ الكتاب المحكمات البيّنات لعالمكم وجاهلكم يفقههنَّ ويعلم ظاهرهنَّ وباطنهنَّ علماء المُسلمين وعامتهم لا يزيغ عمّا جاء فيهن إلا من كان في قلبه زيغٌ عن الحقّ البيّن في محكم كتاب الله القرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَآ إِلاَّ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:99].

وهم الذين في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ البيّن في محكم كتاب ربهم القرآن العظيم فيذروهن وراء ظهورهم وكأنهم لم يسمعوهن فيذروهن فيتّبعون آياتٍ أُخر متشابهاتٍ لا يزلن بحاجةٍ للتأويل كون ظاهرهن ليس كباطنهن وإنما تشابه في كلمات اللسان مختلفات في البيان وهنّ قليلات لسْن إلا بنسبة 10% من آيات الكتاب و90% من آيات الكتاب محكمات هُنّ أمّ الكتاب لا يزيغ عمّا جاء فيهن إلا من كان في قلبه زيغٌ عن الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

ولئن جادلتم الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد بآيات الكتاب المتشابهات فإني بتأوليهن عليمٌ مما علمني ربّي بوحي التّفهيم وليس وسوسة شيطانٍ رجيمٍ، وآتيكم بسلطانِ بيانهنَّ من ذات القرآن حتى تعلموا أن ربّي علّمني بوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب وليس وسوسة شيطانٍ رجيمٍ.


ولربما يودّ أن يقاطعني فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني فيقول: "يا ناصر محمد اليماني كيف أنّك تقول أنك لا تدَّعي النّبوة بوحيٍ جديدٍ وها أنت تزعم أنّ الله يوحي إليك بوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب؟ وهذه أوّل حجّة عليك يا من يزعم أنه المهديّ المنتظَر إلا إذا هيمنت علينا بحجتك من محكم الكتاب كما وعدتنا"، ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد وأقول: يا فضيلة علماء اليمن المُكرمين لم يجعلني الله نبيّاً ولا رسولاً؛ بل إن طرق الوحي في الكتاب
ثلاث طُرُق حسب فتوى الله إليكم في محكم كتابه القرآن العظيم في قول الله تعالى: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:51].

1- فأما الطريقة الأولى فهي وحي التّفهيم بالإلهام من الربّ إلى القلب.
2- وأما الطريقة الثانية فهي وحي التكليم من وراء الحجاب.
3- وأما الطريقة الثالثة فهي عن طريق إرسال جبريل عليه الصلاة والسلام فيوحي إلى الأنبياء بإذن الربّ ما يشاء.

ومن ثمّ يردّ علينا الشيخ عبد المجيد الزنداني ويقول: أفلا تفصّل هذه الآية تفصيلاً حتى تزيدنا علماً إن كنت من الصادقين؟ ومن ثمّ نردّ عليه بالحقّ ونبدأ بتفصيل سلطان العلم لوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب بما يلي: وقال الله تعالى:
{فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلّاً آتَيْنَا حُكْماً وَعِلْماً} صدق الله العظيم [الأنبياء:79].

فتجدون أنّ الله ألهم نبيّه سليمان بالحكم الحقّ بين المختصمين، وهذا هو البرهان الأول لوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب، ومن ثم نأتي لبرهانٍ آخر وقال الله تعالى:
{فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ} صدق الله العظيم [البقرة:37].

فما هي هذه الكلمات؟ ألا وإنّها الكلمات التي تلقاها آدم من الربّ هو وزوجته أن يقولوا بعد أن ظلموا أنفسهم حتى يتوب عليهم:
{قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:23].

ومن ثمّ نأتي للبرهان الثالث في وحي التّفهيم من الربّ إلى قلب يوسف عليه الصلاة والسلام ولا يزال صغيراً من قبل أن يبعثه الله رسولاً. وقال الله تعالى:
{فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].

فأوحى الله إلى قلب يوسف عليه الصلاة والسلام بوحي التّفهيم أنّ ربه لن يتخلى عنه وأنّ مكرهم هذا سوف يكون سبباً لتحقيق رؤياه لدرجة أنّه سوف ينبئهم بأمرهم هذا وهو ما فعلوه به في غيابة الجبّ، غير أنّ يوسف عليه السلام في موقع عزٍّ وهُم في موقع ذلٍ مهينٍ يسألونه الصدقة وهم لا يشعرون أنّ الشخص الذي يسألونه الصدقة هو أخوهم يوسف كونه صار في موقع عزٍّ عظيمٍ ولم يعرفوا أنّه أخوهم يوسف حتى ذكَّرهم بما فعلوه به في غيابت الجبّ. وقال الله تعالى:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ‌ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ‌ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ‌ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَ‌كَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِ‌يبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ‌ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْ‌حَمُ الرَّ‌احِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].

ومن ثم تجدون الحقّ على الواقع الحقيقي أنّ يوسف عليه الصلاة والسلام كان إخوته يسألونه أن يفي لهم الكيل ويتصدّق عليهم وهم لا يشعرون أنّه أخوهم يوسف كونه صار في موقع عزٍّ كبيرٍ ومُلكٍ ولذلك لم يشعروا أبداً أنّه أخوهم يوسف إلا حين ذكّرهم بما صنعوا به في غيابت الجبّ. وقال الله تعالى:
{قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ‌ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ‌ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ‌ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَ‌كَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِ‌يبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ‌ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْ‌حَمُ الرَّ‌احِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

والآن علمتم أنّ الله أوحى إلى يوسف عليه الصلاة والسلام وهو لا يزال صبياً بوحي التّفهيم في قول الله تعالى:
{فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].

وفعلاً لم يشعروا أنّه أخوهم يوسف إلا حين نبَّأهم بأمرهم هذا. وقال الله تعالى:
{قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ} صدق الله العظيم [يوسف:89].

ومن ثمّ عرفوا أنّه أخوهم يوسف وقبل أن يذكّرهم بما فعلوه به في غيابت الجبّ لم يكونوا يشعرون أنه أخوهم يوسف حتى ذكرهم بما فعلوه به في غيابت الجبّ وقال:
{قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف:89-90].

وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].

وإنما تلقّاه من ربه بوحي التّفهيم ولم يتنزّل عليه جبريل عليه الصلاة والسلام يوم ألقاه إخوته في غيابت الجبّ ولم يكلمه الله من وراء حجابٍ، وكذلك الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد؛ الإنسان الذي يعلّمه الله البيان الحقّ للقرآن بوحي التّفهيم وليس وسوسة شيطانٍ رجيمٍ، كون الله يلهمني بسلطان البيان الحقّ للقرآن فآتيكم بسلطان البيان من آيات القرآن البين لعالمكم وجاهلكم لعلكم تتذكرون.

ويا فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني إنّي أدعوك وكافة عُلماء اليمن خاصةً وعلماء المُسلمين عامةً للحضور إلى طاولة الحوار العالميّة للمهديّ المنتظَر
(موقع الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني) ذي اللون الأزرق كون مواقعنا كثيرة وحقوقكم محفوظة لدينا مصونة، وكذلك سوف تكونون لدينا معزّزين ومكرّمين ضيوفاً محترمين ولن نحجبكم ولن نغيّر من قولكم شيئاً ونعوذ بالله أن نكون من الجاهلين، فإن تبيّن لكم أنّ الإمام ناصر محمد هو حقاً الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد فسوف تعلمون الحقّ من ربكم، وإن هيمنتم على الإمام ناصر محمد اليماني ولو في مسألةٍ واحدةٍ فقط فعلى ناصر محمد اليماني التراجع عن عقيدة أنّه المهديّ المنتظَر وعلى جميع الأنصار في مختلف الأقطار التراجع عن اتّباع ناصر محمد اليماني لئن غلبني علماء المُسلمين ولو في مسألةٍ واحدةٍ فكونوا من الشاهدين يا معشر المسلمين على أنفسكم وعلى علمائكم وعلى المهديّ المنتظَر الحقّ، كون ناصر محمد اليماني سوف ينسف بعض عقائدكم في الدين نسفاً كونها ليست من دين الله في شيء بل وردت إليكم من عند غير الله أي من عند الشيطان الرجيم على لسان أوليائه الذين يُظهرون الإيمان ويُبطنون الكفر والمكر ضدّ اتباع الذكر المحفوظ من التحريف والتزييف وأرادوا أن يضلوكم عمّا أنزل الله إليكم في محكم القرآن العظيم ولكن عن طريق أحاديث السّنة النّبويّة كونها ليست محفوظةً من التحريف ولذلك جاءوا إلى محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ليظهروا الإيمان ويبطنوا الكفر والمكر وإنما اتخذوا أيمانهم ستاراً ليكونوا من رواة الأحاديث في السُّنة النبويّة. وقال الله تعالى: {إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَ‌سُولُ اللَّـهِ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَ‌سُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].

ومن ثم علَّمكم الله كيفية طريقة صدّهم عن سبيل الله أنّه ليس بالسيف بل بأشدّ خطر من ضرب السيوف بل ليكونوا من رواة الأحاديث في السّنة النّبويّة ليضلّوكم عن اتّباع ما أنزل الله إليكم في محكم القرآن العظيم ولذلك كانوا يحضرون مجالس الحديث حتى يكونوا من رواة الحديث. وقال الله تعالى:
{مَّن يُطِعِ الرَّ‌سُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرً‌ا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].

وبما أنّ قرآنه وأحاديث بيانه كلٌّ من عند الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
{فَإِذَا قَرَ‌أْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْ‌آنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [القيامة]، ولذلك علَّمكم الله أنّ حديث البيان في السّنة النّبويّة لو كان من عند غير الله أي من عند الشيطان فسوف تجدوا بينه وبين محكم قرآنه اختلافاً كثيراً، كون الحقّ والباطل نقيضان لا يتفقان.

إذاً يا قوم لقد جعل الله محكم القرآن هو المرجع للأحاديث في السّنة النّبويّة وعلّمكم الله عن طريقة كشف الأحاديث المكذوبة عن النبيّ زوراً وبهتاناً أنّكم سوف تجدون بينها وبين محكم القرآن اختلافاً كثيراً، ولذلك أدعوكم إلى الله الواحد القهار ليحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون في الدين وما على المهديّ المنتظَر إلا أن يستنبط لكم حكم الله الحقّ من محكم الذكر المحفوظ من التحريف حجّة الله عليكم يوم القيامة لو لم تتّبعوا الحقّ من ربكم. وقال الله تعالى:
{وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَ‌كٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْ‌حَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَ‌اسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّ‌بِّكُمْ وَهُدًى وَرَ‌حْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

فأجيبوا دعوة الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم يا معشر علماء المُسلمين واعلموا أنّ محمداً رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - قال لي في الرؤيا الحقّ:
[كان مني حرثك وعلي بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك وما جادلك أحدٌ من القرآن إلا غلبته]، وفي رؤيا أخرى: [وإنك أنت المهديّ المنتظَر وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته] انتهت الرؤيا بالحقّ.

ولكني أشهدُ الله أنّه ما أمركم أن تجعلوا الأحكام الشرعيّة على الرؤيا المناميّة كون الرؤيا فتوى تخصّ صاحبها ولكن هذه الرؤيا سوف تكون حجّةً عليكم لو أنّ الله أصدقني الرؤيا بالحقّ على الواقع الحقيقي فتجدون أنّه حقاً لا يجادل ناصر محمد اليماني عالِمٌ من القرآن إلا وأقام عليه ناصر محمد اليماني حجّة العلم والسلطان من محكم القرآن.

ويا معشر الشعب اليماني أشهدُ الله وكفى بالله شهيداً أنّ اليمن التي يسخر منها المتكبرون أنّها ستكون
"عاصمة الخلافة الإسلاميّة العالميّة" وما ينبغي للرئيس علي عبد الله صالح أن يُسلّم قيادة الخلافة الإسلاميّة العالميّة إلا للإمام المهديّ المنتظَر طوعاً عن اقتناعٍ وليس بانقلابٍ عسكريٍّ بل لأنه سوف يعلم أنّ من سلّمها إليه أنه هو المهديّ المنتظَر فكونوا على ذلك من الشاهدين.

ألا والله الذي لا إله غيره لا ينبغي أن يتسلّمها الحوثيون ولا المُعارضة ولا ينبغي للرئيس علي عبد الله صالح أن يذهب من السلطة قبل أن يسلم قيادة الخلافة الإسلاميّة العالميّة للمهديّ المنتظَر، غير أنّه للأسف لا يزال يتهرب من المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني بسبب مكر العرافين أولياء الشياطين كونهم يحذرونه من الأسرة التي منها المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ولم يقولوا له احذر من تلك الأسرة فسوف يخرج منهم المهديّ المنتظَر؛ بل قالوا: "يا سيادة الرئيس اِحذر آل فلان فلا تقترب منهم ولا يقتربوا منك فإذا لم تحذرهم فسوف يزيلوك من مكانك فيؤول ملكك إليهم"، ثمّ يردّ عليهم المهديّ المنتظَر وأقول: قاتلكم الله يا معشر العرَّافين المشعوذين أولياء الشياطين إنكم لا تحذّرون إلا من الصالحين، ألم تحذّروا فرعون من موسى وهو رجلٌ صالحٌ؟ ولن تجدوهم يحذِّورن من الكافرين كونهم أولياؤهم. ألا والله لا يزيد علي عبد الله صالح تصديق المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني إلا شرفاً وعزّاً كبيراً فليكن من الشاكرين إذ جعله الله في عصر بعث المهديّ المنتظَر ليهديه بالقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد وليعلمَ أنّ العرافين أولياء الشياطين لا يحذِّرون إلا من الصالحين، ألم يحذِّروا فرعون من موسى وهو رجلٌ صالح! ولن تجدوهم يحذِّروا من الكافرين ونرجو أن يكون الردّ من الرئيس فيقول: "صدقت، كونهم أولياؤهم". وأرجو من الله العلي العظيم أن يبصّر علي عبد الله صالح بحقيقتكم يا معشر العرافين أولياء الشياطين فكم تسببتم في ظُلمنا وحرماننا من الحقوق الحقّ فإذا لم تتوبوا من قبل الظهور والتمكين فنحن نعلم ما هو حكم الله فيكم وإنكم لمن ألدّ الخصام للرحمن وأوليائه في الكتاب كونكم من أولياء الشياطين الذين يسترقون السمع من الملأ الأعلى فقد أفتانا الله في شأنكم في محكم كتابه. وقال الله تعالى :
{هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُ‌هُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

كونه لا يعلم الغيب في السماوات والأرض إلا الله وحده لا شريك له. تصديقاً لقول الله تعالى:
{قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [النمل:65].

والسؤال الذي يطرح نفسه: إذاً كيف عَلِم العرافون المشعوذون بالخطفات الغيبيّة ؟ وتجدون الجواب في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِ‌دٍ ﴿٧﴾ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿٨﴾ دُحُورً‌ا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿٩﴾ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

ومن ثمّ يتنزّل بالخطفة الشياطين إلى أوليائهم فيخبروهم بالخطفة وأكثرهم كاذبون. ولذلك قال الله تعالى:
{هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُ‌هُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

إذاً يا قوم الآن تبيّن لكم المقصود من الحديث الحقّ عن محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[كذب المنجمون ولو صدقوا]؛ بمعنى أنهم كذبوا أنهم علموا بتلك الخطفة الغيبيّة نتيجة رصدهم لحركات النجوم ولو صدقوا؛ بل علَّمهم بذلك أولياؤهم من الشياطين الذين {يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى} الملائكيّ كون ملائكة الرحمن يتكلمون فيما بينهم عمّا أخبرهم ربهم مما يشاء من الأحداث الغيبيّة المستقبليّة في الأرض وإنما الشياطين يسترقون السمع كما كان يفعل الجنّ من قبل التحدي في القرآن كان الجنّ يتسمعون إلى الملأ الأعلى بكل يُسرٍ وسهولةٍ إلا من بعد التحدي في محكم القرآن العظيم. ولذلك قالوا: {وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَشُهُباً (8) وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَّصَداً (9) وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً (10) وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَداً (11) وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً (12) وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْساً وَلَا رَهَقاً(13)} صدق الله العظيم [الجن].

وما يلي رابط
(موقع الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني) في انتظاركم للحوار لإخراج البلاد من "فتنة الحرب الأهليّة" الطامة الكبرى على الشعب اليماني لو تحدث، فكفّوا عن سفك الدماء والشغب حكومةً وشعباً وهلمّوا للحوار فقد حضر المهديّ المنتظَر وهو يناديكم للحوار منذ ست سنواتٍ ونحن الآن في بداية السَّنة السابعة وأنتم لم تستجيبوا للحوار لا علماء اليمن ولا علماء المُسلمين إلا قليلٌ. وكذلك ندعو فخامة الرئيس للحضور إلى طاولة الحوار ليتبيّن له هل حقًا الإمام ناصر محمد اليماني زاده الله بسطةً في العلم على كافة علماء الأمّة وهل هو حقاً لا يجادله عالِمٌ من القرآن إلا غلبه الإمام ناصر محمد بسلطان العلم المُبين؟ وإن أبيتم فأعرضتم عن الداعي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم إلى الاحتكام إلى الذكر فأقسمُ بالله الواحدِ القهار الذي خلق الجانّ من مارجٍ من نارٍ وخلق الإنسان من صلصالٍ كالفخار ليُظهرن الله خليفته المهديّ المنتظَر عليكم وعلى كافة قادات البشر في جميع الأقطار في ليلةٍ وهم صاغرون ليلة يسبق الليل النهار بسبب مرور ما تسمونه بالكوكب العاشر ذلكم "كوكب سقر" اللوّاحة للبشر من عصرٍ إلى آخر فتمطر بأحجارٍ من نارٍ فتذكّروا قول الله الواحد القهار في محكم الذكر وقال الله تعالى: {خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِ‌يكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿٣٧﴾ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَـٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣٨﴾ لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ‌ وَلَا عَن ظُهُورِ‌هِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُ‌ونَ ﴿٣٩﴾ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَ‌دَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُ‌ونَ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

ذلكم كوكب سقر اللوّاحة للبشر ومرورها الأكبر شرط من أشراط الساعة الكبر. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَمَا هِيَ إِلا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ (31) كَلا وَالْقَمَرِ (32) وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (33) وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ (34) إِنَّهَا لإٍحْدَى الْكُبَرِ (35) نَذِيراً لِلْبَشَرِ (36) لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ(37)} صدق الله العظيم [المدثر].

فترقبوا مرورها من جهة أطراف الأرض أي من جهة الأقطاب في ليلة اكتمال البدر لأحد الأشهر ليلة يسبق الليل النهار ولن تجدوا لكم من دون الله ولياً ولا نصيراً يا معشر المُعرضين عن دعوة الاحتكام إلى الذكر، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.

ويا أحباب الله بلّغوا بالبيان الحقّ للكتاب ذكرى لأولي الألباب بكلّ حيلةٍ ووسيلةٍ فتلك مهمتكم يا من أظهركم الله على أمري وصدّقوا واتّبعوا ولا تستيئسوا ممن يحظرونكم ولا تستيئسوا ممن يكذّبونكم وقولوا كما قال أتباع أحد الأنبياء لطائفة منهم في قول الله تعالى:
{وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164) فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (165)} صدق الله العظيم [الأعراف].

فهل تعلمون بالبيان الحقّ لقولهم:
{قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم؟ أي معذرةً إلى الله حتى لا يحاسبنا على عدم التبليغ بما أنزل الله إلينا ما دمنا صدّقنا واتّبعنا، وكذلك لعلهم يتّقون فيتّبعون الحقّ من ربهم. فكونوا من الشاكرين أحبتي في الله وبلِّغوا بالبيان الحقّ للكتاب أجمعين في عصر الحوار من قبل الظهور فجميعه نورٌ على نورٍ وشفاءٌ لما في الصدور، ولا تهنوا ولا تحزنوا وقولوا للناس حُسناً، وبشّروا ولا تُنفّروا وكونوا ليِّنين ذوي خُلُقٍ عظيمٍ في دعوتكم، وتذكروا قول الله تعالى: {وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ} صدق الله العظيم [آل عمران:159].

وأطيعوا أمر الله إليكم وإلى جميع الدُعاة إلى سبيله في قول الله تعالى:
{ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ} [النحل:125].

وقول الله تعالى:
{وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴿٣٤﴾ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُ‌وا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

وتذكّروا وصيّة الله لنبيِّه موسى عليه الصلاة والسلام، فبرغم أنّ فرعون كان عالٍ في الأرض من المُسرفين
{فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى} [النازعات:24]؛ وبرغم ذلك أمر الله نبيّه موسى وأخاه هارون عليهم الصلاة والسلام وقال الله تعالى: {اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْ‌عَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٤٣﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ‌ أَوْ يَخْشَىٰ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [طه].

ويا أحباب الله إن كنتم حريصين على تحقيق ما يحبّه الله ويرضاه فسوف تجدون فتوى ما يحبّه الله ويرضاه في قول الله تعالى:
{وَلاَ يَرْضَىَ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُواْ يَرْضَهُ لَكُمْ} صدق الله العظيم [الزمر:7].

وأحبّ إلى نفس الله أن تدعوا عباده إلى سبيله فتصبروا على أذاهم حتى يهديهم؛ وذلك أحبّ إلى الله من أن لو يقاتلوكم فتقاتلوهم فتقتلوهم فيدخلهم النار. ولم يأمركم الله بقتال عباده حتى يكونوا مؤمنين فلا إكراه في الدين وإنما عليكم ما على رسوله والإمام المهديّ في قول الله تعالى:
{وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} صدق الله العظيم [الرعد:40].

ولربما يودّ أن يقاطعني أحد الذين يتّبعون أحاديث الشيطان المُخالفة لمحكم القرآن ويحسبون أنّهم مهتدون فيقول: "مهلاً مهلاً يا ناصر محمد اليماني؛ بل قال محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فيما روي عن عبدالله عمر رضي الله تعالى عنهما أنّ رسول الله صلى الله عليه وسلم قال:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
انتهى الاقتباس
رواه البخاري ومسلم هذا الحديث أخرجاه في الصحيحين من رواية واقد بن محمد بن زيد بن عبدالله بن عمر عن أبيه عن جده عبد الله بن عمر وقوله إلا بحقّ الإسلام هذه اللفظة تفرّد بها البخاري دون مسلم، وقد روى معنى هذا الحديث عن النبيّ صلى الله عليه وسلم من وجوه متعددة ففي صحيح البخاري عن أنس رضي الله عنه عن النبيّ صلى الله عليه وسلم قال:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس يعني المشركين حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله فإذا شهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله وصلوا صلاتنا واستقبلوا قبلتنا وأكلوا ذبيحتنا فقد حرمت علينا دماؤهم وأموالهم إلا بحقها]
انتهى الاقتباس
وخرج الإمام أحمد من حديث معاذ بن جبل عن النبيّ صلى الله عليه وسلم".
انتهى

ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: بل ذلك حديثٌ جاءكم من عند الشيطان الرجيم بمكرٍ خبيثٍ حتى يؤلِّبوا البشر على حربكم كونهم إذا لم يحاربوكم فسوف تُكرهوهم على الدخول في دينكم كرهاً وهم صاغرون أو تقتلوهم وتسفكون دماءهم وتَسْبُون نساءهم وتأخذوا أموالهم غنيمةً لكم بحجّة عدم دخولهم في دين الله ولم يأمركم الله ورسوله بذلك أبداً؛ بل أمركم الشيطان الرجيم. فكيف تطيعوا أمر الشيطان وتعصوا أمر الرحمن في محكم كتابه في قول الله تعالى:
{إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا} [المزمل:19].

{فَذَكِّرْ‌ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ‌ ﴿٢١﴾ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ‌ ﴿٢٢﴾}
[الغاشية].

{فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتْ الذِّكْرَى (9) سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى (10) وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (11) الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى (12) ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَا (13) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (14) وَذَكَرَ اسم رَبِّهِ فَصَلَّى (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (16) وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى (17)}
[الأعلى].

{أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}
[يونس:99].

{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}
[البقرة:256].

{وَقُلِ الحقّ من ربكم فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ‌ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارً‌ا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَ‌ادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَ‌ابُ وَسَاءَتْ مُرْ‌تَفَقًا ﴿٢٩﴾}
[الكهف].

{وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّ‌سُولَ وَاحْذَرُ‌وا فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَىٰ رَ‌سُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٩٢﴾}
[المائدة].

{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ}
[النحل:35].

{قلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}
[النور:54].

{وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}
[العنكبوت:18].

{وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ}
[الرعد:40].
صـــــدق الله العظيم

فاتقوا الله يا أولي الالباب، وسألتكم بمن أجرى السحاب وأنزل الكتاب وخلق الإنسان من ترابٍ؛ أليست كافة أوامر الله إلى رسوله في محكم الكتاب مخالفةً لأمر الشيطان في سنّة البيان في الحديث المُفترى على الرحمن إلى رسول القرآن أنه قال:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
انتهى الاقتباس
؟

ولا أقول في صحابة رسول الله الذين ورد هذا الحديث أنه عنهم إلا خيراً، فكما افترى شياطين البشر على رسول الذكر كذلك يفترون على صحابته الأخيار، فاتقوا الله واتبعوا كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ إلا ما خالف من أحاديث سنّة البيان لمحكم القرآن فاعلموا أنّه حديثٌ مفترى من عند الشيطان، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.

أفلا تعلمون أنّكم حتى ولو أكرهتم كافة الجنّ أو الإنس حتى يكونوا مؤمنين بالرحمن ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة لما تقبل الله صلاتهم ولا زكاتهم وهم كارهون حتى تكون صلاتهم وزكاتهم خالصةً لله من قلوبهم وليست خشيةً من أحدٍ. تصديقاً لقول الله تعالى:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنْ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:18]، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.

وأما بالنسبة للجهاد في سبيل لله لرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان فذلك أمرٌ من الرحمن إلى الذين مكنهم الله في الأرض. تصديقاً لقول الله تعالى:
{الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأْرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأْمُورِ} [الحج:41].

{كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [آل عمران:110].

ولكن للأسف إنّ كثيراً من علماء الأمّة وخطباء المنابر لا يفرّقون بين الآيات في محكم الذكر التي تخصّ الدعوة إلى الله ولا بين الآيات في محكم الذكر التي تخصّ في الجهاد في سبيل الله للأمر بالمعروف والنهي عن المنكر لرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان وليس لإكراه الناس بالإيمان بالرحمن. أفلا تتدبرون القرآن أم على قلوبٍ أقفالها يا معشر الذين أضلّوا أنفسهم وأضلّوا أمّتهم؟ ولسوف أضرب لكم مثلاً كيف استطاع الذين يقولون على الله ما لا يعلمون ويحسبون أنهم مهتدون أن يقنعوا أتباعهم في قتل الكفار الذين لا يؤمنون، فعلى سبيل المثال يقولون لهم قال محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
اقتباس المشاركة :
[عن عبدالله عمر رضي الله تعالى عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى] رواه البخاري ومسلم
انتهى الاقتباس
، ومن ثم يقول فهذا يعني أنّ الله أمرنا بقتال المشركين وقتلهم حتى يكونوا مؤمنين فيقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة، ما لم ذلك فقد أحلّ الله لنا دماءهم ونساءهم وأبناءهم وأموالهم غنيمةً لنا، ومن ثم يقول وقال الله تعالى: {فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة]. ومن ثمّ يزيدهم بآيات أُخر ويقول قال الله تعالى:

{إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} [التوبة:111].

وقال الله تعالى:
{وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ} صدق الله العظيم [الأنفال:39].

ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني: إنما أمركم الله بقتال الكفار الذين يقاتلونكم في دينكم ويفتنون من اتّبعكم ولذلك أمركم الله بقتال الكفار الذين يقاتلونكم حتى لا يفتنوا من آمن بدعوتكم وصدقكم واتبع دين الحقّ من ربه فهنا وجب عليكم نصرة إخوانكم في الدين. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ} صدق الله العظيم [الأنفال:72]. تصديقاً لحديث محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [إِنَّ مَثَلَ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى تَدَاعَى بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى] صدق عليه وآله الصلاة والسلام.

وإنما أمركم الله بقتال من يقاتلكم من الكفار الذين يريدون أن يطفئوا نور الله ولم يأمركم الله بالاعتداء على من لم يقاتلوكم من الكفار. وقال الله تعالى:
{وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:190].

كون الله لم ينهَكم عن الكفار الذين لم يقاتلوكم في دينكم بل أمركم الله أن تبرّوهم وتقسطوا إليهم وتعاملوهم كما تعاملون إخوانكم المؤمنين بمُعاملة الدين. تصديقاً لقول الله تعالى:
{لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ} صدق الله العظيم [الممتحنة:8].

ولم يأمر الله رسوله أن يقاتلهم حتى يكونوا مؤمنين بل أمر الله عبده ورسوله أن يعدل بين المؤمنين والكافرين. تصديقاً لقول الله تعالى:
{فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لا حجّة بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ} صدق الله العظيم [الشورى:15].

فكيف يخالف محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ويقول:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]؟ رواه البخاري ومسلم.
انتهى الاقتباس

وأما بالنسبة لقول الله تعالى:
{فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:5]؛ فإنما يقصد المشركين المتخلفين في مكة من بعد البراءة كون الله أمر المُسلمين بعدم اقتراب المشركين لبيته المعظم حتى يكون خالصاً للمُسلمين يحجّوا إليه وتبرأ الله من حجّ المشركين إلى بيته المعظم شاهدين على أنفسهم بالكفر؛ بل جعله الله سواءً للناس لمن كان يؤمن بالله واليوم الآخر لا يشرك بالله غيره في عبادته لربه ولذلك أمر الله المُسلمين بعدم اقتراب المشركين من المسجد الحرام. وقال الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:28].

ومن بعد إعلان البراءة من الله ورسوله يوم الحجّ الأكبر فمن وجدوه في مكة المكرمة فقد تحدّى براءة الله ورسوله فأمركم الله بقتاله حتى ولو كان متعلقاً بستار الكعبة إلا أن يعلن لكم إسلامه فيقيم الصلاة ويؤتي الزكاة فهذا يعني أنّهم صاروا إخواناً لكم في الدين ولهم الحقّ في المسجد الحرام كما لكم ولذلك أمركم الله أن تخلوا سبيلهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَ‌سُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ‌ أَنَّ اللَّـهَ بَرِ‌يءٌ مِّنَ الْمُشْرِ‌كِينَ وَرَ‌سُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ‌ مُعْجِزِي اللَّـهِ وَبَشِّرِ‌ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣﴾ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِ‌كِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُ‌وا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَىٰ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿٤﴾ فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشْهُرُ‌ الْحُرُ‌مُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِ‌كِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُ‌وهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْ‌صَدٍ فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿٥﴾ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِ‌كِينَ اسْتَجَارَ‌كَ فَأَجِرْ‌هُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [التوبة].

غير أنّ الله أمر المؤمنين أنّ من استجار به من الكفار والمشركين أن يجره حتى يسمع كلام الله فإن اتبع الحقّ من ربه فكان بها، وإن أبى فأمركم الله أن تبلغوه مأمنه فتخرجوا معه حتى يتعدّى مكة وتعاملوه المعاملة الحسنة. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم، فاتقوا الله يا معشر الذين يقولون على الله ما لا يعلمون فأضلوا أنفسهم وأضلوا أمتهم.. واتقوا الله يا معشر عُلماء المُسلمين يا من لا تفرقون بين الحمير والبعير برغم أن الفرق بين الحمير والبعير مختلف جداً! فكيف انكم لا تفرقون بين المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم وبين المهديين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين كالذي يوسوس له قرينه الشيطان أنه المهديّ المنتظَر وبين الحين والآخر يظهر لكم مهدي منتظر جديد أفلا تعلمون أنما ذلك مكر من الشيطان الأكبر؟ حتى إذا بعث الله اليكم المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم فتقولون إنما هو كمثل الذين يدعون شخصية المهديّ المنتظَر بين الحين والآخر فتعرضون عنه حتى يأتيكم عذاب الله بما تسمونه الكوكب العاشر أفلا تتقون؟ أفلا تتدبرون البيان الحقّ للذكر الذي يحاجكم به المهديّ المنتظَر الحق الإمام ناصر محمد اليماني ومن ثم تقارنون بين سلطان علمه وسلطان علم المهديين المفترين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين، أفلا تتقون؟ فإذا كنتم من الذين لا يحكمون من قبل أن يسمعوا القول ثم يتدبروا منطق وسلطان علم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وسلطان علم المهديّين الذين يقولون على الله ما لا يعلمون فسوف تجدون أنّ الفرق بين المهديّ المنتظَر وبين المفترين لشخصيّة المهديّ المنتظَر هو كالفرق بين الحمير والبعير أم إنكم لا تفرقون بين الحمير والبعير، أفلا تتفكرون؟

ويا قوم أزِفت الآزفة ليس لها من دون الله كاشفة أفمن هذا الحديث تضحكون ولا تبكون! أفلا تعلمون أنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني ليخاطبكم بكلام الله ربّ العالمين فآتيكم بالبيان الحقّ للقرآن بقرآن من محكم القرآن العظيم بآيات بيّنات هُن أمّ الكتاب المحكمات لعالمكم وجاهلكم بلسانٍ عربيٍّ مبينٍ يفقههن ويعلم ظاهرهن وباطنهن العالِم منكم والجاهل كون ظاهرهن كباطنهن لا يزيغ عمّا جاء فيهن إلا من كان في قلبه زيغٌ عن الحقّ.

ويا فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني وعلماء اليمن أما آن لكم الأوان أن تنطقوا بكلمة الحقّ فتخرجوا أنفسكم وأمّتكم بالصعود على سفينة النجاة لكم من ربكم فتتّبعوا الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني؟ ألم يحمِّلكم الرئيس علي عبد الله صالح المسؤولية بين يدي الله يوم القيامة أن تنطقوا بالحقّ ولا تخشوا في الله لومة لائم فوعدكم أنه سوف يقول لكم سمعاً وطاعة؟ أفلا تتقون! فلماذا أنتم معرضون عن دعوة الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وهو معكم في صنعاء أم إنّكم لا تعلمون؟ أم إنّ الأنصار لم يبلغوكم بشأن دعوة المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني أم أنّهم بلغوكم فأعرضتم عن دعوة الحقّ من ربكم فما خطبكم وماذا دهاكم؟

ولربما يودّ فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني أن يقاطعني فيقول: "يا ناصر محمد اليماني إننا ننتظر المهديّ المنتظَر يأتي اسمه (محمد بن عبد الله) كما أخبرنا محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنّ اسم الإمام المهديّ (محمد بن عبد الله)". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول قال الله تعالى:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} [البقرة:111].

وقال الله تعالى:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].

ومن ثمّ يردّ علينا فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني فيقول: "وهل تؤمن بالأحاديث في السّنة النّبويّة يا ناصر محمد اليماني؟". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: اللهم نعم، فإن درجة يقيني وإيماني بسُنّة البيان الحقّ للقرآن العظيم على لسان جدّي محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - كدرجة إيماني بهذا القرآن العظيم، وإنما أنكر وأكفر بما خالف من الأحاديث لمحكم الذكر المحفوظ من التحريف القرآن حسب فتوى الرحمن أن ما خالف من الأحاديث النّبويّة لمحكم القرآن فإن ذلك الحديث جاء من عند غير الله أي من عند الشيطان كون القرآن وأحاديث البيان جميعاً من عند الرحمن تصديقاً لفتوى الرحمن في محكم القرآن إلى الإنس والجان:
{إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْ‌آنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَ‌أْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْ‌آنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [القيامة].

غير أنّ الرحمن أفتاكم في محكم القرآن كيف تستطيعون أن تُميّزوا بين أحاديث البيان الحقّ من عند الرحمن وأحاديث الشيطان المفتراة على الله ورسوله فأمركم الله أن تجعلوا محكم القرآن هو المرجع فيما اختلفتم فيه من أحاديث سنة البيان في السّنة النّبويّة وعلمكم الله أنّ ما كان من أحاديث البيان في السّنة النّبويّة ليس من عند الرحمن فإنّكم سوف تجدون بينه وبين محكم القرآن اختلافاً كثيراً تصديقاً لفتوى الله في محكم القرآن أنّ أحاديث سُنّة البيان هي كذلك من عند الرحمن. وكذلك أفتاكم أنه لم يعِدكم بحفظ سنة البيان من التزييف والتحريف وإنّما حفظ لكم القرآن العظيم وعلمكم الله أنّ ما اختلفتم فيه من أحاديث سنة البيان أن تحتكموا إلى القرآن فتتدبرون محكم قرآنه وعلمكم الله أنّ ما كان من أحاديث بيانه جاء من عند غير الله ويقصد إذا كان من عند الشيطان فسوف تجدون بين محكم القرآن والحديث المفترى في سُنّة بيانه اختلافاً كثيراً كون الحقّ والباطل نقيضان لا يتفقان وتلك الفتوى لكشف الأحاديث المكذوبة تجدوها من الله في محكم كتابه في قول الله تعالى:
{مَّن يُطِعِ الرَّ‌سُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَ‌زُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ‌ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرً‌ا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].

ومن ثمّ يردّ علينا الشيخ عبد المجيد الزنداني ويقول: "إذاً الآن قد تبيَّن لنا الحكم الحقّ في الاختلاف بين السُّنة والشيعة في الحديث المروي عن النبيّ قال عليه الصلاة والسلام:
[تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي]، ولكن هذا الحديث في الروايات لدى الشيعة يختلف آخره عن هذا الحديث فلديهم عن النبيّ أنه قال: [تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وعترتي]، وتبيَّن لنا الحكم الحقّ في نقطة الاختلاف أنّ الحديث الحقّ هو الذي لدى السنة والجماعة كما يلي: [تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي]، وهذا تصديق لبيانك الحقّ أنّ الأحاديث النّبويّة هي كذلك من الرحمن، ولكن يا ناصر محمد اليماني فما تقول في الشيعة الاثني عشر؟". ومن ثمّ يردّ عليه المهديّ المنتظَر وأقول: إنّ الافتراء في الروايات هي أقل لدى الشيعة الاثني عشر من أهل السُّنة والجماعة ولكن أهل السُّنة والجماعة برغم أنّ الأحاديث المفتراة الأكثر هي لديهم ولكنهم أقرب إلى الحقّ كون أهل السُّنة والجماعة لا يدعون أئمة آل البيت من دون الله.

ويا شيخ عبد المجيد وكافة علماء اليمن والمُسلمين اتقوا الله فما ينبغي للإمام المهديّ أن يبعثه الله متّبعاً لأهوائكم بل لجمع شملكم وتوحيد صفّكم. وأشهدُ الله شهادة الحقّ اليقين أني أعلن الكفر المُطلق "بالتعدديّة المذهبية" في الدين والسياسة برغم أننا لا نحرّم الانتخابات الشوريّة بالحقّ ولكن نُحرّم التعدديّة الحزبيّة في الدين أو في سياسة الحكم كون الحزبيّة تكون سبب في تمزق شمل المُسلمين وتورث بينهم العداوة والبغضاء وتجعل قلوبهم شتى، أفلا تذكر يا شيخ عبد المجيد قبل الوحدة اليمانيّة كان في الشمال حزبٌ واحدٌ يُسمى بالمؤتمر الشعبي العام؟ وبما أنه حزبٌ واحدٌ بغض النظر عن عيوبه فقد كان اليمانيون إخواناً حتى إذا جاءت التعدديّة الحزبيّة فشتّتت قلوب العباد وأورثت العداوة والبغضاء بين قلوبهم! فذلك محرَّم في دين الله وليس ذلك هو حكم الشورى الإسلامي؛ بل حكم الشورى الإسلامي طبقته في اليمن الملكة بلقيس رضي الله عنها وأرضاها، والشيء العجيب أنها طبقت حكم الشورى الإسلامي بالحقّ من قبل أن تسلم لله مع سليمان كونها امرأة حكيمة وذات ذكاء وفطنة وقد انتخبت لها مجلس شورى من أعيان البلاد فتمّ إحضارهم من كلّ قريةٍ أعزة أهلها فجعلتهم لها مجلس شورى وقالت لهم:
{مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ} [النمل:32]، فكانت لا تقطع أي أمرٍ في شؤون البلاد والاقتصاد للدولة حتى تلقيه على مجلس الشورى للتشاور في ذلك الأمر وجعلت القرار بيدها من بعد الشورى، وهذا هو حكم الشورى الذي يؤيّده الإسلام بالحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ} صدق الله العظيم [آل عمران:159]، أي وشاورهم في الأمر حتى تسمع آراءهم وليس لهم من الأمر شيء وإنما حق الشورى فإذا اتخذت القرار بالرأي المناسب فتوكَّل على الله فكذلك كان حكم الملكة بلقيس رضي الله عنها وأرضاها.

وإذا لم تجيبوا دعوة الحوار الآن فنقترح على الرئيس علي عبد الله صالح دمج الأحزاب جميعاً إلى حزبٍ واحدٍ يُسمّى (حزب الوحدة اليمانية)، فكيف تتبعون ملّة قومٍ لا يؤمنون؟ فليست التعدديّة الحزبيّة في دولةٍ واحدةٍ من الدين في شيء سواء التعدديّة الحزبيّة في الدين تحت مسمّى المذاهب أو تحت مسمّى (الأحزاب السياسيّة) فجميعها محرَّمة في كتاب الله القرآن العظيم كون التعدديّة الحزبيّة في الدين أو السياسة تورث العداوة والبغضاء بين العباد، فكم ضحايا التعدديّة الحزبيّة في الدول لا يحصيهم إلا الله، أفلا تتقون؟

ولو أنّ كلّ دولةٍ يوجد فيها حزبٌ واحدٌ فقط لما كانت هناك مشاكل بين الشعوب وسفك دماء، فيكفي فساد في الأرض إني لكم ناصح أمين، وهلمّوا للحوار لرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان، وأشهدُ أن لا إله إلا الله وأشهدُ أن محمداً رسول الله وأشهدُ أنّي المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني أسعى إلى تحقيق السلام العالمي بين شعوب البشر وإلى التعايش السلمي بين المُسلم والكافر حتى يعيشوا البشر في سلامٍ آمنين من شرّ المفسدين في الأرض.


وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
______________